سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

اهداف مختلف در جنگ و جهاد انسان ها براى هدف هاى متفاوت جنگ مى کنند. بعضى براى دنیا مى جنگند و بعضى براى آخرت مى جنگند. آیه منکم من یرید الدّنیا و منکم من یرید الاخرة در باره شکست مسلمانان در جنگ احد نازل شده که عده اى به دلیل جمع غنایم، باعث شکست مسلمانان شدند    .
حرکت به سوى جهاد یا ایّها الّذین امنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه اثّاقلتم إلى الارض خداوند در آیه ى فوق از مؤ منان سؤ ال مى کند که چرا به سوى میدان جهاد در راه خدا حرکت نمى کنید و سنگینى به خرج مى دهید؟ على ع مى فرماید: به سوى میدان جهاد براى کشتن دشمن خود حرکت کنید، خدا شما را رحمت کند و سنگینى به خرج ندهید تا در عاقبت تن به ذلّت و خوارى دهید. زیرا مبارز جنگجو همیشه بیدار است و اگر کسى در جنگ بخوابد، بداند که دشمن او هرگز نمى خوابد؛

انواع جهادجهاد بر سه قسم است     :

الف جهاد اصغر؛ مقاتله و جنگ در جبهه رزم با دشمنان اسلام است فیقتلون و یقتلون

ب جهاد کبیر؛ جهاد علمی و فرهنگى است که به وسیله ى معارف قرآن کریم با کژى ها و انحرافات در جامعه مبارزه مى شود. قرآن کریم در این زمینه به پیامبر اکرم ص مى فرماید فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا     52فرقان پس تو هرگز از کافران فرمان مبر و در راه حق و عدالت و خشنودی خدای یکتا، به وسیله این کتاب پرشکوه با آنان به جهادی بزرگ بپرداز و روشنگری کن  . برترین و پرشکوه ترین جهادها و تلاش ها در پیشگاه خدا، جهاد علمی و فکری و فرهنگی است؛ جهاد کسانی است که با روشنگری خویش بافته ها و ساخته ها و شبهات بداندیشان و گمراه گران را از اذهان و افکار می زدایند و مردم را با روح و جان دین خدا و هدف های بلند آن آشنا می سازند. زیرا جهادی است که گفتمان درست فکری و فرهنگی را به جامعه ارایه می دهد و اجازه نمی دهد تا گفتمان باطل مستبدانه با سرکوب افکار و فرهنگ های عقلانی و عقلایی دیگر بر جامعه مسلط شود.

از نظر فرهنگ اسلام و قرآن، جهادهای علمی و تزکیه، جهادهای کبیر و اکبر است. جهادهای جانی و شهادت در راه خدا را می توان جهاد کوچک در برابر جهادهای علمی و فرهنگی و خود سازی دانست؛ در روایات جوهر سیاه قلم عالم از خون سرخ شهید برتر دانسته شده مداد العلماء افضل من دماء الشهدا این تفضیل از آن روست که جهادهای مالی و جانی، زمینه سازی فرصتی برای گفتمان علمی و فرهنگی در جوامع بشری و رهایی بشر از گفتمان ستمگرانی است که با استبداد رای و خودکامگی، هرگونه اندیشه های رقیب را سرکوب کرده و ضد ارزش ها را جایگزین ارزش ها و هنجارهای رفتاری می کنند. تلاشی که انسان در جهاد کبیر می کند، رهایی خود و دیگران از تسلط فکری و فرهنگی است و اجازه نمی دهد تا گفتمان باطل، بینش و نگرش او را سامان دهد و رفتارش را تحت کنترل درآورد و او را بنده فکری و فرهنگی خود سازد. در جهاداکبر، انسان به خودش اجازه نمی دهد تا هواهای نفسانی بر او چیره شود.

ج جهاد اکبر؛ جهاد با نفس است که در حدیث معروف نبوى آمده : آفرین بر گروهى که جهاد اصغر را انجام دادند که منظور جهاد با دشمن ظاهرى است و بر عهده ى آن ها جهاد اکبر؛ یعنى مجاهدت با نفس باقى مانده است .

تفاوت جهاد اصغر با جهاد اکبرمنظور از جهاد اصغر، جنگ ظاهرى بین دو گروه است و مقصود از جهاد اکبر مبارزه و مجاهدت با نفس است و جاهدوا فى اللّه حق جهاده و میان این دو جنگ و جهاد تفاوت هایى به شرح ذیل وجود دارد:
1 در جهاد اصغر دشمن ظاهر است؛ قاتلوا الّذین یقاتلونکم، در جهاد اکبر مخفى و پنهان است . امام کاظم ع مى فرماید: أخفاهم لک شخصا مع دنّوه منه
2 در جهاد اصغر مدت کوتاه است، در جهاد اکبر مدت طولانى، بلکه همیشگى است .
3 در جهاد اصغر مرگ یک بار است، آن هم احتمالا، ولى در جهاد اکبر و مبارزه با نفس، در هر کارى انسان با مرگ معنویت خود مواجه مى شود؛ فى حدیث المعراج فى صفة اهل الخیر و الاخرة یموت النّاس مرّة و یموت احدهم فى کلّ یوم سبعین مرّة من مجاهدة انفسهم و مخالفة اهوائهم
4 در جهاد اصغر و جنگ ظاهرى، زمان و مکان مشخص است، در جهاد اکبر چون نفس انسان خارج از منطقه جغرافیایى است، هیچ مکان و زمان و سنگر و دژ کارسازى نیست، حتى در شب تاریک و در حال اشک و سجده، نفس، انسان را رها نمى کند.
5 در جنگ ظاهرى و جهاد اصغر، شکست از دشمنان زود نمودار مى شود، ولى در جهاد اکبر گاهى انسان هشتاد سال از نفس و هوس خود شکست مى خورد، ولى توجه ندارد.
6 در جهاد اصغر، هجوم دشمن ظاهرى زمان و برنامه و بودجه لازم دارد، لیکن در جهاد اکبر وسوسه نفس فورى و مجّانى صورت مى گیرد.
7 در جهاد اصغر از دشمن ظاهرى فرار ممکن است، ولى در جهاد اکبر از دشمن باطنى (نفس) فرار ممکن نیست .
8 در جهاد اصغر صلح و سازش با دشمن ممکن است، ولى در جهاد اکبر صلح و سازش با دشمن درون ممکن نیست
9 در جهاد اصغر، مریض و لنگ و کور و زن و پیرمرد معاف هستند، ولى در جهاد اکبر هیچ کدام معاف نیستند.
10 هر کس در جهاد اکبر بر دشمن نفس پیروز شود، در جهاد اصغر نیز شرکت مى کند، لیکن هرکس در جهاد اصغر شرکت کرد، معلوم نیست در جهاد اکبر پیروز شود.
11 حفظ و تداوم جهاد اصغر به وسیله ى جهاد اکبر است، هم قبل از جهاد اصغر و هم بعد از آن، هم در حین جهاد اصغر، جهاد اکبر لازم است؛ اما حفظ و تداوم جهاد اکبر وابسته به جهاد اصغر نیست .
12 در جهاد اکبر، درگیرى و مبارزه با خود شیطان است، در جهاد اصغر با پیروان شیطان .
13 در جهاد اکبر مباشرت لازم است، ولى در جهاد اصغر با مال هم مى توان جبهه را کمک کرد.
14 پیروزى در جهاد اصغر نیاز به تجهیزات مادى دارد؛ و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل، پیروزى در جهاد اکبر نیاز به اشک و ناله در درگاه الهى دارد؛ و سلاحه البکاء و و أعنّى بالبکاء على نفسى
15 در جهاد اصغر، همه ى مردم موظف به شرکت نیستند؛ و ما کان المؤ منون لینفروا کافّة در جهاد اکبر همه ى مردم شرکت دارند.

لزوم احتیاط در جنگ خداوند دستور به احتیاط در جنگ مى دهد که مسلمانان مبادا در جنگ از دشمن غفلت کنند و لیاءخذوا حذرهم و اسلحتهم.همان گونه که موظفند در میدان جنگ مسلح باشند، لازم است احتیاط را از دست ندهند، از این رو حذر که به معناى احتیاط است ، مانند سلاح ابزار دفاعى به شمار آمده و همان کلمه ى اخذ که به اسلحه نسبت داده شده ، عینا بهحذر نسبت داده شده است .

تشویق بر جهاد

- اى کـسـانـى که ایمان آورده اید.آیا شما را به تجارتى راهنمایى نمایم که شما را از عذاب دردناک رهـایـى بخشد, به اللّه و فرستاده اش ایمان بیاورید و در راه اللّه با مالها و جانهایتان جهادکنید,این بـراى شـما از هرچیزى بهتر است اگر بدانید, تا اللّه گناهانتان را بیامرزد, و شما را در بوستانهایى کـه نـهـرهـا از زیردرختانش روان است و در سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاویدان در آورد و این رسـتـگـارى بـزرگى است . موهبت دیگرى که آن رادوست دارید و آن یارى و پیروزى نزدیکى از جانب اللّه است (سوره صف12) و مومنان را (بدان) مژده ده . بگو : اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و مالهایى که به دست آورده ایـد و تـجـارتـى کـه از کـسادش بیمناکید و خانه هایى که به آنها دل بسته اید نزد شما از اللّه فـرستاده اش و جهاد در راه او دوست داشتنى تر است, منتظر باشید تا اللّه فرمان خویش بیارد و اللّه تباهکاران را هدایت ننماید. چه سبکبار و چه سنگین بار روانه شوید, با مالها و جانهایتان در راه اللّه جهاد نمایید, این براى شما بهتر است اگر بدانید.

مجهّز بودن در برابر دشمن ظاهرى و باطنى

از نظر قرآن هر انسان باایمانى در برابر دشمن ظاهرى و باطنى قرار دارد که این دو تلاش مى کنند تا انسان را از طریق سعادت باز دارند. پس، براى نجات از این دو دشمن لازم است مجهّز به سلاح مناسب باشد تا پیروزى نصیب انسان شود. در جنگ ظاهرى، دشمنان همواره مى کوشند تا شما را از دین الهى برگردانند و لا یزالون یقاتلونکم حتى یردّوکم عن دینکم ان استطاعوا در اینجا وظیفه ى مؤ منان آن است که در حدّ استطاعت در برابر آن ها مجهّز و مسلّح به سلاح ظاهرى شوند؛ و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل . در جنگ باطنى نیز، نفس هر انسانى او را به زشتى و کار ناپسند دعوت مى کند إنّ النّفس لامّارة بالسّوء در اینجا نیز وظیفه ى مؤ منان آن است که در حدّ استطاعت به سلاح مناسب مجهّز شوند و این دشمن را از پاى درآورند؛ و اتّقوا اللّه ما استطعتم . و سلاح مناسب در این نبرد، گریه و ناله به درگاه الهى است؛ و سلاحه البکاء. چنان که تقوا و پرهیزکارى سلاح مناسب در این نبرد است . حضرت على ع مى فرماید: انّما هى نفسى أروضها بالتقوى

سیماى جهادگران واقعى

قرآن کریم پس از بیان معامله ى سودمند با خداوند و خریدن جان آنان در برابر بهشت ، جهادگران واقعى را با نُه صفت مى ستاید؛ انّ اللّه اشترى من المؤ منین اءنفسهم ... # التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود اللّه و بشّر المؤ منین
1 توبه کنندگان . 2 عبادت پیشگان . 3 ستایشگران . 4تلاشگران . 5 رکوع کنندگان . 6 ساجدان . 7 آمران به معروف . 8ناهیان از منکر. 9 حافظان حدود الهى .

یکى از عابدان ناآگاه ، به امام سجاد ع گفت : ترکت الجهاد و صعوبته و اقبلت إلى الحج و لینته ؟؛ تحمل سختى جهاد را رها کرده ، به آسانى انجام دادن حج روى آورده اى ؟ آیا این آیه را نخوانده اى : إنّ اللّه اشترى من المؤ منین .... حضرت فرمود: آیا آیه ى بعدى آن را نخوانده اى :التائبون العابدون الحامدون ... یعنى اگر یاران ما داراى این اوصاف نه گانه بودند، ما نیز جهاد با دشمنان اسلام را بر انجام دادن حج مقدم مى دانستیم



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:14 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

دستور جامع در باره ى جهاد

قرآن کریم شش دستور در زمینه ى جنگ و جهاد مى دهد    :
1 هنگامى که با گروهى از دشمنان مواجه شدید، ثابت قدم باشید؛ یا ایّها الّذین امنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا
2 خداوند را فراوان یاد کنید تا پیروز شوید؛ و اذکروا اللّه کثیرا لعلّکم تفلحون
3 از خدا و پیامبر اطاعت کنید؛ و اطیعوا اللّه و رسوله
4 نزاع و کشمکش نکنید مبادا سست شوید و قدرت و هیبت شما از میان برود و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم
5 صبر و استقامت کنید که خداوند با صابران است و اصبروا إنّ اللّه مع الصّابرین
6 مانند کسانى نباشید که از سرزمین خود از روى غرور و هوا پرستى و خودنمایى خارج شدند و لا تکونوا کالّذین خرجوا من دیارهم بطرا و رئاء النّاس مجموع این امور شش گانه ، دستور جامعى است که همه ى امور نظامى را در بر مى گیرد و اگر انسان در باره ى جنگ هاى اسلامى که در زمان رسول خدا ص اتفاق افتاد، از قبیل جنگ بدر و احد و خندق و حنین و غیر آن کاملا دقت کند، این معنا برایش روشن مى گردد که سرّ غلبه و پیروزى مسلمین، در آنجا که غالب شدند، رعایت موادّ این دستورات بوده، و رمز شکست خوردنشان هر جا که شکست خوردند، رعایت نکردن و سهل انگارى در آن ها بوده است     .

در هنگامی که شرایط و مقتضیات فوق فراهم گشته بود، دربارة جهاد این آیه نازل شد    : أذن للذین یقتلون بانّهم ظلموا و انّ الله علی نصرهم لقدیر الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرأ به کسانی که (کفار) با آنان جنگ می کنند، اجازه داده شده ]که از حق خود دفاع کنند[ به آن جهت که مورد ستم قرار گرفته اند و همانا خداوند مسلماً بر یاری کردن آنان تواناست؛ آن کسانی که بنا حق از وطن خود آواره شده اند ]و گناهی ندارند[ جز این که می گویند پروردگار ما خدا ]ی یکتا[ است. و اگر خداوند (خطر و فساد) گروهی را بوسیلة گروه دیگر برطرف نکند، همانا دیرها و کلیساها و معابد یهود و مساجدی که در آن پیوسته نام خدا برده می شود، ویران می گشت.

سپس این آیه نازل شد و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدّین کلّه لله با کفار بجنگید تا آشوبی نماند و به طور کلی دین از آن خدا باشد. این آیات غرض و هدف جهاد و شهادت را برای ما روشن می سازد؛ آیه های اول دلالت دارد بر این که پیکار و فداکاری در اسلام به منظور بر طرف کردن ستم و دفاع از عبادت و مراکز عبادت و روی کار آمدن مردم شایسته و با ایمان است و آیة اخیر هدف پیکار و تلاش در راه خدا را رفع فتنه و همگانی شدن دین خدا معرفی کرده است.

اهداف جهاد با دشمن و دفاع

خداوند در آیه75 نساء یکی از مهم ترین اهدافرا رهایی مستضعفان جسمی و فکری از چنگال ظالمان و جوامعی می شمارد که فرصتی به مردم نمی دهند تا خود به اختیار و اراده، راه خویش را برگزینند و در مسیر کمالی قرارگیرند.در برخی از جوامع، فشار فیزیکی و روانی گفتمان های کفر و فجور و نابهنجاری اجتماعی چنان است که توده های مردم قادر نیستند تا راه دیگر را پیدا کنند و در میان هیاهوی افکار پوچ و باطل، فرصت تفکر از آنان سلب می شود. در برخی دیگر از جوامع نیز مردان پیر و زنان و کودکان، مورد هجوم بی امان هستند و اجازه رهایی نمی یابند. اگر مردی به حقیقتی دست یافت می تواند از جامعه باطل و فاجر بیرون رود ولی زنان و کودکان و پیرمردان ناتوان جسمی نمی توانند از آن جامعه مهاجرت کنند و به جای دیگر بروند تا در آسایش، مسیر کمالی را طی کنند. بر این اساس مجاهدت برای رهایی این جوامع به عنوان یک وظیفه در آموزه های اسلامی مطرح می شود تا در مقام امر به معروف و نهی از منکر، جوامع دیگر بتوانند در شرایط مطلوب قرارگیرند و اجازه انتخاب پیدا کنند.

در حقیقت جهاد در اسلام شاخه ای از شاخه های امر به معروف و نهی از منکر است؛ زیرا هر انسانی در زیان است تا زمانی که ایمان به حقیقت پیدا کرده و کارهای نیک انجام دهد و دیگران را به سوی خیر و حق دعوت و امر کند و از تباهی و فساد نهی نماید. اگر این دعوت دیگران در جامعه مؤمن باشد از آن به امر به معروف یاد می شود و اگر در جوامع دیگر باشد از آن به جهاد تعبیر می شود تا به این وسیله فرصت های برابر و آزاد برای همگان برای تعالی و رشد فراهم آید.

جهاد با کافران و ظالمان، در حقیقت مسئولیت انسان در برابر انسان دیگر است تا در مقام عبودیت ربوبی، دیگری را برای رسیدن به انتخاب احسن و کمال، یاری رساند و فرصت های برابر برای او فراهم آورد.اگر در آیاتی چون 191 و 246 بقره و یا 13 توبه و یا 39و 40 حج، از اهداف جهاد، آزادی وطن و سرزمین های اشغالی دانسته شده، از آن روست که در جامعه ای که از سوی دشمن اشغال شده، فرصت ابراز عقیده و انتخاب آزادی وجود ندارد و متجاوزان، به سبب خلق و خوی تجاوزگری خویش اجازه نمی دهند تا ملتی عرض اندام کند و بخواهد خود راه خویش را انتخاب کند.

قرآن اخراج دشمنان متجاوز از خاک و سرزمین های اشغالی را به عنوان یک هدف جهادی در 190 و 191 مطرح می کند؛ زیرا با اخراج دشمن، انسان ها در آزادی عمل و انتخاب بیش تر قرار می گیرند. به هر حال مهم ترین و اساسی ترین و اصلی ترین هدف جهاد در نگرش قرآنی، اعتلا و احیای دینو آموزه های وحیانی برای انتخاب راه کمال (بقره 190و 193و 218 و 244 و 246 و آل عمران 13و 146و 167) و برپایی حق (انفال 7و8) می باشد تا مردم بتوانند به کمال انسانی و عبودیت ربوبی و خلافت انسانی دست یابند. بر این اساس اگر در آیات قرآنی از اهدافی چون حفظ مساجد و معابد (حج 39 و 40)، مبارزه با ظلم (حج 39)، نابودی باطل (انفال 7و8)، عبرت و پندگیری کافران از قدرت اسلام و دفع آنان (انفال55و57)، دفع فساد و تجاوز از جوامع بشری (بقره251) و رفع فتنه های دشمنان و کافران(بقره 190تا193) سخن گفته شده در حقیقت به منظور فراهم آوری زمینه های مناسب برای دست یابی مردم به اسلام و حقیقت آن (توبه5) و رسیدن به مقامات کمالی انسان است. خلاصه اینکه :

جهاد قانون طبیعت: جهاد قانون خلقت و طبیعت است، و بدون آن زندگى ممکن نیست.بیمارى ایدز که از بلاهاى عصر ماست، و یکى از عمده ترین علل آن انحرافات جنسى است، بر اثر توقّف جهاد در کشور تن انسان بوجود مى آید. سربازان سفید پوش و سرخپوش بدن انسان (گلبولهاى سفید و قرمز) شجاعانه و بدون استراحت در مقابل ویروسها و میکروبها، که از طریق آب، غذا، هوا و جراحتهاى سطح بدن، وارد بدن انسان مى شوند، مبارزه و مقابله مى کنند. اگر این سربازان فداکار دست از جهاد و تلاش بردارند، و بر اثر بیمارى خاصّى توان دفاعى خود را از دست بدهند، کشور تن در مقابل سربازهاى دشمن بى دفاع مانده، و ظرف مدّت کوتاهى مغلوب مى شود. بنابراین، قانون جهاد صرفاً یک قانون تشریعى نیست، بلکه یک قانون تکوینى است. جهاد قانون خلقت و طبیعت است. و در معارف دینى و مخصوصاً قرآن مجید جایگاه رفیع و ویژه اى دارد.

جهاد دفاعى! علاوه بر این، آنچه در معارف اسلامى پیرامون جهاد مطرح شده، در مورد جهاد دفاعى است. شاهد این مطلب آیه 60 انفال وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِّنْ قُوَّة وَمِنْ رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللهُ. یعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ شَىْء فِى سَبِیلِ اللهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ هر نیرویى در قدرت دارید، براى مقابله با آنها ]دشمنان[، آماده سازید! و اسبهاى ورزیده (براى میدان نبرد)، تا بوسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگرى غیر از اینها را، که شما نمى شناسید و خدا آنها را مى شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعى اسلام)انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده مى شود و به شما ستم نخواهد شد!. طبق این آیه شریفه مسلمانان باید تمام توان و امکانات خود را بکار گرفته تا از هر جهت در آمادگى کامل باشند. امّا نه براى جنگ و خونریزى، بلکه براى اینکه فکر جنگ و کشتار را از سر دشمنان بیرون کنند.

قرآن به ما مى آموزد که ابزار و آلات جنگى، آمادگى رزمى، سیاسى، اجتماعى، نظامى، همه و همه، براى جلوگیرى از جنگ است، نه اقدام به جنگ و درگیرى. آیه بعد (61 انفال) : اگر دشمن خیره سرى کرد، و علیرغم توان نظامى لشکریان اسلام، دست به حمله زد و پس از شروع جنگ با دفاع دلیرانه سربازان رشید و سلحشور اسلام (آنها که براى معامله با خداوند متعال گوى سبقت را از یکدیگر ربوده، و جان خود را بر کف گرفته، و بى محابا بر قلب دشمن یورش مى برند)روبه رو شد و به اشتباه خود در جنگ با سربازان اسلام پى برد، و تمایل به صلح نشان داد، با آتش بس موافقت کنید وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَاوَ تَوَکَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح در آى و بر خدا توکّل کن، که او شنوا و داناست.

بنابراین اسلام جهاد را به عنوان نیروى باز دارنده دشمن از نبرد و خونریزى قرار داده، و چنانچه بر اثر خیره سرى دشمن مسلمانان مجبور شوند دست به اسلحه ببرند، این کار تنها در حدّ ضرورت جایز است. و هر زمان دشمن از کار خود پشیمان گردید و واقعاً طالب صلح بود باید دست از جهاد کشید و صلح کرد. نتیجه اینکه جهاد از منظر اسلام خشونت و خونریزى و کشتار و ویرانى و قتل و غارت نیست، بلکه در حقیقت سیستم دفاعى قوى و مستحکمى است که همچون سیستم دفاعى طبیعى نهادینه شده در بدن تمام موجودات، زندگى بدون آن امکان پذیر نیست و باعث جلوگیرى از درگیریهاى نظامى و خشونت دشمن مى گردد.و چنین جهادى آن قدر ارزشمند و پربهاست که خداوند نه تنها به رزمندگان جان بر کف آن و مرکبهایى که رزمندگان را حمل مى کند، بلکه به جرقّه حاصل از برخورد سمّ اسبان رزمندگان با سنگهاى روى زمین سوگند یاد مى کند



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:14 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

 

بخش دوم مشروح مطالب:    

علوّ همّت در مبارزه و جهاد

قرآن کریم وقتى سخن از مبارزه با کافران را مطرح مى کند، نمى گوید با کفار مبارزه کنید، بلکه با رؤسا و پیشوایانشان به جهاد برخیزیدفقاتلوا ائمّة الکفرانّهم لا أیمان لهم     . اشاره به این که توده ى مردم پیرو رؤ سا و زعماى خود هستند و آن ها هستند که مردم را به اعمال زشت و باطل دعوت مى کنند. هدف گیرى شما باید همیشه آن ها باشند. باید سرچشمه هاى گمراهى و ضلالت و ظلم و فساد را ببندید و ریشه ها را بسوزانید و تا آن ها هستند، مبارزه با پیروانشان سودى ندارد. افزون بر آن ، چنین دستورى نوعى بلندنگرى و علوّ همت و تشجیع براى مسلمانان به شمار مى رود که طرف اصلى شما،آن ها هستند، خود را آماده ى مبارزه با آنان کنید    .

اسلام و ارزش های انسانی ؛ آداب در جنگ

در دین اسلام، اصل بر مدارا و رحمت و صلح و آرامش است. طبق تعالیم اسلام مسلمین حتی الامکان باید از خشونت و جنگ پرهیز کرده و امور و مشکلات را بر اساس گفتگو و مدارا حل و فصل نمایند؛ البته سیره نبی مکرم اسلام (ص) و امیر المومنین (ع) نیز بر این ادعا صحه می گذارد. از سوی دیگر، اسلام با تمام تاکیدات بر صلح و ممنوعیت کامل هر نوع تجاوز و سلطه طلبی، در جنگ هایی که ناگزیر رخ می دهند. بر رعایت ارزش های انسانی و حفظ حرمت، انسان تاکید دارد     . مقصود از ارزش های انسانی، عبارت است از اصول و قواعد اخلاقی که تمامی انسان ها با هر عقیده و مسلکی که دارند، در جنگ به آن پایبندند و می توان گفت این اصول، از فطرت الهی تمامی انسان ها ناشی می شود . آیین مقدس اسلام نیز این اصول و قواعد را محترم می داند و در جنگ به آن پایبند است. برای نمونه می توان به مواردی در این زمینه اشاره کرد:

        آثار و فواید جهاد: جهاد یکی از مهم ترین وظایف و مسئولیت های فردی و اجتماعی هر مسلمان است؛ به ویژه که کارکردهای متعدد و آثار دنیوی و اخروی و مادی و معنوی بسیار بر آن بار می شود؛ زیرا اگر حتی جهاد به مفهوم نظامی آن تنها معیار سنجش و داوری باشد به سبب آن که نمادی از خلوص و اخلاص مجاهد است، گامی بلند برای دست یابی به همه مفهوم عبودیت ربوبی است؛ وجوب نماز شب و تهجد شبانه از مجاهدان برداشته شده (مزمل20) بازخوانی کارکردها و آثار جهاد می توان افزون بر بیان نقش و اهمیت آن در زندگی فردی و اجتماعی، انسان را برای کسب مقام مجاهدان و شهیدان ترغیب کند    .

آثار فردی جهاد

جهاد در حوزه امر به معروف و نهی از منکر یکی از علل رهایی انسان از خسران و زیانی است که همه انسان ها در دوره زندگی خویش در دنیا گرفتار آن هستند، زیرا چنان که سوره عصر تبیین می کند، تنها کسانی از خسران و زیان ابدی رهایی می یابند که خود اهل ایمان و عمل صالح بوده و دیگران را نیز بدان دعوت کنند.بر این اساس می توان گفت که از آثار جهاد، رهایی انسان از خسران و زیان است. دست یابی به مقامات انسانی از جمله آثاری است که در آیات مختلف قرآنی بدان اشاره شده است. از جمله آثاری که برای جهاد در آیات 146 و 148 آل عمران و 120توبه و 69 عنکبوت بیان شده، قرار گرفتن در مقام محسنان است که قرآن برای آنان ارزش و اعتبار بسیاری قایل شده است. قرار گرفتن در مقام متقین (بقره 177) و صابران (آل عمران 146) از جمله این مقامات است. پرداختن به هر یک از این مقامات نوشتار جداگانه ای می طلبد و امکان طرح آن در این مقاله کوتاه نیست. از دیگر آثاری که برای اهل جهاد بیان شده، دست یابی به تزکیه نفس و تصفیه قلب است که یکی از مهم ترین آرزوهای هر مسلمان و راه رسیدن به بسیاری از مقامات انسانی و کمالات وجودی چون مقام عبودیت ربوبی و خلافت الهی است. (آل عمران 140 تا 154 در راه خدا)

 

آیا جهاد نوعى خشونت نیست؟

دشمن هنگامى که در مقابله مستقیم با ارزشهاى اسلامى توفیقى بدست نمى آورد، سعى دارد با لکّه دار کردن ارزش هاى مورد نظر، آن را از کارآیى لازم بیندازد. و از آنجا که در مسأله جهاد موفّق به حذف آن از قلب و دل مسلمانان نشده، سعى دارد چهره زیباى جهاد را زشت جلوه دهد. بدین جهت آن را نوعى خشونت معرّفى کرده است، در حالى که چنین نیست. دستور جهاد در آیه 190 بقره آمده وَ قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ و در راه خدا با کسانى که با شما مى جنگند نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدّى کنندگان را دوست ندارد. یعنى اگر اسرائیل حمله کرد، و کشورهاى اسلامى را اشغال نمود، و قبله اوّل مسلمین را گرفت، و مردم را از شهر و دیارشان آواره کرد، و خانه هاى آنها را بر سرشان ویران نمود، مسلمانان باید با چنین دشمن خون آشامى بجنگند، و از حقّ خود دفاع کنند، ولى در عین حال از حدّ خود تجاوز ننمایند، با اُسرا ملایمت کنند، در میدان جنگ آب آشامیدنى دشمن را آلوده نکنند، درختها را آتش نزنند، متعرّض زنان و کودکان و بیماران و پیران نشوند. آیا این گونه جهاد کردن خشونت است؟ اگر در نظام آفرینش دقّت کنیم، خواهیم دید که جهاد یک قانون طبیعى است. چرا که تمام موجودات زنده در سراسر عالم از خود دفاع مى کنند، و براحتى تسلیم نمى شوند    .

درختانى که در معرض طوفانهاى شدید هستند، با تقویت ریشه هاى خویش به مبارزه با طوفانها مى پردازند. اگر دقّت کنیم برگ معدود درختانى که در دل کویر خشک و سوزان قامت بر افراشته، نسبت به درختانى که در کنار نهرها و رودخانه ها وجود دارد پهن تر، و لایه اى از کرک روى آن را گرفته است. این، عامل دفاعى این درخت در برابر کم آبى، و گرماى طاقت فرساى کویر است، تا بتواند مدّت بیشترى مختصر آبى که در طول سال نصیبش مى شود را حفظ کند. بنابراین، چنین درختى نیز در مقابل بى آبى مبارزه مى کند. تمام جانداران نوعى سلاح طبیعى دفاعى در اختیار دارند; یکى مثل آهو قدرت بالایى براى فرار دارد، دیگرى همچون گرگ دندانهاى تیزى جهت دفاع دارد، برخى با شاخهاى خود به مبارزه مى پردازند، جوجه تیغى با تیغ هاى موجود بر سطح بدنش از خود دفاع مى کند، برخى با نیش زهردار و دردآور محافظ خود هستند، و خلاصه هر حیوانى وسیله دفاعى مناسبى در اختیار دارد    .

جهاد کبیر، گفتمان سازی سالم فکری و فرهنگی و رفتاری

هدف از جهاد کبیر، ایجاد فضای مناسبی است تا بشر در چارچوب عقلانیت و وحیانیت و فطرت سالم، بینش و نگرش درستی به دست آورد و رفتارهای هنجاری و ارزشی را در جامعه در پیش گیرد. جهاد علمی و فرهنگی در حوزه های بینشی و نگرشی فضایی را برای افراد جامعه فراهم می آورد تا انسان ها در یک فضای سالم، گفتمان های رقیب را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند و بتوانند خود با انتخاب آزاد، راهی را برگزیند. اگر چنین فضایی برای همه افراد بشر و اعضای جامعه فراهم شود، آن گاه به طور طبیعی اکثریت مردم، به سبب کمال خواهی و کمال جویی و نقص گریزی، به سوی خدا و خدایی شدن گام بر می دارند و اصول فطرت و عقلانیت را به کار می گیرند و از رفتارهای زشت و نابهنجار عقلانی و عقلایی پرهیز کرده و در پی فرهنگ سالم و ارزشی می روند. خداوند در آیه 15 سوره لقمان یادآور می شود که جهاد علمی و فرهنگی از سوی حق و باطل، عقل و جهل همواره در جهان وجود داشته و خواهد داشت. همان اندازه که عاقلان و عالمان تلاش می کنند تا فکر و فرهنگ عقلانی و سالم بر جامعه و فکر و ذهن بشر حاکم شود، همان اندازه جاهلان و سفیهان تلاش می کنند تا فکر و فرهنگ باطل ایشان بر جامعه مسلط شود. انسان عاقل کسی است که براساس علم و دانش عمل می کند و از یاوه گویی و افکار و اندیشه های خرافی و جاهلانه پیروی و اطاعت نمی کند. در آیات سوره لقمان، به مسئله تهاجم و جنگ فرهنگی و علمی توجه خاصی مبذول شده است. از این آیات فهمیده می شود که دشمن در اندیشه تسلط فکری و فرهنگی بر انسان و جامعه است و از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند.

در مقابل، انسان های خردورز و مومن در جهاد علمی و فرهنگی با توجه به آموزه های عقلانی و وحیانی تلاش می کنند، تا افکار و رفتار انسان ها را در چارچوب عقلانیت و وحیانیت سامان دهند و اصول اخلاقی و هنجاری را که مورد پسند عقل و عقلاء است بر جامعه حاکم گردانند. در این آیات به صراحت از تفکرها و رفتارهای متضاد خلاف عقل وعقلانیت سخن به میان آمده و در مقابل به انسان های خردورز فرمان می دهد که فکر و فرهنگ هنجاری و معروف را بشناسند و در پی آن بروند. از آن جایی که گفتمان اسلامی گفتمانی عقلانی با خاستگاه عقل و فطرت سالم است، نیازی نمی بیند که استبداد ورزد، اما گفتمان های علمی و فکری و فرهنگی کافران چون از چنین خاستگاهی برخوردار نیست و بیشتر مبتنی بر آمیزه ای از حق و باطل، شبهات و خرافات و گمانها است، دچار استبداد رای است و در سرکوب اندیشه رقیب تلاش می کند و اجازه نمی دهد تا گفتمان دیگری جز گفتمان باطل کفری شکل گیرد. این گونه است که فضای جامعه چنان آلوده می شود که کودکان با خاستگاه طبیعی و فطری کمال گرای خویش، دیگر از چنین خاستگاهی برخوردار نمی شوند و تربیت کودکان بر فکر کفر و رفتار فجورآمیز صورت می گیرد. (نوح 27) خداوند گزارش می کند که مستکبران جهان این گونه عمل می کنند. از این رو فرعون هر گونه پذیرش فکر و رفتار و آیین دیگری را اجازه نمی دهد و پذیرش هر فکر و آیینی را منوط به اذن خود می داند به گونه ای که در صورت تخطی، افراد را به سبب پذیرش فکر و رفتار و آیینی دیگر با شکنجه های سخت به قتل می رساند. (اعراف123؛ طه 71) از نظر فرعون، گفتمان استبدادی و استکبار او بهترین سبک زندگی است. بنابراین هرگونه گفتمان و فکر و رفتار و آیینی دیگر، باطل و نادرست بوده و به شدت مدعیان و پیروان آن مجازات وکشته و شکنجه می شوند. (غافر 29)

ابزارهای جهاد کبیر

از آن جایی که جهاد کبیر، جهاد علمی و فکری و فرهنگی است، برخلاف جهادهای فیزیکی و سخت، ابزارهای نرمی لازم است که مورد استفاده قرار گیرد. در جنگ نرم، ابزارهای سخت چون قتل و شکنجه کارایی ندارد و حتی نتیجه عکس می دهد و به جای اینکه موجب تسلط فکری و فرهنگی گفتمانی شود، موجب نابودی و تزلزل آن می شود. از آن جایی که هدف در جهاد کبیر، تسلط بر اذهان و قلوب است، لازم است تا از ابزارهایی استفاده شود که موجبات تسلط بر قلوب می شود. جهادگر در جهاد کبیر و جنگ نرم نمی خواهد تا جانی را بستاند و مالی را به غارت برد و یا کسی را برده کند، بلکه در این فکر است که کسی یا جامعه ای بنده خود کند تا بنده با همه وجودش در خدمت رب و یا ارباب باشد.
جهادگران فرهنگی در گفتمان باطل برای تسلط و ولایت یابی بر ذهن و قلب بشر از هر ابزار باطل و حقی استفاده می کنند؛ زیرا هدف وسیله را برای آنان توجیه می کند. آنان از ابزارهای ضد اخلاقی و ضد انسانی چون تمسخر و استهزاء و تهمت و افترا و نیز متشابهات و خرافات بهره می گیرند تا ذهن و قلب بشر را در اختیار گیرند. اما از آن جایی که مؤمنان در جهاد کبیر در اندیشه تسلط خوبی ها و هنجارها و افکار و اندیشه های عقلانی و عقلایی هستند، تنها مجاز می باشند تا از این ابزارها استفاده کنند و مجاز نیستند از امور خرافی و باطل یا رفتارهای ضداخلاقی و هنجاری برای تبیین و تسلط بر ذهن و قلب استفاده کنند لذا با محدودیت های ابزاری مواجه هستند.

در جهاد فرهنگی و علمی، لازم است تا باتوجه به استعداد و قابلیت های مخاطبان، از برهان عقلانی و موعظه ها و پندهای عقلایی استفاده کرد و با جدال احسن و گفتمان مناسب خردپسند ومقبول عقلایی، دیگران را نسبت به حقایق آگاه کرد و ایشان را از بندگی ارباب به بندگی خداوند یکتا و یگانه خواند. (نحل125) هدف از جهاد فکری و علمی و فرهنگی آن است که مؤمنان را از تهاجم فکری و فرهنگی دشمن حفظ کرد و با پاسخ گویی به شبهات و روشنگری و بصیرت زایی یا بصیرت افزایی، اجازه نداد تا رفتارهای نابهنجار آنان به شکل فرهنگ بر جامعه مسلط شود و با تخریب حقایق و هنجارهای ارزشی و فکری و فرهنگی، جامعه را دچار تردید کند. پس از کادر سازی و تقویت مبانی فکری و فرهنگی و اخلاقی جامعه ایمانی با بهره گیری از عالمان و اندیشمندان، می بایست نسبت به افکار و اندیشه ها و رفتارهای ضد بشری و اخلاقی کافران و دشمنان واکنش نشان داد و با برهان و استدلال و جدال احسن دشمن را خلع سلاح کرد. بهره گیری از گفتمان سالم در همه حال (نساء63 و نحل125) مراعات اعتدال و میانه روی در ارتباط با مردم و هدایت و راهنمایی آنان (اعراف 199 انبیاء 109) تأکید بر امور فطری و فطریات از جمله منفعت طلبی و ضرر گریزی (مائده76 انعام71)، بهره گیری از برهان و دلیل عقلانی و عقلایی (آل عمران86 محمد14)، بیان فلسفه زندگی و احکام (نحل125)، صراحت گویی (حجر94، مائده92و 99) و مانند آن از ابزارها و روش هایی است که می بایست در جهاد نرم و جهاد کبیر فکری و فرهنگی و عملی به کار گرفت.

جنگ از منظر آیات قرآن 

مذهب اسلام ، به عنوان یک دین کامل و جامع الهی، با پدیده ی جنگ و صلح به نحوی برخورد کرده که ارجحیت نظریات و دیدگاههای وی بر سایر نظرات، هویدا است. سخن حق در این باب از آن اسلام است و ما پیروان این دین آسمانی، باید با شناخت صحیح احکام اسلامی در مورد جنگ و صلح، برنامه های جامع اسلامی را تنظیم و هدایت کنیم. از آیه های قرآن استفاده می شود که جنگهای پیامبر بزرگوار اسلام به سه منظور انجام شد : دفاع ، رفع ستم و برانداختن فتنه. اولین انگیزه ی جنگهای اسلام علیه کفر، دفاع از حقوق مسلمانان و کیان جامعه ی اسلامی بود . أذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا ....... و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم أهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ........ و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله فأن انتهوا فلا عدوان الا علی الظالمین

اسلام ، ریشه جنگ و منازعه در جامعه ی بشری را ناشی از فزون طلبی، استکبار، تجاوز و تعدی انسانها به حقوق یکدیگر می داند. افراد، دولتها و کشورهایی که از حق خود فراتر رفته و می خواهند حقوق دیگران را از آن خود کنن ، زمینه های نزاع و جنگ را فراهم می کنند. با اینکه جنگ و خونریزی در دین مبین اسلام به هر طریقی نهی شده، اما در صورت بروز جنگ، بایستی از سرزمین و کیان نظام مقدس اسلامی در بلاد اسلامی دفاع نمود.

الف: توبه 36: با مشرکان همگی کارزار کنید همچنان که آنان هم با شما همگی کارزار می کنند و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است. در مجمع البیان آمده است: یعنی همگی شما در حالی که با هم مؤتلف باشید و اختلافی نداشته باشید، کارزار کنید، چنان که آن ها نیز همگی با شما کارزار کنند. و به نقل از «اصم» آورده است: معنای آیه، این است که پشت در پشت و نسلاً بعد نسل با آن ها کارزار کنید چنان که آن ها با شما این گونه کارزار کنند».

ب)بقره 216: بر شما جهاد مقرر شده است و آن برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزی را ناخوش داشته باشید و آن به سود شما باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و آن به زیان شما باشد و خداوند می داند و شما نمی دانید. به نوشته مجمع البیان، آیه بر وجوب جهاد کفایی دلالت دارد. نیز در خلاصه المنهج می خوانیم: «این آیه، دلالت بر وجوب جهاد و فرض بودن آن می کند.» در المیزان آمده است که آیه دلالت بر فرض قتال بر همه مؤمنان دارد؛ به خاطر این که خطاب متوجه به آن ها است .
ج)توبه 73: ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و با آنان درشتی کن. در کنزالعرفان، ذیل تفسیر این آیه به نقل از ابن عباس آورده است: جهاد کفار با سیف و شمشیر است و جهاد منافقان با زبان است که اقامه حجت بر آنان باشد و موعظه شوند». سپس ادامه داده است که امر جهاد با کفار دو قسم است:

1. با کفار اهل کتاب یا آن ها که شبهه کتاب داشتن دارند، کارزار می شود تا اسلام آورند یا به شرایط ذمه ملتزم گردند.

2. با کفار غیر اهل کتاب کارزار می شود تا اسلام بیاورند یا کشته شوند. در المیزان، جهاد با آنان را صرف نهایت تلاش در مبارزه با آنان می داند که با زبان و دست است تا در نهایت به قتال برسد.
د) توبه 123: ای مؤمنان با کسانی از کفار که نزدیک شما هستند؛ کارزار کنید و باید که در شما درشتی ببینند. صاحب کنزالعرفان در تفسیر این آیه آورده است که یعنی با همه کفار کارزار کنید و ابتدا از نزدیک تر آغاز کنید. و در تفسیر نمونه آمده است: درست است که با تمام تاکتیک و روش مبارزه، بدون شک نخست باید از دشمنان نزدیک تر شروع کرد؛ چرا که خطر دشمنان نزدیک تر بیشتر است. همان گونه که هنگام دعوت به سوی اسلام و هدایت مردم به آئین حق باید از نزدیک تر شروع کرد ... . تعبیر و لیجدوا فیکم غلظه بیان گر آن است که باید آمادگی و سرسختی خود را به دشمن نشان بدهید تا آن ها بدانند در شما چنین روحیه ای هست و همان، سبب عقب نشینی و شکست روحیه آنان گردد و به تعبیر دیگر، وجود قدرت کافی نیست بلکه باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد. در المیزان این آیه را امر به جهاد عام دانسته است که توسعه اسلام در آن است تا آن که در دنیا شایع شود.
ه) انفال 65: ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز. خداوند در این آیه خطاب به پیامبر خود فرموده است که مؤمنان به دین را به کارزار تشویق و تحریض کن.
و) توبه 111: خداوند جان و مال مؤمنان را در ازای بهشت از آنان خریده است، همان کسانی که در راه خدا کارزار می کنند و می کشند و کشته می شوند. این وعده به راستی و درستی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده او است. در این آیه از جهاد در راه خدا قدردانی شده و خدا را خریدار جان و مال جهادگران دانسته است. با استفاده از دلایل قرآنی که پاره ای از آن ذکر شد؛ می توان استناد کردو ثابت نمود که در اسلام علاوه بر اینکه اصل بر صلح است ؛ اما جنگ نیز مهمی است که به آن تأکید شده است. با توجه به مطالب بیان شده در خصوص وجود جنگ در اسلام و وجود آیات متعدد در قرآن کریم ، دال بر این موضوع، شرایط و ویژگی هایی نیز در رابطه با جنگ و شروع جنگ ، شیوه های پیکار در تعالیم اسلام آمده است که در مقالات آتی به شرح آنها می پردازیم.

ضرورت آمادگی نظامی از دیدگاه قرآن کریم

قرآن به آمادگی نظامی جامعه اسلامی تأکید ویژه ای دارد. آمادگی نظامی در دو حوزه منابع انسانی و ابزارهای نظامی که از آن به عدّه و عدّه یاد می شود، این امکان را به دولت اسلامی می بخشد که در هر زمان و مکانی علیه دشمن اقدام کند و امکان هرگونه پیروزی و موفقیتی را از آنان سلب کرده و به عنوان عامل بازدارنده عمل نماید. قرآن برای آمادگی نظامی امت اسلام کارکردهای چندی را بیان کرده که از آن جمله کارکردهای آمادگی در جنگ نرم است؛ زیرا آمادگی نظامی، موجب دلگرمی جامعه اسلامی و افزایش روحیه آنان شده و آرامش را به جامعه تزریق می کند و اعتماد مردم را به نظام اسلامی دوچندان می نماید؛ چنان که هر گونه شایعات و جنگ روانی را خنثی کرده و حتی در دل دشمنان ترس و واهمه ای می افکند.

آمادگی نظامی، نمایش قدرت رزمایش ها و رژه های نظامی همواره کارکردهای چندگانه ای دارد. تمامی دولت ها در طول تاریخ با نمایش مردان جنگی و ابزارهای نظامی خود می کوشیدند تا شکوه و ابهت دولت و ملت خود را به نمایش گذارند؛ زیرا با این کار، هم دل دوستان را شاد و هم دل دشمنان را تهی می کردند. خداوند در قرآن گزارش می کند که دشمنان اسلام و پیامبران در طول تاریخ با نمایشی از بزرگی و قدرت لشکریان خود بر آن بودند تا دل های مؤمنان را بلرزانند و ایشان را بترسانند تا از همراهی با پیامبران خودداری کنند. فرعون به لشکر خود مباهات می کرد و فرمان داده بود تا از همه شهرها افراد نظامی و جنگاور را گردآورند و با نمایش قدرت، قوم موسی را از هرگونه تحرک فکری و عملی برضد آیین به سنت های فرعونی و قبطی باز دارند. قدرت نظامی ارتش فرعونی چنان بود که خداوند بارها در کنار فرعون از ارتش قدار او سخن به میان آورده که در پی قوم بنی اسرائیل بودند و دست از اذیت و آزار آنان برنمی داشتند. (قصص6 و 8 و 39 و 40؛ ذاریات40 و آیات دیگر) در مقابل قدرت نمایی دشمنان، خداوند نیز به نمایش قدرت نظامی خود اقدام می کند و از لشکریان پیدا و پنهان خود سخن می گوید و به دشمنان گوشزد می کند که اگر برای شما گروهی جنگاور است، در برابر همه هستی، لشکر خداوند هستند و کسی از شمار و تعداد آنان خبری ندارد و نمی داند. (احزاب9؛ فتح 4و 7؛ مدثر31) پیامبران نیز گاه به نمایش قدرت خود اقدام می کردند. این مسئله به ویژه برای پیامبرانی که دولت دینی را تأسیس کرده بودند نمود یافته است.

از جمله حضرت سلیمان(ع) لشکریانی از همه اصناف موجودات و مخلوقات داشت که در خدمت او بودند. از جمله جنگاوران حضرت سلیمان مردمانی از جنیان و شماری پرندگان بودند که کارهای نظامی و تأسیساتی و تدارکاتی او را به عهده داشتند. (نمل 17 و 18) این لشکر به اندازه ای مجهز و بزرگ بود که پیش از این و پس از آن لشکری به این عظمت و ترکیب به وجود نیامده و نخواهد آمد. (نمل 37 و روایات معتبر) حضرت سلیمان همواره از لشکر خویش بازدید می کرد و سان می دید؛ (نمل 20) زیرا در لشکر او گروهی از جنیان از شیاطین بودند که به اسارت درآمده و به بردگی برای او مشغول بودند و کارهای ساختمانی و خدماتی و سخت و سنگین و بی مانند انجام می دادند. (سبا 12و13) برنامه ریزی حضرت سلیمان برای سان دیدن به این شکل بود که هر زمانی، به دیدار گروهی از لشکریان می رفت، گاه از ارتش زمینی خود و گاه از سواره نظام و اسب ها و تجهیزات آنان و گاه از نیروی هوایی خود (نمل 20) بازدید می کرد.

طبق نقل قرآن، در مراسمی که لشکر زمینی سان می داد و از وادی می گذشت، مورچگان وحشت زده به خانه های خویش شتافتند، زیرا ترس از انبوه جمعیت و لگدمال شدن وجود داشت (نمل 18)
سان دیدن گاهی آن قدر به درازا می کشید که برخی از امور به فراموشی سپرده می شد. این بدان معنا بود که بررسی و سرکشی به وضعیت لشکر و آمادگی نظامی آنان برای آن حضرت به عنوان رهبر دولت اسلامی بسیار مهم بوده است. (ص، آیات 32 و 33) او در این سرکشی ها کوچک ترین تغییرات را مدنظر داشت و چنان احاطه به وضعیت ارتش و لشکرهای زمینی و هوایی داشت که اگر کوچک ترین خلل و نقصی در هر یک از حوزه ها می دید به سرعت متوجه می شد و عوامل اختلال را مواخذه و مجازات می کرد، زیرا نظم و انضباط در ارتش از ارکان اساسی است. (نمل20 و21) هنگامی که نمایندگان ملکه سبا به خدمت آن حضرت(ع) رسیدند از شکوه و عظمت حکومت ایشان به هراس افتادند و خواهان صلح شدند زیرا با آن که پادشاهی سبا از جمله پادشاهی های قدرتمند و باشکوه آن زمان به شمار می رفت و از قدرت و ثروت بسیاری برخوردار بود، ولی در برابر عظمت قدرت و جلال سلیمانی، خود را ناچیز دانستند و شرمنده شدند و در نهایت ملکه سبا تسلیم دولت سلیمانی می شود و با او به توحید می گرود و از خورشید پرستی برائت می جوید. (سبا 15 تا 21، نمل 30 تا 50)



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:10 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

رزمایش و نمایش قدرت نظامی نیروهای نظامی برای به دست آوردن نهایت آمادگی می بایست فعالیت هایی را انجام دهند تا از توانایی اقدام سریع و درست و به هنگام برآیند. از این رو خداوند بر اجرای رزمایش و نمایش قدرت از سوی رزمندگان و ارتش اسلام تأکید دارد. این حفظ آمادگی و آرایش نظامی در برابر دشمنان، هرگونه تجاوز را از آنان سلب می کند و در دلهایشان رعب می افکند (انفال 60) بنابراین، ضرورت دارد که ارتش اسلام از آمادگی کامل و آرایش نظامی با برگزاری رزمایش ها و سان و رژه و مانند آن مطمئن شود. (آل عمران 121؛ نساء 102) ازنظر قرآن، ارتش و قوای نظامی حتی اگر در جنگی شکست خورده و متحمل خسارات شدید مالی و جسمی و جانی شدند، باید خود را به سرعت سامان داده و با نمایش قدرت بکوشند تا روحیه خود را افزایش و روحیه دشمنان را به تحلیل برند، چنان که پس از شکست مسلمانان در جنگ احد، نمایش قدرت و آرایش نظامی به رغم آسیب جدی به ارتش اسلام، موجب شد تا دشمنان از ادامه حمله باز مانند و عقب نشینی کنند. (آل عمران172)
آمادگی نظامی، افزایش اعتماد و تقویت روحیه دوستان آمادگی نظامی و آرایش نظامی و رزمایش و رژه های متنوع و گوناگون کارکردهای روانی بسیار مثبتی برای دوستان و امت اسلامی دارد. هنگامی که رزمایش و یا رژه ای برگزار می شود و ادوات و امکانات و تجهیزات و منابع خبره ارتش اسلام به نمایش گذاشته می شود، موجب افزایش اعتماد به نفس جامعه و احساس امنیت و آرامش در میان مردم می شود. ازنظر قرآن حتی اگر ارتش اسلام متحمل شکست و یا ضربات سخت شده و ناچار به ترک مواضع و عقب نشینی گردیده است، می بایست به سرعت آرایش نظامی خود را باز یابد و با نمایشی از قدرت، ترس و رعب در دل دشمنان اندازد و اجازه پیشروی و تعرضات بیشتر ندهد.اگر آرایش نظامی لشکر متحمل خسارت، به سرعت انجام گیرد، تبلیغات روانی دشمن اثر و کارکرد تخریبی خود را از دست می دهد. از این رو خداوند از مؤمنان می خواهد که پس از شکست ها و یا عقب نشینی به علت فشار غیرقابل تحمل دشمنان، در موقعیت دیگری به ساماندهی ارتش و آرایش نظامی اقدام کنند تا این گونه ضمن افزایش روحیه رزمندگان، مانع از کاهش روحیه آنان شده و اجازه ندهند تا شایعات دشمن و منافقان تأثیری بر عملکرد رزمندگان بگذارد. (آل عمران
173)

آمادگی نظامی، تخریب روحیه دشمنان دومین کارکرد اصلی و مهم آمادگی نظامی از طریق فراهم آوری عده و عده، اجرای رزمایش، انجام رژه ها و نمایش قدرت و آرایش نظامی گرفتن به ویژه در مرزهای مواجهه با دشمن، تخریب روحیه دشمنان و متجاوزان است. آمادگی نظامی ارتش اسلام موجب می شود تا ترس و هراس در دل دشمنان اسلام بیفتد و از قدرت اسلام احساس ترس و ناامنی کنند و همواره خود را در معرض خطر هجوم رزمندگان اسلام بیابند و خورد و خوراک و آسایش از آنان سلب شود (انفال60)؛ چنان که این آمادگی موجب می شود تا دشمنان هوس یورش به مرزهای اسلام را از سر خود بیرون کنند و گزینه حمله را از روی میز بردارند. (نساء102) خداوند در آیه اخیر بیان می کند که آمادگی نظامی چنان ترس و هراس در دل دشمنان و متجاوزان می اندازد که به خود اجازه حمله غافلگیرانه را نمی دهند؛ زیرا ترس از واکنش سریع و سنگین و کشنده ارتش اسلام موجب می شود تا وسوسه نشوند تحرکی غافلگیرانه نشان دهند؛ زیرا می دانند که پاسخی کوبنده تر از آنچه انجام داده اند دریافت می کنند. (همان) آمادگی نظامی و هوشیاری دولت و امت اسلامی موجب می شود که دشمنان اقرار به شکست در برابر ارتش اسلام کنند و به خود اجازه ندهند در تحرکاتی علیه امت اسلام وارد شده و با دیگران همکاری کنند. اگر این آمادگی همیشه وجود داشته باشد، احزاب و کشورهای بزدل پیرامون دولت اسلامی به خود اجازه همکاری با دشمنان متجاوز را نمی دهند و پیشاپیش شکست و زبونی و ناتوانی خود را در برابر ارتش آماده اسلام اعلام می کنند. (نساء آیه 102)

بنابراین، می توان گفت که آمادگی نظامی دو کارکرد مثبت برای جامعه و دولت اسلامی درجنگ نرم به همراه خواهد داشت؛ از سویی اجازه نمی دهد تا دشمنان روحیه ملت را تخریب کرده و اعتماد مردم را از دولت اسلامی سلب کنند و به آنان این باور را بدهند که دولت اسلامی ناتوان از تامین اصلی ترین نیاز بشر در یک جامعه یعنی امنیت است؛ زیرا رزمایش ها و رژه ها و آرایش نظامی در مرزها، خود خودگواه هوشیاری و آمادگی هرگونه مقابله با متجاوزان و تامین امنیت جامعه است و از سوی دیگر، فکر هرگونه تجاوز و حملات غافلگیرانه را از دشمن می گیرد بلکه حتی آنان را در مقام ترس از حمله قرار می دهد هرچند که امت اسلامی و دولت اسلامی هرگز خود ابتدا به جنگ نمی کند، ولی ترس از هجوم ارتش آماده، خود بنیاد امنیت روحی و روانی آنان را به هم می ریزد و اجازه نمی دهد تا حتی فکر حمله را به ذهن خود راه دهند چه رسد که آن را روی میز بگذارند و برنامه ای برای حمله داشته باشند. براین اساس خداوند در قرآن از دولت و ملت اسلامی می خواهد آمادگی نظامی را به عنوان یک راهبرد اصلی درسیاست های کلان در نظر داشته باشند و آن را تنها یک سازو کار بر نشمارند؛ زیرا کارکردهای آمادگی نظامی تنها محدود به جنگ سخت نمی شود بلکه درجنگ نرم و جنگ روانی بیشتر کاربرد دارد و عامل بازدارنده از حمله دشمنان اسلام خواهد بود. درحقیقت آمادگی نظامی که با فراهم آوری و تدارک نیروها و امکانات لازم اعم از مادی و معنوی برای رویارویی با دشمنان موجود یا احتمالی، درجامعه اسلامی شکل می گیرد، عامل بسیار مهم درایجاد اعتماد عمومی و امنیت عمومی و آرامش روحی و روانی جامعه و عامل بازدارنده از هجوم دشمن وترس و وحشت از نیروهای رزمنده اسلام خواهد داشت. خداوند در آیات بسیاری به این مساله با به کارگیری واژه هایی چون «اعداد»، «أخذ حذر»، «أخذ اسلحه»، «رباط»، «مرابطه» «صافنات الجیاد»،«تبوی»،«جمعوا» و مانند آن تاکید کرده است.

برکات ایمان و جهاد

ایمان واقعی و حقیقی وقتی در وجود انسان وارد و تبدیل به یقین و باور شود، از خود آثار و برکات متعددی بر جای می گذارد. آثار و برکات ایمان در عرصه رفتارها و اعمال چنین انسانی نمود می یابد و از این رهگذر می توان به قوت و صداقت ایمان او پی برد. خداوند متعال در آیات 10 تا 13 صف، به بیان بخشی از ره آوردهای ایمان و جهاد همه جانبه در راه خدا، اشاره فرموده است: یا أیها الذین آمنوا هل أدلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب ألیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله بأموالکم و أنفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون
یغفرلکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار و مساکن طیبه فی جنات عدن ذلک الفوز العظیم و اخری تحبونها نصر من الله و فتح قریب و بشرالمومنین ای کسانی که ایمان آورده اید! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی می بخشد؟! به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این برای شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید! (اگر چنین کنید خداوند) گناهانتان را می بخشد و شما را در باغ هایی از بهشت داخل می کند که نهرها از زیر درختانش جاری است و در مسکن های پاکیزه در بهشت جاویدان جای می دهد؛ و این پیروزی عظیم است. و نعمت دیگری که آن را دوست دارید (به شما می بخشد) و آن یاری خدا و پیروزی نزدیک است و مومنان را (به این پیروزی بزرگ) بشارت بده.
در آیات مذکور، خداوند متعال با لحنی سرشار از محبت و رأفت و با بیان فوق العاده زیبا و جذاب، به بیان آثار و پیامدهای ایمان به او و جهاد همه جانبه (جهاد اکبر، جهاد کبیر و...) در راهش می پردازد. مفسر تفسیر نمونه در این باره، ذیل آیات ذکر شده نوشته است: با این که «ایمان» و «جهاد» از واجبات قطعیه اند، ولی در اینجا آن را نه به صورت امر، بلکه به صورت پیشنهاد تجارت، مطرح می کند و آن هم آمیخته با تعبیراتی که از لطف بی پایان خدا حکایت دارد. بدون شک، «نجات از عذاب الیم»، از مهمترین خواسته های هر انسانی است، و لذا، این سؤال که: آیا می خواهید شما را به تجارتی رهنمون شوم که شما را از عذاب الیم رهایی بخشد؟ برای همه، جالب توجه است. هنگامی که با این سؤال دلها را به سوی خود جذب کرد، بی آنکه منتظر پاسخ آن باشد، به شرح آن تجارت پرسود پرداخته، می افزاید: و آن تجارت مهم این است که «به خدا و رسول او ایمان بیاورید و در راه خداوند با اموال و جان هایتان جهاد کنید.»
ارکان جهادتا اینجا سه رکن اساسی از ارکان این تجارت بزرگ و بی نظیر مشخص شد: «خریدار» خدا، «فروشنده» انسان های با ایمان و «متاع» جان ها و اموالشان. اکنون، نوبت به «رکن چهارم» می رسد که، بهای این معامله عظیم است خداوند متعال می فرماید: «هرگاه چنین کنید، خداوند گناهانتان را می بخشد و شما را در باغ هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است و در مسکن های پاکیزه در بهشت جاویدان، جای می دهد، و این پیروزی عظیمی است. در مرحله پاداش اخروی، هم نخست به سراغ آمرزش گناهان می رود؛ چرا که بیشترین ناراحتی فکر انسان، از گناهان است. وقتی آمرزش و غفران مسلم شد، غصه ای ندارد، این تعبیر نشان می دهد که، نخستین هدیه الهی به شهیدان راهش، این است که: تمام گناهانش را می بخشد.
اما، آیا این امر فقط ناظر به «حق الله است و یا «حق الناس» را نیز شامل می شود؟
مطلق بودن آیه، دلیل بر عمومیت است، ولی با توجه به این که خداوند «حق الناس» را به خود آنها واگذار کرده، بعضی در عمومیت آیه تردید کرده اند. به این ترتیب، در آیات فوق، دو شاخه از ایمان (ایمان به خدا و رسول) و دو شاخه از جهاد (جهاد با مال و جان) و دو شاخه از پاداش های اخروی (آمرزش گناهان و دخول در بهشت جاودان) و چنان که خواهیم دید دو شاخه از مواهب الهی در دنیا نیز، در آیه بعد آمده است: آنچه که می فرماید: و نعمت دیگری که آن را دوست دارید و مورد علاقه است را به شما می بخشد، و آن یاری خداوند، و پیروزی نزدیک است. چه تجارت پر سود و پر برکتی؟ که سراسر فتح و پیروزی و نعمت و رحمت است. و به همین دلیل خداوند سبحان از آن به عنوان فوز عظیم و پیروزی بزرگ یاد کرده است. آنگاه به همین دلیل، به مؤمنان در مورد تجارت بزرگ تبریک می گوید و بشارت می دهد و می افزاید: و مؤمنان را بشارت بده. از آنچه گفته می شود معلوم می شود که آثار و برکات ایمان و جهاد در راه خدا عبارتنداز:
1- رهایی انسان از کلیه عذابهای اخروی 2- بخشش گناهان 3- حضور دایمی در بهشت در بهترین شرایط 4- پیروزی درعرصه زندگی دنیوی و رهایی از هرگونه ناراحتی 5-بشارت و مژده حضرت حق به مؤمنان مجاهد
در تفسیر نور هم ذیل آیات مطرح شده آمده است: در آیه قبل، غلبه دین اسلام بر سایر ادیان وعده داده شد، ولی تحقق این وعده سه شرط لازم دارد:
الف) قانون کامل و جهانی که همان قرآن است. نوری که خداوند آن را کامل کرده و هیچ کس قدرت خاموش کردنش را ندارد.
ب) وجود رهبر معصوم که حضرت مهدی، بقیه الله و ذخیره الهی است.
ج) آمادگی مردم که در این آیه مطرح شده است. این آیات هم وزن آیه 111 توبه است که می فرماید: ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه... در تجارت چند فرض وجود دارد:
1- تجارت بد: بئسما اشتروا به انفسهم (بقره90)

2- تجارت بدون سود: «فما ربحت تجارتهم» (بقره 61)
3- تجارت کم سود: «متاع الدنیا قلیل» (نساء 77)
4- تجارت زیان بار: «ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم» (زمر 51)
5- تجارت بسیار زیان بار: «ان الانسان لفی خسر» (عصر2)
6- تجارت رسوا: «الخسران المبین»(حج11) 7- تجارت راکد: «تخشون کسادها» (توبه 42)
8- تجارت مستمر و بادوام: «تجاره لن تبور» (فاطر29)

9- تجارت نجات بخش: «تجاره تنجیکم» (صف11)
10- تجارت سودآور: تجاره مریحه (1)
حضرت علی علیه السلام هم در این باره فرموده اند: قیمت شما بهشت است، پس خودتان را ارزان نفروشید: «لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلاتبیعوها الا بها(2) دنیا تجارتخانه اولیای الهی است: «الدنیا متجر اولیاء الله(3) جالب آن که حضرت علی علیه السلام این سخن را به کسی فرمود که از دنیا بدگویی می کرد. در تجارت با خداوند، ما سرمایه را از خود او می گیریم و با قیمت گزاف به خودش می فروشیم. در فرهنگ اسلام برای بسیاری از امور مادی، مشابه معنوی نیز وجود دارد. برای مثال:
الف) خوراک مادی: «کلوا من الطیبات (مومنون15) خوراک معنوی: «فلینظر الانسان الی طعامه»(عبس 42) که امام علیه السلام فرموده اند: الی علمه (4) یعنی، ببیند چه می آموزد. ب: لباس مادی: «سرابیل تقیکم» (نحل18)
لباس معنوی: «و لباس التقوی ذلک خیر» (اعراف62)
ج) زینت مادی: «خذوا زینتکم عند کل مسجد» (اعراف13)
زینت معنوی: «حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم» (حجرات7)
د: سفر مادی: «و ان کنتم علی سفر» (بقره 382)
هـ- سفر معنوی: انک کادح الی ربک کدحا (انشقاق6) رزق مادی: من الثمرات رزقا لکم (بقره22) رزق معنوی: «وارزقنی حج بیتک الحرام»(دعای ماه رمضان)
و: شیرینی مادی: «حلاوه الدنیا» (5) شیرینی معنوی: «حلاوه الایمان» (6)،«حلاوه ودک» (7)
ز: پاداش مادی: «جنات تجری من تحتها الانهار...» (بقره 52 و 72 بار در قرآن آمده است) پاداش معنوی: «و رضوان من الله اکبر» (توبه27)
ح: پدر مادی: «و والد و ما ولد» (بلد3)
پدر معنوی: «انا و علی ابوا هذه الامه» (8)
ط: هجرت مادی: «و هاجروا» (انفال 27) هجرت معنوی: «والرجز فاهجر»(مدثر 5) علی علیه السلام هم در این باره فرموده اند: «من همان تجارت پرسودی هستم که باعث نجات از عذاب الیم همان که خدا در قرآن به آن اشاره کرده است (9)
پیام های آیات1- مردم را با عنوان و لقب ایمانی آنها مخاطب قرار دهیم.
2- باید ابتدا در مردم آمادگی ایجاد کنیم و یکی از راه های آن، طرح سؤال است.
3- تجارت نیاز به راهنما دارد.
4- تجارت معنوی برای همه قابل درک نیست، فقط مؤمنان به خدا این معنا را درک می کنند.
5- انسان فطرتاً به دنبال سود است، آن هم سودی ثابت و پایدار.
6- سود واقعی، نجات از قهر الهی است. 7- دفع خطر، مهم تر از جلب منفعت است.
8- تجارت فقط در امور دنیوی نیست. 9- پیروی از پیامبران، تجارت پرسود است.
10- ایمان، درجات مختلفی دارد.
11- در تبلیغ دین، از عناوین و موضوعات مورد توجه مردم باید استفاده کرد. موضوع تجارت و کسب درآمد مورد نظر همه است. لذا ایمان به خدا، به عنوان یک تجارت پرسود مطرح می شود.
12- ایمان، فقط باور قلبی نیست، تلاش و جهاد لازم دارد.
13- ایمان به خدا همراه با ایمان به رسول است و جهاد با مال همراه با جهاد با جان.
14- ایمان و جهاد موسمی و فصلی و مقطعی کارساز نیست، تداوم لازم دارد. «تؤمنون...تجاهدون» ... فعل مضارع نشانه دوام و استمرار است.
15- ایمان سطحی سرچشمه کارهای مهم نمی شود، ایمان کامل لازم است.
16- ایمان بر عمل مقدم است.
17- حفظ دین، برتر از حفظ مال و جان است و باید برای حفظ دین، از مال و جان گذشت.
18- جهاد از هیچ فردی برداشته نمی شود، گاهی با مال، گاهی با جان و گاهی با مال و جان باید جهاد کرد.
19- در دستورات، از کار سبک تر شروع کنیم تا به کارهای سنگین تر برسیم. (جهاد با مال قبل از جهاد با جان آمده است).
20- ارزش کارها به اخلاص است.

21- چه بسا تلخی هایی که به نفع ما باشد ولی ما نمی دانیم.
22- انسان فطرتاً به دنبال خیر و سعادت است و خداوند وعده رسیدن به آن را داده است.
23- بهشت را به بها می دهند نه به بهانه.
24- عمل کامل پاداش کامل درپی دارد. (در این آیات، مسئله ایمان به خدا و رسول و جهاد با مال و جان از یک سو و مغفرت همه گناهان و ورود در بهشت و فوز بزرگ از سوی دیگر مطرح شده است.)
25- دریافت الطاف الهی، به پاک بودن و پاک شدن نیاز دارد. (اول مغفرت، بعد بهشت و رستگاری بزرگ).
26- انسان در میان عذاب الیم و فوز عظیم قرار دارد که با معامله با خدا، از عذاب رها می شود و به فوز می رسد.



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:6 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

جهاد با هوس ها و شهوت ها    

آیات و روایات زیادی داریم که حاوی جهاد با نفس یا هوس ها و شهوت ها است

 که نمونه هایی از آن ها را ذکر می کنیم. قرآن کریم می فرماید: "و من جاهد

فإنّما یجاهد لنفسه إنّ الله لغنی من العالمین؛(1) کسی که جهاد و تلاش کند، برای

 خود جهاد می کند، چرا که خداوند از همة جهانیان بی نیاز است ".
در جای دیگر می فرماید: "أفمن کان علی بینةٍ من ربّه کمن زین له سوء عمله و

اتّبعوا أهواء هم؛(2) آیا کسی که دلیل روشنی از سوی پروردگارش دارد، همانند

کسی است که زشتی اعمالش در نظرش آراسته شده و از هوای نفس پیروی می کنند؟".
در جای دیگر می فرماید: "بل اتّبع الّذین ظلموا أهوآءهم بغیر علمٍ فمن یهدی من أضلّ

الله و ما لهم من ناصرین؛(3) ولی ظالمان بدون علم و آگاهی، از هوی و هوس های

 خود پیروی کردند! پس چه کسی می تواند آنان را که خدا گمراه کرده است، هدایت کند؟!

 و برای آن ها هیچ یاوری نخواهد بود!".
نیز می فرماید: "والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و انّ الله لمع المحسنین؛(4) و آن ها که

 در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعاً به راه های خود، هدایتشان خواهیم کرد و

خداوند با نیکوکاران است".
اما روایات: در روایتی رسول اکرم(ص) فرمود: "أفضل الجهاد، من جاهد نفسه الّتی بین

جنبیه؛(5) برترین جهاد، جهاد شخصی است که با هوای نفس خود مجاهده کند".
پیامبر(ص) از این جهاد، به جهاد اکبر یاد فرمود. علی(ع) می فرمایند: "غایة المجاهدة

ان یجاهد المرء نفسه؛(6) نهایت مجاهده و جهاد، جهاد انسان با نفسش می باشد".
نیز فرمود: "لا فضیلة کالجهاد، ولاجهاد کمجاهدة الهوی؛(7) هیچ فضیلتی همانند جهاد نیست

 و هیچ جهادی همانند مجاهدة با هوای نفس نیست". نیز فرمود: "إعلموا أنّ الجهاد الاکبر،

جهاد النّفس، فاشتغلوا بجهاد أنفسکم تسعّدوا؛(8) بدانید جهاد با نفس، جهاد اکبر است، پس به

جهاد با هواهای نفس تان مشغول شوید تا سعادتمند شوید".
ثمرة جهاد با نفس را علی(ع)، مغلوب شدن نفس می داند: "ثمرة المجاهدة قهر النّفس".(9)

در روایتی پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: "جاهدوا أهواءکم تملّکوا أنفسکم؛(10)

با هواهای نفس تان مجاهده کنید تا مالک نفس هایتان شوید". در روایت دیگری می فرماید:

"جاهدوا أنفسکم بقلّة الطّعام والشّراب،‌تظلّکم الملائکه و یفرّ عنکم الشّیطان؛(11) با هواهای

 نفس تان با کم خوردن طعام مجاهده کنید تا ملائکه شما را زیر چترشان (بالشان) بگیرند

و شیطان از شما فرار می کند".
نیز فرمود: "من جاهد نفسه أکمل التّقی".(12)

جهادِ نفس ، اصطلاحی‌ در اخلاق‌ اسلامی‌ به‌ معنای‌ تهذیب‌ نفس‌ و هر نوع‌ مبارزه‌ و مخالفت‌

 با خواستهای‌ مذموم‌ نفسانی‌. در قرآن‌ کریم‌، هر یک‌ از کلمات‌ «جهاد» و «نفس‌»،

 به‌ طور جداگانه‌ و در برخی‌ موارد (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به انفال‌: 72؛ عنکبوت‌:

6؛ توبه‌: 20) در کنار یکدیگر آمده‌اند. در عین‌ حال‌، در بیشتر موارد، لفظ‌ جهاد در

 قرآن‌، حتی‌ در مواردی‌ که‌ در کنار نفس‌ آمده‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به توبه‌:

88؛ نساء: 95)، به‌ معنای‌ جنگ‌ با کافران‌ و مشرکان‌ است‌. از مواردی‌ که‌ این‌

واژه‌ به‌ معنایی‌ اعم‌ از جهاد با کفار و مشتمل‌ بر جهاد نفس‌ گرفته‌ شده‌، آیه‌ 78

 سوره‌ حج‌ است‌ (رجوع کنید به راغب‌ اصفهانی‌، ذیل‌ «جهد»؛ طوسی‌، ذیل‌ آیه‌).

در آیه‌ 218 سوره‌ بقره‌ هم‌ مفهوم‌ جهاد نفس‌ از مصادیق‌ جهاد در راه‌ خدا دانسته‌

شده‌ است‌ (رجوع کنید به طوسی‌، ذیل‌ آیه‌). برخی‌ مفسران‌، جهاد در آیه‌ 69

سوره‌ عنکبوت‌ را هم‌ به‌ معنایی‌ عام‌ و شامل‌ جهاد نفس‌ گرفته‌اند

 (رجوع کنید به قرطبی‌؛ طباطبائی‌، ذیل‌ آیه)‌

بیشترین‌ کاربرد اصطلاح‌ جهاد نفس‌ در احادیث‌، خاصه‌ احادیث‌ شیعه‌، دیده‌ می‌شود.

 مشهورترین‌ بیان‌ در این‌باره‌، که‌ از پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم‌ نقل‌ شده‌ است‌،

 در متون‌ اصلی‌ حدیث‌ اهل‌سنّت‌ وجود ندارد، اما کلینی‌ (ج‌ 5، ص‌ 12) آن‌ را از

 امام‌ صادق‌ علیه‌السلام‌ روایت‌ کرده‌ است‌؛ به‌ این‌ مضمون‌ که‌ (پیامبر اکرم‌ گروهی‌

 را به‌ جهاد ( سَریه‌ ) فرستاد و چون‌ آنان‌ بازگشتند، به‌ ایشان‌ فرمود: آفرین‌ بر گروهی‌

 که‌ جهاد کوچک‌تر را پشت‌ سرگذاشته‌اند و اینک‌ جهاد بزرگ‌تر برعهده‌ آنان‌ مانده‌ است‌،

سپس‌ توضیح‌ دادند که‌ مراد از جهاد بزرگ‌تر همان‌جهاد با نفس‌ است‌. ابن‌بابویه‌ (ص‌ 553)

در ادامه‌ حدیث‌ این‌ تتمه‌ را نیز نقل‌ کرده‌ است‌: «ثُمَّ قالَ: اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتی‌ بَین‌ جَنْبَیهِ»)

برترین‌ جهاد این‌ است‌ که‌ شخص‌ با نفس‌ خود جهاد کند).

مراد از جهاد، به‌ کار گرفتن‌ کل‌ نیرو و توان‌ در قلمرو قول‌ و فعل‌ است‌ زبیدی‌، ذیل‌ «جهد» و

 منظور از نفس‌، که‌ مشترک‌ لفظی‌ است‌، یا اوصاف‌ سقیم‌ و اخلاق‌ و اعمال‌ مذموم‌ است‌

؛ مجلسی‌، ج‌ 67، ص‌ 36) یا مترادف‌ با قلب‌ و روح‌ است‌ که‌،

برحسب‌ احوال‌ مختلف‌، رجوع کنید به قشیری( 165‌، 1374 ش‌، ص‌

با صفاتِ مطمئنه‌ و لوّامه‌ و امّاره‌ وصف‌ می‌شود (رجوع کنید

به مجلسی‌، ج‌ 67، ص‌ 35ـ37). در این‌ حدیث‌، جهاد با نفس‌ در مرتبه‌ای‌ بالاتر

 از جهاد با کفار قرار گرفته‌ است‌، شاید به‌ این‌ دلیل‌ که‌ جهاد با نفس‌، دشوارتر و

خطیرتر از جهاد با کفار و مشرکان‌ است‌، زیرا شکست‌ در جهاد با دشمنان‌، از

 نظر قرآن‌ (توبه‌: 52) پیروزی‌ است‌، اما مغلوب‌ شدن‌ در برابر نفس‌، مغلوب‌

شدن‌ در برابر شیطان‌ است‌. از سوی‌ دیگر، جهاد با دشمن‌، خود از آثار پیروزی‌ در جهاد نفس‌ است‌.

بر اهمیت‌ جهاد نفس‌، البته‌ با تعبیرات‌ دیگر، در آیات‌ قرآن‌ برای‌ نمونه‌

(رجوع کنید به ابراهیم‌: 21؛ جاثیه‌: 23؛ آل‌عمران‌: 14) و در احادیث‌، با همین‌ تعبیر

 و تعبیرات‌ مشابه‌، تأکید شده‌ است‌. در حدیثی‌، وجوب‌ آن‌ به‌مثابه‌ وجوب‌ جهاد با دشمن

‌ (رجوع کنید به ابن‌شعبه‌، ص‌ 399) و در حدیثی‌ دیگر، جهاد نفس‌ وظیفه‌ دائم‌ مؤمن‌

دانسته‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 284ـ 285). در باره‌ دشواری جهاد نفس‌

 گفته‌اند که‌ مردم‌ به‌ طور عادی‌ یک‌بار می‌میرند ولی‌ کسی‌ که‌ در مسیر جهادنفس‌ و

مبارزه‌ با شیطان‌ و هواهای‌ نفسانی‌ خود قرار می‌گیرد،روزی‌ هفتاد بار می‌میرد

 (رجوع کنید به مجلسی‌، ج‌ 74، ص‌ 24). بر اساس‌ حدیثی‌ در این‌ باب‌، انسان

‌ وقتی‌ می‌تواند مالک‌ نفس‌ خود شود که‌ پیوسته‌ با آن‌ مبارزه‌ کند (رجوع کنید به

آقاجمال‌ خوانساری‌، ج‌ 2، ص‌ 240). همچنین‌ جهاد با نفس‌

، ص‌ 586). در پاره‌ای‌ دیگر از احادیث‌ جهاد نفس‌ به‌ منزله‌ بهای‌ بهشت‌

است‌ ثمره‌ شناخت‌ آن‌ دانسته‌ شده‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌، ج‌

4(رجوع کنید به همان‌، ج‌ 3، ص‌ 364، 366). به‌ این‌ ترتیب‌، می‌توان‌ جهاد نفس‌ را

ــ که‌ مضمون‌ آن‌ در قرآن‌ و احادیث‌ و کتب‌ اخلاقی‌، با استفاده‌ از این‌ تعبیر یا تعبیرات‌

دیگر، بارها به‌ کار رفته‌ است‌ ــ شالوده‌ اخلاق‌ اسلامی‌ تلقی‌ کرد که‌ همه‌ دستورهای‌ اخلاقی‌

موجود در کتاب‌ و سنّت‌، در چارچوب‌ آن‌ تفسیر و توجیه‌ شدنی‌ است‌.

غزالی‌ (ج‌ 3، ص‌ 63) بر آن‌ است‌ که‌ حُسن‌ خلق‌، که‌ کمالِ مطلوبِ عقل‌ و شرع‌ است‌،

 به‌ اعتدال‌ قوه‌ عقل‌ و حکمت‌ کامل‌ و نیز به‌ اعتدالِ قوه‌ غضب‌ و شهوت‌، و مطیع‌ عقل‌ و

 شرع‌ کردن‌ آن‌ دو بازمی‌گردد و از دو راه‌ حاصل‌ می‌شود: یا فطری‌ است‌ یا اکتسابی‌.

فطری‌ بودن‌ آن‌ نصیب‌ افراد اندکی‌ چون‌ انبیا می‌شود، اما صورت‌ دوم‌ ویژه‌ سایر آدمیان‌

 است‌ و از راه‌ مجاهده‌ و ریاضت‌ و واداشتن‌ نفس‌ بر اعمالی‌ که‌ خُلق‌ مطلوب‌ را اقتضا

می‌کنند به‌ دست‌ می‌آید. غزالی‌ در جایی‌ دیگر (ج‌ 3، ص‌ 65) راه‌ سومی‌ را به‌ این‌ دو

می‌افزاید که‌ الگو قراردادن‌ افراد نیک‌ کردار و مصاحبت‌ با آنهاست‌ (در اینجا غزالی‌ به‌

«الگوبرداری‌»، که‌ ابزار مهم‌ تربیتی‌ است‌، اشاره‌ می‌کند). غزالی‌ (ج‌ 3، ص‌ 66) معالجه‌

رذایل‌ نفسانی‌ و کسب‌ فضائل‌ و اخلاق‌ حسنه‌ را به‌ مداوای‌ بدنِ بیمار و بهبود امراض‌ آن‌ تشبیه‌

 می‌کند. وی‌ اساسی‌ترین‌ راه‌ اصلاح‌ نفس‌ را مخالفت‌ با تمایلات‌ نفسانی‌ می‌داند، یعنی‌ سپردن‌

راهی‌ مخالف‌ با آنچه‌ نفس‌ می‌پسندد. چنان‌ که‌ در آیه‌ 40 و 41 سوره‌ نازعات‌ نیز بدان‌ تصریح‌

 شده‌ است‌. غزالی‌ (ج‌ 3، ص‌ 67) اصل‌ مهم‌ برای‌ به‌ ثمر رسیدن‌ مجاهده‌ با نفس‌ را وفای‌ به‌

عهد و عزم‌ دانسته‌ و این‌ مطلب‌ را چنین‌ تحلیل‌ کرده‌ که‌ وقتی‌ شخص‌ عزم‌ به‌ ترکِ خواستی‌ می‌گیرد،

 وسایل‌ انجام‌ آن‌ برایش‌ فراهم‌ می‌شود، که‌ این‌ خود امتحان‌ الاهی‌ است‌. در این‌ صورت‌ شخص‌ باید

 صبر کند و کار خود را ادامه‌ دهد و در صورت‌ ترک‌ آن‌، برای‌ خود جریمه‌ای‌ تعیین‌ کند، زیرا گر

نفس‌ را نترساند نفس‌ بر او غلبه‌ می‌کند و تمام‌ مجاهدات‌ و ریاضتهایش‌ تباه‌ می‌شود؛ البته‌ مراد از

 مجاهده‌ با خواستهای‌ نفس‌، مبارزه‌ با تمام‌ خواستهای‌ آن‌ نیست‌، زیرا نه‌ همه‌ چیزهایی‌ که‌ نفس‌ می‌خواهد

 مذموم‌ است‌ و نه‌ همه‌ چیزهایی‌ که‌ نمی‌خواهد ممدوح‌ است‌. معیار این‌ است‌ که‌ نفس‌ چیزهایی‌ را که‌

مطلوب‌ خداست‌ در نظر بگیرد، خواه‌ موافق‌ طبع‌ باشد خواه‌ مخالف‌ آن‌ (رجوع کنید به مجلسی‌، ج‌ 67، ص‌ 84).

جهاد نفس‌ مراتب‌ و درجاتی‌ دارد. قشیری‌ (1981ـ1983، ج‌ 3، ص‌ 106)

به‌ پنج‌ مرحله‌ جهاد نفس‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ عبارت‌اند از:

ترک‌ همه‌ محرّمات‌،

ترک‌ چیزهای‌ شبهه‌ ناک‌،

 ترک‌ مباحات‌،

 ترک‌ کل‌ عُلقه‌ها

و سرانجام‌ این‌ که‌ در همه‌ اوقات‌ هر چه‌ را که‌ باعث‌ انصراف‌ شخص‌ از خدا می‌شود ترک‌ کند.

محمدبن‌ حسن‌ حرّ عاملی‌، فقیه‌ و محدّث‌ نامور امامی‌ (متوفی‌ 1104) مجموعه‌ احادیث‌

مرتبط‌ با جهاد نفس‌ را در مبحث‌ «کتاب‌الجهاد» وسائل‌الشیعه‌ گرد آورده‌ است‌. کتابهایی‌

هم‌ در همین‌ باب‌ و احیاناً تحت‌ همین‌ عنوان‌ نوشته‌ شده‌ است‌

(برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به آقابزرگ‌ طهرانی‌، ج‌ 5، ص‌ 295).

منابع‌: علاوه‌ بر قرآن‌؛ آقابزرگ‌ طهرانی‌؛ محمدبن‌ حسین‌ آقاجمال‌ خوانساری‌،

 شرح‌ محقق‌ بارع‌ جمال‌الدین‌ محمد خوانساری‌ بر غررالحکم‌ و دررالکلم‌ ،

 چاپ‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌ 1366 ش‌؛ ابن‌بابویه‌، الامالی‌ ،

 قم‌ 1417؛ ابن‌شعبه‌، تحف‌العقول‌ عن‌ آل‌الرسول‌ ، چاپ‌ علی‌اکبر غفاری‌،

 قم‌ 1363 ش‌؛ حسین‌بن‌ محمد راغب‌ اصفهانی‌، المفردات‌ فی‌ غریب‌القرآن‌ ،

 چاپ‌ محمد سید کیلانی‌، بیروت‌ [بی‌تا.]؛ محمدبن‌ محمد زبیدی‌،

 تاج‌العروس‌ من‌ جواهر القاموس‌،

چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ 1414/1994؛ طباطبائی‌؛ طوسی‌؛ محمدبن‌ محمد غزالی‌، احیاء علوم ‌الدین‌، بیروت‌ 1417

/ 1996؛




محمدبن‌ احمد قرطبی‌، الجامع‌ لاحکام‌القرآن‌، بیروت‌ 1405/ 1985؛ عبدالکریم‌بن‌ هوازن‌ قشیری‌، الرساله‌القشیریه،چاپ‌ عبدالحلیم‌ محمود و محمودبن‌ شریف، قاهره‌ [بی‌تا.]، چاپ‌ افست‌ قم‌ 1374 ش‌؛ همو، لطائف‌ الاشارات‌ ، چاپ‌ ابراهیم‌ بسیونی‌، قاهره‌ 1981ـ1983؛ کلینی‌؛ مجلسی‌



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:5 عصر توسط مشتعلی| نظر

 

آیاتی از قرآن کریم در مورد جهاد
*و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید

 که خدا نیکوکاران را دوست دارد‍‍«سوره مبارکه بقره آیه 195 »
*و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند،مرده نخوانید،بلکه زنده اند؛

ولی شما نمی دانید«سوره مبارکه بقره آیه 154»
*پس ،باید کسانی که زندگی دنیا را به آخرت سودا می کنند،در راه خدا بجنگند؛

و هر کس در راه خدا بجنگد و کشته یا پیروز شود،به زودی پاداشی بزرگ به

او می دهیم«سوره مبارکه نساء آیه 74»
*و در راه خدا ،با کسانی که با شما می جنگند،بجنگید ،ولی از اندازه در نگذرید ،

زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمی دارد«سوره مبارکه بقره آیه 190»
*بر شما کارزار واجب شده است ،در حالی که برای شما ناگوار است.وبسا چیزی

 را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است،و بسا چیزی را دوست می دارید

و آن برای شما بد است،و خدا می داند و شما نمی دانید«سوره مبارکه بقره آیه 216»
*و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید،قطعا آمرزش خدا و رحمت او از همه آنچه 

 آنان جمع میکنند بهتر است«سوره مبارکه آل عمران آیه 157»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،[در برابر دشمن]آماده باشید[اسلحه خود را برگیرید]

و گروه گروه [به جهاد]بیرون روید یا به طور جمعی روانه شوید

«سوره مبارکه نساء آیه 71»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،هر گاه [در میدان نبرد]به کافران برخورد کردید

که[به سوی شما]روی می آورند،به آنان پشت مکنید«سوره مبارکه انفال آیه 15»
*و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید،تا با این ،دشمن خدا

 و دشمن خودتان و دیگری را جز ایشان_ که شما نمی شناسیدشان و خدا آنان را

 می شناسد_بترسانید،و هر چیزی در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما باز

 گردانیده می شود و بر شما ستم نخواهد رفت«سوره مبارکه انفال آیه 60»
*و اگر به صلح گراییدند،تو نیز بدان گرای و بر خدا توکل نما که او شنوای

داناست«سوره مبارکه انفال آیه 61»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،با کافرانی که مجاور شما هستند کارزار کنید،

و آنان باید در شما خشونت بیابند،و بدانید که خدا با تقواپیشگان است

«سوره مبارکه توبه آیه 123»
*به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل شده ،رخصت[جهاد]داده شده است ،

چرا که مورد ظلم قرار گرفته اند،و البته خدا بر پیروزی آنان سخت تواناست

سوره مبارکه الحج آیه 39»
*و چون با کسانی که کفر ورزیده اند برخوردکنید،گردنهایشان را بزنید‌،تا

چون آنان را در کشتار از پای در آورید،پس اسیران را استوار در بند کشید؛

سپس یا [بر آنان]منّت نهید[و آزادشان کنید]و یا فدیه[و عوض از ایشان بگیرید]،

نا در جنگ،تا در جنگ اسلحه بر زمین گذاشته شود.این است[دستور خدا]؛و

 اگر خدا می خواست از آنان انتقام می کشید،ولی [فرمان پیکار داد]تا برخی

از شما را بوسیله برخی دیگر بیازماید،و کسانی کسانی که در راه خدا کشته

شده اند،هرگز کارهایشان را ضایع نمی کند«سوره مبارکه محمد آیه 4»
*پس سستس مکنید و [کافران را]به آشتی مخوانید[که]شما برترید و خدا با شماست

 و از[ارزش]کارهایتان هرگز نخواهد کاست«سوره مبارکه محمد آیه 35»
*ای کسانی که ایمان آورده اید،آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از

عذابی دردناک رهاند؟«سوره مبارکه الصف آیه 10»
*ای پیامبر،با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت گیر[که]جای ایشان در

 جهنم خواهد بود و چه بد سرانجامی است«سوره مبارکه تحریم آیه 9»
*و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق مکشید،و هر کس

مــــظلوم کشته شود،به سرپرست وی قدرتی داده ایم،پس او نبیاد در قتل

 زیاده روی کند،زیرا او [از طرف شرع]یاری شده است

«سوره مبارکه الأسراء آیه 33»
و این فقط تعدادی از آیات قرآن کریم در مورد جهاد بود(با عنایت به

حوصله این حقیر) توجه به این نکته الزامی است که حفظ جان در آیات

قرآن و در احادیث،یک وظیفه برای انسان تلقی شده است:
*و در راه خدا انفاق کنید،و خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید،

ونیکی کنید که خدا نیکو کاران را دوست دارد«سوره مبارکه بقره آیه 195»



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 12:41 عصر توسط مشتعلی| نظر

سلام ای دوست با وفا و با ادب

فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد

ظاهرت چنان هست که خجالت نکشی؟

باطنت خالص  هست

پسندیده صاحب نظری؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟

حاضری گوشی همراه تورا چک بکند؟

با چنین شرط که در حافظه گوشی  دستی نبری؟

می توان گفت تو شیعه اثنی عشری هستی



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 12:24 عصر توسط مشتعلی| نظر

 

پیشاپیش عید سعید فطر

 را به حضور روزه داران واقعی

 تبریک و تهنیت عرض می کنم و

 از خدای مهربان خواستار سلامتی

 برای آنان هستم.

 



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 4ساعت ساعت 2:35 عصر توسط مشتعلی| نظر

 

یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلىَ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون‏

 اى کسانى که ایمان آورده ‏اید روزه بر شما واجب شده همانطور که بر اقوام قبل

 از شما واجب شده بود و این دستور براى آن است که پاک و پرهیزکار شوید

سوره بقره آیه 184

 

چنانکه مستحضرید روزه طبق این آیه قرآم کریم بر مسلمانان واجب شده است ،

من در عجبم بعضی کوته نظران که علناً روزه خواری می کنند وقتی گفته

می شود مرد تو با این قد و هیکل چرا زوزه ات را می خوری می گوید من

برای این انقلاب روزه نمی گیرم  ،میگم ای ضد انقلاب مگر روزه مال این

انقلاب هست میگه ملا ها میگن دیگه ،پس مال انقلاب با عرض پوزش از

 محضر شما این فرد خیلی نفهم تشریف دارند از خدا عاجزانه درخواست می کنیم

آنهائیکه حرمت شکنی می کنند و با خدا جنگ می کنند اول هدایتشا ن فرماید

اگر هدایت نشدند دچار مرضی نماید که هر چه بخورند سیر نشوند.



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 4ساعت ساعت 2:30 عصر توسط مشتعلی| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin