فرهنگی ،مذهبی
مىتوان گفت همه فقهاى شیعه بر این امر اتفاق نظر دارند. در این باره بعد از اشاره به فتاواى فقهایى که قایل به حلال بودن خمس و واجب نبودن آن هستند سخن مىگوییم. فتوا به حلال بودن خمس براى شیعه دادهاند ولى آنچه نویسنده به علماى بزرگ شیعه نسبت داده است قابل تأمل است بلکه حتى کسانى که فتوى به واجب نبودن خمس دادهاند مقصودشان موارد خاص است که پرداخت خمس آن موارد لازم نیست نه این که به طور کلى خمس حلال است و پرداخت آن واجب نیست. عقیده دارد که خمس در انفال و آنچه از اموال مربوط به حقوق امامان « علیهم السلام » در دست دشمنان آنان است و به طریقى به دست شیعیانشان مىرسد حلال است ( ولى نویسنده قیدهاى آن را حذف کرده است ) . - جواهرالکلام 16 / 141. الموجودین من ارباب الخمس منه» ، «واجب نیست سهم صاحبان خمس از آن به ایشان پرداخت شود.» بعد از این جمله دارد: ثابت شده که امامان « علیهم السلام » مناکح ( آنچه مربوط به زناشویى ) و مسکن و تجارت ( است ) درزمان غیبت براى شیعیان مباح نمودهاند. - شرایعالاسلام 1 / 184. بودن تصرف در اموال را بدون پرداخت خمس مربوط به ازدواج و مسکن وتجارت مىداند. نیست نه اینکه ایشان مطلقاً قایل به عدم وجوب خمس در زمان غیب باشند.همچنین جملهاى که از مرحوم شهید ثانى نقلمىکند نه در مجمع الفائده والبرهان ونه در مسالک یافت نمىشود ومطلبى که برساند وى قایل به حلال بودن مطلق خمس است وجود ندارد.آرى در شرح لمعه که بعداز مسالک تألیف کرده تصریح مىکند که خمس را در زمان غیبت باید به فقیه جامع الشرائط داد. مدارک الاحکام 5 / 383. مىکند که در صورتى که ممکن باشد خمس را به فقیه عادل امین بدهد سزاوارتر است ازاین که خودش آن را مصرف کند زیرا او نایب امام « ع » است. مرحوم سلّار در کتاب ( مراسم ) سخنى دارد -مجمع الفائده والبرهان 4 / 357. که دلالت دارد که مباح بودن مربوط به انفال است نه خمس.مراجعه به آن کتاب خیانت دیگر نویسنده را آشکار مىکند.مرحوم سبزوارى گرچه به اباحه خمس فتوا مىدهد ولى بعد مىفرماید:احوط نزد من مصرف کردن همه اقسام خمس به سر پرستى فقیه عادل جامع فتواست وسزاوارست که آن رعایت شود... مرحوم فیض نیز سهم سادات را – ذخیرة المعاد ص 492. واجب مىداند وسر پرستى همه را با فقه عادل مطابق احتیاط وبهتر مداند. -مفاتیح الشرایع 1 / 229. پرداخت خمس را حتّى بر سادات لازم مىداند و تنها حلال بودن آن را مربوط به آن چیزى مىداند که شیعه از حاکم جور به وسیلهى هدیه و یا اجاره و خرید و فروش بدست مىآورد. او معتقد است در صورتى که مکلّف خمس را به مجتهد بپردازد دیگر تکالیفى ندارد و مىگوید: اگر مجتهد از طرف غایب ( به عنوان نماینده آن حضرت « ع » ) خمس رابپذیرد پس ظاهرایناست که مجزى است و بعد مىفرماید: و این کلام درباره همه حقوق جارى است. – کشف الغطاء ، ص 364 - 363. خلاف واقع است ایشان نیز مانند سایر فقهاى شیعه خمس را واجب مىداند و درباره چگونگى مصرف آن نظرش این است: «بنابر اقوى فرد مىتواند خمس را به سادات مستحق بپردازد ولى احوط این است که مطلق خمس ( حتى سهم سادات ) را به فقیه جامعالشرائط که حاکم در عصر غیبت است بپردازد او مىنویسد: اشکالى نیست در این که فقیه جامعالشرائط از طرف امام « ع » در حال غیبت در مثل این امور نیابت دارد و همان طور که از بررسى کلمات بزرگان استفاده مىشود این امور از قطعبات است.» - مصباح الفقیه فى الزکاة الخمس ، ص 161 ، به صورت تلخیص. نقل شده بود اکتفا مىکنیم و به یک نکته مهم اشاره مىکنیم و آن اینکه شاید به ندرت پیدا شود کسى که قایل به حلال بودن خمس به نحو مطلق در میان فقهاى شیعه باشد. خمس هستند با کسانى که قایل به وجوب آن هستند جمع کرد که اولى مربوط به مناکح ( مسایل زناشویى ) و مساکن ( منازل مسکونى ) و تجارت ( سرمایه در حد نیاز براى زندگى ) است و دومى مربوط به مازاد موارد ذکر شده است و هرکس به کلمات بزرگان رجوع کند مىتواند این امر را به خوبى استفاده کند. مىکند و مىخواهد با ذکر این دو فتوى بگوید که خمس بر شیعیان واجب نیست غافل از اینکه خود همین دو فتوى بر وجوب خمس دلالت دارد و تنها چیزى که در آن مطرح است چگونگى مصرف خمس است ما در اینجا فتاواى این دو عالم بزرگ را دربارهى وجوب خمس ذکر مىکنیم تا معلوم شود آنان نیز خمس را مطلقاً حلال نمىدانستهاند. آنچه دربارهى حلال بودن خمس آوردیم تنها درباره مناکح ( ازدواج و مسایل زناشویى ) است و علت آن همان است که در روایات از امامان « علیهم السلام » آمده است که میلاد شیعیان پاک باشد و درباره بقیه اموال وارد نشده است و روایاتى که درباره وجوب خمس و سختگیرى به آن است مربوط به غیر از مناکح است.» - جواهرالکلام 16 / 146. «اما در حال غیبت پس امامان « علیهم السلام » اجازه دادهاند به شیعیان در خمس مربوط به آنان در موارد مناکح ( زناشویى ) و تجارت ( سرمایه ) و مساکن ( محل سکونت ) تصرف کننددرباره سایر موارد پس در هیچ صورت حق تصرف در اموال را ( بدون پرداخت خمس ) ندارند.» - همان. پرداخت آن همان است که این دو فقیه بزرگ بر آن تصریح فرمودهاند و صاحب جواهر نیز بر آن اشاره دارد و مىتوان ادعا کرد که همه فقهاى شیعه بر حلیت خمس در بعضى از موارد اتفاق نظر دارند کما این که شاید نتوان فقیهى پیدا کرد که قایل به حلیت خمس به طور کلى باشد. به حلیت خمس درباره مناکح و تجارت و مسکن خواسته است به خواننده این گونه تلقین کند که حکم به وجوب خمس از فتاواى فقهاى شیعه در قرن اخیر است و بدین وسیله زمینه بدبینى را به آنان فراهم کند. کسى داد و چگونه مصرف کرد ، موضوع مورد بحث و اختلافى در میان فقها از صدر اسلام تا کنون بوده است. بعضى از فقها بر این نظر بودهاند که خود فرد مىتواند خمس را اعم از سهم امام « ع » و سهم سادات در موارد مشخص در اسلام مصرف کند و به صاحبان خمس بپردازد و بعضى بر این عقیده هستند که چون در عصر غیبت مجتهد جامع الشرایط نائب حضرت صاحب الزمان – ارواحنالهالفداء - است باید آنچه مربوط به آن حضرت ( از جمله خمس ) است به او ارجاع داده شود یا با اذن او مصرف شود. آرى نظراتى چون دفن این اموال امروزه مورد قبول نیست. در حال پویایى است و نقاط ضعف و قوت علوم به تدریج معلوم مىشود و نظرات دانشمندان در هر فن مورد بحث صاحب نظران آن فن قرار مىگیرد در فقه شیعه نیز این اصل جارى است به خلاف اهل سنت که خود را ملزم مىدانند نظرات چهار فقیه خود در قرن دوم اسلام «مالک بنانس ، محمدبنادریس ( شافعى ) ، احمدبنحنبل ، نعمانبنثابت ( ابوحنیفه ) » را براى همیشه پیاده کنند و حق رد آنان را ندارند ولى باب اجتهاد در شیعه همواره باز است و نظرات بزرگان مرتب مورد نقد قرار مىگیرد و چه بسا نظرات قبلى در مراحل بعد پذیرفته نیست. نظیر آن دربارهى حکم نجاست آب چاه در گذشته بود که فتوى به نجاست آب چاه مىدادند و مسایل متعدد و سختى را در کتب فقهى ذکر مىکردند که از جمله آن در کتاب لمعه مرحوم شهید آمده است ولى امروزه این فتوى دیگر مورد پذیرش نیست و روایات در این باب را حمل بر استحباب مىکنند و آب چاه را معتصم مىدانند. این موضوع در همه مسایل فقهى مطرح است فقها امروزه مىدانند ( بلکه هر فردى که از دوران غیبت صغرى فاصله بگیرد مىفهمد ) که دفن خمس در خاک تضییع آن است و لذا این فتوى مورد قبول نیست در زمان مثل شیخ طوسى که به دوران غیبت صغرى نزدیک بودند و انس به ظهور داشتند این فتوى به ذهن آنان نزدیک بود و این امر را نباید چرخش در فقه دانست. مخى نماند که مرحوم شیخ طوسى و فقهاى اخیر مانند مرحوم خویى در سهم سادات اتفاق نظر دارند واختلاف نظر آنها درباره سهم امام « ع » است واینها از امور اجتهادى است وکارى به حلال بودن مطلق خمس ندارد. فتوى بدهند که خمس باید در دست فقیه جامعالشرایط باشد مسئله نیابت او از حضرت امام زمان « ع » است و ولایت فقیه و نیابت او از حضرت بقیةالله - روحى له الفداء - به نحو اجمال پذیرفته شده همه فقهاى شیعه است و هرکس ولایت فقیه و جانشینى او را از امام معصوم « ع » پذیرفت تردیدى نیست که در تمام امور به او رجوع مىکند از جمله مسائل مالى اسلام که خمس و زکات و... است و استفاده او از وجوهات شرعى نظیر خمس به مقدار نیاز است و این امرى قابل قبول است ، زیرا اگر کسى خدمتگذار فردى شد ؛ طبیعى است که آن فرد زندگى او را تأمین مىکند و فقها که زندگى خود را وقف اسلام نمودهاند حق دارند به مقدار نیاز از وجوهات شرعى استفاده کنند. هرکس با زندگى فقهاى بزرگ آشنا باشد مىداند که آنان چقدر با احتیاط و وسواس براى نیازهاى خود از وجوهات استفاده کرده و حتى المقدور از اموال شخصى خود استفاده کردهاند و کمترین تصرف را جهت امور شخصى از وجوهات داشتهاند. بله ممکن است فردى از صفاى باطن یک عالم دینى سوء استفاده کند و وجوهات را بیش از آنچه باید ، مصرف کند ولى این ربطى به اصل حکم ندارد و براى جلوگیرى از همین امور است که سختترین شرایط را براى مرجع تقلید و ولى فقیه آوردهاند. و این فتوى به خلاف آنچه نویسنده ابراز مىدارد که چرخش در قرن اخیر بوده است از صدر اسلام و اوایل دوران غیبت کبرى بوده است به عنوان نمونه ابى الصلاح حلبى ( 447 - 374ه ) در کتاب کافى مىگوید: «اگر مکلف به خمس خللى وارد کند نافرمانى خدا را کرده است و مستحق لعنت است زیرا ظالم آل محمد « ص » است... .»
واجب شد لازم است آن را اخراج کندوآنبخشىراکهمربوط بهولىامر « ع » است جدا کند و منتظر باشد تا آن را به حضرت برساند و اگر نشد و زمان مرگ او فرا رسید وصیت کند به کسى که به دین و بصیرتش اطمینان دارد تا از طرف او واجب را ادا کند.» ولى در صفحه 172 مىنویسد: «واجب است بر کسى که خمس و زکات و فطره و انفال واجب است آن را به حاکم اسلامى که منصوب از طرف خداست برساند یا به کسى که از طرف او معین شده است بدهد تا در جایگاهش قرار دهد. پس اگر از یکى از این دو امر معذور بود پس آن را به فقیه مطمئن بدهد. اگر از آن نیز معذور بود خودش متولى آن مىشود تا آن را براى شیعه نیازمند عادل مصرف کند.» پنجگانه آن آورده مطلبى بىاساس و باطل است ؛ زیرا همانطور که ملاحظه مىشود وى در مرحلهى اوّل ( یعنى در زمان غیبت صغرى و دو قرن بعد از آن ) مدعى است به کسى خمس داده نمىشد ولى همانطور که ملاحظه شد فتاواى شیخ مفید و شیخ طوسى و ابىالصلاح حلبى که در همان قرن اول بعد از غیبت صغرى بودند همه قایل به لزوم پرداخت خمس بودند. ما به همین مقدار اکتفا مىکنیم و به مسئله علت خمس مىپردازیم. مرحوم آیة الله خویى ( منهاج الصالحین ) است وکتاب فقهى است وکتاب ( ضیاءالصالحین ) که نویسنده به وى نسبت مىدهد از محمد صالح جواهرچى است وکتاب زیارت ودعاست وکتاب فتواوفقه نیست .آفرین به این محققِاسلام شناس که به جمع اهل تسنن پیوست بااین شناخت ومعرفت که فرق بین کتاب دعا وفقه نمیگذارد!! مىکند به نام سهم مجتهد و مىگوید: «سهم مجتهد مقولهاى است که در عصور بسیار متأخر پدید آمده است...» تا اینکه مىگوید: «ملاحظه مىفرمایید که هیچ نصى درباره خمس کسب و کار وجود ندارد نه کتاب ، نه سنت و نه قول امام ، بلکه این دیدگاهى است که در عصور بسیار متأخر توسط بعضى از فقهاء پدید آمده است و کاملاً با قرآن و سنت و اقوال ائمه - « علیهم السلام » - و فتاواى فقهاء و مجتهدین معتبر مخالف است.» مجتهد به میان نیاورده است آرى ؛ در نظر کسانى که معتقد به نیابت مجتهد جامعالشرائط در عصر غیبت هستند سهم امام و خمس و وجوهات در اختیار و زیر نظر او در موارد مشخص در اسلام مصرف مىشود و از این جهت به فرض اگر به آن سهم مجتهد گفته شود منعى ندارد. اسباب انحراف و با ذکر حدیثى از امیرمؤمنان « ع » زاهدان را مىستاید. آرى ؛ اگر پول در اختیار افراد بىتقوى و خودکامه باشد فسادآور است ولى اگر در اختیار اسلامشناس مهذّب چون شیخانصارى یا مثل مرحوم سیدکاظم یزدى یا امام خمینى - ره - باشد موجب رحمت براى جامعه اسلامى است. زندگى ساده حضرت امام خمینى قدس سره براى کسانى که زندگى او را از نزدیک دیدهاند مایهى عبرت است. آرى کسانى چون معاویه و شیخنشینان خلیج فارس و... با پول و شهوت به فساد مىافتند. شیعه که نگهبانان اسلام هستند پراکنده شوند؟ و مردم از مراجعه به آنان در مسائل مختلف خوددارى کنند؟ تا دشمنان اسلام بتوانند ضربههاى مهلک را بر پیکره جوامع اسلامى وارد کنند؟ زیرا با حضور علماى پاک و مهذّب در میان مردم هرگز دشمنان اسلام نمىتوانند به اهداف خود برسند. وچیزى که سبب شده احکام نورانى اسلام به خصوص خمس مورد حمله قرارگیرداین است که فقهاى شیعه از این طریق از دولتها مستقل بوده و هستند ومیتوانند در مقابل انحرافهابایستند به خلاف علماى اهل سنّت که از زمان خلفا تا کنون وابسته به حکومتها بودند. «اینان همان کسانى هستند که مىگویند به کسانى که اطراف رسول خدا هستند انفاق نکنید تا آنان پراکنده شوند....» - سوره منافقون ، آیه 71. شیعیان خمس را متعلق به امام عصر - عج - مىدانند و مجتهد جامعالشرایط را نمایندهى او مىدانند و لذا به عشق مولاى خود از روى رغبت خمس را پرداخت مىکنند. آنان نه تنها با اتکا به روایات وارده به وجود آن حضرت عقیده دارند بلکه هر روز آثار پربرکت وجودى آن حضرت را لمس مىکنند. آرى اغیار و نامحرمانى که منکر آن حضرت هستند و از لطف او محروم و چشمانشان از دیدن نمایندگانش و شوکت و عظمت دوستداران و ارادتمندانش کور و گوشهایشان از شنیدن حقایق کر است. «صم بکم عمى فهم لا یرجعون» - سوره بقره ، آیه 18. نویسنده در صفحه 123 تحت عنوان رأى امام خمینى ره القاب احترامآمیزى را براى مرحوم امام مىآورد ( حال به چه قصد و نیتى؟ خدا مىداند ) و سپس سخنان آن بزرگوار را طبق خواست خود تحریف مىکند. مرحوم امام خمینى - ره - مراجعه کنند و تحت عنوان احکام مالى ، دیدگاه ارزشمند آن بزرگوار را مطالعه کنند. مرحوم امام - ره – در این بخش در صدد اثبات حکومت در اسلام هستند و مىفرمایند: وجوب خمس و زکات و جزیه و... که اگر درست طبق شرع اسلام پرداخت شود اموال زیادى خواهد بود فقط براى پرداخت به فقرا و سادات و طلبه نیست و از هزینهى آنان بسیار بیشتر است پس این مبالغ براى چه تشریع شده؟ مسلم است که براى ادارهى حکومت اسلامى تشریع شد ، عین عبارت حضرت امام چنین است: «معلوم مىشود منظور از وضع چنین مالیاتى فقط رفع احتیاج سید و روحانى نیست ، بلکه قضیه مهمتر اینهاست و منظور رفع نیاز مالى تشکیلات بزرگ حکومتى است.» «به نظر بنده حکومت اسلامى عادل به سرمایههاى گزافى احتیاج ندارد که به کارهاى پیش پا افتاده و مصالح شخصى مصرف کند.» شما خوب دقت کنید و قضاوت کنید که امام چگونه خمس و زکات را براى مصرف حکومت عادل و تشکیل حکومت واجب مىداند و تشریع آن را دلیل بر برنامه مالى حکومت اسلامى مىداند ولى ایشان مىخواهد استفاده کند که امام مىفرمایند حکومت نیاز به خمس و زکات ندارد تا براى کارهاى پیش پاافتاده ( نظیر مخارج سادات ) مصرف شود!! و آنگاه مىخواهد اینطور نتیجهگیرى کند که خمس و زکات را علما براى بهرهبرى شخصى خود واجب کرده و از مردم مىگیرند تا در مسیر هوا و هوس خویش مصرف کنند!! خمس و زکات در کلام امام رضا(ع( خداوند پاداش اعمال را تضمین کرده است و کیفر سخت گیران را اندوه و غم قرار داده است. هیچ مالی حلال نمی گردد مگر از طریقی که خداوند آن را حلال شمرده است. همانا خمس پشتوانه و یاری دهنده ما جهت تقویت دین ما و اداره امور زندگی ما و کمک به دوستان ماست و همچنین با آن آبروی خود را از کسانی که از قدرتشان بیم داریم حفظ می کنیم، بنابراین آن را از ما دریغ مورزید و در حد توان، خود را از دعای ما محروم نسازید. زکات و خمس از مسلمات و واجبات مالی اسلام هستند. آیات و احادیث فراوانی از ائمه اطهار(ع) بخصوص امام رضا(ع) در مورد اهمیت و جایگاه این دو فریضه الهی بیان شده که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود: خمس خمس در اصطلاح فقه اسلامی به یک پنجم اموال مازاد بر مصرف و نیاز گفته می شود . این یک پنجم اموال نصف آن سهم سید های نیازمند است و نصف دیگر آن سهم امام زمان(عج) می باشد. خمس برای چه کسی است؟ عَن اَحمَدِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ اَبی نَصرٍ، عَنِ الرِّضا(ع) قالَ: سُئِلَ عَن قُولِ اللّهِ تَعالی: «وَ اعلَمُوا اَنَّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَاَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی القُربی» فَقیلَ لَهُ: فَما کانَ لِلّهِ فَلِمَن هُوَ؟ فَقالَ(ع): لِرَسُولِ اللّهِ(ص)، وَ ما کانَ لِرَسُولِ اللّهِ(ص) فَهُوَ لِلإمامِ . فَقیلَ لَهُ: اَفَرَأَیتَ اِن کانَ صِنفٌ مِنَ الأصنافِ اَکثَرَ وَ صِنفٌ اَقَلَّ ما یُصنَعُ بِهِ؟ قالَ: ذاکَ اِلَی الاِمامِ. اَرَاَیتَ رَسُولَ اللّهِ(ص ) کَیفَ یَصنَعُ؟ اَلَیسَ اِنَّما کانَ یُعطی عَلی ما یَری کَذالِکَ الاِمامُ؟(2 ) از احمد بن محمد بن ابی نصر روایت شد که گفت: از امام رضا(ع) در مورد این کلام خداوند که می فرماید: «و آگاه باشید هر گونه غنیمت و سودی به شما برسد، خمس آن برای خدا و پیغمبر و خویشان او... است»، سوال شد که آن سهمی که برای خدا در این آیه است به چه کسی باید داد؟ برای چه کسی است؟ حضرت فرمود: برای پیغمبر خدا(ص) است و آن سهمی هم که برای برای پیغمبر است، به امام تعلق دارد. به امام عرض شد: نظر شما درباره این مسئله که اگر صنفی از اصناف مذکور در این آیه، بیشتر و صنفی کمتر باشند، چه باید کرد؟ امام فرمود: این به عهده امام است. آیا می دانی که پیغمبر خدا(ص) در این باره چه می کرد؟ آیا به همان گونه که نظر و رای او بود، نمی پرداخت؟ امام نیز این گونه است . میزان خمس شیخ مفید به سندش روایت می کند از امام رضا(ع): از مقدار گنجی که خمس به آن واجب است سوال شد، فرمود: خمس بر هر چیزی که زکات بر آن واجب است تعلق می گیرد و آنچه که به حد وجوب زکات نرسد، خمس در آن نیست.(3 ( عَنِ الرِّضا(ع) [ فی کتابه اِلی المأمون]. قالَ: وَالخُمسُ مِن جَمیعِ المالِ مَرَّةٌ واحِدَةٌ.(4 ( امام رضا(ع) در نوشته اش به مأمون فرمود : خمس در همه اموال یک مرتبه واجب است . قال الرّضا(ع): «اَوَّلَ مَن یَدخُلُ النّارَ، ذُو ثَروَةٍ مِن المالِ لَم یُعطِ المالٍ حَقَّهُ».(5 ( امام رضا(ع) فرمود :« نخستین کسی که وارد آتش دوزخ می شود، صاحب مال و ثروتی است که حق دارایی خود را(به عنوان خمس و زکات) پرداخت نکند». عده ای از مردم خراسان به حضور امام علی بن موسی الرضا(ع) شرفیاب شده، درخواست کردند و گفتند: ای زاده رسول خدا! ما را از پرداخت خمس معاف کن و خمس را به ما ببخش. امام رضا(ع) فهمید که آنها شایسته بخشش نیستند و با نیرنگ می خواهند این وظیفه الهی را ترک کنند؛ به همین خاطر به آنها فرمود: «این چه حیله و نیرنگی است از شما؟ شما با زبان خود نسبت به ما اظهار دوستی و محبت می کنید؛ اما از طرف دیگر حقی را که خداوند برای ما مقرر نموده و بر شما واجب کرده تا آن را بپردازید، از ما دریغ می کنید!؟ خیر؛ هرگز چنین کاری را نمی کنم و شما را از دادن خمس معاف نمی دارم».(6) نامه ای از امام رضا(ع) در پاسخ برخی از شیعیان عَن مُحَمَّدِ بنِ زَیدٌ الطَّبَرَی قالَ: کَتَبَ رَجُلٌ مِن تُجّارِ فارسٍ مِن بَعضِ مَوالی اَبی الحَسَنِ الرِّضا(ع) یَسأَلُهُ الإِذنَ فِی الخَمسِ، فَکَتَبَ اِلَیهِ: بسم الله الرحمن الرحیم، اِنَّ اللّه واسع کریم، ضمن علی العمل الثّواب و علی الضیق الهّم، لا یحل مال إلّا من وجه أحلّه اللّه، إنّ الخمس عوننا علی دیننا و علی عیالنا و علی موالینا و ما نبذله و نشتری من أعراضنا ممّن نخاف سطوته فلا تزووه عنّا، و لا تحرموا انفسکم دعانا ما قدرتم علیه. فأنَّ اخراجه مفتاح رزقکم و تمحیص ذنوبکم و ما تمهدون لأنفسکم لیوم فاقتکم، و المسلم من یفی للّه بما عهد إلیه و لیس المسلم من أجاب باللّسان و خالف بالقلب و السّلام.(7) بسم الله الرحمن الرحیم، ان الله واسع کریم. خداوند پاداش اعمال را تضمین کرده است و کیفر سخت گیران را اندوه و غم قرار داده است. هیچ مالی حلال نمی گردد مگر از طریقی که خداوند آن را حلال شمرده است. همانا خمس پشتوانه و یاری دهنده ما جهت تقویت دین ما و اداره امور زندگی ما و کمک به دوستان ماست و همچنین با آن آبروی خود را از کسانی که از قدرتشان بیم داریم حفظ می کنیم، بنابراین آن را از ما دریغ مورزید و در حد توان، خود را از دعای ما محروم نسازید. همانا پرداختِ خمس کلید رزق شماست و شما را از گناهان پاک می گرداند . خمس ذخیره شما برای روز فقر و ناتوانی شما (در قیامت) است. مسلمان کسی است که به عهد و پیمان الهی وفادار بماند و مسلمان نیست آن کس که با زبان پاسخ گوید و با دل مخالفت ورزد. دادن خمس آثار و برکات متعددی برای انسانها دارد؛ خمس موجب برکت و افزایش رزق و روزی، ایجاد حس نوع دوستی و سخاوت، آینده نگری، عدم توجه به منافع دنیوی، رسیدگی به فقرا و محرومان، احساس مسئولیت، عدالت اجتماعی و پرکردن شکاف طبقاتی و... می شود. با تشکر از محققین محترم که واقعا زحمت کشیدند آجرک الله فزت و رب الکعبه سالروز شهادت مولای متقیان امام اول شیعیان تسلیت باد مقام معظم رهبری حفظه الله: «عزیزان با نهج البلاغه انس پیدا کنید. نهج البلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبّر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه انس پیدا کنید.» سوره بقره آیه 183 یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون اى کسانى که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل از شما واجب شده بود و این دستور براى آن است که پاک و پرهیزکار شوید سوره بقره آیه 184 أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کاَنَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلىَ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلىَ الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیرًْا فَهُوَ خَیرٌْ لَّهُ وَ أَن تَصُومُواْ خَیرٌْ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُون چند روز معیّنى را باید روزه دار باشید و هر کدام از شما بیمار یا مسافر باشد، روزهاى دیگر را به جاى آن روزه بگیرد، و آنان که طاقت روزه گرفتن ندارند، به جاى آن مسکینى را طعام دهند و هر که از روى اطاعت پروردگار خوبى کند براى او بهتر است و اگر بدانید روزه گرفتن براى شما بهتر است . سوره بقره آیه 185 شهَْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشهَّْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلىَ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبرُِّواْ اللَّهَ عَلىَ مَا هَدَئکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون ماه رمضان ماهى است که قرآن در آن نازل شده همان قرآنى که هدایت کننده مردم و داراى دلایل روشن هدایت و معیارهاى سنجش حق و باطل است. بنا براین هر کدام از شما این ماه را درک کرد، باید روزه بگیرد و آنها که بیمار و یا مسافرند، روزهاى دیگر را به جاى آن روزه بگیرند. خداوند براى شما راحتى را می خواهد و زحمت را نمی خواهد تا شما تعداد این روزها را کامل کنید و خدا را براى آنکه شما را هدایت کرده به بزرگى یاد کنید شاید شکرگزارى کنید . سوره بقره آیه 187 أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلىَ نِسَائکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تخَْتَانُونَ أَنفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفَا عَنکُمْ فَالَْنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُواْ مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ کلُُواْ وَ اشْرَبُواْ حَتىَ یَتَبَینََ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الخَْیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلىَ الَّیْلِ وَ لَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَکِفُونَ فىِ الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا کَذَالِکَ یُبَینُِّ اللَّهُ ءَایَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُون در شبِ روزهایى که روزه دار هستید، آمیزش با زنانتان براى شما حلال شد. آنان براى شما لباسند و شما براى آنان لباسید. خدا می دانست که شما [پیش از حلال شدن این کار] به خود خیانت می کردید، پس توبه شما را پذیرفت و از شما در گذشت. اکنون [آزاد هستید که] با آنان آمیزش کنید و آنچه را خدا [در این کار] براى شما مقرّر داشته [از فضیلت، ثواب، پاکدامنى از حرام و فرزند شایسته] طلب کنید. و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید [صبح] از رشته سیاه [شب] براى شما آشکار شود سپس روزه را تا شب به پایان برید. و در حالى که در مساجد معتکف هستید با زنان آمیزش نکنید. اینها حدود خداست، به آنها نزدیک نشوید. خدا این گونه آیاتش را براى مردم بیان می کند تا [از مخالفت اوامر و نواهى او] بپرهیزند . سوره بقره آیه 196 وَ أَتِمُّواْ الحَْجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْىِ وَ لَا تحَْلِقُواْ رُءُوسَکُمْ حَتىَ یَبْلُغَ الْهَدْىُ محَِلَّهُ فَمَن کاَنَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلىَ الحَْجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْىِ فَمَن لَّمْ یجَِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فىِ الحَْجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کاَمِلَةٌ ذَالِکَ لِمَن لَّمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِى الْمَسْجِدِ الحَْرَامِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَاب حج وعمره را براى خدا به پایان برید، و اگر [به علتى] از انجام آن ممنوع شدید، آنچه را از قربانى براى شما میسر است [ قربانى کنید و از احرام در آیید ] و سر خود را نتراشید تا قربانى به محلش برسد و از شما اگر کسى بیمار بود یا در سرش ناراحتى و آسیب داشت [و ناچار بود سر بتراشد، جایز است سر بتراشد و] کفّاره اى چون روزه، یا صدقه یا قربانى بر عهده اوست. و هنگامى که [از علل ممنوعیّت] در امان بودید، پس هر که با پایان بردن عمره تمتّع به سوى حج تمتّع رود، آنچه از قربانى میسر است [قربانى کند]. و کسى که قربانى نیابد، سه روزْ روزه در همان سفر حج و هفت روزْ روزه هنگامى که بازگشتید بر عهده اوست این ده روز کامل است [و قابل کم و زیاد شدن نیست]. این وظیفه کسى است که [خود و] خانواده اش ساکن و مقیم [منطقه] مسجد الحرام نباشد. و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا سخت کیفر است . سوره نساء آیه 4 وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِیَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن یَصَّدَّقُواْ فَإِن کَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّکُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن کَانَ مِن قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِّیثَاقٌ فَدِیَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَکَانَ اللّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا و هیچ مؤمنى را نسزد که مؤمنى را جز به اشتباه بکشد و هر کس مؤمنى را به اشتباه کشت باید بنده مؤمنى را آزاد و به خانواده او خونبها پرداخت کند مگر اینکه آنان گذشت کنند و اگر [مقتول] از گروهى است که دشمنان شمایند و [خود] وى مؤمن است [قاتل] باید بنده مؤمنى را آزاد کند [و پرداخت خونبها لازم نیست] و اگر [مقتول] از گروهى است که میان شما و میان آنان پیمانى است باید به خانواده وى خونبها پرداخت نماید و بنده مؤمنى را آزاد کند و هر کس [بنده] نیافت باید دو ماه پیاپى به عنوان توبهاى از جانب خدا روزه بدارد و خدا همواره داناى سنجیدهکار است . سوره مائده آیه 89 لاَ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَیْمَانَکُمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ خدا شما را به سوگندهاى بیهودهتان مؤاخذه نمىکند ولى به سوگندهایى که [از روى اراده] مىخورید [و مىشکنید] شما را مؤاخذه مىکند و کفارهاش خوراک دادن به ده بینواست از غذاهاى متوسطى که به کسان خود مىخورانید یا پوشانیدن آنان یا آزاد کردن بندهاى و کسى که [هیچ یک از اینها را] نیابد [باید] سه روز روزه بدارد این است کفاره سوگندهاى شما وقتى که سوگند خوردید و سوگندهاى خود را پاس دارید این گونه خداوند آیات خود را براى شما بیان مىکند باشد که سپاسگزارى کنید . سوره مائده آیه 95 یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنکُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یحَْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ هَدْیَا بَلِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أَوْ عَدْلُ ذَالِکَ صِیَامًا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عَادَ فَیَنتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَام اى اهل ایمان! در حال احرام شکار را نکشید، و اگر یکى از شما از روى عمد شکار را بکشد، باید مثل آن شکار حیوانى را قربانى کند و این حکم باید با نظارت دو نفر عادل انجام گیرد و به کعبه اهدا گردد و یا چند مسکین را به عنوان کفّاره طعام دهد و یا معادل آن روزه بگیرد و این بدین خاطر است که کیفر خلاف خود را ببیند و خدا از گذشته اش درگذرد و اگر کسى دوباره مرتکب شکار در حال احرام شود، خداوند از او انتقام می گیرد و خدا مقتدر و انتقام گیرنده است .
فتاواى فقهاى شیعه درباره خمس گرچه گروهى از فقهاى شیعه
مثلاً صاحب جواهر ( که نویسنده مدعى است خمس را واجب نمىداند )
همین طور عبارت مرحوم محقق در شرایع «ولا یجب اخراج حصة
یحیى بن سعید حلّى نیز در همان صفحه الجامع للشرایع حلال
بنابراین طبق نظر این بزرگان خمس در سه مورد ذکر شده واجب
مرحوم صاحب مدارک ازاباحه رامربوط به همین 3موردمیداند. –
مرحوم مقدس اردبیلى نیز در مجمع الفائده والبرهان تصریح
مرحوم کاشف الغطاء نیز برخلاف آنچه نویسنده آورده است
همچنین نسبتى که به مرحوم شیخ رضا همدانى نیز مىدهد
ما به ذکر همین چند نظرِ فقهایى که فتواى آنان خلاف واقع
و شاید بتوان بین نظرات کسانى که قایل به عدم وجوب
امّا فتواى شیخ مفید و شیخ طوسى
نویسنده دو فتوا از مرحوم شیخ مفید و شیخ طوسى ذکر
«مرحوم شیخ مفید مىفرماید: بدان ، خداوند تو را تأیید کند که
همین طور مرحوم شیخ طوسى در نهایه مىفرماید:
بنابراین جمع بین روایات حلال بودن خمس بر شیعیان و وجوب
و نویسنده با حذف قبل و بعد بعضى از فتاوى و آوردن روایات مربوط
ولایت خمس با کیست؟ امّا در زمان غیبت خمس را باید به چه
باید این نکته از نظر مخفى نماند که همانطور که همه علوم
چیزى که موجب شده است بسیارى از فقها از صدر اسلام تا کنون
- الکافى ، ص 173.
گرچه او در صفحه 173 مىنویسد: «و بر کسى که خمس
بنابراین آنچه نویسنده ، تحت عنوان تحول در دیدگاه خمس و مراحل
مناسب است که به این نکته اشاره کنیمکه کتاب
علّت تولّد خمس نویسنده تحت عنوان فوق به مقولهاى اشاره
خوانندگان گرامى مىدانند که هیچ کس تا به حال سخنى از سهم
نویسنده در اواخر فصل ، انحراف انسان را در پول و شهوت مىداند
آیا این دلسوزىها جز براى این است که مردم از اطراف فقهاى
قالاللّه:
«هم الذین یقولون لا تنفقوا على من عند رسول الله حتى ینقضوا» ،
در خاتمه این فصل مناسب است به این مسئله توجه شود که
تحریف و تصرف در سخنان امام خمینى ره ( علت تولد خمس )
در این مورد خوانندگان مىتوانند به ص 22 کتاب ولایت فقیه
اما نویسنده این فرمایش امام را چنین آورده است ایشان فرمودند:
إن شاء الله از دست خود آن حضرات در دنیا و آخرت، جوایز معنوی و مادی بگیریم.
By Ashoora.ir & Night Skin