سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

     مى‏توان گفت همه فقهاى شیعه بر این امر اتفاق نظر دارند. در

این باره بعد از اشاره به فتاواى فقهایى که قایل به حلال بودن

خمس و واجب نبودن آن هستند سخن مى‏گوییم.

فتاواى فقهاى شیعه درباره خمس‏ گرچه گروهى از فقهاى شیعه

     فتوا به حلال بودن خمس براى شیعه داده‏اند ولى آنچه نویسنده

     به علماى بزرگ شیعه نسبت داده است قابل تأمل است بلکه

حتى کسانى که فتوى به واجب نبودن خمس داده‏اند مقصودشان

موارد خاص است که پرداخت خمس آن موارد لازم نیست نه این که

به طور کلى خمس حلال است و پرداخت آن واجب نیست.
مثلاً صاحب جواهر ( که نویسنده مدعى است خمس را واجب نمى‏داند )

     عقیده دارد که خمس در انفال و آنچه از اموال مربوط به حقوق امامان

    « علیهم السلام » در دست دشمنان آنان است و به طریقى به

دست شیعیانشان مى‏رسد حلال است ( ولى نویسنده قیدهاى

     آن را حذف کرده است ) . - جواهرالکلام 16 / 141.
همین طور عبارت مرحوم محقق در شرایع «ولا یجب اخراج حصة

الموجودین من ارباب الخمس منه» ، «واجب نیست سهم صاحبان

     خمس از آن به ایشان پرداخت شود.» بعد از این جمله دارد: ثابت

شده که امامان « علیهم السلام » مناکح ( آنچه مربوط به زناشویى )

     و مسکن و تجارت ( است ) درزمان غیبت براى شیعیان مباح نموده‏اند.

    - شرایع‏الاسلام 1 / 184.
یحیى بن سعید حلّى نیز در همان صفحه الجامع للشرایع حلال

بودن تصرف در اموال را بدون پرداخت خمس مربوط به ازدواج و

مسکن وتجارت مى‏داند.
بنابراین طبق نظر این بزرگان خمس در سه مورد ذکر شده واجب

     نیست نه اینکه ایشان مطلقاً قایل به عدم وجوب خمس در زمان غیب

     باشند.همچنین جمله‏اى که از مرحوم شهید ثانى نقل‏مى‏کند نه در

مجمع الفائده والبرهان ونه در مسالک یافت نمى‏شود ومطلبى که برساند

  وى قایل به حلال بودن مطلق خمس است وجود ندارد.آرى در شرح لمعه

 که بعداز مسالک تألیف کرده تصریح مى‏کند که خمس را در زمان غیبت

باید به فقیه جامع الشرائط داد.
مرحوم صاحب مدارک ازاباحه رامربوط به همین 3موردمیداند.

مدارک الاحکام 5 / 383.
مرحوم مقدس اردبیلى نیز در مجمع الفائده والبرهان تصریح

مى‏کند که در صورتى که ممکن باشد خمس را به فقیه عادل امین

بدهد سزاوارتر است ازاین که خودش آن را مصرف کند زیرا او نایب امام

« ع » است. مرحوم سلّار در کتاب ( مراسم ) سخنى دارد

-مجمع الفائده والبرهان 4 / 357. که دلالت دارد که مباح بودن

 مربوط به انفال است نه خمس.مراجعه به آن کتاب خیانت دیگر

 نویسنده را آشکار مى‏کند.مرحوم سبزوارى گرچه به اباحه خمس

 فتوا مى‏دهد ولى بعد مى‏فرماید:احوط نزد من مصرف کردن همه

 اقسام خمس به سر پرستى فقیه عادل جامع فتواست وسزاوارست

 که آن رعایت شود... مرحوم فیض نیز سهم سادات را

ذخیرة المعاد ص 492. واجب مى‏داند وسر پرستى همه را با

فقه عادل مطابق احتیاط وبهتر مداند. -مفاتیح الشرایع 1 / 229.
مرحوم کاشف الغطاء نیز برخلاف آنچه نویسنده آورده است

پرداخت خمس را حتّى بر سادات لازم مى‏داند و تنها حلال بودن

 آن را مربوط به آن چیزى مى‏داند که شیعه از حاکم جور به

وسیله‏ى هدیه و یا اجاره و خرید و فروش بدست مى‏آورد. او

 معتقد است در صورتى که مکلّف خمس را به مجتهد بپردازد

 دیگر تکالیفى ندارد و مى‏گوید: اگر مجتهد از طرف غایب

( به عنوان نماینده آن حضرت « ع » ) خمس رابپذیرد

پس ظاهراین‏است که مجزى است و بعد مى‏فرماید:

و این کلام درباره همه حقوق جارى است.



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:5 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

     کشف الغطاء ، ص 364 - 363.
همچنین نسبتى که به مرحوم شیخ رضا همدانى نیز مى‏دهد

     خلاف واقع است ایشان نیز مانند سایر فقهاى شیعه خمس

را واجب مى‏داند و درباره چگونگى مصرف آن نظرش این است:

     «بنابر اقوى فرد مى‏تواند خمس را به سادات مستحق بپردازد

     ولى احوط این است که مطلق خمس ( حتى سهم سادات )

     را به فقیه جامع‏الشرائط که حاکم در عصر غیبت است بپردازد

     او مى‏نویسد: اشکالى نیست در این که فقیه جامع‏الشرائط از

     طرف امام « ع » در حال غیبت در مثل این امور نیابت دارد و

همان طور که از بررسى کلمات بزرگان استفاده مى‏شود این امور

     از قطعبات است.» - مصباح الفقیه فى الزکاة الخمس ،

ص 161 ، به صورت تلخیص.
ما به ذکر همین چند نظرِ فقهایى که فتواى آنان خلاف واقع

نقل شده بود اکتفا مى‏کنیم و به یک نکته مهم اشاره مى‏کنیم

     و آن اینکه شاید به ندرت پیدا شود کسى که قایل به حلال بودن

     خمس به نحو مطلق در میان فقهاى شیعه باشد.
و شاید بتوان بین نظرات کسانى که قایل به عدم وجوب

خمس هستند با کسانى که قایل به وجوب آن هستند جمع

     کرد که اولى مربوط به مناکح ( مسایل زناشویى ) و مساکن

     ( منازل مسکونى ) و تجارت ( سرمایه در حد نیاز براى زندگى )

است و دومى مربوط به مازاد موارد ذکر شده است و هرکس

  به کلمات بزرگان رجوع کند مى‏تواند این امر را به خوبى استفاده کند.

امّا فتواى شیخ مفید و شیخ طوسى
نویسنده دو فتوا از مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسى ذکر

 مى‏کند و مى‏خواهد با ذکر این دو فتوى بگوید که خمس بر

 شیعیان واجب نیست غافل از اینکه خود همین دو فتوى بر

 وجوب خمس دلالت دارد و تنها چیزى که در آن مطرح است

چگونگى مصرف خمس است ما در اینجا فتاواى این دو عالم

 بزرگ را درباره‏ى وجوب خمس ذکر مى‏کنیم تا معلوم شود آنان

 نیز خمس را مطلقاً حلال نمى‏دانسته‏اند.
«مرحوم شیخ مفید مى‏فرماید: بدان ، خداوند تو را تأیید کند که

 آنچه درباره‏ى حلال بودن خمس آوردیم تنها درباره مناکح

 ( ازدواج و مسایل زناشویى ) است و علت آن همان است

که در روایات از امامان « علیهم السلام » آمده است که

 میلاد شیعیان پاک باشد و درباره بقیه اموال وارد نشده

است و روایاتى که درباره وجوب خمس و سختگیرى به

 آن است مربوط به غیر از مناکح است.» - جواهرالکلام 16 / 146.
همین طور مرحوم شیخ طوسى در نهایه مى‏فرماید:

 «اما در حال غیبت پس امامان « علیهم السلام »

اجازه داده‏اند به شیعیان در خمس مربوط به آنان در موارد

 مناکح ( زناشویى ) و تجارت ( سرمایه ) و مساکن

 ( محل سکونت ) تصرف کننددرباره سایر موارد پس در

 هیچ صورت حق تصرف در اموال را ( بدون پرداخت خمس )

ندارند.» - همان.
بنابراین جمع بین روایات حلال بودن خمس بر شیعیان و وجوب

 پرداخت آن همان است که این دو فقیه بزرگ بر آن تصریح

فرموده‏اند و صاحب جواهر نیز بر آن اشاره دارد و مى‏توان ادعا

 کرد که همه فقهاى شیعه بر حلیت خمس در بعضى از موارد

 اتفاق نظر دارند کما این که شاید نتوان فقیهى پیدا کرد که قایل

 به حلیت خمس به طور کلى باشد.
و نویسنده با حذف قبل و بعد بعضى از فتاوى و آوردن روایات مربوط

به حلیت خمس درباره مناکح و تجارت و مسکن خواسته است به

خواننده این گونه تلقین کند که حکم به وجوب خمس از فتاواى فقهاى

 شیعه در قرن اخیر است و بدین وسیله زمینه بدبینى را به آنان فراهم کند.

ولایت خمس با کیست؟ امّا در زمان غیبت خمس را باید به چه

کسى داد و چگونه مصرف کرد ، موضوع مورد بحث و اختلافى

در میان فقها از صدر اسلام تا کنون بوده است. بعضى از فقها

بر این نظر بوده‏اند که خود فرد مى‏تواند خمس را اعم از سهم امام « ع »

 و سهم سادات در موارد مشخص در اسلام مصرف کند و به



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:4 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

     صاحبان خمس بپردازد و بعضى بر این عقیده هستند که چون

در عصر غیبت مجتهد جامع الشرایط نائب حضرت صاحب الزمان –

     ارواحناله‏الفداء - است باید آنچه مربوط به آن حضرت

     ( از جمله خمس ) است به او ارجاع داده شود یا با اذن او

     مصرف شود. آرى نظراتى چون دفن این اموال امروزه مورد قبول نیست.
باید این نکته از نظر مخفى نماند که همانطور که همه علوم

     در حال پویایى است و نقاط ضعف و قوت علوم به تدریج معلوم

     مى‏شود و نظرات دانشمندان در هر فن مورد بحث صاحب

نظران آن فن قرار مى‏گیرد در فقه شیعه نیز این اصل جارى است

     به خلاف اهل سنت که خود را ملزم مى‏دانند نظرات چهار فقیه

     خود در قرن دوم اسلام «مالک بن‏انس ، محمدبن‏ادریس

     ( شافعى ) ، احمدبن‏حنبل ، نعمان‏بن‏ثابت ( ابوحنیفه ) »

را براى همیشه پیاده کنند و حق رد آنان را ندارند ولى باب

اجتهاد در شیعه همواره باز است و نظرات بزرگان مرتب مورد

نقد قرار مى‏گیرد و چه بسا نظرات قبلى در مراحل بعد پذیرفته

نیست. نظیر آن درباره‏ى حکم نجاست آب چاه در گذشته بود

     که فتوى به نجاست آب چاه مى‏دادند و مسایل متعدد و

سختى را در کتب فقهى ذکر مى‏کردند که از جمله آن در کتاب

     لمعه مرحوم شهید آمده است ولى امروزه این فتوى دیگر مورد

     پذیرش نیست و روایات در این باب را حمل بر استحباب مى‏کنند

     و آب چاه را معتصم مى‏دانند. این موضوع در همه مسایل فقهى

  مطرح است فقها امروزه مى‏دانند ( بلکه هر فردى که از دوران

غیبت صغرى فاصله بگیرد مى‏فهمد ) که دفن خمس در خاک

تضییع آن است و لذا این فتوى مورد قبول نیست در زمان مثل

شیخ طوسى که به دوران غیبت صغرى نزدیک بودند و انس به

ظهور داشتند این فتوى به ذهن آنان نزدیک بود و این امر را نباید

 چرخش در فقه دانست. مخى نماند که مرحوم شیخ طوسى

و فقهاى اخیر مانند مرحوم خویى در سهم سادات اتفاق نظر دارند

 واختلاف نظر آنها درباره سهم امام « ع » است واین‏ها از امور اجتهادى

 است وکارى به حلال بودن مطلق خمس ندارد.
چیزى که موجب شده است بسیارى از فقها از صدر اسلام تا کنون

فتوى بدهند که خمس باید در دست فقیه جامع‏الشرایط باشد

 مسئله نیابت او از حضرت امام زمان « ع » است و ولایت فقیه و

نیابت او از حضرت بقیةالله - روحى له الفداء - به نحو اجمال پذیرفته

 شده همه فقهاى شیعه است و هرکس ولایت فقیه و جانشینى

 او را از امام معصوم « ع » پذیرفت تردیدى نیست که در تمام امور

 به او رجوع مى‏کند از جمله مسائل مالى اسلام که خمس و زکات

 و... است و استفاده او از وجوهات شرعى نظیر خمس به مقدار

نیاز است و این امرى قابل قبول است ، زیرا اگر کسى خدمتگذار

 فردى شد ؛ طبیعى است که آن فرد زندگى او را تأمین مى‏کند و

 فقها که زندگى خود را وقف اسلام نموده‏اند حق دارند به مقدار

 نیاز از وجوهات شرعى استفاده کنند. هرکس با زندگى فقهاى

 بزرگ آشنا باشد مى‏داند که آنان چقدر با احتیاط و وسواس براى

 نیازهاى خود از وجوهات استفاده کرده و حتى المقدور از اموال

شخصى خود استفاده کرده‏اند و کمترین تصرف را جهت امور

 شخصى از وجوهات داشته‏اند. بله ممکن است فردى از صفاى

 باطن یک عالم دینى سوء استفاده کند و وجوهات را بیش از

 آنچه باید ، مصرف کند ولى این ربطى به اصل حکم ندارد و براى

 جلوگیرى از همین امور است که سخت‏ترین شرایط را براى

 مرجع تقلید و ولى فقیه آورده‏اند. و این فتوى به خلاف آنچه

نویسنده ابراز مى‏دارد که چرخش در قرن اخیر بوده است از

 صدر اسلام و اوایل دوران غیبت کبرى بوده است به عنوان

نمونه ابى الصلاح حلبى ( 447 - 374ه ) در کتاب کافى مى‏گوید:

 «اگر مکلف به خمس خللى وارد کند نافرمانى خدا را کرده است

 و مستحق لعنت است زیرا ظالم آل محمد « ص » است... .»



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:4 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 


     - الکافى ، ص 173.
گرچه او در صفحه 173 مى‏نویسد: «و بر کسى که خمس

واجب شد لازم است آن را اخراج کندوآن‏بخشى‏راکه‏مربوط    

به‏ولى‏امر « ع » است جدا کند و منتظر باشد تا آن را به حضرت

     برساند و اگر نشد و زمان مرگ او فرا رسید وصیت کند به کسى

     که به دین و بصیرتش اطمینان دارد تا از طرف او واجب را ادا کند.»

ولى در صفحه 172 مى‏نویسد: «واجب است بر کسى که خمس و

     زکات و فطره و انفال واجب است آن را به حاکم اسلامى که منصوب

     از طرف خداست برساند یا به کسى که از طرف او معین شده است

     بدهد تا در جایگاهش قرار دهد. پس اگر از یکى از این دو امر معذور

بود پس آن را به فقیه مطمئن بدهد. اگر از آن نیز معذور بود خودش

     متولى آن مى‏شود تا آن را براى شیعه نیازمند عادل مصرف کند.»
بنابراین آنچه نویسنده ، تحت عنوان تحول در دیدگاه خمس و مراحل

پنج‏گانه آن آورده مطلبى بى‏اساس و باطل است ؛ زیرا همانطور

که ملاحظه مى‏شود وى در مرحله‏ى اوّل ( یعنى در زمان

     غیبت صغرى و دو قرن بعد از آن ) مدعى است به کسى

خمس داده نمى‏شد ولى همانطور که ملاحظه شد فتاواى

  شیخ مفید و شیخ طوسى و ابى‏الصلاح حلبى که در همان

 قرن اول بعد از غیبت صغرى بودند همه قایل به لزوم پرداخت

 خمس بودند. ما به همین مقدار اکتفا مى‏کنیم و به مسئله

علت خمس مى‏پردازیم.
مناسب است که به این نکته اشاره کنیم‏که کتاب

مرحوم آیة الله خویى ( منهاج الصالحین ) است وکتاب فقهى

است وکتاب ( ضیاءالصالحین ) که نویسنده به وى نسبت

 مى‏دهد از محمد صالح جواهرچى است وکتاب زیارت ودعاست

 وکتاب فتواوفقه نیست .آفرین به این محققِ‏اسلام شناس که

به جمع اهل تسنن پیوست بااین شناخت ومعرفت که فرق

 بین کتاب دعا وفقه نمیگذارد!!
علّت تولّد خمس‏ نویسنده تحت عنوان فوق به مقوله‏اى اشاره

 مى‏کند به نام سهم مجتهد و مى‏گوید: «سهم مجتهد مقوله‏اى

 است که در عصور بسیار متأخر پدید آمده است...» تا اینکه مى‏گوید:

 «ملاحظه مى‏فرمایید که هیچ نصى درباره خمس کسب و کار وجود

 ندارد نه کتاب ، نه سنت و نه قول امام ، بلکه این دیدگاهى است

که در عصور بسیار متأخر توسط بعضى از فقهاء پدید آمده است و

کاملاً با قرآن و سنت و اقوال ائمه - « علیهم السلام » - و فتاواى

 فقهاء و مجتهدین معتبر مخالف است.»
خوانندگان گرامى مى‏دانند که هیچ کس تا به حال سخنى از سهم

مجتهد به میان نیاورده است آرى ؛ در نظر کسانى که معتقد به

 نیابت مجتهد جامع‏الشرائط در عصر غیبت هستند سهم امام و

خمس و وجوهات در اختیار و زیر نظر او در موارد مشخص در اسلام

مصرف مى‏شود و از این جهت به فرض اگر به آن سهم مجتهد گفته

 شود منعى ندارد.



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:3 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

اسباب انحراف
نویسنده در اواخر فصل ، انحراف انسان را در پول و شهوت مى‏داند

     و با ذکر حدیثى از امیرمؤمنان « ع » زاهدان را مى‏ستاید. آرى ؛

     اگر پول در اختیار افراد بى‏تقوى و خودکامه باشد فسادآور است

     ولى اگر در اختیار اسلام‏شناس مهذّب چون شیخ‏انصارى یا مثل

     مرحوم سیدکاظم یزدى یا امام خمینى - ره - باشد موجب رحمت

     براى جامعه اسلامى است. زندگى ساده حضرت امام خمینى قدس سره

     براى کسانى که زندگى او را از نزدیک دیده‏اند مایه‏ى عبرت است.

آرى کسانى چون معاویه و شیخ‏نشینان خلیج فارس و... با پول و

شهوت به فساد مى‏افتند.
آیا این دلسوزى‏ها جز براى این است که مردم از اطراف فقهاى

     شیعه که نگهبانان اسلام هستند پراکنده شوند؟ و مردم از مراجعه

     به آنان در مسائل مختلف خوددارى کنند؟ تا دشمنان اسلام بتوانند

     ضربه‏هاى مهلک را بر پیکره جوامع اسلامى وارد کنند؟ زیرا با حضور

     علماى پاک و مهذّب در میان مردم هرگز دشمنان اسلام نمى‏توانند

     به اهداف خود برسند. وچیزى که سبب شده احکام نورانى اسلام

     به خصوص خمس مورد حمله قرارگیرداین است که فقهاى شیعه از

     این طریق از دولتها مستقل بوده و هستند ومیتوانند در مقابل

     انحرافهابایستند به خلاف علماى اهل سنّت که از زمان خلفا

     تا کنون وابسته به حکومتها بودند.
قال‏اللّه:
«هم الذین یقولون لا تنفقوا على من عند رسول الله حتى ینقضوا» ،

     «اینان همان کسانى هستند که مى‏گویند به کسانى که اطراف

   رسول خدا هستند انفاق نکنید تا آنان پراکنده شوند....» -

سوره منافقون ، آیه 71.
در خاتمه این فصل مناسب است به این مسئله توجه شود که

 شیعیان خمس را متعلق به امام عصر - عج - مى‏دانند و مجتهد

 جامع‏الشرایط را نماینده‏ى او مى‏دانند و لذا به عشق مولاى

خود از روى رغبت خمس را پرداخت مى‏کنند. آنان نه تنها با اتکا

 به روایات وارده به وجود آن حضرت عقیده دارند بلکه هر روز آثار

پربرکت وجودى آن حضرت را لمس مى‏کنند. آرى اغیار و نامحرمانى

 که منکر آن حضرت هستند و از لطف او محروم و چشمانشان از

دیدن نمایندگانش و شوکت و عظمت دوستداران و ارادتمندانش

کور و گوشهایشان از شنیدن حقایق کر است. «صم بکم عمى

 فهم لا یرجعون» - سوره بقره ، آیه 18.
تحریف و تصرف در سخنان امام خمینى ره ( علت تولد خمس )

 نویسنده در صفحه 123 تحت عنوان رأى امام خمینى ره القاب

احترام‏آمیزى را براى مرحوم امام مى‏آورد ( حال به چه قصد و نیتى؟

خدا مى‏داند ) و سپس سخنان آن بزرگوار را طبق خواست

خود تحریف مى‏کند.
در این مورد خوانندگان مى‏توانند به ص 22 کتاب ولایت فقیه

مرحوم امام خمینى - ره - مراجعه کنند و تحت عنوان احکام مالى ،

دیدگاه ارزشمند آن بزرگوار را مطالعه کنند. مرحوم امام - ره –

 در این بخش در صدد اثبات حکومت در اسلام هستند و مى‏فرمایند:

 وجوب خمس و زکات و جزیه و... که اگر درست طبق شرع اسلام

پرداخت شود اموال زیادى خواهد بود فقط براى پرداخت به فقرا و

 سادات و طلبه نیست و از هزینه‏ى آنان بسیار بیشتر است

پس این مبالغ براى چه تشریع شده؟ مسلم است که براى

 اداره‏ى حکومت اسلامى تشریع شد ، عین عبارت حضرت امام

چنین است: «معلوم مى‏شود منظور از وضع چنین مالیاتى فقط

رفع احتیاج سید و روحانى نیست ، بلکه قضیه مهمتر اینهاست

 و منظور رفع نیاز مالى تشکیلات بزرگ حکومتى است.»
اما نویسنده این فرمایش امام را چنین آورده است ایشان فرمودند:

 «به نظر بنده حکومت اسلامى عادل به سرمایه‏هاى گزافى احتیاج

 ندارد که به کارهاى پیش پا افتاده و مصالح شخصى مصرف کند.»

 شما خوب دقت کنید و قضاوت کنید که امام چگونه خمس و زکات

 را براى مصرف حکومت عادل و تشکیل حکومت واجب مى‏داند و

 تشریع آن را دلیل بر برنامه مالى حکومت اسلامى مى‏داند ولى

 ایشان مى‏خواهد استفاده کند که امام مى‏فرمایند حکومت نیاز

به خمس و زکات ندارد تا براى کارهاى پیش پاافتاده

( نظیر مخارج سادات ) مصرف شود!! و آنگاه مى‏خواهد

اینطور نتیجه‏گیرى کند که خمس و زکات را علما براى

بهره‏برى شخصى خود واجب کرده و از مردم مى‏گیرند

 تا در مسیر هوا و هوس خویش مصرف کنند!!

 

خمس و زکات در کلام امام رضا(ع(


خداوند پاداش اعمال را تضمین کرده است و کیفر سخت گیران را اندوه و

 غم قرار داده است. هیچ مالی حلال نمی گردد مگر از طریقی که خداوند آن

 را حلال شمرده است. همانا خمس پشتوانه و یاری دهنده ما جهت تقویت

 دین ما و اداره امور زندگی ما و کمک به دوستان ماست و همچنین با آن

 آبروی خود را از کسانی که از قدرتشان بیم داریم حفظ می کنیم، بنابراین آن

را از ما دریغ مورزید و در حد توان، خود را از دعای ما محروم نسازید.


زکات و خمس از مسلمات و واجبات مالی اسلام هستند. آیات و احادیث فراوانی

 از ائمه اطهار(ع) بخصوص امام رضا(ع) در مورد اهمیت و جایگاه این

 دو فریضه الهی بیان شده که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:2 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

خمس

خمس در اصطلاح فقه اسلامی به یک پنجم اموال مازاد بر مصرف و نیاز گفته می شود    .

 این یک پنجم اموال نصف آن سهم سید های نیازمند است و نصف دیگر آن سهم امام زمان(عج) می باشد.

خمس برای چه کسی است؟

عَن اَحمَدِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ اَبی نَصرٍ، عَنِ الرِّضا(ع) قالَ: سُئِلَ عَن قُولِ اللّهِ تَعالی:

    «وَ اعلَمُوا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی القُربی» فَقیلَ لَهُ: فَما کانَ لِلّهِ فَلِمَن هُوَ؟

فَقالَ(ع): لِرَسُولِ اللّهِ(ص)، وَ ما کانَ لِرَسُولِ اللّهِ(ص) فَهُوَ لِلإمامِ    .

فَقیلَ لَهُ: اَفَرَأَیتَ اِن کانَ صِنفٌ مِنَ الأصنافِ اَکثَرَ وَ صِنفٌ اَقَلَّ ما یُصنَعُ بِهِ؟ قالَ:

     ذاکَ اِلَی الاِمامِ. اَرَاَیتَ رَسُولَ اللّهِ(ص    ) کَیفَ یَصنَعُ؟ اَلَیسَ اِنَّما کانَ یُعطی

عَلی ما یَری کَذالِکَ الاِمامُ؟(2    )

از احمد بن محمد بن ابی نصر روایت شد که گفت: از امام رضا(ع) در مورد

     این کلام خداوند که می فرماید: «و آگاه باشید هر گونه غنیمت و سودی به

شما برسد، خمس آن برای خدا و پیغمبر و خویشان او... است»، سوال شد که

آن سهمی که برای خدا در این آیه است به چه کسی باید داد؟ برای چه کسی است؟

حضرت فرمود: برای پیغمبر خدا(ص) است و آن سهمی هم که برای برای پیغمبر

است، به امام تعلق دارد. به امام عرض شد: نظر شما درباره این مسئله که

اگر صنفی از اصناف مذکور در این آیه، بیشتر و صنفی کمتر باشند، چه باید کرد؟ امام فرمود:

     این به عهده امام است. آیا می دانی که پیغمبر خدا(ص) در این باره چه می کرد؟ آیا به

همان گونه که نظر و رای او بود، نمی پرداخت؟ امام نیز این گونه است    .

میزان خمس

شیخ مفید به سندش روایت می کند از امام رضا(ع): از مقدار گنجی که

     خمس به آن واجب است سوال شد،

فرمود: خمس بر هر چیزی که زکات بر آن واجب است تعلق می گیرد

و آنچه که به حد وجوب زکات نرسد، خمس در آن نیست.(3    (

عَنِ الرِّضا(ع) [ فی کتابه اِلی المأمون]. قالَ: وَالخُمسُ مِن جَمیعِ المالِ مَرَّةٌ واحِدَةٌ.(4    (

امام رضا(ع) در نوشته اش به مأمون فرمود    : خمس در همه اموال یک مرتبه واجب است    .

قال الرّضا(ع): «اَوَّلَ مَن یَدخُلُ النّارَ، ذُو ثَروَةٍ مِن المالِ لَم یُعطِ المالٍ حَقَّهُ».(5    (

امام رضا(ع) فرمود    :« نخستین کسی که وارد آتش دوزخ می شود، صاحب مال و

 ثروتی است که حق دارایی خود را(به عنوان خمس و زکات) پرداخت نکند».

عده ای از مردم خراسان به حضور امام علی بن موسی الرضا(ع) شرفیاب شده،

درخواست کردند و گفتند: ای زاده رسول خدا! ما را از پرداخت خمس

معاف کن و خمس را به ما ببخش.

امام رضا(ع) فهمید که آنها شایسته بخشش نیستند و با نیرنگ می خواهند

 این وظیفه الهی را ترک کنند؛ به همین خاطر به آنها فرمود:

«این چه حیله و نیرنگی است از شما؟ شما با زبان خود نسبت به ما

 اظهار دوستی و محبت می کنید؛ اما از طرف دیگر حقی را که خداوند

 برای ما مقرر نموده و بر شما واجب کرده تا آن را بپردازید، از ما دریغ

می کنید!؟ خیر؛ هرگز چنین کاری را نمی کنم و شما را از دادن خمس معاف نمی دارم».(6)

نامه ای از امام رضا(ع) در پاسخ برخی از شیعیان

عَن مُحَمَّدِ بنِ زَیدٌ الطَّبَرَی قالَ:

کَتَبَ رَجُلٌ مِن تُجّارِ فارسٍ مِن بَعضِ مَوالی اَبی الحَسَنِ الرِّضا(ع)

 یَسأَلُهُ الإِذنَ فِی الخَمسِ، فَکَتَبَ اِلَیهِ:

بسم الله الرحمن الرحیم، اِنَّ اللّه واسع کریم، ضمن علی العمل الثّواب و

 علی الضیق الهّم، لا یحل مال إلّا من وجه أحلّه اللّه، إنّ الخمس عوننا

علی دیننا و علی عیالنا و علی موالینا و ما نبذله و نشتری من أعراضنا

ممّن نخاف سطوته فلا تزووه عنّا، و لا تحرموا انفسکم دعانا ما قدرتم علیه.

 فأنَّ اخراجه مفتاح رزقکم و تمحیص ذنوبکم و ما تمهدون لأنفسکم لیوم فاقتکم،

 و المسلم من یفی للّه بما عهد إلیه و لیس المسلم من أجاب باللّسان و خالف بالقلب و السّلام.(7)

بسم الله الرحمن الرحیم، ان الله واسع کریم.

خداوند پاداش اعمال را تضمین کرده است و کیفر سخت گیران را اندوه و

 غم قرار داده است. هیچ مالی حلال نمی گردد مگر از طریقی که خداوند آن

را حلال شمرده است. همانا خمس پشتوانه و یاری دهنده ما جهت تقویت دین

 ما و اداره امور زندگی ما و کمک به دوستان ماست و همچنین با آن آبروی

خود را از کسانی که از قدرتشان بیم داریم حفظ می کنیم، بنابراین آن را از

ما دریغ مورزید و در حد توان، خود را از دعای ما محروم نسازید. همانا

پرداختِ خمس کلید رزق شماست و شما را از گناهان پاک می گرداند

. خمس ذخیره شما برای روز فقر و ناتوانی شما (در قیامت) است. مسلمان

کسی است که به عهد و پیمان الهی وفادار بماند و مسلمان نیست آن کس که

 با زبان پاسخ گوید و با دل مخالفت ورزد.

دادن خمس آثار و برکات متعددی برای انسانها دارد؛ خمس موجب برکت

و افزایش رزق و روزی، ایجاد حس نوع دوستی و سخاوت، آینده نگری،

 عدم توجه به منافع دنیوی، رسیدگی به فقرا و محرومان، احساس مسئولیت،

 عدالت اجتماعی و پرکردن شکاف طبقاتی و... می شود.

با تشکر از محققین محترم که واقعا زحمت کشیدند آجرک الله



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 11:59 صبح توسط مشتعلی| نظر

            فزت و رب الکعبه

 

سالروز شهادت مولای متقیان

 

امام اول شیعیان تسلیت باد



نوشته شده در شنبه 93 تیر 28ساعت ساعت 1:19 عصر توسط مشتعلی| نظر

مقام معظم رهبری حفظه الله:

«عزیزان با نهج ‌البلاغه انس پیدا کنید.

نهج ‌البلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبّر است.

در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلوات‌ الله‌ و سلامه ‌علیه انس پیدا کنید.»


إن شاء الله از دست خود آن حضرات در دنیا و آخرت، جوایز معنوی و مادی بگیریم.



نوشته شده در چهارشنبه 93 تیر 18ساعت ساعت 7:2 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

آیات قرآن کریم درباره روزه

سوره بقره آیه 183

 یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون‏

 اى کسانى که ایمان آورده ‏اید روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل

 از شما واجب شده بود و این دستور براى آن است که پاک و پرهیزکار شوید

سوره بقره آیه 184

أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کاَنَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلىَ‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ

 وَ عَلىَ الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًْا فَهُوَ خَیرٌْ لَّهُ وَ أَن

تَصُومُواْ خَیرٌْ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُون‏

 چند روز معیّنى را باید روزه‏ دار باشید و هر کدام از شما بیمار یا مسافر باشد،

 روزهاى دیگر را به ‏جاى آن روزه بگیرد، و آنان که طاقت روزه گرفتن ندارند،

 به‏ جاى آن مسکینى را طعام دهند و هر که از روى اطاعت پروردگار خوبى کند

 براى او بهتر است و اگر بدانید روزه گرفتن براى شما بهتر است .

سوره بقره آیه 185

 شهَْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى‏ وَ الْفُرْقَانِ

 فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشهَّْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلىَ‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ

 یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبرُِّواْ اللَّهَ

عَلىَ‏ مَا هَدَئکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون‏

 ماه رمضان ماهى است که قرآن در آن نازل شده همان قرآنى که هدایت کننده مردم

 و داراى دلایل روشن هدایت و معیارهاى سنجش حق و باطل است. بنا براین هر کدام

 از شما این ماه را درک کرد، باید روزه بگیرد و آنها که بیمار و یا مسافرند، روزهاى

 دیگر را به ‏جاى آن روزه بگیرند. خداوند براى شما راحتى را می ‏خواهد و زحمت را

نمی ‏خواهد تا شما تعداد این روزها را کامل کنید و خدا را براى آنکه شما را هدایت

کرده به بزرگى یاد کنید شاید شکرگزارى کنید .

سوره بقره آیه 187

 أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلىَ‏ نِسَائکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ

 أَنَّکُمْ کُنتُمْ تخَْتَانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفَا عَنکُمْ فَالَْنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُواْ

 مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ کلُُواْ وَ اشْرَبُواْ حَتىَ‏ یَتَبَینَ‏َ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الخَْیْطِ الْأَسْوَدِ

 مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلىَ الَّیْلِ وَ لَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَکِفُونَ فىِ الْمَسَاجِدِ تِلْکَ

حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا کَذَالِکَ یُبَینِ‏ُّ اللَّهُ ءَایَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُون‏


  در شبِ روزهایى که روزه ‏دار هستید، آمیزش با زنانتان براى شما حلال شد.

 آنان براى شما لباسند و شما براى آنان لباسید. خدا می ‏دانست که شما [پیش از

 حلال شدن این کار] به خود خیانت می ‏کردید، پس توبه شما را پذیرفت و از شما

در گذشت. اکنون [آزاد هستید که‏] با آنان آمیزش کنید و آنچه را خدا [در این کار]

 براى شما مقرّر داشته [از فضیلت، ثواب، پاکدامنى از حرام و فرزند شایسته‏]

 طلب کنید. و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید [صبح‏] از رشته سیاه [شب‏] براى

 شما آشکار شود سپس روزه را تا شب به پایان برید. و در حالى که در

 مساجد معتکف هستید با زنان آمیزش نکنید. اینها حدود خداست، به آنها نزدیک نشوید.

 خدا این گونه آیاتش را براى مردم بیان می ‏کند تا [از مخالفت اوامر و نواهى او] بپرهیزند .

 سوره بقره آیه 196

وَ أَتِمُّواْ الحَْجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْىِ وَ

 لَا تحَْلِقُواْ رُءُوسَکُمْ حَتىَ‏ یَبْلُغَ الْهَدْىُ محَِلَّهُ فَمَن کاَنَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ بِهِ

 أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ

بِالْعُمْرَةِ إِلىَ الحَْجّ‏ِ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْىِ فَمَن لَّمْ یجَِدْ

 فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فىِ الحَْجّ‏ِ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کاَمِلَةٌ

ذَالِکَ لِمَن لَّمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِى الْمَسْجِدِ الحَْرَامِ وَ

 اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب‏

     حج وعمره را براى خدا به پایان برید، و اگر [به علتى‏] از انجام آن ممنوع شدید،

 آنچه را از قربانى براى شما میسر است [ قربانى کنید و از احرام در آیید ] و

 سر خود را نتراشید تا قربانى به محلش برسد و از شما اگر کسى بیمار بود

 یا در سرش ناراحتى و آسیب داشت [و ناچار بود سر بتراشد، جایز است سر بتراشد

 و] کفّاره‏ اى چون روزه، یا صدقه یا قربانى بر عهده اوست. و هنگامى که

 [از علل ممنوعیّت‏] در امان بودید، پس هر که با پایان بردن عمره تمتّع به سوى

حج تمتّع رود، آنچه از قربانى میسر است [قربانى کند]. و کسى که قربانى نیابد،

 سه روزْ روزه در همان سفر حج و هفت روزْ روزه هنگامى که بازگشتید بر

عهده اوست این ده روز کامل است [و قابل کم و زیاد شدن نیست‏]. این وظیفه

 کسى است که [خود و] خانواده‏ اش ساکن و مقیم [منطقه‏] مسجد الحرام نباشد.

 و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا سخت کیفر است .

 



نوشته شده در چهارشنبه 93 تیر 18ساعت ساعت 6:50 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

سوره نساء آیه 4

 وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا

 خَطَئًا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن

یَصَّدَّقُواْ فَإِن کَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّکُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ

 رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن کَانَ مِن قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِّیثَاقٌ فَدِیَةٌ

مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ

شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَکَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا 

  و هیچ مؤمنى را نسزد که مؤمنى را جز به اشتباه بکشد و هر کس مؤمنى

را به اشتباه کشت باید بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت

کند مگر اینکه آنان گذشت کنند و اگر [مقتول] از گروهى است که دشمنان

شمایند و [خود] وى مؤمن است [قاتل] باید بنده مؤمنى را آزاد کند [و پرداخت

‏خونبها لازم نیست] و اگر [مقتول] از گروهى است که میان شما و میان آنان

 پیمانى است باید به خانواده وى خونبها پرداخت نماید و بنده مؤمنى را آزاد

 کند و هر کس [بنده] نیافت باید دو ماه پیاپى به عنوان توبه‏اى از جانب

 خدا روزه بدارد و خدا همواره داناى سنجیده‏کار است .

سوره مائده آیه 89

لاَ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا

 عَقَّدتُّمُ الأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ

مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ یَجِدْ

 فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ

 أَیْمَانَکُمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

خدا شما را به سوگندهاى بیهوده‏تان مؤاخذه نمى‏کند ولى به سوگندهایى که

 [از روى اراده] مى‏خورید [و مى‏شکنید] شما را مؤاخذه مى‏کند و کفاره‏اش

 خوراک دادن به ده بینواست از غذاهاى متوسطى که به کسان خود مى‏خورانید

یا پوشانیدن آنان یا آزاد کردن بنده‏اى و کسى که [هیچ یک از اینها را] نیابد [باید]

سه روز روزه بدارد این است کفاره سوگندهاى شما وقتى که سوگند خوردید و

 سوگندهاى خود را پاس دارید این گونه خداوند آیات خود را براى شما

 بیان مى‏کند باشد که سپاسگزارى کنید .

 سوره مائده آیه 95

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنکُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ

 مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یحَْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ هَدْیَا بَلِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ

طَعَامُ مَسَاکِینَ أَوْ عَدْلُ ذَالِکَ

 صِیَامًا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ

عَادَ فَیَنتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَام‏

اى اهل ایمان! در حال احرام شکار را نکشید، و اگر یکى از شما از روى

 عمد شکار را بکشد، باید مثل آن شکار حیوانى را قربانى کند و این حکم باید

 با نظارت دو نفر عادل انجام گیرد و به کعبه اهدا گردد و یا چند مسکین را به

 عنوان کفّاره طعام دهد و یا معادل آن روزه بگیرد و این بدین خاطر است که

 کیفر خلاف خود را ببیند و خدا از گذشته ‏اش درگذرد و اگر کسى دوباره

 مرتکب شکار در حال احرام شود، خداوند از او انتقام می ‏گیرد و

خدا مقتدر و انتقام گیرنده است .



نوشته شده در چهارشنبه 93 تیر 18ساعت ساعت 6:50 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin