سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی


ذکر امام در قرآن

ذکر امام حسن علیه السلام در قرآن : قرآن مجید مشتمل است

بر یادکردی از شخصیت‌ها، از خوبان یا از بدان، لیکن این یادکرد

گاهی همراه با ذکر نام است(همانند آنچه درباره موسی و فرعون

 ذکر شده است) و گاه فقط با توصیف، و بدون ذکر نام.( همانند

 آنچه درباره امام علی علیه‌السلام نازل شده است.) درباره

امام حسن علیه السلام نیز آیاتی به صورت توصیف و بدون

 ذکر نام نازل شده است؛ همانند آیه تطهیر ، آیه ذوی القربی

و آیه اولی الامر.

رابطه امام حسن علیه السلام و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم :

 امام حسن علیه السلام بیشتر از هفت سال با رسول خدا زندگی نکرد،

 ولی در همین مدت به شدت مورد عنایت آن حضرت بود و استفاده‏های

 علمی و تربیتی فراوانی برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسیار

 فراوان بوده و آن حضرت، گاهی نوه‌اش را در کارهای بزرگی همانند

 بیعت رضوان و مباهله با نصارای نجران هم شرکت می‌داده است.

 رسول خدا درباره‌ی او تعریف و تمجیدهای فراوانی نموده است که امام

 بعدها به مناسبت‌های مختلف، از آنها برای معرفی شخصیت

 الهی خویش سود جست.

امام حسن و فاطمه زهرا سلام الله علیها امام حسن علیه السلام با مادر

 خود، فاطمه‌ی اطهر، رابطه‏ای عمیق و متعالی داشت.

فاطمه گاه با فرزندش بازی‌های کودکانه می‌کرد و گاه با ملاطفت

     مادرانه او را به عبادات مستحب تشویق می‌نمود. حسن نیز گزارش

سخنان رسول خدا را پیش از هر کس، از مسجد به مادر می‌رساند و

     گاه در عبادت مادر دقت می‌کرد و از آن درس‌ها می‌گرفت.

این ارتباط صمیمی در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که این

     دو به همراه هم و با تن و قلبی آزرده به زیارت قبر رسول الله و

     بقیع می‌رفتند و شگفت آن که این رابطه پس از ارتحال مادر نیز

     باقی ماند؛ به طوری که فاطمه پس از وفات دست‌های مجروح خویش

     را از کفن بیرون آورد و حسنش را در آغوش کشید. امام حسن نیز

سال‌ها بعد در حضور دشمنانی همانند معاویه و مغیره بن شعبه

مصیبت مضروب شدن مادر را یادآور شد.

امام حسن در دوران پیش از خلافت پدر : از این دوران اطلاع زیادی

     در دست نیست. فقط این مقدار مسلم است که امام علیه السلام در

خدمت پدر بوده است؛ گاه از روی دلسوزی در تأمین رفاه پدر

می‌کوشیده و گاه همراه او در برخی فعالیت‌های اجتماعی شرکت

     می‌کرده است( همانند شرکت در بدرقه ابوذر به هنگام تبعید)،

و گاه پاره‌ای مأموریت‌های مهم را از طرف پدر عهده‌دار بوده

     است (همانند آبرسانی به منزل عثمان در حال محاصره.) سیاست‌های

     عملی امام حسن علیه السلام کاملاً هماهنگ با پدر است، لذا

همانند او در هیچ‌یک از جنگ‌ها و فتوحات پس از رسول خدا

     در تمام این دوره‌ی 25 ساله شرکت ننموده است.


در دوران خلافت پدر

امام حسن علیه السلام با پدر، از آغاز خلافت تا شهادت : امام حسن

     از آغاز بیعت مردم با حضرت علی علیه السلام تا لحظه شهادت

آن حضرت در مقام قوی‏ترین بازوی آن حضرت عمل کرد. در

     جریان بیعت، حضوری جدی داشت؛ در سه جنگ جمل ، صفین

     و نهروان حاضر بود. پیش از جنگ جمل هم به همراه عمّار یاسر

     و قیس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوب‌کردن فتنه‌ی ابو موسی اشعری ،

     مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه به جای پدر نماز جمعه

بر پا داشت. در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهی‌اش

کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربت‌خوردن پدر نیز تمام

تلاش خود را برای بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و

     در پایان به وصایای او گوش سپرد.


جانشینی پس از شهادت پدر

امام حسن (ع ) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و

     طبق وصیت آن حضرت ، به امامت رسید.

حضرت علی علیه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصی خود

     تعیین کرد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز قبل از آن به

دو گونه این وصایت را اعلام کرده بودند؛ یکی به صورت تصریح

 به امامت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پس از پدرشان،

 و دوم تصریح به امامت اوصیاء دوازده‌گانه‌ی خود، با ذکر اسامی آنها.


امام پس از خلافت

امام حسن علیه السلام پس از خلافت و قبل از صلح

(دوران کوتاه خلافت ظاهری): دوران کوتاه چند ماهه

خلافت ظاهری امام حسن علیه السلام، پر ماجرا سپری شد.

 بلافاصله پس از شهادت حضرت علی علیه السلام، امام حسن

 به مسجد آمد و در سخنانی شیوا تلویحاً مردم را به بیعت با خویش فراخواندند.

پس از سخنرانی و با تبلیغ نافذابن عباس مردم کوفه با آن حضرتبیعت کردند.

 امام نیز بیعتشان را براین اساس که از او پیروی کنند و با هر کس جنگید،

 بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذیرفت؛ و سپس به تحکیم پایه‌های

 حکومت خویش پرداخت، ابن ملجم ،قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران

 مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبیت نمود و برخی را تغییر داد

جاسوس‌های معاویه را پیدا کرد و گردن زد، نامه‌ی تندی به وی نوشت و او را

 تهدید به جنگ نمود. نامه‌‌‌نگاری میان حضرت و معاویه ادامه یافت تا

اینکه معاویه لشکری عظیم به سوی عراق گسیل داشت و حضرت نیز

 درصدد تهیه لشکری برای مقابله با او برآمد.



نوشته شده در شنبه 93 خرداد 24ساعت ساعت 5:25 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

رویدادهاى مهم:

1. از دست دادن جدّش، پیامبر اسلام (ص)، در سال یازدهم هجرى.
2. فشارهاى روانى مخالفان بر پدر و مادرش، پس از رحلت پیامبر اسلام (ص).
3. از دست دادن مادر خود، فاطمه زهرا (س)، در سال یازدهم هجرى.
4. حضور در برخى از جنگ‏هاى مسلمانان علیه مشرکان، در عصر

     خلیفه دوم و خلیفه سوم.
5. ایجاد مهمان‏پذیر (مضیف) براى پذیرایى از مهمانان و مستمندان.
6. آبرسانى به خلیفه سوم، عثمان بن عفّان (که در محاصره

     انقلابیون مسلمان قرار داشت).
7. همراهى با پدرش، حضرت على (ع)، در تصدىِ خلافت اسلامى،

     پس از کشته شدن عثمان بن عفّان به دست انقلابیون.
8. فرماندهىِ لشکر در جنگ‏هاى جمل، صفین و نهروان، در رکاب حضرت على(ع).
9. از دست دادن پدرش، حضرت على (ع)، در 21 رمضان سال 40 هجرى.
10. تصدىِ غسل، نماز و دفن پیکر امام على (ع) و پنهان نمودن قبرش از چشم مردم.
11. بیعت مردم با امام حسن (ع) در مسجد کوفه، پس از شهادت امیرالمؤمنین، على (ع).
12. تصدىِ خلافت اسلامى، در 21 رمضان سال 40 هجرى.
13. مکاتبات و ارسال پیام‏ها میان امام حسن (ع) و معاویه.
14. اعدام شدن دو جاسوس معاویه، در کوفه و بصره به فرمان امام حسن (ع).
15. اعلان جنگ معاویه علیه امام‏حسن(ع) و حرکت لشکریان شام به سوى کوفه.
16. اعلان آماده‏باش سپاهیان امام حسن (ع) و تهیه مقدمات جنگ در شهرها.
17. خیانت برخى از فرماندهان سپاه امام حسن (ع) و پیوستن به سپاه معاویه.
18. زخمى شدن امام حسن مجتبى (ع) در ساباط مدائن به دست

جراح بن سنان (یکى از منافقان فرقه خوارج).
19. افزایش توان نظامى و روحى سپاه معاویه و کاهش تدریجىِ سپاهیان امام‏حسن(ع).
20. پذیرش صلح تحمیلى با معاویه و واگذارى خلافت اسلامى به وى در

     جمادى الاوّل (یا ربیع الأول) سال 41 هجرى.
21. تعهد معاویه بر مفاد صلحنامه امام حسن (ع) و نقض آن، پس از

سیطره کامل بر شهرهاى اسلامى.
22. بازگشت امام حسن (ع) و خاندان امیرالمؤمنین(ع) از کوفه به مدینه مشرفه.
23. دسیسه معاویه در بیعت گرفتن از مردم براى ولایت عهدىِ فرزندش،

     یزید و واهمه او از امام حسن (ع).
24. تحریک و فریب جعده بنت اشعث کندى، همسر امام حسن (ع)،

توسط معاویه براى کشتن امام حسن (ع) به طور پنهانى.
25. مسمومیت امام حسن (ع) به دست همسرش، جعده بنت اشعث کندى

     و شهادت آن حضرت پس از چهل روز بیمارى، در 28 صفر سال پنجاه هجرى،

 در مدینه اتفاق افتاد.

فرزندان امام

کمترین عددی که درباره فرزندان حضرت نوشته‌اند 7 نفر

     و بیشترین عدد 23 نفر است. شیخ مفید ، فرزندان حضرت

     را 15 نفر می‌داند( هشت پسر و هفت دختر.(

از دختران حضرت 4 نفر و از پسرانش نیز 4 نفر صاحب

فرزند شده اند. البته دو تن از پسران، فرزند پسر نیاوردند و

     به همین جهت نسل تمامی سادات حسنی به آن دو پسر

     دیگر که فرزند پسر آورده اند زید و حسن مثنّی) منتهی

     می‌گردد. در سلسله سادات حسنی، دانشمندان،

سلاطین، محدّثان و انقلابیون متعددی وجود دارد.

                سخنان برگزیده از امام حسن علیه السلام

-          با همسایه ات به نیکی همسایگی کن تا مسلمان باشی .

-          خویشاوندکسی است که دوستی سبب خویشاوندی

 او است ، اگر چه نسبش دور باشد .

-          هرکه به حسن اختیار خدا برای او اعتماد کند آرزو نمی کند

-          که در حالتی جز آنچه خدا برایش اختیار کرده است ، باشد .

-          خردمند به کسی که از او نصیحت می خواهد ، خیانت کرده است ، باشد .

-          بر شما باد به تفکر ، که تفکر مایه حیات قلب شخص بصیر وکلید در حکمت است .

-          بی همت را مردانگی نباشد .

-          تمام کردن احسان از آغاز کردن آن بهتر است .

-          هیچ گروهی با هم مشورت نکردند ، مگر آن که

به راه پیشرفت خود رهنمون شدند .

-          نشانه برادری ، وفاداری در سختی وآسایش است .

-          هر کس احسان های خود را بر شمرد ، بخشندگی خود را تباه کرده است .

-          احسان آن است که تاخیری در پیش ومنتی در پس نداشته باشد .

-          هرگاه  شنیدی شخصی آبروی مردم را می ریزد ، بکوش تا تو را نشناسد .

 

احادیثی در رابطه با امام حسن علیه السلام

پیامبر اکرم (ص) : حسن از من است ومن از اویم ؛ هر که دوستش بدارد ،

خداوند دوستدار او است .

امام سجاد (ع) : امام حسن (ع) در همه حال خدای سبحان را یاد می کرد . 

امام باقر (ع) : امام حسن (ع) در عبادت و صدقه دادن سخت کوش بود .  

امام صادق (ع) :امام حسن (ع) در خلقت وسیرت وشرافت

 شبیه ترین مردم به رسول خدا بود .  



نوشته شده در شنبه 93 خرداد 24ساعت ساعت 5:24 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید


صلح امام

مهمترین حادثه در زندگی امام حسن علیه‌السلام جریان صلح معاویه

     با آن حضرت است. تحلیل این حادثه ضروری به نظر می رسد زیرا

     خود امام صلحش را حجتی بر آیندگان می‌داند؛ یعنی بر اساس عملکرد

     حضرت، وظیفه انسان نیز در شرایط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.

بررسی مقدمات و شرایط و عللی که صلح را ایجاب کرد و دقت در

     کیفیت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافی نتایج شیرین صلح

برای جناح حق و ضربه‌های سهمگین آن بر جناح باطل به‌خوبی روشن

     می‌کند که صلح آن حضرت در حقیقت انقلاب سبزی بود که زمینه انقلاب

     سرخ حسینی را فراهم ساخت و این نرمش قهرمانانه در کنار آن جنبش

     ظلم‌ستیزانه، پایه‌ریز انقلاب علمی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام

     در عصر طلایی خلأ انتقال قدرت از بنی‌امیه به بنی‌عباس گشت و

     به این ترتیب، اسلام ناب محمدی که در تشیع جلوه‌گر بود، نهال خود

     را آبیاری نمود و به درخت تنومندی تبدیل کرد.

از شرطهایى که در قرارداد صلح آمده بود؛ اینهاست :

معاویه موظف است در میان مردم به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص )

     و سیرت خلفاى شایسته عمل کند و بعد از خود کسى را بعنوان خلیفه

     تعیین ننماید و مکرى علیه امام حسن (ع ) و اولاد على (ع ) و شیعیان

     آنها در هیچ جاى کشور اسلامى نیندیشد. و نیز سب و لعن بر على (ع )

     را موقوف دارد و ضرر و زیانى به هیچ فرد مسلمانى نرساند. بر این پیمان ،

  خدا و رسول خدا (ص ) و عده زیادى را شاهد گرفتند. معاویه به کوفه آمد

تا قرارداد صلح در حضور امام حسن (ع ) اجرا شود و مسلمانان در جریان

 امر قرار گیرند. سیل جمعیت بسوى کوفه روان شد. 

ابتدا معاویه بر منبر آمد و سخنى چند گفت از جمله آنکه : (هان اى اهل کوفه ،

 مى پندارید که به خاطر نماز و روزه و زکات و حج با شما جنگیدم ؟

 با اینکه مى دانسته ام شما این همه را بجاى مى آورید. من فقط بدین

خاطر با شما به جنگ برخاستم که بر شما حکمرانى کنم و زمام امر

 شما را بدست گیرم ، و اینک خدا مرا بدین خواسته نائل آورد، هر چند

شما خوش ندارید. اکنون بدانید هر خونى که در این فتنه بر زمین ریخته

 شود هدر است و هر عهدى که با کسى بسته ام زیر دو پاى من است ).

و بدین طریق عهدنامه اى را که خود نوشته و پیشنهاد کرده و پاى

آنرا مهر نهاده بود زیر هر دو پاى خود نهاد و چه زود خود را رسوا کرد!

امام پس از صلح تا شهادت

تمامی تلاش امام حسن پس از قبول صلح این بود که فواید مورد

نظرش را از صلح به نتیجه برساند و بر این اساس در تمام این

 مدت به حفظ نیروهای کیفی و خالص ، بازسازی نیروهای خسته

 و وازده و تفسیر صحیح اسلام پرداخت.

عملکرد دشمن‌شکن حضرت پس از صلح چنان قدرتمند بود که

معاویه را به فکر شهادت آن حضرت انداخت.


شهادت امام

تلاش موفق امام حسن برای به‌کرسی نشاندن اهداف صلح باعث شد

 که معاویه طرح قتل حضرت را پیگیری نماید تا بتواند به خواسته

 دیرین خود یعنی تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت موروثی، جامه‌ی

عمل بپوشاند. به این ترتیب سمی مهلک تهیه کرد و آن را توسط

 همسر آن حضرت به او خوراند.

حضرت پس از مدتی درد و رنج، در روز 28 ماه صفر

 سال 50 هجری به لقاء الله شتافت.

برادرش امام حسین علیه السلام، جنازه‌ی او را پس از تغسیل

 و نماز برای دفن به سوی مسجد و روضه پیامبر برد ولی سرانجام

 بر اثر ممانعت بنی‌امیه در بقیع به خاک سپرد.


ثواب عزاداری و گریه بر امام حسن

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم سال‌ها پیش از شهادت

امام حسن فرموده بود : « هر کس بر حسن گریه کند،

 چشمش روزی که دیده‌ها کور می شوند (روزقیامت)، کور

 نمی شود و هرکس در مصیبت او اندوهگین شود، روزی که

 همه دلها اندوهگین است، غم و اندوهی ندارد. زیارت

 حسن مایه‌ی استواری قدم‌ها در قیامت است.»



نوشته شده در شنبه 93 خرداد 24ساعت ساعت 5:24 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

زندگینامه  ی حضرت  امام علی     (   

  امام اول شیعیان

نام : علی

نام پدر : عمران (ابوطالب)

نام مادر: فاطمهدختر اسد

القاب    :امیرالمومنین، مرتضی،  مولود کعبه،

فاروغ (جداکننده ی حق از باطل)،سید عرب،

امام المتقین، مولی الموحدین، اسدالله، حیدر کرار، و...

 کنیه    :ابوالحسن، ابوالحسین، ابوتراب    (

تولد   :  13رجب سی ام عام الفیل (10 سال پیش از بعثت)

سن: 63  سال

محل تولد :داخل کعبه ( مکه )                                                                       

 شهات: 21رمضان چهلم هجری

 محل شهادت: مسجد  کوفه

محل دفن:نجف اشرف

مدت امامت :  حدود 30 سال

مدت حکومت اسلامی : حدود 5 سال



مقدمه
تمام انسانهادر زندگی خویش از فراز و نشیب برخوردارند و

 با مشکلات مختلفی مواجه هستند  .افرادمعمولاً در برخورد

 با مشکل دچار ضعف و ناتوانی می گردند و سعی می کنند

 با کمک وراهنمایی آشنایان خود را از مهلکه، نجات دهند و

با یافتن " الگوها " در هر زمینه ای، و سپس تبعیت از آن ،

 وظایف خویشتن را بخوبی انجام دهند و مشکلات و دردهای

 خویش راتسکین بخشند . یکی از این اسوه ها پیامبراکرم ( ص )

 است که قرآن مجید هم این حضرترا به همین نام معرفی می فرماید .

 بجز رسول خدا ( ص ) اگر به دنبال " الگوی " دیگر و جانشین برای آن

 حضرت باشیم ، به پیشوای بزرگی همچون مولای متقیان حضرت علی(ع )

خواهیم رسید ، و چه زیباست که برای پذیرش اخلاق و رفتار حسنه ایشان ،

زندگی پر فراز و نشیب و سراسر شگفتی آن حضرت را مرور کنیم .



نوشته شده در پنج شنبه 93 خرداد 22ساعت ساعت 1:13 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

کیفیت ولادت
حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده     ی هاشمی است که پدر و مادر او

 هر دوفرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب     فرزند هاشم بن عبدمناف

است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد     .

خاندان هاشمی از لحاظ فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در

 قبیله ی قریش و این     طایفه در طوایف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است .

 فتوت ، مروت ، شجاعت وبسیاری از     فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم

داشته است .هر  یک از این فضیلتها در مرتبه ی عالی در     وجود مبارک

حضرت علی ( ع )موجود بوده است .

 فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه     مسجدالحرام را در پیش گرفت

و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت

     : " خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و

 نیز به سخن جدم     ابراهیم سازنده ی این خانه ایمان راسخ دارم .

 پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این     خانه را ساخت ،

 و به حق کودکی که در رحم من است ،

 تولد این کودک را بر من     آسان فرما !

 لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان

عباس بن     عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد .

 فاطمه وارد کعبه شد ،

 و دیوار به هم پیوست

     . فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود .

و نوزاد خویش  را در روز سیزدهم رجب سی ام عام الفیل به دنیا آورد.

 دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد

 و گفت : پیامی از غیب شنیدم که می فرمود ،نامش را " علی " بگذار . "

دوران کودکی
حضرت علی ( ع ) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و

 از آنجا کهخداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ،

 پیامبر اکرم ( ص ) وی را از بدوتولد تحت تربیت غیر مستقیم خود

 قرار داد . تا آنکه ، خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد

 . ابوطالب عموی پیامبر ، با چند فرزند با هزینه ی سنگین زندگی

 روبرو شد . رسول اکرم ( ص ) با مشورت عموی خود عباس توافق

 کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب رابه نزد خود ببرند تا

 گشایشی در کار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و

 پیامبر ( ص(،علی ( ع ) را به خانه خود بردند .
به این طریق حضرت علی ( ع ) به طور کاملدر کنار پیامبر قرار گرفت .

علی ( ع ) آنچنان با پیامبر ( ص ) همراه بود ، حتیهرگاه پیامبر از شهر

 خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خودمی برد .


بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع)
شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیازو فضیلت است .

 و خداونددر آیات بسیاری بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن

 بریکدیگر دعوت فرموده است . از فضایل حضرت علی ( ع ) است که

 او نخستین فرد ایمانآورنده به پیامبر ( ص ) باشند .

 ابن ابی الحدید در این باره می گوید :

 بدان که درمیان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه " معتزله " اختلافی

 نیست که علی بن ابیطالبنخستین فردی است که به اسلام ایمان

آورده و پیامبر خدا را تأیید کرده است .

حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص)
پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد ( ص ) بهپیامبری

 و سه سال دعوت مخفیانه ، سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان

 دعوت همگانیداده شد . در این میان تنها حضرت علی ( ع ) مجری

طرحهای پیامبر ( ص ) در دعوت الهیشو تنها همراه و دلسوز آن حضرت

 در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش بااسلام و دعوتشان

به دین خدا ترتیب داد . در همین ضیافت پیامبر ( ص ) از حاضران سؤالکرد :

 چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من

درمیان شما باشد ؟ فقط علی ( ع ) پاسخ داد :

 ای پیامبر خدا ! من تو را در این راهیاری می کنم.

 پیامبر ( ص ) بعد از سه بار تکرار سؤال و شنیدن همان جواب فرمود :

 ایخویشاوندان و بستگان من ، بدانید که علی ( ع ) برادر و وصی و

خلیفه ی پس از من درمیان شماست .

 از افتخارات دیگر حضرت علی ( ع ) این است که با شجاعت کامل

برای خنثیکردن توطئه ی مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا ( ص )

در بستر ایشان خوابید (لیلة المبیت) و زمینه هجرت پیامبر ( ص ) را آماده ساخت .



نوشته شده در پنج شنبه 93 خرداد 22ساعت ساعت 1:13 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید


حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت
بعد از     هجرت حضرت علی ( ع ) و پیامبر ( ص ) به مدینه،

 دو نمونه ازفضایل علی ( ع ) را بیان     می نمائیم     :
1 -
جانبازی و فداکاری در میدان جهاد :

حضور وی در 26 غزوه از     27غزوه پیامبر ( ص )

و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است     .
2 -
ضبط و کتابت وحی ( قرآن ) کتابت وحی و

 تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و   سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی

 و دعوتی از کارهای حساس و پرارج امام ( ع ) بود

 . ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می کرد .

به همین علت است که وی را ازکاتبان وحی و حافظان قرآن

به شمار می آورند . در این دوران بود که پیامبر ( ص)فرمان اخوت

 و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی ( ع ) پیمان برادری

 واخوت بست و به حضرت علی ( ع ) فرمود :
"
تو برادر من در این جهان و سرای دیگرهستی .

 به خدایی که مرا به حق برانگیخته است ...
تو را به برادری خود انتخاب میکنم ،

حضرت علی ( ع ) داماد رسول اکرم ( ص)
عمر و ابوبکر با مشورت با سعد معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند

جزعلی ( ع)کسی شایستگی زهرا ( س ) را ندارد .

 لذا هنگامی که علی ( ع )در میان نخلهای باغ یکیاز انصار

 مشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در میان نهادند و ایشان فرمود :
دختر پیامبر ( ص ) مورد میل و علاقه ی من است .

و به سوی خانه رسول به راهافتاد .
وقتی به حضور رسول اکرم ( ص ) رسید ،

 عظمت محضر پیامبر ( ص ) مانع از آنشد که سخنی بگوید ،

 تا اینکه رسول اکرم ( ص ) علت رجوع ایشان را جویا شد

و حضرت علی(ع ) با تکیه به فضایل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود :
"
آیا صلاحمی دانید که فاطمه را در عقد من درآورید ؟

پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرتبه دامادی رسول اکرم ( ص ) نائل آمدند .

غدیرخم
پیامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش

 درراهبرگشت در محلی به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد ،

 زیرا پیک وحی فرمانداده بود که پیامبر ( ص ) باید رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند .
پس از نماز ظهرپیامبر ( ص ) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود :
"
ای مردم ! نزدیک استکه من دعوت حق را لبیک گویم

 و از میان شما بروم درباره من چه فکر می کنید؟
مردم گفتند :  گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی
پیامبرفرمود :  آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه ،

 خدایی نیست و محمد بنده ی خدا و پیامبر اوست ؟
مردم گفتند :  آری ، گواهی می دهیم .
سپس پیامبر ( ص ) دست حضرت علی ( ع ) را بالا گرفت و فرمود :
« ای مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟ »
مردم گفتند :  خداوند و پیامبر او بهتر می دانند .
سپس پیامبر فرمو دند :
« ای مردم ! هر کس من مولا و رهبر او هستم ، علی هم مولا و رهبر اوست . »
و این جمله را سه بار تکرار فرمودند:
بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی ( ع ) تبریک گفتند و با وی بیعت نمودند.



نوشته شده در پنج شنبه 93 خرداد 22ساعت ساعت 1:12 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت   رسول اکرم ( ص )
حضرت علی (ع) در روز رحلت پیامبر اکرم (ص) 33 سال داشت .

پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) به علت شرایط خاصی که بوجود     آمده بود ،

حضرت علی ( ع ) از صحنه ی اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد    .
نه در     جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت .

 شمشیر در نیام کرد و 25 سال  به     وظایف فردی و سازندگی افراد پرداخت     .
فعالیتهای امام در این دوران به طور     خلاصه اینگونه است     :
    1- عبادت خدا آنهم در شأن خودش 
2- تفسیرقرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که
در طول 23سال زندگی پیامبر ( ص)مشابه نداشت .
3- پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر.
4- بیانحکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت .

5- حل مسائل هنگامیکه دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از
مشکلات با بن بست روبرو می شد.
6- تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده ،
برای سیر وسلوک برخوردار هستند .
7- کار و کوشش برای تأمین زندگی بسیاری از بینوایان ودرماندگان تا آنجا
که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود
وسپس آنها را در راه خدا وقف می نمود .

خلافت حضرت علی ( ع)

خلافت حضرت که در حدود 5 سال (4سال و 9 ماه و چند روز )بود

 عدالت حضرت باعث شد تعدادی از بزرگان و سرکرده ها در گرفتن

 مال بصورت تبعیض از دیگران بیشتر می گرفتند حضرت فرمود

 بحول قوه الهی من عدالت را رعایت خواهم کرد و بیتالمال با

عدالت میان مسلمانان تقسیم خواهد شد تعدادی که خود را

محق می دانستند نتوانستند عدالت حضرت را قبول نمایند

لذا ساز مخالفت را به سرکردگی

همسر محترم پیامبر آغاز نمودند تا آنجا که جنگ جمل را

 راه انداختندو جنگهای دیگری همچون صفین با با معاویه و نهروان با خوارج .


شهادت امام علی ( ع)
بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله

 عبدالرحمان بنملجم مرادی ، و برک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بکر تمیمی

 در یکی از شبها گرد همآمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی

 را بررسی کردند و از نهروان وکشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه

 رسیدند که باعث این خونریزی وبرادرکشی، حضرت علی ( ع ) و

 معاویه و عمروعاص است . و اگر این سه نفر از میانبرداشته شوند ،

 مسلمانان تکلیف خود را خواهنددانست .

 سپس با هم پیمان بستند که هریک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد .
ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع)شد و در شب نوزدهم ماه رمضان

 همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند .

 آن شب حضرت علی(ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه ی صبح

با خبر بودند ، وقتی موضوع را بادخترش در میان نهاد ، ام کلثوم گفت :

فردا جعده را به مسجد بفرستید .
حضرت علی(ع ) فرمود :

از قضای الهی نمی توان گریخت .

 آنگاه کمربند خود را محکم بست و

 در حالیکه این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد .
کمر خود را برای مرگ محکم ببند ،زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد .
و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید،جزع و فریاد مکن.
ابن ملجم ،شب 19 رمضان  در حالی که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ،

ضربتیبر فرق مبارکش زدند و خون از سر حضرتش در محراب جاری شد

 و محاسن شریفش را رنگین کرد

. در این حال آن حضرت فرمود :

« فزت و رب الکعبه »

به خدای کعبه سوگند که رستگارشدم سپس آیه 55سوره  طه را تلاوت فرمود :
«شما را از خاک آفریدیم و در آن بازبر می گردانیم و بار دیگر

 از آن بیرونتان می آوریم .
حضرت علی ( ع ) درواپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و

 سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تماممسلمانان چنین وصیت فرمود :
"
شما را به پرهیزکاری سفارش می کنم و

به اینکهکارهای خود را منظم کنید و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید .

یتیمان را فراموش نکنید ،

 حقوق همسایگان را مراعات کنید .

 قرآن را برنامه یعملی خود قرار دهید .
نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست .

 حضرت علی(ع ) در 21ماه رمضان  سال چهلم هجری به شهادت رسید

 و در نجف اشرف به خاک سپرده شد ،

(کنار قبر حضرت آدم و نوح علیها السلام)

 و مزارشمیعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد .



نوشته شده در پنج شنبه 93 خرداد 22ساعت ساعت 1:11 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید



 


از فضائل علی ابن ابی طالب (ع) :

جوانی علی (ع) الگویی برای جوانان
می گویند باید از حضرت علی (ع) الگو بگیریم! اما چگونه؟!...

 من یک جوان هستم! یک جوان با خصوصیات خاص دوران جوانی!

 یک جوان با شور و نشاط خاص این دوران که به خنده و تفریح ,

  به شور و احساست نیاز دارد و الگویی که مرا به شور آورد
با تمام این حرفها , باز هم الگو برای تو و برای همه  ,

مولای متقیان است : و بخصوص جوانی شان
الگو گرفتن یک الگو
بله! خود امیر المومنین  در جوانی شان , الگو داشته اند.

 الگویشان نیز پیامبر بوده است . از علی (ع) از شش سالگی

 همراه و همراز پیامبر و در خانه ایشان زندگی می کرده اند و

در همه امور زندگی شان , حتی جزیی ترین مسایل هم به پیامبر

 اقتدا می نمودند یعنی خود ایشان هم از یک انسان کامل و

 والای دیگر الگو می گرفته اند
اما چگونه؟
پیامبر اکرم (ص)  و علی(ع) همواره با هم بودند.

 از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت

 خویشان دعوت عمومی در خانه خدا و حتی سفرههای تبلیغی پیامبر.

 علی (ع) همیشه اول صبح به دیدار پیامبر می رفت و آنگاه یکدیگر را

 شاداب در آغوش می کشیدند و احوال هم را می پرسیدند .

 آندو بزرگوار اوقات زیادی از شبانه روز را در کنار هم به کار و تلاش

 می پرداختند و گاه علی (ع) خالصانه عرق از پیشانی پیامبر پاک می کرد

 و ایشان صمیمانه از او تشکر می نمود
علی (ع)  خود در این باره می فرماید :

(( پیامبر (ص) مرا در دامان خود پرورید. من کودک بودم ,

پیامبر مرا چون فرزند خود درآغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه

 مخصوص خود جای می داد... هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار

 من اشتباهی رخ دهد. من همچون بچه شتری تازه که پیوسته به دنبال

 مادرش هست , دنبال او می رفتم . او هر روز نکته ای تازه ای از اخلاق

برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم .

 ان حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را

نمی دید... من نوروحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت

 را احساس می کردم ... موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود))ـ
بسیار خوب!تمام این حرف ها درست ! اما حضرت علی (ع) ,

پیامبر را می دیده اند و وجود ایشان را لمس می کرده اند و به

ایشان اقتدا می کرده اند اما من چه که حضرت علی (ع) را نمی بینم ,

چگونه می توانم از ایشان الگو بگیرم !؟
تاریخ که روح , افعال و رفتار امیرالمومنین را دیده و نقل کرده است .

 از او استفاده کن ! از دیدگان تاریخ!؟
شجاعت , جوانمردی و شورمندی حضرت علی (ع)
آری ! مگر تو نمی گفتی الگویی می خواهی که تو را به شور بیاورد .

 آنچه می تواند یک جوان را به شور بیاورد ,  دیدن حماسه آفرینی ها و

 شورمندی های کسی است که به او علاقه مند است . حال چه کس

 دیگری را سراغ داری که به اندازه امیرالمومنین , حماسه آفریده باشد
در همان کودکی که مصادف بود با آغاز بعثت پیامبر ,  کودکان به تحریک

مشرکان پیامبر را آزار می دادند و سنگ می پراندند, با شجاعت از اطراف

 پیامبر دور می کرد . چه کسی , شب را در بستری پر خطر بجای دیگری ,

 بجای محبوبش خوابیده و از آن شب بعنوان لذت بخش ترین شب عمرش

یاد کرده است ؟ مگر رشادت های امیر المومنین در جنگ بدر را نشنیده ای؟

 آن هنگام او فقط 25 سال داشته است و به گفته مورخین نیمی از

کشته شدگان این جنگ با ضرب مشیر علی (ع) از پای درامده بودند.

می دانی در جنگ احد زمانی که علی (ع) 26 سال داشت  , آنجا که

 در همان اوایل جنگ 9 پرچمدار لشگر دشمن را به خاک انداخت و بعد

 هنگامی که پیامبر در خطر محاصره بود پروانه وار به دور آن حضرت

می چرخید و از وجود مبارکشان محافظت می کرد همه مردم چه
ندایی را از آسمان شنیدند، لا فتی الا علی , لا سیف الا ذولفقار
علی از همه جوان ها بهتر است و ذوالفقار او از همه شمشیرها  برنده تراست
اما جنگ خندق و شجاعت بی همتای علی (ع) و داوطلب شدن ایشان

 جهت مبارزه با عمروبن عبدو یکی از نیریمند ترین مردان عرب آری همانجا

 بود که پیامبر به واسطه اخلاص علی (ع) در این مقابله بی نظیر فرمود
ضربه علی یوم الخندق , افضل من عباده ثقلین
به راستی که چنین جمله ای در وصف هیچ دلیر مرد دیگری بیان نشده !

 در ان زمان امیر المومنین 28 سال بیشتر نداشت!؟
در جنگ خیبر نیز هنگامیکه تمام مردان با تجربه و جنگ دیده سپاه اسلام

شکست خورده بازگشتند , علی (ع) به میدان آمد و با فتح قلعه محکم و

 مقاوم خیبر ان پیروزی بزرگ را برای اسلام به ارمغان اورد
به راستی که هیچ جوان دیگری , چنین جوانی پر شور و هیجان انگیزی نداشته است
همه مردان بزگ تاریخ بشریت و پیشاپیش همه آنها علی (ع)

در دوران جوانی از رموز موفقیت به خوبی بهره برده , راههای پر پیچ و

 خم آن را با درخشندگی پشت سر نهاده , توانسته اند کارهای بزرگی را به انجام رسانند


تفریح و شادی علی (ع)
می دانی ای دوست عزیز : من هم حرفهای تو را می پذیرم .

اما جنگ و شور و حماسه بخشی از زندگی انسان است . چیزهای

 دیگری هم هستند که آدمی باید به آنها هم توجه کند. یک الگوی کامل ,

 باید در ان زمینه ها هم حرف برای گفتن داشنه باشد. اینطور نیست ؟
حتما همینطور است و من به تو می گویم که امیر المومنین در آن موارد

 هم , الگویی قابل قبول و کامل ارایه می دهد . آخر تو درباره زندگی

 امیرامومنین چه فکر کرده ای؟
فکر می کنی تمام زندگی حضرت علی (ع) در جنگ و عبادت خلاصه شده؟
یعنی اینطور نبوده است !؟
نه که نبوده است ! حضرت علی (ع) , مردی خوش رو و خندان بوده اند .

 همیشه تبسم بر لب داشته اند که دل مومنان را شاد می کرده است .

 ایشان تفریح هم می کرده اند. منتها تفریح در دیدگاه امام علی (ع) ولگردی

 و اتلاف وقت یا روز را به شب رساندن نبود؟



نوشته شده در پنج شنبه 93 خرداد 22ساعت ساعت 1:9 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

پس تفریح علی (ع) چگونه بود؟
علی (ع) کار را تفریح می دانست
تفریح او را  ,  مسافرت ,کمک به دیگران ,تحصیل و تدریس , 

 سرودن ,  نوشتن ,  حفظ و قرائت قران ,  مباحثه  ,  نگریستن

به طبیعت و ورزش تشکیل می داد . پرداختن به ورزشهای شمشیر بازی , 

 پرتاب نیزه ,  اسب سواری ,  کشتی ,  وزنه برداری و شرکت در مسابقات

 ورزشی هم برای ایشان جنبه تفریح داشته است
چقدر جالب بوده است ! احتمالا به دلیل همین دیدگاه امیرالمومنین

نسبت به تفریح و زندگی بوده است که اگر سرتاسر زندگی شان را

مرور کنیم , لحظه ای توقف و سکون در ان نمی یابیم. گویی حتی یک

 لحظه هم با لحظه قبلی اش مشابه نبوده است و درست بدلیل همین

 دیدگاه بود که شوخی و خنده هم در سیره مولای متقیان شکل دیگری داشت
امیر المومنین اهل شوخی و مزاح بود. اما نه شوخی های زننده و بی مزه !

 بلکه مزاح های معنادار و آموزنده
هر گاه یکی از یاران و دوستانش را گرفته می دید با شوخی او را خوشحال

 می کرد تا اندکی از اندوهش کم شود. از همه مهمتر اینکه شادی علی (ع)

 هنگامی بود که یک کافر ,  مسلمانمی شد. جنگی به پیروزی ختم می شد ,

  غذایی به فقیر می رساند ,  دل غمدیده ای را شاد می کرد ,  مشکلی را از

 کسی مرتفع می کرد و کودک یتیمی را ذوق زده می نمود
نکته دیگر هم این بود که مولای متقیان در شوخی هایش مراقب و محافظ

 حدود شرعی بود تا حتی به شوخی دروغ نگوید ,  دل مومنی را نشکند و

 یا با زن و دختر نامحرمی ,  شوخی نماید
علی(ع) و ارتباط با زنان و دختران
به طور مثال همین چگونگی ارتباط داشتن با زنها و دخترهای نا محرم

در جامعه  ,  یکی از معضلات امروز ما جوانهاست.بخاطر اینکه نه الگوی

 مناسبی در مورد ان ارائه شده و نه دیدگاه دین در مورد آن به خوبی

 مشخص و تبیین شده است. تازه ,  تندروی ها و کج روی های گروهها

 و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه کن
اگر به سیره امیرالمومنین دقت کنی ,  می بینی که حضرت  ,

  در سنین جوانی با زنان سالخورده سلام و احوالپرسی می نمود

 ولی با دختران و زنان جوان نه !

 حتی سلام هم نمی کرد .

در حالیکه پیامبر در همان زمان با زنان و دختران جوان هم سلام و احوالپرسی می کردند

 چون زمانی که علی (ع) 20 ساله و در عنفوان جوانی چنین عمل می نمود ,

  پیامبر اکرم قریب 50 سال از عمر شریفشان می گذشت.

 بنابراین از آنجا که احتمال پیش امدن گناه دست کم برای طرف مقابل

 دور از ذهن نبود ,  علی (ع)این تربیت شده مکتب پیامبر به عنوان یک

 جوان سعی داشت مسائل ارتباطی و حدود بین دختر و پسر و

 به عبارتی زن و مرد را مراعات کند. هر چند وجود نازنین آن حضرت

مبرا و پاکیزه از هرگونه آلودگی بود


از طرفی پیامبرسه دختر جوان به نامهای زینب ,  ام کلثوم و فاطمه

 در خانه داشتند ,  بااینکه علی(ع)از کودکی به این خانه رفت و آمد داشتند , 

  اما در این رفت و امدها نهایت دقت را بعمل می آوردند.

 درحالی که همین علی (ع) در دوران خلافتش وقتی که حدود 60 سال

 سن داشت و همسر شهیدی را نیاز به کمک دید به یاری او شتافت
پس در ارتباط با افراد نامحرم ,  چیزی که بیش از همه اهمیت دارد
نیت و انگیزه طرفین و از همه مهمتر عدم امکان وجود مفسده در

 این ارتباط برای هر دو نفر است
یاری رساندن به نیازمند و در طلب رضای خدا آنهم در حد ضرورت

مطلوبست و لیکن این سیره جدایی از بهانه جویی برای آشنایی

 و استمتاعات و لذت جویی و هرگونه آلودگی دیگر است
به راستی که کسی چون حضرت علی (ع) ,  در سنین جوانی اش

و در ریزترین حرکات و رفتارهایش بهترین الگوی نسل جوان ماست.

 

 


سخنان گوهربار حضرت علی (ع )

* هر کسی به من کلمه ای بیاموزد مرا بنده خود کرده است.
* قناعت ثروتی است که پایانی ندارد.
* هر که خود را بشناسد، خدا را شناخته است.
* شجاع ترین مردم آن است که حرف حق را بزند.
* بزرگترین جهاد‌، مبارزه با نفس است.
* شمشیر آخته‌ دردست‌ مرد شجاع‌، عزیزتر از سخن‌ راست‌ نیست‌.
* زشت‌ ترین‌ سخن‌ راست‌، ستایش‌ انسان‌ از خویشتن‌ است.
* بهترین‌ گفتارها آن‌ است‌ که‌ عمل‌ تصدیق‌ کند.
* هرکه‌ نیکی‌ را از بدی‌ نشناسد، از چهارپایان‌ است‌ !
* باید مردم‌ در برابر حق‌ نزد تو مساوی‌ و یکسان‌ باشند.
* بر برادر تو همان‌ حقی‌ است‌ که‌ تو داری.
* من‌ گواهی‌ شخص‌ فاسق‌ را جز علیه‌ خودش‌ قبول‌ نمیکنم‌.
* نیکی‌ و احسان‌ را جز آدم‌ نادان‌ رد نمیکند.
* یتیم‌ را با آنچه‌ که‌ فرزندان‌ خود را ادب‌ میکنی‌، تادیب‌ کن.
* آنکس‌ که‌ تو را بیم‌ دهد، مانند کسی‌ است‌ که‌ تو را مژده‌ دهد.
* دشمن‌ دانا از دوست‌ نادان‌ بهتر است‌.


* دوری‌ و جدایی‌ دوستان‌ ، غربت‌ و تنهایی‌ است.
* حاجت‌ از دست‌ دادن‌ بهتر که‌ از نااهل‌ خواســتن‌ !
* آرزوهایتان‌ را به‌ کسانی‌ متوجه‌ کنید که‌ دلهایتان‌ آنها را دوست‌ دارد.
* شکیبایی‌ مرکبی‌ است‌ که‌ خسته‌ نشود.
* شخصیت‌ مرد زیر زبان‌ اوست‌.
* عبرتها چه‌ بسیار است‌، لیکن‌ پند گرفتن‌ کمتر است.
* اگر درباره‌ کسی‌ مشکوک‌ باشید، به‌ دوستانش‌ نگاه‌ کنید.
* هر تنفس‌ انسان‌ گامیست‌ که‌ بسوی‌ مرگ‌ بر میدارد.
* مردم‌ دشمن‌ چیزهایی‌ هستند که‌ نمیدانند.
* بهترین‌ زهدها، پنهان‌ داشتن‌ آن‌ است.
* شگفتا! آیا خـلافت‌ و حـکومت‌ با رفاقت‌ و خویشی‌ هم‌ میشود ؟!
* عدالت‌ زمامدار نیکوتر از خیر روزگار است.
* هرگز کسی‌ را به‌ مبارزه‌ و جنگجویی‌ دعوت‌ نکن.
* روز دادستانی‌ و عدالت‌ از ظ‌الم‌، سختتر از روز ستم‌ بر ستمدیده‌ است.
* حکومت‌ خود را با ریختن‌ خون‌ حرام‌، استوار نکن‌.
* هرگز یاور ستمکار نباش‌.
* حکمت‌ را با نااهل‌ نگویید که‌ به‌ حکمت‌ ستم‌ کرده‌اید.
* به‌ گوینده‌ نگاه‌ نکن‌، حرف‌ را در نظ‌ر بگیر.
* بزرگواری‌ با خرد و ادب‌ است‌، نه‌ با اصل‌ و نسب‌.
* عقل‌ و خرد، شمشیر برنده‌ایست.
* دانش‌ نگهبان‌ توست‌، در حالیکه‌ تو ثروت‌ را باید محافظت‌ کنی.
* بی‌ ارزشترین‌ مردم‌، کم‌ دانشترین‌ آنهاست.
* دانشمندان‌، به‌ علت‌ کثرت‌ نادانان‌ غریبند.                                 
* مرگ‌ بزرگ‌ همان‌ فقر و بینوایی‌ است.
* فقر و تنگدستی، مرد باهوش‌ را گنگ‌ و لال‌ میکند.   
* انسان‌ به‌ نعمتی‌ نمیرسد مگر اینکه‌ نعمت‌ دیگری‌ را از دست‌ میدهد.
* از قرض‌ کردن‌ بپرهیزید
* قرض‌ کردن‌ زبونی‌ و خواری‌ است‌.
* غم‌ وغصه‌ نیمی‌ از پیری‌ است‌.
* قصاص‌ و انتقام‌ قبل‌ از جنایت‌، درست‌ نیست‌.
* من‌ به‌ خاط‌ر سوء ظن و بدگمانی، کیفر نمیدهم‌.
* تو را از عجله‌ و شتاب‌ در سخن‌ و کار نهی‌ میکنم‌.
* خداوند به‌ مردم‌ پناه‌ داده‌ تا از ستم‌ دور باشند.
* زمامداران‌ بوسیله‌ ظ‌لم‌ آزمایش‌ میشوند.
* با توده‌ جماعت‌ باشید، چراکه‌ دست‌ خدا با جماعت‌ است‌.
* هرکه‌ از حق‌ تجاوز کند راهش‌ گم‌ میشود.
* زکات‌ پیروزی‌ عفو و بخشش‌ است‌.
* ذمه‌ء من‌ در گرو آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ میگویم‌.
* صفتی‌ بدتر از دروغ‌ وجود ندارد.
* برای دنیا به گونه ای زندگی کن که گویی تا ابد زنده ای و

برای آخرت به گونه ای زندگی کن که گویی لحظه مرگت نزدیک است
* فرزندان‌ خود را بااخلاق‌ خود تربیت‌ نکنید، زیرا که‌ آنان‌

برای‌ زمانی‌ غیراز زمان‌ شما خلق‌ شده‌اند.
* هیچ‌ فقیری‌ گرسنه‌ نمانده‌ مگر درسایه ‌آنکه‌ ثروتمندی‌

 از حق ‌او بهره‌مند گشته‌ است.
* چون‌ تو به‌ جانب‌ مرگ‌ میروی‌ و مرگ‌ جانب‌ تو می‌آید،

زود به‌ یکدیگر خواهید رسید.

 

و...... خطبه ها و سخنان حضرت  در نهج البلاغه جمع آوری شده است.

با تشکر از  تمامی زحمت کشان که در مورد زندگانی حضرت تحقیق کرده اند.



نوشته شده در پنج شنبه 93 خرداد 22ساعت ساعت 1:8 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

برخی از وظایف منتظران در زمان غیبت

1-   دعا برای امام زمان (عج)

2- شناخت صفات و سیره امام زمان (ع)

3- عشق و علاقه نسبت به آن حضرت

4- علاقمند کردن دیگران به امام زمان (ع)

5- اظهار علاقه وافر برای ملاقات با آن حضرت

6- صدقه دادن به نیابت ایشان

7- صدقه برای سلامتی امام زمان (عج)

8- ذکر فضائل و مناقب آن حضرت

9- تجدید بیعت با امام زمان (عج)

10- رعایت ادب

11- انتظار فرج

12- دوستی با صالحان

13- اجتناب از محرام

14- انتظار مطلوب

برای انتظار فرج امام زمان (عج) صلوات



نوشته شده در چهارشنبه 93 خرداد 21ساعت ساعت 11:2 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin