فرهنگی ،مذهبی
مىتوان گفت همه فقهاى شیعه بر این امر اتفاق نظر دارند. در این باره بعد از اشاره به فتاواى فقهایى که قایل به حلال بودن خمس و واجب نبودن آن هستند سخن مىگوییم. فتوا به حلال بودن خمس براى شیعه دادهاند ولى آنچه نویسنده به علماى بزرگ شیعه نسبت داده است قابل تأمل است بلکه حتى کسانى که فتوى به واجب نبودن خمس دادهاند مقصودشان موارد خاص است که پرداخت خمس آن موارد لازم نیست نه این که به طور کلى خمس حلال است و پرداخت آن واجب نیست. عقیده دارد که خمس در انفال و آنچه از اموال مربوط به حقوق امامان « علیهم السلام » در دست دشمنان آنان است و به طریقى به دست شیعیانشان مىرسد حلال است ( ولى نویسنده قیدهاى آن را حذف کرده است ) . - جواهرالکلام 16 / 141. الموجودین من ارباب الخمس منه» ، «واجب نیست سهم صاحبان خمس از آن به ایشان پرداخت شود.» بعد از این جمله دارد: ثابت شده که امامان « علیهم السلام » مناکح ( آنچه مربوط به زناشویى ) و مسکن و تجارت ( است ) درزمان غیبت براى شیعیان مباح نمودهاند. - شرایعالاسلام 1 / 184. بودن تصرف در اموال را بدون پرداخت خمس مربوط به ازدواج و مسکن وتجارت مىداند. نیست نه اینکه ایشان مطلقاً قایل به عدم وجوب خمس در زمان غیب باشند.همچنین جملهاى که از مرحوم شهید ثانى نقلمىکند نه در مجمع الفائده والبرهان ونه در مسالک یافت نمىشود ومطلبى که برساند وى قایل به حلال بودن مطلق خمس است وجود ندارد.آرى در شرح لمعه که بعداز مسالک تألیف کرده تصریح مىکند که خمس را در زمان غیبت باید به فقیه جامع الشرائط داد. مدارک الاحکام 5 / 383. مىکند که در صورتى که ممکن باشد خمس را به فقیه عادل امین بدهد سزاوارتر است ازاین که خودش آن را مصرف کند زیرا او نایب امام « ع » است. مرحوم سلّار در کتاب ( مراسم ) سخنى دارد -مجمع الفائده والبرهان 4 / 357. که دلالت دارد که مباح بودن مربوط به انفال است نه خمس.مراجعه به آن کتاب خیانت دیگر نویسنده را آشکار مىکند.مرحوم سبزوارى گرچه به اباحه خمس فتوا مىدهد ولى بعد مىفرماید:احوط نزد من مصرف کردن همه اقسام خمس به سر پرستى فقیه عادل جامع فتواست وسزاوارست که آن رعایت شود... مرحوم فیض نیز سهم سادات را – ذخیرة المعاد ص 492. واجب مىداند وسر پرستى همه را با فقه عادل مطابق احتیاط وبهتر مداند. -مفاتیح الشرایع 1 / 229. پرداخت خمس را حتّى بر سادات لازم مىداند و تنها حلال بودن آن را مربوط به آن چیزى مىداند که شیعه از حاکم جور به وسیلهى هدیه و یا اجاره و خرید و فروش بدست مىآورد. او معتقد است در صورتى که مکلّف خمس را به مجتهد بپردازد دیگر تکالیفى ندارد و مىگوید: اگر مجتهد از طرف غایب ( به عنوان نماینده آن حضرت « ع » ) خمس رابپذیرد پس ظاهرایناست که مجزى است و بعد مىفرماید: و این کلام درباره همه حقوق جارى است. –
فتاواى فقهاى شیعه درباره خمس گرچه گروهى از فقهاى شیعه
مثلاً صاحب جواهر ( که نویسنده مدعى است خمس را واجب نمىداند )
همین طور عبارت مرحوم محقق در شرایع «ولا یجب اخراج حصة
یحیى بن سعید حلّى نیز در همان صفحه الجامع للشرایع حلال
بنابراین طبق نظر این بزرگان خمس در سه مورد ذکر شده واجب
مرحوم صاحب مدارک ازاباحه رامربوط به همین 3موردمیداند. –
مرحوم مقدس اردبیلى نیز در مجمع الفائده والبرهان تصریح
مرحوم کاشف الغطاء نیز برخلاف آنچه نویسنده آورده است
By Ashoora.ir & Night Skin