سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

اخلاق خانوادگی رسول اکرم 

در اخلاق حضرت محمد , همین بس که با آن جلالت و موقعیتى که به

     سلاطین نامه دعوت مى نوشت در خانه , تا حد امکان کارش را شخصا انجام مى داد.

اهل سیره نوشته اند : پیامبر خدا در خانه خویش خدمتکار اهل خود بود ,

     گوشت را تکه تکه مى کرد و بر سفره غذاى حقیرانه مى نشست و انگشتان

     خویش را مى لیسید , بز خود را مى دوشید و لباس خود را وصله مى نمود

     و بر شتر خود عقال مى زد و به ناقه خود علف مى داد , با خدمتکار منزل آرد

     را آسیاب مى کرد و خمیر مى ساخت.

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب , (ج 1, ص 146) روایت کرده که :
رسول خدا (ص) کفش خود را وصله مى زد , پوشاک خویش را مى دوخت ,

     در منزل را شخصا باز مى کرد , گوسفندان و شترها را مى دوشید و به هنگام

خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او مى شتافت و آب وضوى

شبش را خود تهیه مى کرد. و در همه کارها به اهل خانه کمک مى کرد. لوازم

     خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه مى برد.
گاه اتفاق مى افتاد که حضرت خانه خویش را نظافت مى کرد و جارو مى کشید

     و خود مکرر مى فرمود : کمک به همسر و کارهاى منزل , صدقه و احسان در راه خدا محسوب مى شود.

از عایشه نقل شده که گفته است : محبوب ترین کارها نزد

     رسول خدا (ص) خیاطى بود.
پیامبراکرم (ص) با همه عظمت و موقعیت ممتازش در منزل کار مى کرد.

     و به نگهدارى و پرستارى از کودکان مى پرداخت. 
عایشه همسر آن حضرت مى گوید : وقتى خلوت مى شد , پیامبر لباس

خود را مى دوخت و کفش خویش را وصله مى کرد. 

على(ع) بیش از سى سال عمر خود را با رسول خدا (ص) سپرى کرده و

     شناساترین فرد به رسول خدا بوده و از اخلاق داخلى و خارجى حضرتش

     اطلاع دقیق داشته , امام حسین(ع) مى فرماید :
سإلت إبى عن مدخل رسول الله صلى الله علیه و آله فقال :
کان دخوله فى نفسه مإذونا فى ذلک, فاذا آوى الى منزله جزإ دخوله ثلاثه

اجزإ, جزءا لله و جزءا لا هله و جزءا لنفسه. ثم جزء جزئه بینه و بین

     الناس فیرد ذلک بالخاصه على العامه و لا یدخر عنهم عنه شیئا....

از پدرم در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال کردم , فرمودند :
وقتى به خانه اش مى رفت , اوقاتش را سه قسمت مى کرد : یک قسمت

 براى خدا و یک قسمت براى خانواده اش و یک قسمت براى خودش , آن گاه

 قسمت خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم مى کرد و آن را براى بستگان

 و بزرگان صحابه (که در منزلش به خدمت او مى رسیدند) قرار مى داد و

 ذره اى از امکانات خود را از آنان دریغ نمى نمود (بلکه آن چه امکان داشت

 در حقشان انجام مى داد.)

حضرت در مورد امورى که به شخص او مربوط مى شد , خشمگین نمى شد.

 تنها براى خدا , آن گاه که حرمت هاى الهى شکسته مى شد , غضب

مى کرد. یکى از همسران آن حضرت مى گوید : وقتى رسول خدا (ص)

 غضب مى کرد به جز على (ع) کسى را یاراى سخن گفتن با حضرتش نبود

علاوه بر همسران , همنشینان روزانه پیامبر (ص) عبارت بودند از فاطمه

 و شوهر و فرزندانش و به گواهى تاریخ و روایات فراوان , علاقه پیامبر خاتم (ص)

به آن ها قابل قیاس با دیگر کسان و نزدیکان حضرت نبود. به موجب روایتى که

عایشه نقل کرد , هر گاه فاطمه (س) بر پدر وارد مى شد رسول خدا (ص)

جلوى پاى دخترش بلند مى شد و او را مى بوسید و در جاى خود مى نشانید.

در عروسى فاطمه (س) زنان مسرور بودند و اظهار شادمانى مى کردند و

سرود مى خواندند و مى گفتند : ابوها سید الناس.
رسول خدا (ص) فرمود : بگویید و بعلها ذو الشده الباس.

و این مصراع چون در مدح حضرت امیرالمومنین (ع) بود , با آن که رسول

 خدا خواسته بود بانوان بگویند اما عایشه , زنان را منع کرد از اضافه کردن

 این مصراع. پیامبر(ص) متوجه موضوع شد و فرمود : عایشه عداوت ما را ترک نمى کند!

روزى رسول اکرم (ص) وارد اطاق عایشه شد مشاهده کرد که تکه نانى

 روى زمین و زیر دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس

 فرمود : اى حمیرا ! مجاورت نعمت هاى الهى را بر خویشتن گرامى

 دار تا هرگز نعمت هاى خداوندى از مردم دور نشوند.

 

اشعار زیبا برای میلاد رسول اکرم 

گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند
عرشیان و فرشیان نام محمّد می‌برند
ولادت حضرت محمد بر شما مبارک

دو چشمِ آمنه بر روی احمد / گره خورده دلش بر موی احمد
گهی خندان گهی محو تماشا / چو می‌بیند خمِ ابروی احمد
خجسته میلاد پیامبر اکرم مبارک باد
 

جهان سرسبز و خرم گشت از میلاد پیغمبر
منور قلب عالم گشت از میلاد پیغمبر
بده ساقى مى باقى که غرق عشرت و شادى
دل اولاد آدم گشت از میلاد پیغمبر . . .



نوشته شده در چهارشنبه 93 دی 17ساعت ساعت 5:32 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

میلاد رسول اکرم,بر تمام مسلمانان مبارک باد.

     

 

میلاد رسول اکرم

 


میلاد رسول اکرم- روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب‏»،براى عرض سپاسگزارى

     به درگاه الهى گوسفندى کشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه،

که از عموم قریش‏دعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتى از او پرسیدند:

چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید،در صورتى که این نام در میان اعراب کم

سابقه است؟گفت:خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.

درباره‏ میلاد رسول اکرم  «حسان بن ثابت‏»شاعر رسول خدا چنین مى‏گوید:
فشق له من اسمه لیجله فذو العرش محمود و هذا محمد
آفریدگار،نامى از اسم خود براى پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا)

     «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو کلمه از یک

     ماده مشتقند و یک معنى را مى‏رسانند.
قطعا،الهام غیبى در انتخاب این نام بى‏دخالت نبوده است.زیرا نام محمد،

اگر چه در میان اعراب معروف بود،ولى کمتر کسى تا آن زمان به آن نام نامیده

     شده بود.طبق آمار دقیقى که بعضى از تاریخ نویسان بدست آورده‏اند،تا

     آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.

چنانکه شاعر درباره میلاد رسول اکرم می گوید:
ان الذین سموا باسم محمد من قبل خیر الناس ضعف ثمان 

کسانى که به نام محمد،پیش از پیامبر اسلام نام گذارى

     شده بودند،شانزده نفر بودند.
میلاد رسول اکرم-ناگفته پیداست که:هر چه مصداق یک لفظ کمتر

     باشد،اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتابهاى آسمانى،از نام و

    نشان و علایم روحى و جسمى او خبر داده بودند،باید علایم آن حضرت

 آنچنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند.یکى از آن علایم،

نام آن حضرت است.باید مصداق آن به قدرى کم باشد،که راه هر گونه

تردیدى را در تشخیص پیامبر گرامى از بین ببرد.مخصوصا هنگامى که

بقیه اوصاف و علائم وى ضمیمه نام او گردد.در این صورت،بطور واضح

کسى که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است،به خوبى شناخته خواهد شد.
اشتباه خاورشناسان در میلاد رسول اکرم
میلاد رسول اکرم-قرآن مجید،رسول گرامى را به دو و یا چند نام معرفى مى‏کند.

 در سوره‏هاى آل عمران و محمد و فتح و احزاب،در آیه‏هاى 138 و 2 و 29 و 40،او

 را به نام‏«محمد»و در سوره‏«صف آیه 6»به نام‏«احمد»خوانده است.علت داشتن

 دو نام اینست که:مادر رسولخدا،پیش از جدش،نام او را«احمد»گذارده بود،

چنانکه در تاریخ منعکس است. بنابراین،آنچه را بعضى از خاورشناسان در

 مقام اعتراض گفته‏اند که:«انجیل‏»،به تصریح قرآن،در سوره‏«صف آیه 6»

،ظهور پیامبرى را بشارت داده است که نام او احمد است نه محمد،و

شخصى که مسلمانان به رهبرى او معتقدند،نام او«محمد»است نه احمد،

بى اساس است. زیرا قرآنى که پیامبر ما را به نام‏«احمد»معرفى نموده است،

در چند جا او را به نام‏«محمد»خوانده است.اگر مدرک آنها براى تعیین نام

 این پیامبر،قرآن مجید باشد(چنانکه همانست)،قرآن او را به هر دو اسم

نامیده،و او را در جائى به نام محمد و در جاى دیگر«احمد»معرفى نموده است. 



نوشته شده در چهارشنبه 93 دی 17ساعت ساعت 5:32 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

تواضع

 

معنا و مفهومتواضع


تواضع آن است کهانسان، خود را از کسانی کهدرجاهومقاماز او

 پایین ترند،برتر نداند و نیز به معنای شکسته نفسی و افتادگی آمده است

که آدمی خود را از دیگرانبالاتر نبیند.
ریشه تواضع «وضع» است بهمعنای خویش را کوچک نشان دادن،

 در مقابل«تکبر»که خود را بزرگدانستن است.
باید توجهداشت که مفهوم تواضع به معنای کوچکی کردن و به دیگران

 ارج نهادن است، نه آنکه تواضعخود را خوار کردن و زیر بارذلّترفتن باشد،

 تواضعاقدامی است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتی که

 در آنان احساسمی‌کند، انجام می دهد، ممکن است فردی خود را برابر دیگران

از جهتی یا جهاتی دارایامتیازببیند، برای این‌که مبادا بهغروروتکبر مبتلا شود

 باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، بلکه به امتیازهای دیگران، حتیاحتمال پاره‌ای

 امتیازات در آنان توجه کند و به خاطر همان جهات امتیاز، فروتنی کند؛اما ذلّت

 امری است که معمولاً از ناحیه دیگران تحمیل می‌گردد، و در ذلّت، فردِ ذلتپذیر

 تحقیر می شود، اگر تواضع با ذلت همراه شود، مردود است.

تواضع درقرآن

 
ایمانواعتقادبهخدا،تمام شؤونزندگیانسانمؤمنرا در بر می گیرد.

 آن گونه که آثاربندگیخدا دررفتاروگفتاراو آشکار می شود

. یکی از برجستگیهای اخلاقی کهقرآن کریمدر وصفبندگانخدا

بیان کرده،رفتارمتواضعانه آنان است:
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشونَ عَلَی الاَرضِهَوناً

 وَ اِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالُوا سَلاماً»
بندگانخدای رحمانکسانی‌اند که باتواضع رویزمینراه می‌روند

 و چون نادانان خطابشان کنند سخن نرم ومسالمتجویانه گویند.

 سفارش خداوند به نبی اکرم

 
خداوندسبحانبهرهبر اسلامچنینسفارش می‌کند:
«وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبعَکَ مِنَ الْمُؤمنینَ»
در برابر هر یک ازمؤمنانکه از تو پیروی می‌کند، فروتنی کن.


وظیفهفرزندان نسبت به پدر و مادر


همچنین در کناروظایفمتعددی که برایفرزندان نسبت بهپدرو

 مادرذکر کرده، فرموده است:
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذًلَّ مِنَ الرَّحمَهِ»
در برابرشان، از رویمهربانی، شانه‌ها را فروانداز (تواضع کن)

تواضع از زبان  معصومین

 


پیشوایاناسلامدر سخنان متعددّی ارزش تواضع را بیان کرده و

 حد و مرزش راتعیین نموده اند.
امام رضاـ علیه السلامـ پیرامون حدّتواضعچنین فرموده است:
«تواضع درجاتی دارد، از آن جمله،انسانقدر خویش را بشناسدو

 با دلی سالم در جایگاه خود نشیند،دوستنداشته باشد به سوی کسی رود،

 مگر چنان که به سویش آیند (با مردم چنان که دوست داردبا او رفتار شود

 رفتار کند) اگر بدی بیند، آن را بانیکیبپوشاند، فرو خورنده خشم و درگذرنده از)

 لغزش) مردم باشد وخداوندنیکوکاران را دوستدارد.»
در این راستاامام صادقـ علیه السلام ـ فرمود:
«از تواضع است که درنشستن به پایین مجلس راضی باشی و با هر کسی رو

 به رو شدی،سلامکنی،نزاعومجادلهرا ترک گویی، گرچهحقبا تو باشد،

 ودوستنداشته باشی که به خاطرتقواییکه داری تو راستایشکنند»
رسولاکرمـ صلی الله علیه و آله ـ تواضع را سبب رفعستمازجامعهدانسته، می‌فرماید:
«تَواضَعُوا حَتّی لا یَبْغی اَحَدٌ عَلی اَحَدٍ.»
نسبت به یکدیگرفروتنباشید تا کسی بردیگریستمروا ندارد.
نقل شدهاست که روزی آن حضرت به یارانش فرمود: چرا شیرینیعبادترا

در شما نمی بینم! پرسیدند: شیرینیپرستش چیست؟ فرمود: فروتنی.
حضرت امیر ـ علیه السلام ـ نیز فروتنی را از بزرگترینعبادت‌ها شمرده و فرموده است:
«عَلَیْکَ بِالتَّواضُعِ فَاِنَّهُ مِنْ اَعْظمَ العِبادَه»
بر تو باد به تواضع، که از بزرگترین عبادت‌هاست. 



نوشته شده در چهارشنبه 93 دی 17ساعت ساعت 1:28 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

تواضع ازدیدگاه  امیرالمؤمنان حضرت علی (ع):
پدر و پسری از یاران امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـمهمانآن حضرت شدند،

ایشانبه آنان احترام گذاشت و آنها را در بالای مجلس جای داد و خود پیش روی

 آنان نشست. سپس غذا آورد و با هم صرف کردند. پس از غذا، «قنبر

»،خدمتگزارامام، طشت وابریق -ابریق نوعی ظرف آباست شبیه آفتابه

 که برای دست شستن سر سفره مورد استفاده قرار می‌گرفته است- آورد و

 خواست بر دست مهمانان آب بریزد. امامخود برخاست، ابریق راگرفت تا

بر دست مهمان خویش آب بریزد. در این حال، مهمان باسرعت،دست خود

 را عقب کشید و عرض کرد: ای امیرمؤمنان! چگونه درمحضرخدا، کسی

 مثل شما رویدست من آب بریزد؟ امام فرمود: درست است که خدا تو را

 می بیند، ولی منبرادرتو هستم، بنشین و دستت را بشوی،پاداشاین کار

 آن است که دربهشت، ده چندان به من خدمتخواهند کرد،مهمانپذیرفت

 و دستش راشست. سپس آن حضرت، ابریق را به فرزندش،محمدحنفیهداد

 و فرمود: اگر اینپسربه تنهایی مهمان من بود،خود آب بر دستش می‌ریختم،

 ولیخداونددوست دارد میانپدر و پسر تفاوتی باشد. برخیز!

تو نیز بر دست پسر آب بریز.

از امام باقر
حضرت باقرـ علیهالسلام ـ فرمود:
«پدرم با کسانیمسافرتمی‌کرد که او رانشناسند و با کاروانیان شرط می‌کرد

 که برخی نیازمندی‌هایشان را برآورده سازد و به‌آنان خدمت کند، در سفری

 آن حضرت سرگرم خدمت به مسافران بود که فردی از آن میان اورا شناخت

 و به اهلکاروانگفت: آیا می‌دانیداین شخص کیست؟ گفتند: نه. گفت:

 اینعلی بن الحسینـ علیه السلام ـ است، مسافران گرد آن حضرت حلقهزدند،

 دست و پای ایشان را بوسیدند و گفتند: ای فرزندرسولخداـ صلی الله علیه و آله ـ

 آیا می خواهید ما دوزخی شویم؟ اگر خدای نخواسته مابه شما بی ادبی می‌کردیم،

 بدبختمی‌شدیم، چه سبب شدهکه شما چنین کنید؟ فرمود: من هرگاه با آشنایان

مسافرت کنم آنان بهاحترامپیامبرـ صلی الله علیه وآله ـ بیش از حد به من

 خدمت می کنند، از بیم آنکه مبادا شما نیز چنین کنید،ناشناخته با شما همراه شدم.»

از حضرت عیسی
حضرتعیسیـ علیه السلام ـ روزی به یارانش فرمود:
«از شما خواهشی دارم گفتند: بفرما ای روح الله! ما در خدمت شما هستیم گفت:‌

 می‌خواهم پای شما را بشویم. گفتند: ما به چنین کاری سزاوارتریم. فرمود:

 سزاوارترین مردم به خدمت کردن عالم و دانشمنداست. آن گاه برخاست و

 پای یاران خود را شست و فرمود: من این گونه تواضع کردم تا شمانیز

 بیاموزید و پس از من با مردم تواضع کنید با تواضع بنایحکمتودانایی

 آباد می‌شود، نه با تکبّر،زراعتدردشتهموار رشد می‌کند نه درکوهوکمر

 افتادگی آموز اگر قابل فیضی هرگز نخوردآبزمینی که بلند است

به امید آنکهسخنوسیرهرهبران الهی را آویزه گوش کرده،

 از رذالت تکبر وغروردست بشوییم و به فضیلتتواضع و فروتنی دست یابیم. آمین.

 

باتشکر از زحمتکشان سایت ویکی فقه



نوشته شده در چهارشنبه 93 دی 17ساعت ساعت 1:24 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin