سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

     حدیث

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله :تَقَرَّبوا إلَى اللّه ِ تَعالى بِبُغضِ أهلِ المَعاصی ، وَ القَوهُم بِوُجوهٍ مُکفَهِرَّةٍ ، و التَمِسوا رِضا اللّه ِ بِسَخَطِهِم ، و تَقَرَّبوا إلَى اللّه ِ بِالتَّباعُدِ مِنهُم . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :با نفرت از گنهکاران، به خداوند متعال نزدیک شوید و با این افراد با ترشرویى برخورد کنید و با خشم گرفتن بر آنان خشنودى خدا را بجویید و با دورى کردن از آنها به خدا نزدیک شوید.کنز العمّال : 5585 ، 5518.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : أمَرَنا رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله أن نَلقى أهلَ المَعاصی بِوُجوهٍ مُکفَهِرَّةٍ . امام على علیه السلام : رسول خدا صلى الله علیه و آله به ما دستور داد که با افراد گنهکار، با چهره اى درهم کشیده رو به رو شویم. الکافی : 5/59/10.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : أدنَى الإنکارِ أن تَلقى أهلَ المَعاصی بِوُجوهٍ مُکفَهِرَّةٍ . امام على علیه السلام : کمترین مرتبه نهى از منکر این است که با گنهکاران، با چهره درهم کشیده برخورد کنید. وسائل الشیعة : 11/413/1.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : خَیرُ العَمَلِ أن تَلقى أهلَ المَعاصی بِوُجوهٍ مُکفَهِرَّةٍ . امام على علیه السلام : بهترین کار این است که با گنهکاران، با ترشرویى برخورد کنید. تنبیه الخواطر : 2/124.

 الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : ( ـ فی قولِهِ تَعالى : کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوْنَ عَن مُّنکَرٍ فَعَلُوه ؛ المائده79‏  )  : أما إنَّهُم لَم یَکونوا یَدخُلونَ مَداخِلَهُم ، و لا یَجلِسونَ مَجالِسَهُم ، و لکِنْ کانوا إذا لَقُوهُم ضَحِکوا فی وُجوهِهِم و أنِسوا بِهِم .امام صادق علیه السلام ( ـ درباره آیه «و از کار زشتى که آن را مرتکب مى شدند یکدیگر را باز نمی داشتند...  )  فرمود : آنها اعمال گنهکاران را انجام نمى دادند و در مجالس و محافل آنها نمى نشستند، اما وقتى با آنها روبه رو مى شدند به صورتشان مى خندیدند و با ایشان گرم مى گرفتند. تفسیر العیّاشیّ : 1/335/161.

 الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ بَعَثَ مَلَکَینِ إلى أهلِ مَدینَةٍ لِیَقلِباها عَلى أهلِها ، فلَمَّا انتَهَیا إلَى المَدینَةِ وَجَدا رَجُلاً یَدعو اللّه َ و یَتَضَرَّعُ ... فَعادَ إلَى اللّه ِ تبارکَ و تعالى ، فقالَ : یا رَبِّ ، إنّی انتَهَیتُ إلَى المَدینَةِ فوَجَدتُ عَبدَکَ فُلانا یَدعوکَ و یَتَضَرَّعُ إلَیکَ ، فقالَ : امضِ لِما أمَرتُکَ بِهِ ؛ فإنَّ ذا رَجُلٌ لَم یَتَمَعَّرْ وَجهُهُ غَیظا لی قَطُّ !  امام صادق علیه السلام : خداوند عزّ و جلّ دو فرشته را فرستاد تا شهرى را بر سر مردمش واژگون کنند. چون به آن شهر رسیدند مردى را در حال دعا و تضرّع دیدند... پس یکى از آن دو نزد خداوند تبارک و تعالى برگشت و گفت: پروردگارا! من، به آن شهر رسیدم، اما دیدم فلان بنده ات تو را مى خواند و به درگاه تو زارى مى کند. خداوند فرمود: دستورى را که به تو دادم انجام ده. او مردى است که هرگز به خاطر من، چهره اش از خشم تغییر نکرده است! الکافی : 5/58/8.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : ( ـ لِقَومٍ مِن أصحابِهِ ـ )  : إنَّهُ قَد حَقَّ لی أن آخُذَ البَریءَ مِنکُم بِالسَّقیمِ ، و کَیفَ لا یَحِقُّ لی ذلکَ و أنتُم یَبلُغُکُم عَنِ الرَّجُلِ مِنکُمُ القَبیحُ فلا تُنکِرونَ عَلَیهِ و لا تَهجُرونَهُ و لا تُؤذونَهُ حتّى یَترُکَ؟ ! امام صادق علیه السلام ( ـ خطاب به گروهى از یاران خود ـ ) فرمود : من حق دارم که بى گناه شما را به خاطر گناه کارتان مؤاخذه کنم؛ چگونه چنین حقّى نداشته باشم، حال آن که درباره کار زشت یکى از افراد خود خبردار مى شوید، امّا به او اعتراض نمى کنید و از او دورى نمى نمایید و اذیّتش نمى کنید تا از کار زشتش دست بردارد ؟! وسائل الشیعة : 11/415/4.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : لَو أنَّکُم إذا بَلَغَکُم عَنِ الرَّجُلِ شَیءٌ تَمَشَّیتُم إلَیهِ فقُلتُم : یا هذا ، إمّا أن تَعتَزِلَنا و تَجتَنِبَنا ، و إمّا أن تَکُفَّ عَن هذا ، فإن فَعَلَ و إلاّ فَاجتَنِبوهُ . امام صادق علیه السلام : هر گاه خبردار شدید که مردى کار خلافى مى کند، نزد او بروید و بگویید: فلانى! یا از ما کناره گیرى و دورى کن، یا از این کار خلاف دست بردار. اگر دست برنداشت از او دورى کنید. وسائل الشیعة : 11/415/5.

بحار الأنوار عن الحارثِ بنِ المُغیرةِ : لَقِینی أبو عَبدِ اللّه ِ علیه السلام ... فَقالَ لی : أما لَتُحمَلَنَّ ذُنوبُ سُفَهائکُم عَلى عُلَمائکُم ... ما یَمنَعُکُم إذا بَلَغَکُم عَنِ الرَّجُلِ مِنکُم ما تَکرَهونَهُ ـ مِمّا یَدخُلُ بِهِ عَلَینا الأذى و العَیبُ عِندَ النّاسِ ـ أن تَأتُوهُ فتُؤنِّبوهُ و تَعِظوهُ ، و تَقولوا لَهُ قَولاً بِلیغا ؟ ! فقُلتُ لَهُ : إذا لا یَقبَلُ مِنّا و لا یُطیعُنا ؟ قالَ : فقالَ : فإذا فَاهجُروهُ عِندَ ذلکَ وَ اجتَنِبوا مُجالَسَتَهُ .  بحار الأنوار ( ـ به نقل از حارث بن مغیرة ـ )  : با امام صادق علیه السلام ملاقات کردم حضرت به من فرمود : قطعا گناهانِ نادانانِ شما بر دوش دانایانتان بار مى شود... چرا وقتى مى شنوید مردى از شما کار ناپسندى مى کند ـ کارى که موجب عیب و اذیّت ما نزد مردم مى شود ـ نزد او نمى روید و ملامت و موعظه اش نمى کنید و بى پروا و صریح با او حرف نمى زنید؟ عرض کردم: اگر حرف ما را نپذیرفت و اطاعتمان نکرد، چه کنیم؟ فرمود: در این صورت از او دورى کنید و از همنشینى با وى اجتناب ورزید. بحار الأنوار : 2/22/63.

 

 امر به منکر و نهى از معروف!

 قرآن

الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَ یَنهَْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوف‏ ؛ التوبة : 67  ( مردان و زنان منافق همه همانند یکدیگرند. به کارهاى زشت فرمان مى دهند و از کارهاى نیک باز مى دارند)

 حدیث

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : کَیفَ بِکُم إذا فَسَدَت نِساؤکُم ، و فَسَقَ شَبابُکُم ، و لَم تَأمُروا بِالمَعروفِ و لَم تَنهَوا عَنِ المُنکَرِ ؟ ! ... کَیفَ بِکُم إذا أمَرتُم بِالمُنکَرِ و نَهَیتُم عَنِ المَعروفِ ؟ ! ... کَیفَ بِکُم إذا رَأیتُمُ المَعروفَ مُنکَرا و المُنکَرَ مَعروفا ؟ ! پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چه حالى خواهید داشت آن گاه که زنانتان فاسد شوند و جوانانتان نابکار شوند و شما امر به معروف و نهى از منکر نکنید؟... چه حالى خواهید داشت آن گاه که به زشت کارى فرمان رانید و از خوبیها باز دارید؟... چه حالى خواهید داشت آن گاه که خوب را زشت شمرید و زشت را نیکو؟ تهذیب الأحکام : 6/177/359.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : إلَى اللّه ِ أشکو مِن مَعشَرٍ یَعیشونَ جُهّالاً ، و یَموتونَ ضُلاّلاً ... و لا عِندَهُم أنکَرُ مِنَ المَعروفِ ، و لا أعرَفُ مِنَ المُنکَرِ ! امام على علیه السلام : به خدا شکایت مى برم از گروهى که نادان زندگى مى کنند و گمراه مى میرند... و در نزد آنها چیزى زشت تر از نیکى و خوبتر از زشتى نیست! نهج البلاغة : الخطبة 17.

الإمامُ علیٌّ علیه السلام : إنَّهُ سَیَأتی عَلَیکُم مِن بَعدی زَمانٌ لَیسَ فیهِ شَیءٌ أخفى مِنَ الحَقِّ ، و لا أظهَرَ مِنَ الباطِلِ ... و لا فی البِلادِ شَیءٌ أنکَرَ مِنَ المَعروفِ ، و لا أعرَفَ مِنَ المُنکَرِ ! امام على علیه السلام : پس از من روزگارى بر شما فرا خواهد رسید که در آن زمان چیزى پنهانتر از حق و چیزى آشکارتر از باطل نیست... و در شهرها چیزى نا پسندتر از کار نیک و پسندیده تر از کار زشت وجود ندارد! نهج البلاغة : الخطبة 147.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : وَیلٌ لِمَن یَأمُرُ بِالمُنکَرِ و یَنهى عَنِ المَعروفِ ! امام صادق علیه السلام : واى بر کسى که به زشت کارى فرمان مى دهد و از خوبیها باز مى دارد! الزهد للحسین بن سعید : 106/290.

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :  إنَّ رَجُلاً مِن خَثعَمٍ جاءَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله فقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، أخبِرنی ... أیُّ الأعمالِ أبغَضُ إلَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ ؟ قالَ : الشِّرکُ بِاللّه ِ ، قالَ : ثُمّ ما ذا ؟ قالَ : قَطیعَةُ الرَّحِمِ ، قالَ : ثُمّ ما ذا ؟ قالَ : الأمرُ بِالمُنکَرِ و النَّهیُ عَنِ المَعروفِ . امام صادق علیه السلام : مردى از خثعم خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اى رسول خدا! به من بفرمایید... کدام کارها نزد خداوند عزّ و جلّ منفورتر است؟ حضرت فرمود: شرک ورزیدن به خدا. عرض کرد: سپس چه کارى؟ فرمود: بریدن پیوند خویشاوندى. عرض کرد: بعد چه کارى؟ فرمود: فرمان دادن به زشت کارى ها و بازداشتن از خوبیها. تهذیب الأحکام : 6/176/355.

برداشت از پایگاه اینترنتی احادیث با تشکر از محققین محترم



نوشته شده در سه شنبه 93 مرداد 14ساعت ساعت 1:30 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

   گزیده بیانات رهبر انقلاب در مورد آموزش فلسفه به کودک
فلسفه و آموزش و امام خامنه ای

«فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید.»

این عبارات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره‌ی جایگاه و اهمیت مقوله‌ی تفکرورزی و آموزش فلسفه به کودکان در مدارس است. این مسئله از سالیانی پیش یکی از دغدغه‌های آیت الله العظمی خامنه ای بوده و در برهه‌های مختلف توسط ایشان مطرح شده است.
آموزش فلسفه به کودکان از دوره‌ی دبستان از جمله مطالبات ایشان از آموزش و پرورش و معلمان است.



نوشته شده در دوشنبه 93 مرداد 13ساعت ساعت 10:52 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

تحقیقی در موردآسیب شناسی استفاده از ماهواره وتأثیر آن بر تضعیف بنیان خانواده

تهیه و تنظیم
سروه بی خانی

بسم الله الرحمن الرحیم

              

ماهیت ماهواره
ماهواره ها بخش مهمی از زندگی مدرن امروز به شمار می روند. ما هر روز از آن ها استفاده می کنیم بدون آنکه به ارزش آن ها پی ببریم. پیش بینی وضعیت جوی هوا، اخبار حوادث که هر لحظه در اقصی نقاط جهان روی می دهند. تلفن های راه دور و سیستم ارتباطی از طریق اینترنت توسط ماهواره ها ارسال می شوند. درواقع ماهواره شئ ای است که پیرامون چیز دیگری می چرخد یا گردش می کند. مثلاً ماه قمر، (= ماهواره ) طبیعی کر? زمین محسوب می شود. اما وقتی ما در مورد ماهواره ها صحبت می کنیم معمولاً منظورمان اشیاء مصنوعی یا دست ساز انسان است که به فضا پرتاب می شوند و در مدار زمین به گردش در می آیند. هر ماهواره در اعماق فضای ساکت و تاریک و در فاصله ای کیلومترها دورتر از زمین، بالای سرمان می چرخد. اما خود ماهواره به دور از این سکوت حاکم در فضاسـت. زیرا هـر ثانیه هزاران علایـم رادیویی را از زمـیـن دریافـت می کند ویا هزاران علایم رادیویی را در هر ثانیه به زمین ارسال می کند.

آسیب شناسی استفاده از ماهواره
این روزها آمارهای ضدو نقیضی ازدرصد استفاده کنندگان از ماهواره در کشورمان به گوش می رســد که از میان این آمار در خوشبینانه ترین حالــت حدود 15 درصــد ودر بدبینانه ترین گمانه زنی ها حدود 50 درصد از خانواده هـــای ایــرانی از ماهــواره استفاده می کنند، بی شک خانواده های استفاده کننده از ماهواره را می توان قربانیان تبعات بسیار بد و پرهزینه برای جامعه دانست ،در این نوشته سعی می کنم که مقداری از تبعات سوء استفاده از ماهواره را بیان کنم.

1. بحران گذار در خانواده ایرانی
خانواده به عنوان امن ترین حریم حیات انسانی کارکرد خود را از دست داده است . دیوارهای این حریم به روی همه باز شده است. عصری که به نام عصر ارتبا طات نام گرفت تأثیر خود را بر این چهار دیواری گذاشت و آن را از اختیاری بودن محض بیرون آورد. امواج رادیو وتلویزیون واین اواخر، ماهواره وتلویزیون کابلی واینترنت و... به خانه های خانواده های گرم و صمیمی سرازیر شد وآنها را با انواع مختلف سلیقه ها، فرهنگ ها وهنجارها در قالب برنامه های سیاسی، اجتماعی وفرهنگی آشنا کرد. خانواده جدید چنان ابعادی یافته که هرگز در تاریخ نداشته است. افراد خانواده عادت کردند که با تاریکی هوا در خانه جمع شوند وبه رادیو یا تلویزیون گوش فرا دهند . این روند نیز روز به روز به سمت فردی شدن سوق پیدا کرده است به طوری که افراد خانواده با کامپیوتر واینترنت وروزنامه و... به صورت فردی، سرخود را گرم می کنند. خانواده با وجود داشتن ویژگی های مختص خود که برای سلامت جســم وروح انسان ها در تمامی جوامع مفید بوده است در معرض تهدیدهای بسیاری است. تجربه نشان داده است که تمدن هایی که به خانواده اهمیت نداده اند وبحران ایجاد شده در خانواده ها را به جامعه منتقل کرده اند دچار بحران تمدنی شده اند. دکتر باقر ساروخی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران معتقد است که هیچ آسیب اجتماعی وجود ندارد که بتوان خارج از چارچوب خانواده متصور شد و می گوید: در تحقیقی که در کانون اصلاح وتربیت انجام دادیم مشخص شد تمام کودکان- بدون هیچ استثنا- مشکل خانوادگی داشته اند. توجه به خانواده، توجه به سرنوشت بشر است. فرزندان را می توان پدران بشر تلقی کرد. وقتی کودکان از درون یک خانواده بیمار برخیزند قطعاً نمی توانند در ساختن جامعه جدید توانمند باشند. وی معتقد است که در جامعه جدید، خانواده به عنوان میراث مهم سرنوشت ساز، دچار مسائلی شده که در نتیجه آن، انواع دیگر خانواده به وجـود آمـده اسـت. از جمله این انـواع خانـواده ها می تـوان به خانواده هـای دور- زی، اضطراری وتفـقد یافته اشـاره کـرد. وی در توضیـح خانـواده های دور- زی می گوید: در این نوع، اعضای خانواده دور از هم زندگی می کنند پدر در شهری بزرگ وبدون همسر وفرزندانش زندگی می کند وناچار است در سال، دو-سه بار بیشتر همسرش را نبیند. کارگران ساختمانی از این دسته هستند که هم در سطح ملی وهم در سطح بین المللی مطرح اند. متأسفانه تعداد این نوع از خانواده ها در ایران رو به افزایش است. افراد با وجود اینکه نیاز های عاطفی دارند نا چارند دور از هم زندگی کنند. دکتر باقر ساروخی- عضو گروه جامعه شناسی خانواده دانشگاه تهران در ادامه در مورد خانواده های اضطراری می گوید: خانواده ای که به ظاهر سر پا وسالم است ولی فضای آن خالی از محبت است، خانواده اضطراری است. این نوع از خانواده ها در ایران بسیار زیاد است. عواطف انسانی که دل ومیل افراد را در خانواده قرار می دهد در این خانواده ها مشاهده نمی شود. خانواده های اضطراری اگر چه در ابتدا به اضطرار، دور هم جمع نمی شوند اما به مرور زمان ، زن چاره ای جززندگی با شوهر به خاطر عدم اشتغال یا تحصیلات کافی و... ندارد ودر جوامعی که طلاق یک امرپیچیده وسخت است خانواده اضطراری بیشتر ظهور می کند. وی ادامه می دهد: در این شرایط، خانواده از یک گروه نخستین به یک گروه ثانویه تبدیل می شود. ارتباطات به جای بعد عاطفی، بعد قرار دادی می یابند. در نتیجه پسر به خاطر تنبیه یا انتقام از پدری که بر سر سفره اش غذا خورده به دادگاه شکایت کرده واو را به زندان می اندازد. این پدر بعد ها همین کار را با فرزندش انجام می دهد وخانواده بدون عواطف را تبدیل به پادگان می کند. این جامعه شناس توضیح می دهد: وقتی در جامعه ای مهریه های سنگین در نظر گرفته می شود ومسائلی چون به روز سازی مهریه، تقسیم اموال بعد از طلاق وبیمه مهریه و... مطرح می شود خانواده های نا سالم به ظاهر سرپانگه داشته می شوند ولی از درون دچار پوسیدگی می شوند. دکتر سارو خانی در مورد خانواده تفقد یافته می گوید: نوع دیگر از خانواده که در جامعه ایران امروز به وجود آمده خانواده های تفقدی است. در این خانواده هرم قدرت افقی شده به حدی که خانواده تبدیل به سرا شده است. هر کس کلید آپارتمان خود را دارد وبا اینترنت وکامپیوتر و... خود سرگرم است. اعضای خانواده همدیگر را در آشپز خانه می بینند. اما به اعتقاد دکتر شهلا کاظمی پور- عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران- خانواده نیز به مانند سایر پدیده های اجتماعی، دائماً در حال تغییر است. خانواده های ایرانی نیز از این حیث مستثنی نیستند. بعد خانوار در این سال های اخیر به دلیل کاهش موالید رو به کاهش است. در چشم انداز 20 ساله، ایران با ساختارجدیدی از خانواده رو به رو خواهد شد ولی الآن خانواده ایرانی در حال سپری کردن دوره گذار یا انتقالی است. در این دوره، زنان به دنبال اشتغال در خارج خانه اند، مردان که نان آوران خانه بودند نقششان کم رنگ تر می شود،فرزندان کمتر از حرف والدین تبعیت می کنند، فرزند سالاری به جای پدر سالاری حاکم است، خانواده ها سعی می کنند امکانات لازم برای تحصیلات فرزندانشان فراهم کنندو... به گفته این جامعه شناس، در گذشته به خاطر اینکه میزان دانش وارتباطات افراد کم بود، والدین با فرزندانشان تفاوتی نداشتند اما در حال حاضر خیلی از بچه ها به خاطر دسترسی به اینترنت، ماهواره وفیلم، خانواده خود را قبول ندارند. وی با اشاره به اینکه پدیده شکاف نسل ها در جامعه ما باز است می گوید: شاید یک سری از ناهنجاری هایی که در سطح جامعه ودر قالب بودن با دوستان وهمسالان خود را نشان می دهد، ناشی از همین تفاوت است. دکترشهلا کاظمی پور- عضو گروه جامعه شناسی خانواده دانشگاه تهران- مسائل اقتصادی را در به وجود آمدن خانواده های کنونی در ایران بسیار تأثیر گذار می داند ومی گوید: افزایش تورم از یک سو ومصرف گرایی نسل جدید، جوانان را با خانواده ها وارد جدال کرده است. این جدال یا جوانان را دچـار سرخوردگی می کنـد یا آنـها را به سمت بی بندوباری های موجود در جامعه می کشاند. 1

2. به عنوان چشم های شیطانی
در راستای علــت استفاده از برنامه های نا مناسب ماهواره در میان برخی از خانواده ها می توان مثال معروفی را مطرح کرد که بسیار قابل تداعی است وآن اینکه همه می دانند مصرف سیگار برای سلامتی انسان وحتی اطرافیان مضر است ولی بسیاری از افراد وحتی بعضی از پزشکان نیز سیگاری هستند وقدرت ترک آن را ندارند. ماهواره ها نیز اگر چه بر خلاف سیگار در کنار سایر اختراعات بشری فواید بی شماری خصوصاً در بخش های علمی وتحقیقاتی هواشناسی و... دارد اما آنچه که امروزه در سطح جامعه از آن به عنوان برنامه های ماهواره نام برده می شود همان امواج شیطانی است که حقیقتاَ موضوعات آموزنده آن در حداقل جایگاه قرار دارد. همچنین چون عمده مردم ما هم مسلط به زبان خارجی نیستند (شبکه علمی ماهواره ها با زبان های خارجی پخش می شود) مراجـعه عمـده استفاده کنندگان از برنامـه هـای ماهـواره ای یا به برنامه های ماهواره ای فارسی زبان است که بودجه وبرنامه های آن از سوی قدرت های سلطه گر تأمین می شودو بازی گردانی آن هم به عهد? سلطنت طلبان وگروه های مجذوب فرهنگ غربی می باشد ویا آلوده به صحنه های سکس و... که در هر دو حالت نگاه و رویکرد علمی هیچ جایگاهی ندارد. واقعیت این است که امروزه رسانه ها در همه کشور های جهان نقش بسیار ویژه ای در پیدایش تحولات اجتماعی وفرایند شکل گیری نگرش ها ودیدگاه ها ایفا می کنند ودر ایجاد بخش مهمی از ساختارها ،هنجارها وارزش ها وضد ارزش ها هم سهم وجایگاه بسیار مهمی دارند. از این رو خانواده ها باید به ارزش های همان رسانه ها نیز دقت کنند تا مطمئن شوند اطلاعاتی که از آن رسانه ها به دست خانواده خصوصاً فرزندان می رسد از مجاری مطمئن وسالمی می باشند. نکت? دیگری که نباید فراموش کرد این که وظیف? آدمی برای حفظ سلامت نفس بسیار مهم وحساس است وهمان طور که یک غذای مسموم می تواند انسان ها را بیمار و حتی از بین ببرد. یقیناً برنامه های خاص ماهواره ای هم می تواند یک فرد یا اجتماع را هم بیمار ونابود سازد کما اینکه همه ما در این باره نمونه های فراوانی سراغ داریم واگرریشه بسیاری از بزه ها وناهنجاری های اجتماعی را که اکنون در سراسر دنیا تقریباً به یک شیوه انجام می شود جستجو کنیم در خواهیم یافت که همه آنها از یک آبشخور به نام ماهواره ها سر چشمه گرفته اند. البته همین ماهواره ها هم خبر های نا گواری را حتی از کشورهای غربی به گوش ما می رسانند که چنان سرنوشتی اگر نصیب هر ملتی شود نابودی آن در آینده ای نه چندان دور قطعی خواهد بود. افزایش شدید آمار کودکان نامشروع، کاهش زاد وولد، رسوایی های اخلاقی مقامات و شخصیت های به اصطلاع درجه اول این کشورها، افزایش شدید مصرف مشروبات الکلی، قرص های اکس، افزایش افسردگی وشمار خودکشی وقتل گسترش باندهای فساد وفحشا وقاچاق زنان وکودکان و... همه وهمه خبرهای ناگواری است که حتی اعتراض اندیشمندان غربی راهم در پی داشته است وجامعه شناسان وطرفداران حریم خانواده واخلاق را در کشورهای غربی نگران کرده است. البته این روند به تزاید مفاسد اجتماعی در غرب چیز تازه ای نیست و بوی عفن مفاسد اخلاقی سال هاست که از جوامع غربی به مشام جهانیان رسیده اما ماهواره ها به عنوان بالهای شیطانی این آفت ها را برای عموم جهان خصوصاً ملت های مسلمان ترویج می کنند زیرا می دانند رعایت اصول اخلاقی ودوری از مفاسد اجتماعی یکی از دستورات مترقی شرع اسلام به شمار می رود وشکست چنین سدی از اهداف اصلی بانیان رواج مفاسد اخلاقی از طریق ماهواره واینترنت است که بعنوان یکی از ابزارهای قوی اطلاع رسانی آن رابه انواع واقسام روش ها به کار می گیرند. در داخل مرز خود نیز اگر حقیقتاً از اغلب افرادی که بپرسیم واقعاً به چه دلیل از ماهواره استفاده می کنند چند درصد خواهند گفت فقط با نیت کسب اطلاعات علمی به سراغ ماهواره رفتند چند درصد از افرادی که ماهواره دارند مسلط به یک زبان عربی یا انگلیسی هستند وسوال های متعدد دیگر. اگر چه توجیه این افراد برای استفاده از برنامه های ماهواره ای کسب اطلاعات علمی است اما اطلاعات علمی به آسانی از طریق ادارات وسازمانها و مراکز اطلاع رسانی دانشگاهها ومراکز آموزش عالی قابل دست یابی است وهیچ فردی تاکنون برای کسب اطلاعات علمی در کشور در مضیقه نبوده است . 1

3. سست شدن بنیان خانواده
ازدیگر تبعات حضور بدون کنترل وحتی با کنترل ماهواره بر خانواده است ورود ماهواره به خانه را می توان به منزله ورود یک فرد نامحرم ولاابالی دانست که دوست ناباب برای فرزندان است، درصد د اختلاف افکنی بین زنها وشوهرهاست، به ناموس افراد چشم طمع دارد، دین افراد را می گیرد، مرزها وحریم های خانواده را می شکند، به آسانی حقیقت های سیاسی واجتماعی را وارونه جلوه می دهد، دزد وقت افراد است واگر بتواند حتماً سـرک هــم به کیف
پول افراد خواهد زد، خرید ماهواره به منزل? دعوت این فرد ناباب به منزل هاست. مجاز شمردن خیانت زن به شوهر وزشتی زدایی از روابط قبل از ازدواج وحتی حاملگی بدون روابط قانونی، اهانت به والدین وبی توجهی به آنها ، نفوذ جادو وطلسم در زندگی روز مره بازیگران همه وهمه باعث شده فیلم ها وسریال های ماهواره به طور هدفمند عفت واخلاق اجتماعی را نشانه- گیری کنند.
الف. دختران فراری :
از مهم ترین کارکردهای سریال ها وفیلم های پخش شده در ماهواره، آزادی در خارج از خانه هاست، به این معنا که افراد مخصوصاً دختران جوان را که به صورت سنتی وفرهنگی در خانواده ها با محدودیت هایی رو برو هستند را دچار حس زندانی بودن در خانه می کنند. این فرآیند روانی به صورت خیلی ساده با مقایس? دختران موفق یا آزاد سریال ها وفیلم ها،وضعیت دختران قربانی در ذهن وی شکل می گیرد، کم کم با عدم مدیریت صحیح در خانواده ها تبدیل به یک عقده ودر نتیجه فرار یا رویگردانی دختران جوان از فضای امن خانه می گردد. چنین پدیده ای در خانواده های که از ساختار درستی برخوردار نیستند شدیدتر است.

ب. بدحجابی وزنان خیابانی:
طبیـعی است کـه وقـتی در خانواده ها، بدون هیچ محدودیتی اعضای خانواده پای ماهواره می نشینند وفیلم هایی را می بینند که برای خانواده مناسب سازی نشده است، وبی حجابی در آن به عنوان یک امر عادی موج می زند. به مرور از حجاب ارزش زدایی شده وزنان خانواده ترجیح بدهند که با حجاب کم رنگ تر یا احیاناً بی حجاب در جامعه حضور پیدا نمایند این مسئله باعمومی تر شدن بی حجابی وحتی استقبال نامحرمان از حضور بی حجاب زنان در جامعه تبدیل به ایجاد فضای خودنمایی برای نامحرمان ودر ادامه روند دور شدن از دیده شدن در خانواده تبدیل به پدیده زنان خیابانی یا شکل گیری روابط نا مشروع بین افراد متأهل می گردد. نمون? زشت این آسیب را می توان در بین زنان جوانی دید که علی رغم متأهل بودن با آرایش های بسیار زننده به همراه دختر کوچکشان که وی نیز آرایش شده است در خیابان ها دید، زنانی که از بروز دادن رفتارهای دوستانه با مردان نامحرم در خیابان ها هیچ ابائی ندارند.

ج. تأثیر منفی بر روابط بین افراد، اختلاف خانوادگی وشکستن حریم های خانواده :
وقتی افراد در برنامه های ماهواره می بینند که افراد چقدر با انزواطلبی وحتی مقابله با افراد خانواده اشان ویا حتی خیانت به آنها می توانند موفق باشند، این خانواده را به سوی اختلافات داخلی، کم اهمیت شدن نقش پدر، ایجاد اختلاف بین زوجین ودوری فرزندان از والدین می کشاند. یا در سوی دیگروقتی که پدر یا مادری به همراه پسر یا دختر جوانشان نظاره گر تصاویر فیلمی هستند که در آن یک معاشقه ولو خفیف صورت گیرد، همین مسئله موجب از بین رفتن پرده های حجاب بین افراد خانواده ودر نتیجه شکستن قبح افعال می گردد. تنها خدا می داند که در خانواده ای که قبح افعال شکسته شده باشد، چه اتفاقات بدی رخ خواهد داد. حضرت علی در مورد حیا فرمود. الحیاء فعل القبیح یعنی حیا از از انجام افعال قبیح جلو گیری می کند. وواضح است که در نبود حیا وشکسته شدن حریم خانواده چه اتفاقات شومی رخ خواهد داد.
د. ترویج هوس خواهی و تنوع طلبی:
آنچه در سریال ها وفیلم های نمایش داده شده در ماهواره مشاهده می شود، بازیگرانی هستند که صرفاً به خاطر زیبایی هایشان جلوی دوربین ها حاضر می شوند، ودر سرتاسر پخش برنامه، زیبایی های ظاهری وجسمی شان به صورت بسیار پر رنگ نمایـش داده می شـود به گونه ای که محرک شهوات افراد باشد. در طرف دیگر قضی? عموم سریال ها وفیلم هایی که برای مخاطب ایرانی و مسلمان ماهواره آماده سازی می شود، سعی می شود که در آن برای افراد حق چشیدن روابط دیگر علاوه بر روابط زناشویی را محفوظ بداند. همین مسئله علی الخصوص در مردان موجب این می گردد که حتی برای تفریح که شده به دنبال رفع عطش تنوع طلبی شان باشند. وحتی اگر به دلایل خود داری از انجام اعمال خارجی اعمال، خود داری کنند، ولی ذهنشان درگیراین مسئله باشد. کمترین اثر این آسیب کم رنگ شدن رابط? عاشقانه بین زن ها وشوهر ها وعدم رضایت وتمایل جنسی خواهد بود. در حوز? فردی هم مهم ترین آسیب های ماهواره در حوز? فردی و شخصیتی و تشتّت ونا آرمی فکری وعدم امنیت روانی، عدم اعتماد به اطرافیان ودروغگو دانستن همه یا اکثر افراد، ایجاد روحی? دو گانگی شخصیتی در دراز مدت وبروز ناهنجاری های فردی واجتماعی، القای افسردگی وغم ونا امیدی به ویژه در بین جوانان، سیاه نمایی ومسموم کردن جوّ فکری ،همچنین ترویج هیجان کاذب خصوصاً در ابعاد سیاسی واحساسی انسان می باشد. همچنین مهم ترین آسیب های ماهواره در بحث فرد در خانواده تضعیف ونا دیده گرفتن پیوند ،حق مسلم زناشویی، القای تجربه به چندین باره عشق توسط زن ومرد حتی بعد از ازدواج، بی فرهنگ وبی کلاس معرفی کردن والدین دارای فرهنگ سنتی واصیل، القای موضوع که عشق گمشد? هر فرد،دنبال او می گردد ومعرفی دوست دخترها ودوست پسرها به عنوان دوستان خانوادگی ونه تنها به عنوان عاشق ومعشوق می باشد.1



نوشته شده در یکشنبه 93 مرداد 12ساعت ساعت 12:54 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید


4.تأثیربر فرهنگ وهویّت اجتماعی بدون در نظر گرفتن جنس(دختر یا پسر )
پس از ورود تلویزیون های ماهواره ای به فضای فرهنگی جوامع به ویژه جوامع درحال توسعه ، جامعه شناسان به آثار و پیامدهای آن توجه کردند ونشان دادند که آثار آن بر جامعه وتغییر و تحولاتی که قادر است بر روی جامعه و فرهنگ آن انجام دهد گوناگون است. به همین دلیل در اینجا از فرضیات ونتیج? تحقیقی که این زمینه انجام شده است استفاده می کنیم .
آیابـین افرادی که از ماهـواره استـفاده نمـی کنند، افرادی که استفاده کمی از ماهواره می کنند وافرادی که استفاده زیادی از ماهواره می کنند از نظر جنس تفاوت وجود دارد؟
همانند سازی پایین آوردن سطح درک عمومی از هنر وهمچنین حذف موفق هرگونه مخالفت با فرهنگ توده ای است. این رسانه در کشور ما تابع همان وضعیت دوپار? جغرافیایی وتفاوت فرهنگی است. نگاهی به بخش عظیمی از برنامه های تلویزیون ماهواره ، که مخصوص جوانان تهی? وپخش می شود ، نشان می دهد که این محصولات چگونه در کار تولید شکلی آرمانی از زندگی هستند. هویت فردی و اجتماعی در اجتماعات و جامعه های که زیر نفوذ این وسایل ارتباطی اند ، در مسیر فرا ملیتی شدن ، دگرگون شدن ، متزلزل شدن ودگرگون شدن حرکت می کند. مفهوم سرمای? فرهنگی ، به عنوان بخشی از ترجیحات ، انتخاب ها ، سلائق ذوقی و تعلقات ، یکی از عناصر فرهنگی هویت اجتماعی است ، که بنا به مفروضات این مطالعه ، بخش مهمی از سرمای? فرهنگی ، در جوامع معاصر که زیر تأثیر فرایند جهانی شدن در سای? رشد و گسترش وسایل ارتباط جمعی است از برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای نشأت می گیرد. این شبکه ها عبارت اند از شبکه های خارجی با برنامه هی متنوع علمی ، تحقیقاتی ، ورزشی ، تفریحی ، تجاری ، وشبکه هی فارسی زبان ، که اخیراً به خیل وسیع آن ها پیوسته اند، و سرمای? فرهنگی تماشاگران خود را تأمین می کنند. در این راستا نتایج تحقیق نشان می دهد که دانشجویان دختروپسری که از ماهواره استفاد? کم یا زیادی می کنند دارای سرمایه فرهنگی متمایزتر و متفاوت تر ، نسبت به دانشجویان دختر وپسری که از ماهواره استفاده نمی کنند هستند. به عبارت دیگر ذوق وسلیق? هنری به عنوان منبعی برای تعریف هویت اجتماعی و تمایز اجتماعی ، برای همه به یکسان شناخته شده یا مورد بهره برداری نیست . بنابراین جوانان دانشجویی، که در دور? انتقال به بزرگسالی وبلوغ اجتماعی قرار دارند، زیر تأثیر برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای قرار می گیرند و به همین دلیل دغدغ? هویت وتمایز برای آنان مسئله ای حساس واساسی است و می توان انتظار داشت که در این دور? سرشار از ابهام وعدم تعیین، کلی? منابع وامکانات تعریف یک هویت متمایز وفردیت مستقل تا به انتها مصرف شود. در این بین میزان اهمیتی که دختران وپسران به مقوله های مختلف مدیریت بدن می دهند به وضوع متفاوت است. اگر شیوه های مدیریت بدن را به مثابه روشنی برای به نمایش درآوردن هویت فردی واجتماعی بدانیم، می توانیم تفاوت های فوق را به صورت فرضیه ای توضیح دهیم. با توجه به مفهوم «نمایش» واضح است که تنها قسمت های بیرونی بدن- هرآنچه که طبق فرهنگ یک جامعه جزء قسمت های قابل رؤیت تعریف می شود کانون فعالیت اجتماعی است. بدین معنا که دانشجویان پسرودختری که از ماهواره استفاده کم یا زیاد می کنند اهمیت بیشتری به مدیریت بدن در مقایسه با دانشجویان دختر وپسری که از ماهواره استفاده نمی کنند می دهند واز این طریق هویت اجتماعی متمایزی در زمین? پوشش ،آرایش، مد وکلاً مدیریت بدن پیدا می کنند که به طبع با ارزش ها وهنجارهای جامعه واقعی فرد متمایز است. نتیجه این دوگانگی ساختاری رسانه ها، دوگانگی ساختار اجتماعی ونا به سامان شدن جامعه وبه ویژه متزلزل شدن بنیان های دینی واعتقادی نسل جوان است. به نظر می رسد تجلی دوگانگی مذکور ورسانه های مرتبط با آن وکسانی که به این وسایل جدید ارتباطی واطلاعاتی دسترسی دارند، قابل ملاحظه تر است، چرا که رسانه های مذکور نوعی مناسبات جدید ایجاد می کنند که در این مناسبات انسان ها بیش ازپیش گوشه گیر، منزوی وکم تحرک شده وکم کم از زمین? عملی زندگی خود دور می شوند. چگونگی ارتباط میان استفاد از برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای ومیزان دینداری پاسخگویان با توجه به داده های تحقیق می توان دید که به نسبت افزایش استفاده از برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای میزان دینداری کاهش می یابد. بدین معنی که دانشجویان دختر وپسری که از ماهواره استفاده کم یا زیاد می کنند دارای دینداری ضعیف تری نسبت به دانشجویان دختر وپسری که از ماهواره استفاده نمی کنند هستند.این در حالی است که در داخل ایران تعداد کثیری از خانواده ها به رسانه های نوین اطلاعاتی وارتباطی ، به ویژه شبکه هی ماهواره ای دیجیتال خارجی وفارسی زبان دسترسی دارند واز برنامه ها استفاده می کنند. مسئل? مهم در اینجا این است که از این عده، بیشترین افرادی که از این برنامه های شبکه های ماهواره ای استفاده می کنند نوجوانان وجوانان هستند. بیشتر آنان در سنین رشد ومراحل شکل گیری هویت فردی واجتماعی اند که در معرض برنامه های شبکه های ماهواره ای قرار می گیرند. آنان کم کم دغدغه ها، ذهنیت ها، هویت ها، شخصیت ها و مسائل مشابه مطرح در برنامه های این شبکه های ماهواره ای، را که عمدتاً مبتنی بر مسائل افراد وجوانان کشورهای توسعه یافته است، پیدا خواهد کرد. در اجتماع مجازی با آنان یکپارچه ومتجانس خواهند شد. اقتدار خانواده سنتی، که هنجارها و ارزش های این خانواده یکی از مؤلفه های تعیین کنند? نظام شخصیتی و هویتی بوده است، تضعیف می شود ویا دگرگونی این نهاد با استفاده از برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و به موازات بی ثبات شدن تمامـی شالوده های ساختـاری هویت فردی واجتماعی می تواند پیامدهای مهمی در تعریف هویت اجتماعی افراد از هویت خویشتن وعدم انسجام هویت اجتماعی افراد داشته باشد. لذا در جوامع معاصر، جوانان، فرایند اجتماعی شدن را بیرون از الگوهای سنتی خانواد? پدرسالار وبیشتر زیر تأثیر رسانه ها می گذرانند واز همان سنین آغازین با لزوم انطـباق با وضعیت های متفاوت و نقش های متفاوت بزرگسالی روبه رو می شوند. به زبان جامعه شناسی، فرایند جدید رسانه های به خصوص برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای تا حدودی هنجارهای نهاد خانواده پدرسالار را کم رنگ و نقش های درون خانواده را متنوع می کند. تحول در خانواده سنتی به صورت جدایی فزاینده ابعاد مختلفی، که قبلاً درخانواده پدرسالار در کنار یکدیگر قرار داشتند، بروز نموده است. از آنجا که خانواده سنتی و هنجارها و ارزش های این خانواده یکی از مؤلفه های تعیین کنند? نظام شخصیتی و هویتی افراد بوده است، تضیف یا دگرگونی این نهاد به موازات بی ثبات شدن تمامی شالوده های هویت فردی و جمعی می تواند پیامدهای مهمی در «باز تعریف» و فقدان انسجام هویت ها به ویژه هویت اجتماعی جوانان داشته باشد. بدین معنا که بین میزان پذیرش اقتدار خانواده سنتی در بین دانشجویان دختر و پسری که از ماهواره استفاده نمی کنند با دانشجویان دختر و پسری که از ماهواره استفاده کم یا زیادی می کنند تفاوت معنا داری است.یعنی دانشجویان دختر یا پسری که از ماهواره استفاده کم یا زیادمی کنند نسبت به دانشجویان دختر یا پسری که از ماهواره استفاده نمی کنند پذیرش کمتری از ایدئولوژی واقتدار خانواده سنتی دارند. لذا این تحولات در درون خانواده سنتی زیر تأثیر استفاده از برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای نگرش ها و ارزش های بنیادی خانواده سنتی را دچار تحول و دگرگونی می کند.
اکنون یکی از مناقشه های عمد? جامعه شناسی معاصر این است که مفهوم طبقه یا پایگاه اقتصادی - اجتماعی و موقعیت اقتصادی یا سرمای? اقتصادی قدرت تبیین خود را در هویت بخشی به کنشگران درحال از دست دادن است. به عبارت دیگر، گروه بندی های مبتنی بر فعالیت های تولیدی و شغل و موقعیت اقتصادی نمی تواند تشابه و تفاوت در خصوصیات فرهنگی، اجتماعی، رفتاری، اعتقادی و هویتی را توضیح دهد. سخن گفتن از خصوصیات فرهنگی، عقاید و ارزش ها و رفتارها و نگرش های متمایز گروه های اجتماعی، به معنای سخن گفتن از « هویت اجتماعی » آنان است. به هر حال در اینجا هدف شناخت و نشان دادن این واقعیت است که در دور? مدرنیته نقش عوامل ساختاری چون پایگاه اقتصادی - اجتماعی و سرمای? اقتصادی با دگرگون شدن شالوده های سنتی جامعه و ایجاد مراجع هویت ساز غیر سنتی در شکل دهی به هویت اجتماعی افراد کم رنگ می شود. لذا مشاهده می شود بین هویت اجتماعی دختران دانشجو و پایگاه اقتصادی - اجتماعی و سرمایه فرهنگی شان تمرکز آن چنانی در یک رده اجتماعی در رابطه با یک نوع هویت اجتماعی خاصی مشاهده نمی شود. پس می توان گفت که در جامعه در حال گذار ما دیگر تعلقات اجتماعی و طبقاتی و ساختارهای انتسابی سنتی نمی توانند نقش اساسی را در شکل دهی به هویت اجتماعی دختران و پسران دانشجو به عهده گیرند.
در نهایت اینکه فرضیه ها، که در بین سه گروه از آزمودنی ها که از نظر متغیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی تفاوت وجود دارد، تأیید، نمی شود. همچنین این فرضیه که بین سه گروه از آزمودنی ها، که از نظر استفاده از برنامه های شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و داشتن ماهواره مثل یک ده? گذشته نماد مخصوص و متعلق به طبقات بالا وخانواده های با منزلت اجتماعی بالا و سرمایه اقتصادی بالا نیست بلکه یافته های این تحقیق حاکی از آن است که دختران و پسران دانشجو متعلق به منزلت های بالا رو به بالا، بالا رو به پایین، متوسط رو به بالا، متوسط رو به پایین، پایین رو به بالا و پایین رو به پایین وبا هرنوع سرمایه اقتصادی از این نوع تکنولوژی ارتباطی در درون خانه های خود به راحتی استفاده می کنند. در مورد ارتباط جنسیت با متغیرهای ماهواره، میزان دینداری، مدیریت بدن، سرمایه فرهنگی، پذیرش اقتدار خانواده سنتی، پایکاه اقتصادی - اجتماعی و سرمای? اقتصادی حاصل تحقیق نمایان گراین است که بین سه گروه از آزمودنی ها، از نظر جنس تفاوت وجود دارد، تأیید نمی شود. یعنی باتوجه به تحقیق نمی توان گفت که دختران دانشجو نسبت به پسران دانشجو بیشتر از ماهـواره استـفاده می کنند یا وقت و زمان بیشتری را صرف تماشای برنامه های ماهواره می کنند. همچنین تفاوت معناداری بین جنس با متغیرهای سرمایه فرهنگی، پایگاه اقتصادی - اجتماعی و سرمایه اقتصادی وجود ندارد. اما تفاوت معناداری بین جنس با متغیرهای میزان دین داری، پذیرش اقتدار خانواده سنتی و مدیریت بدن وجود دارد. بدین معنا که یافته های این تحقیق حاکی از این است که بین ارزش ها و هنجارها مورد قبول والدین با ارزش ها و هنجارهای متفاوت که در سطح جهان تبادل اطلاعـات می کنند و تعامـل دارند یکپارچه می سازد. افراد، گروه ها و ملیت های مختلف را در جامع? دیگری غیر از جوامع ملی و واقعی خودشان متعهد می سازد و هویت اجتماعی جدیدی را برایشان بر ساخت و تعریف می کنند.1
5.زدن زیرآب بنیان خانواده
در خانواده با معیارهای اسلامی، مرد احساس مسؤولیت عمیقی در قبال اعضای خانواده‌ی خود دارد و خود را موظف به حفظ حریم خانواده می‌داند و این تلقی باعث تعهد مرد به بانوی خان? خود و فرزندان برای تأمین نیازهای آنها می‌شود. در برنامه‌های ماهواره‌ای مرد خانواده به عنوان یک فرد مطرح می‌شود که امیال فردی‌اش معیار رفتارهای او هستند. چنین فردی خود را متعهد به دیگر اعضای خانواده نمی‌داند و خودِ او مقدم بر تمام مناسبات خانوادگی است و برای
تأمین امیال و نیازهای خود می‌تواند روابط مقدس خانوادگی را زیر پا بگذارد. چنین مردی مطلوب زن ایرانی و غیرتِ زنانه‌ی او نیست و لذا مرد خانواده را تکیه‌گاه محکم خود و فرزندانش می‌خواهد.از سوی دیگر برنامه‌های ماهواره‌ای زن را نیز به همین ترتیب یک فرد تعریف می‌کند که امیال او مقدم به هر فرد دیگر از جمله اعضای خانواده است. چنین زنی نیز مطلوب مرد در خانواده‌ی ایرانی با آموزه‌های اسلامی نیست که زن را مدیر منزل و مسئول تربیت فرزندان و تنظیم ارتباطات اجتماعی تلقی می‌کند. بر همین قیاس فرزندان در خانواده‌ی اسلامی دارای نقش‌ها و موقعیت‌های تعریف شده هستند که حقوق و تکالیفی را در رابطه با پدر و مادر و خانواده بعنوان یک نهاد به عهده دارند. برنامه‌ها و سریال‌های ماهواره‌ای این نقش‌ها را دگرگون معرفی می‌کنند و برای مثال یک دختر یا پسرِ جوان در خانواده‌ی غربی را آزاد از تعهدات به پدر و مادر و نهاد خانواده نشان می‌دهند. چنین تصویری باعث تعارض نقشی در فرد می‌شود و در حالی که فرهنگ و واقعیات زندگی او تکالیف دیگری برای او تعریف کرده‌اند و البته متناسب با این تکالیف، حقوقی نیز برای او در نظر گرفته‌اند که فرزند یک خانواده‌ی غربی از آنها محروم است. بر این اساس برنامه‌های ماهواره‌ای با تعقیب یک خط سیر فکری که مهمترین مفهوم آن «فردگرایی» است، سعی در بازاندیشی مناسبات خانوادگی دارد. اولین گام در این مسیر تعریف مجدد نقش‌های اعضای خانواده است. در حالی که این نقش‌ها و حقوق و تکالیف تعریف شده برای آن، حاصل پیشین? دیرین خانواده در ایران بر اساس تعالیم اسلامی است و اجزای آن با هم انطباق یافته‌اند و به هماهنگی رسیده‌اند. بر این مبنا برخی از مهم ترین آسیب‌های ماهواره برای خانواده و اعضای آن در کشور ما عبارتند از؛ ترویج فردگرایی، بازاندیشی نقش‌ها، تعارض فرهنگی، ناآرامی ذهنی و نارضایتی، که خود در میان زنان و مردان و فرزندان خانواده و نهایتاً بعنوان اعضای اجتماع، اثرات متفاوتی دارد. با تضعیف خانواده، تکیه‌گاه فرد و پایگاه اجتماعی و اقتصادی‌اش تضعیف می‌شود و باید پیش از نهادهای فرهنگی یا سیاسی، خود فرد جلودار مبارزه با عناصر بیگانه و متعدد به حریم خانواده‌اش باشد.1


نتیجه

در عصر حاضر را که عصر دوم رسانه ها و یا عصر ارتباطات می نامند. پیشرفت علوم و فناوری، چنان رشد سریعی دارد که توان مقاومت در برابر آن به سختی امکان پذیر است و راه اندازی شبکه های متعدد ماهواره ای در سرار دنیا نیز می تواند موجب نوعی جنگ روانی عظیم گردد. حتی اگر بخواهیم ابعاد منفی را نادیده بگیریم و جنبه های مثبت موضوع مورد بحث را که ممکن است مفید وسازنده هم باشند در نظر آوریم، باز هم این واقعیت وجود دارد که کشورهای دریافت کنندهْ امواج، هیچ گونه نقش و دخالتی در انتخاب برنامه نخواهد داشت و این امر برخلاف اصل حاکمیت دولت ها در عرصه حقوق بین الملل است.
هدف شبکه های ماهواره ای تغییر الگوی نگرشی و رفتاری خانواده ها می باشد. این برنامه ها قصد دارند نوع تفکر و بینش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ما را تغییر دهند و مصرف گرایی را میان تماشاگران نهادینه کنند. این نوع شبکه ها ابتدا مغز مخاطبان خود را تسخیر و در ادامه آنچه خود دوست دارند را به آن ها القا می کنند. شبکه های ماهواره ای به دنبال کانالیزه کردن جریان های فرهنگی هستند به این معنی که تمام جویبارهای کوچک فرهنگی به رودخانه اصلی که جهان بینی آن هاست منتقل شوند. این ها قصد دارند زبان، گفتار و بینش های خرده فرهنگ ها را تغییر دهند و به سمت فرهنگ غرب ببرند. القائات شبکه های ماهواره به مخاطبان خود تا حدی زیاد تأثیر گذار است که به هیچ عنوان نمی توان ا دعا کرد بزرگسالان ازآسیب های آن مصون هستند و تنها باید نوجوانان و جوانان را در این خصوص واکسینه کرد. سریال های ماهواره ای عاملی در تحول بسیاری از خانواده های ایرانی می باشند، زمانی که اعضای خانواده ساعت ها به مشاهدهْ برنامه های مختلف ماهواره از جمله سریال های خانوادگی می پردازند، رعایت بسیاری از ارزش ها از جمله حریم میان زن و مرد برای آن ها کم رنگ می شود؛ هم اکنون دختران و پسران جوان تحت تآثیر شبکه های ماهواره ای خیلی راحت بدون در نظر گرفتن جنس با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، به گونه ای که شاهد افزایش ارتباطات نامشـروع خانوادگـی هستیم و ارزش هـای خانوادگـی که در پناه آن ارتباطات میان زن و مرد نامحرم محدود می شد، کنار گذاشته شده است.
در اینجا باید خاطر نشان کرد که امروزه هیچ کشوری بی نیاز از جوامع و کشورهای دیگر نیست و ارتباط متقابل و تعامل سازندهْ دادوستدهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی از ضرورت های زندگی در جهان کنونی است. ما به ناچار، چه بخواهیم و چه نخواهیم، وارد این مرحله شدیم. ما نمی توانیم مرزهای خود را بر روی دیگران ببندیم، حتی اگر هم بخواهیم نمی توانیم این کار را بکنیم. به جای آن که جهانی شدن و رشد گسترده وسایل ارتباطات جمعی به خصوص شبکه های ماهواره ای را یک خطر تلقی بکنیم خود را برای مواجههْ منطقی با آن آماده کنیم. بنابراین جهت گیری هم گرایی جامعه شناسی معاصر به سمت پذیرفتن اهمیت روز افزون استفاده از ماهواره درپخش برنامه های تلویزیونی و امکان استفاده از صدها شبکهْ تلویزیونی و بالا بردن قدرت انتخاب افراد است، استفادهْ فزاینده از ماهواره ها به عنوان شاه راه در فرآیند هویت بخشی و شکل گیری آن در جامعه نقش پیدا می کنند.

راهکارهای پیشنهادی

1. تقویت فرهنگ خودی و نشان دادن ارزش های بالای آن به سطوح پایین جامعه، دفاع از ارزش های ملی، ارتقاء سطح آگاهی افراد، ترویج زندگی معنوی وتقوا، ترویج الگوهای رفتاری صحیح در خانواده و جامعه.
2. حرکت مقابله ای صدا و سیما برای ساختن و بازنمایی مجدد ارزش های جامعه و صیانت از حریم خانواده به منظور مقابله با اثرات منفی فیلم های مناسب ماهواره ای.
3. حرکت آگاهانه و صحیح مدیران فرهنگی جامعه برای کاهش اثرات منفی برنامه های ماهواره.
4. وظیفهْ اصلی مسئولان فرهنگی، ایمن سازی افراد به ویژه نوجوانان و جوانان در برابر هجــوم بیگانگــان و افزایــش قدرت مقــاومت آنان است . ایمــن سازی نیـز با بـرنامه ریزی های اساسی برای گسترش شناخت معارف الهی و باورهای اعتقادی و مذهبی در جامعه میسر است که می تواند با گذشت زمان، افراد جامعه را به خود آگاهی و خود باوری برساند. به عبارت دیگر باید جوانان عزیز را به گونه ای تربیت کرد که آگاهانه و با اختیار کامل از گناه دوری کنند تا بتوانند از ماهواره به عنوان برنامه تکمیلی بهره مند شوند.
5. تبیین صحیح پیامدهای منفی ماهواره برای جوانان و والدین آن ها با بهره مندی از مطبوعات، رسانه ها و انجمن اولیا و مربیان مدرسه.
6. بی شک محـدود آفرینی در استفاده از برنامه های ماهواره بدون جایگزین کردن برنامه های سازنده و مورد علاقه جوانان در رسانه های ملی به نتیجه نخواهد رسید. بنابراین گسترش شبکه های رادیویی و تلویزیونی و توسعه برنامه های گوناگون، باید جزو برنامه های اساسی دولت مردان، به ویژه مسئولان صدا و سیما قرار گیرد.



نوشته شده در یکشنبه 93 مرداد 12ساعت ساعت 12:53 عصر توسط مشتعلی| نظر

آیات و احادیث در رابطه با جهاد


مقدمه :
در قرآن کریم در 45 آیه به موضوع قتال و در 29 آیه به موضوع جهاد اشاره شده است. قتال به طور مشخص به جنگیدن در جبهه ی نبرد اشاره دارد ولی جهاد دارای معنای وسیع تری است. لذا خداوند در 8 آیه از آیات 29 گانه ی تحت الذکر به جهاد با مال و جان اشاره می فرماید و در آیات دیگر از بیان چگونگی جهاد در آیه مشخص می شود که شامل هر تلاشی در راه خدا می باشد .
در این شماره سعی داریم تا بصورت گذرا به بیان "جهاد در آیات قرآن" بپردازیم.

1وسیله رستگاری
2بهترین تجارت با خدا
3خیرات وخوبی ها ویژه جهاد گران
4 جهادگران، امیدواران به رحمت الهی
5 مومنان واقعی، جهادگرند
6 برتری جهادگران
7 متخلفین از جهاد در عذاب الهی
8 عظیم ترین درجات
9 سبب هدایت
10 اخلاص ؛شرط جهاد
11جهاد به نفع خودتان است
12 سلب توفیق
13آزمایش الهی
14دوستی نکردن با دشمن خدا


جهاد در قرآن:
.1 جهاد وسیله رستگاری:مائده /35
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«ای کسانی که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید»
خداوند در این ایه راه رستگاری را سه چیز بیان می فرماید: «تقوا، وسیله ای به سوی خدا و جهاد در راه خدا»
یعنی هر سه این لوازم برای رستگاری لازم است که تقوا عبارت از ترک گناه و انجام واجبات است و وسیله به سوی خدا طبق فرمایش امیرالمومنین علی(ع) اهل بیت می باشند( وابتغوا ألیه الوسیله انا وسیله و أنا و ولدی ذریته المناقب ص 75)

و جهاد نیز کوشش در آن مسیری است که خداوند به آن دستور داده است.
مراد از جمله:" وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ" مطلق جهاد است، یعنی اعم از جهاد با نفس و جهاد با کفار است، زیرا این جمله متصل به جمله قبل است که در آن وسیله عبارت بود از مطلق هر چیزی که بنده را با پروردگارش مرتبط می‏سازد.

" وسیله" در اصل به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می‏شود می‏باشد.
»وسیله دراین آیه معنی بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می‏شود .

حضرت علی علیه السلام در" نهج البلاغه" خطبه 110 می‏فرماید: بهترین وسیله‏ای که می‏توان با آن به خدا نزدیک شد ایمان به خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او و کلمه‏ی اخلاص و اقامه‏ی نماز و پرداخت زکات و روزه گرفتن ماه رمضان و حج و عمره و صله‏ی رحم و انفاق‏های پنهانی و آشکار و کارهای نیک است.
در این آیه، به چند نکته اشاره میکند: تفسیر نور، ج‏3، ص: 79
راه سعادت و رستگاری؛ ایمان «آمَنُوا»، تقوا «اتَّقُوا اللَّهَ»، شفاعت «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ» و جهاد «وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ است.
برای رسیدن به فلاح، هم باید گناهان را ترک کرد، «اتَّقُوا اللَّهَ» هم باید طاعات را انجام داد.
کارهای خیر همه زمینه و وسیله‏ی سعادتند. (البتّه اگر با گناه خود آن زمینه‏ها را از بین نبریم)

2 جهاد بهترین تجارت با خدا: صف/11
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُ‏ْ وَ أَنفُسِکُمْ ذَالِکمُ‏ْ خَیرٌْ لَّکمُ‏ْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(
«ای کسانی که ایمان آورده اید ایا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک نجات دهد دلالت نکنم به خدا و رسول او ایمان آورید و با مال و جان در راه خدا جهاد (تلاش) کنید، این کار از هر تجارت برای شما بهتر است، اگر دانا باشید یکی از اهداف مهم این سوره، دعوت به ایمان و جهاد است، آیات مورد بحث نیز تاکیدی است به این دو اصل، با مثال لطیفی که انگیزه حرکت الهی را در جان انسان به وجود می‏آورد، انگیزه‏ای که شرط پیروزی اسلام بر تمام ادیان است و در آیات قبل این سوره به آن اشاره شده است.



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:19 عصر توسط مشتعلی| نظر


نخست در آیه 10 این سوره می‏فرماید:
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُ‏ْ عَلیَ‏ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ
" ای کسانی که ایمان آورده‏اید! آیا شما را به تجارتی دلالت کنم که از عذاب الیم، نجاتتان می‏دهد؟
با اینکه" ایمان" و" جهاد" از واجبات قطعیه‏اند، ولی در اینجا آن را نه به صورت امر، بلکه به صورت پیشنهاد تجارت، مطرح می‏کند، آن هم آمیخته با تعبیراتی که از لطف بی‏پایان خدا حکایت دارد.
بدون شک" نجات از عذاب الیم"، از مهمترین خواسته‏های هر انسانی است، و لذا این سؤال که آیا می‏خواهید شما را به تجارتی رهنمون شوم که شما را از عذاب الیم رهایی می‏بخشد؟ برای همه، جالب توجه است.
هنگامی که با این سؤال دلها را به سوی خود جذب کرد، بی‏آنکه منتظر پاسخ آنها باشد، به شرح آن تجارت پرسود پرداخته، می‏افزاید: تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 88

(تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ)
به خدا و رسول او ایمان بیاورید و در راه خداوند با اموال و جانهایتان جهاد کنید".
بدون شک خدا نیازی به این تجارت پرسود ندارد، بلکه تمام منافع آن دربست به مؤمنان تعلق می‏گیرد، لذا در پایان آیه می‏فرماید:" این برای شما از هر چیز بهتر است اگر بدانید" (ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)
قابل توجه اینکه مخاطب، مؤمنانند، به قرینه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا و در عین حال آنها را به دو اصل" ایمان" و" جهاد" دعوت می‏کند، ممکن است این تعبیر اشاره به این باشد که ایمان اسمی و سطحی کافی نیست، ایمان عمیق و خالص لازم است که بتواند سرچشمه ایثار و فداکاری و جهاد گردد، و نیز ممکن است ذکر ایمان به خدا و رسول در اینجا شرحی باشد بر ایمان که به طور اجمال در آغاز آیه گذشته آمده بود.

به هر حال، ایمان به پیامبر ص از ایمان به خدا جدا نیست، همانگونه که جهاد با جان، از جهاد با مال نمی‏تواند جدا باشد، زیرا تمام نبردها نیاز به وسائل و امکاناتی دارد که از طریق کمکهای مالی باید تامین شود، بعضی قادر بر هر دو نوع جهادند، و بعضی تنها قادر بر جهاد با مال و در پشت جبهه‏اند، و گاه تنها جان دارند و آماده بذل جان.
اما به هر صورت باید این دو نوع جهاد با یکدیگر توأم گردد تا پیروزی فراهم شود و اگر می‏بینیم جهاد با مال مقدم داشته شده نه به خاطر آن است که از جهاد با جان مهمتر می‏باشد، بلکه به خاطر این است که مقدمه آن محسوب می‏شود چرا که ابزار جهاد از طریق کمکهای مالی فراهم می‏گردد.

3 خیرات و خوبی ها ویژه ی جهادگران است: توبه/88
«لَکِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ مَعَهُ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ وَأُوْلَئِکَ لَهُمُ الْخَیْرَاتُ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
« ولی پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده‏اند با مال و جانشان به جهاد برخاسته‏اند و اینانند که همه خوبی ها برای آنان است اینان همان رستگارانند»

از جمله نکاتی که در تفسیر نور، ج‏5، ص: 122 در ذیل این آیه به آن اشاره شده است:

از شرکت نکردن منافقان و مرفّهان در جنگ، نگران نباشیم...
2 منافقان مپندارند با نیامدنشان به جهاد، اسلام بی‏یاور می‏ماند. «لکِنِ الرَّسُولُ ...»
3 رهبر، پیشاپیش رزمندگان است. «الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ»
4 تنها ایمان به پیامبر کافی نیست، همراهی با او نیز لازم است. «آمَنُوا مَعَهُ»
5 جهاد باید در همه‏ی ابعاد باشد. «جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
6 رستگاری، تنها در سایه‏ی ایمان و جهاد است. «أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
7 جنگ و جهاد، مایه‏ی نزول خیرات و برکات الهی بر رزمندگان است. «أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ»
8 مجاهدان رستگارند، چه پیروز شوند و چه در ظاهر شکست بخورند.
«جاهَدُوا»، «الْمُفْلِحُونَ» تعبیرات این دو جمله طبق قواعدی که در علم" معانی بیان" آمده است همگی دلیل بر انحصار است، یعنی تعبیرات فوق نشان می‏دهد که رستگاران تنها این گروهند و همچنین کسانی که استحقاق هر گونه خیر و سعادتی را دارند تفسیر نمونه، ج‏8، ص: 76تتوووئ_(تنها این دسته‏اند، همانها که با تمام وجود و امکاناتشان جهاد می‏کنند
تفسیر نمونه، ج‏8، ص: 75

از این آیه به خوبی استفاده می‏شود که اگر" ایمان" و" جهاد" توام گردد هر گونه خیر و برکتی را با خود همراه خواهد داشت، و جز در سایه این دو، نه راهی به سوی فلاح و رستگاری است، و نه نصیبی از خیرات و برکات مادی و معنوی!.

4 جهادگران امیدواران به رحمت الهی هستند: ( بقره / 218)
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أُوْلَئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
آنان که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و راه خدا جهاد نموده‏اند، آنان به رحمت‏ خدا امیدوارند و خداوند آمرزنده مهربان است

در شأن نزول این آیه در تفسیر نور، ج‏1، ص: 342 میخوانیم:رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله شخصی را به نام عبد اللّه بن جحش به همراه هشت نفر با نامه‏ای برای کسب اطلاعات از کفّار و مشرکین فرستاد، امّا بعد از ملاقات، درگیری پیش آمد و در این بین رئیس گروه مقابل کشته شد و دو نفر از آنان به اسارت درآمده و اموالشان مصادره گردید.
این حادثه در اوّل ماه رجب که از ماه‏های حرام است واقع شده بود، در حالی که این گروه گمان کرده بودند که آخر جمادی الثانیه است، نه اوّل رجب. به هر حال این قتال اشتباهاً در اوّل رجب صورت گرفت و کفّار این موضوع را دستاویز قرار داده و شایع کردند که مسلمانان احترام ماه‏های حرام را نگه نمی‏دارند.
در برابر این تبلیغات دشمنان، قرآن جواب می‏دهد که گرچه جنگ در ماه حرام واقع شده، ولی این قتال به اشتباه از سوی مسلمانان صورت گرفته است، در حالی که شما مشرکان به عمد مرتکب گناهانی شده‏اید که مجازات آنها به مراتب از قتال در ماه حرام بیشتر است. بنا بر این شما با داشتن سابقه‏ی آن همه جنایت و رسوایی و ارتکاب گناهان بزرگ، نباید این عمل اشتباه را دستاویز قرار دهید.
پیام‏هایی که ذیل این آیه در تفسیر نور، ج‏1، ص: 345 آمده است:

1 رتبه‏ی ایمان، مقدّم بر عمل است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا»
2 امید به لطف پروردگار، مشروط به ایمان، هجرت و جهاد است. «آمَنُوا» «هاجَرُوا وَ جاهَدُوا» «أُولئِکَ یَرْجُونَ»
3 اصول افکار و اعمال اگر صحیح باشد، اشتباهات جزئی قابل عفو است.("آمَنُوا») ( «هاجَرُوا») ( «یَرْجُونَ»)
4 به لطف خداوند امیدوار باشیم، نه به کارهای نیک خود. زیرا خطر سوء عاقبت و حبط عمل و عدم قبول اطاعت، تا پایان عمر در کمین است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»
5 چون بنده امیدوار به رحمت خداوند است، خداوند نیز اعلام می‏کند: آمرزنده و مهربان است. «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
6 ارزش هجرت و جهاد آن است که در راه خدا و برای او باشد. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
7 مؤمنان و مهاجران مخلص نیز به رحمت و مغفرت او نیاز دارند. «آمَنُوا»، «هاجَرُوا») ( «یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ»)
8 از خطای مهاجران و مجاهدان در راه خدا، باید گذشت. «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
9 امید بدون عمل، آرزویی بیش نیست. چنان که در آخرین آیه سوره‏ی کهف می‏خوانیم: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»

هر کس امید به لقای پروردگار و رسیدن به مقام قرب را دارد، پس باید عمل خالصانه انجام دهد ، خداوند می‏فرماید:
من نزد گمان بنده‏ی مؤمن هستم، اگر گمان خوب به من ببرد به او خوبی می‏رسانم. کافی، ج 2، ص 72»

5 مومنان واقعی، جهادگرانند: (حجرات/15)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئکَ هُمُ الصَّدِقُونَ
مؤمنان کسانی هستند که به خدا و پیامبر او ایمان آورده‏اند و دیگر شک نکرده‏اند، و با مال و جان خویش در راه خدا جهاد کرده‏اند. اینان راستگویانند
آری نخستین نشانه ایمان عدم تردید و دو دلی در مسیر اسلام است، نشانه دوم جهاد با اموال، و نشانه سوم که از همه برتر است جهاد با انفس (جانها) است.
به این ترتیب اسلام به سراغ روشنترین نشانه‏ها رفته است: ایستادگی و ثبات قدم، و عدم شک و تردید از یک سو، و ایثار مال و جان از سوی دیگر تفسیر نمونه، ج‏22، ص: 213.
چگونه ممکن است ایمان در قلب راسخ نباشد در حالی که انسان از بذل مال و جان در راه محبوب مضایقه نمی‏کند.
و لذا در پایان آیه می‏افزاید:" چنین کسانی راستگو هستند" و روح ایمان در وجودشان موج می‏زند (أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ)
این معیار را که قرآن برای شناخت" مؤمنان راستین" از" دروغگویان متظاهر به اسلام" بیان کرده، منحصر به فقرای طایفه" بنی اسد" نیست، معیاری است روشن و گویا برای هر عصر و زمان، برای جداسازی مؤمنان واقعی از مدعیان دروغین، و برای نشان دادن ارزش ادعای کسانی که همه جا دم از اسلام می‏زنند و خود را طلبکار پیامبر ص می‏دانند ولی در عمل آنها کمترین نشانه‏ای از ایمان و اسلام دیده نمی‏شود.
در مقابل، کسانی هستند که نه تنها ادعایی ندارند، بلکه همواره خود را مقصر می‏شمرند، و در عین حال در میدان ایثار و فداکاری از همه پیشگامترند.
و اگر این معیار قرآنی را برای سنجش مؤمنان واقعی به کار بریم معلوم نیست از انبوه میلیونها میلیون مدعیان اسلام چه اندازه مؤمن واقعی هستند، و چه مقدار مسلمان ظاهری؟!
تفسیر نمونه، ج‏22، ص: 214
تعریف مؤمنین به صفاتی که در آیه آمده، تعریفی است که هم جامع صفات مؤمن است و هم مانع، یعنی هیچ غیر مؤمنی مشمول آن نمی‏شود، در نتیجه هر کس متصف به این صفات باشد مؤمن حقیقی است، هم چنان که هر کس یکی از این صفات را نداشته باشد، مؤمن حقیقی نیست.

و ایمان به خدا و رسولش عقدی است قلبی بر توحید خدای تعالی و حقانیت آنچه که پیامبرش آورده، و نیز عقد قلبی بر صحت رسالت و پیروی رسول در آنچه دستور می‏دهد.
" ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا"- یعنی مؤمنین آنهایی هستند که ایمان به خدا و رسول او بیاورند، و دیگر در حقانیت آنچه ایمان آورده‏اند شک نکنند، و ایمانشان ثابت و آن چنان مستقر باشد که شک آن را متزلزل نکند. و این شک نکردن آنان منحصر به یک زمان نیست، بلکه در زمانهای آینده نیز شک نمی‏کنند، گویا شک چیزی است که دائما خطرش وجود دارد، در نتیجه این آیه می‏فهماند که باید استحکام اولی ایمان باقی بماند.
" وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ"- کلمه" مجاهده" که مصدر" جاهدوا" است، به معنای بذل جهد و به‏کارگیری تمامی توان خویش در پیشبرد راه خدا است. و کلمه" سبیل اللَّه" به معنای دین خدا است. و منظور از مجاهده به اموال و انفس؛ " عمل و به کار گرفتن تا آخرین درجه قدرت" است در انجام تکلیف مالی الهی، از قبیل زکات و سایر انفاقات واجب، و انجام تکالیف بدنی چون نماز و روزه و حج و غیره.
و معنای آیه این است که: مؤمنین واقعی کوشش می‏کنند تا تکالیف مالی و بدنی اسلامی خود را انجام دهند، و در حالی انجام می‏دهند- و یا عملشان چنین حالی دارد- که در دین خدا و در راه او است.
" أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ"- این جمله بر ایمان مؤمنین نامبرده ما دام که آن صفات را حفظ کرده باشند صحه گذاشته و تصدیق می‏کند.
6 برتری جهادگران: )نساء /95

«لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَی الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَی وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»
مؤمنان خانه‏نشین که زیان‏دیده نیستند با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می‏کنند یکسان نمی‏باشند خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می‏کنند به درجه‏ای بر خانه‏نشینان مزیت بخشیده و همه را خدا وعده [پاداش] نیکو داده و[لی] مجاهدان را بر خانه‏نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است
تفسیر نمونه، ج‏4، ص: 81

این آیه ی درباره ی کسانی است که ظاهراً مؤمنند ولی بدون عذر از جهاد در راه خدا سر باز می زنند و خداوند دو بار در این ایه می فرماید مجاهدین بر کسانی که تلاش نمی کنند برتری دارند و برتری آن ها عظیم است و درجه آن ها یکسان نیست و این دو گروه هرگز یکسان نخواهند بود.
از طرفی این آیه مربوط به زمانی است که جهاد واجب کفایی باشد و با عدم جهاد آن عده ضرری متوجه جامعه نگردد والا در زمانی که نرفتن به جهاد باعث ایجاد مشکل برای مسلمین گردد و یا به حد کفایت به جهاد نرفته باشند، عدم اقدام برای جهاد گناه بزرگی است که مستوجب عذاب الهی خواهد بود.

این آیه شریفه می‏خواهد مؤمنین را تحریک و تشویق به جهاد نموده، و روح ایمان آنان را برای سبقت‏گیری در خیر و فضیلت بیدار کرده وجهاد وقتی بر قعود برتری دارد که در راه خدا باشد نه در راه هواهای نفسانی و نیز جهاد در راه خدا به خاطر همین که در راه خدا است وقتی ارزش دارد که با عزیزترین و محبوب‏ترین محبوب‏ها بوده باشد، یعنی با مال و از مال عزیزتر با جان باشد.
:منظور از جهادی که این آیه میفرماید جهاد کافی است، نه عینی، یعنی اگر گروهی برای جهاد اقدام میکردند از گردن دیگران ساقط بود. زیرا اگر جهاد عینی میبود خدا وعده بهشت به خانه نشینان نمیداد. نوع جهاد به بذل اموال و جانها منحصر میشود یعنی هر نوع جهاد فی سبیل اللّه و هر نحوه فداکاری که مردان مجاهد در راه خدا بکنند باز هم از افراد خانه‏نشین افضل و برترند، ولو اینکه پایین‏تر و کمتر از بذل مال و جان باشد.
سپس برتری مجاهدان را بار دیگر به صورت صریحتر و آشکارتر بیان کرده، می‏فرماید: «خداوند مجاهدانی را که با مال و جان خود در راهش پیکار می‏کنند بر خودداری‏کنندگان از شرکت در میدان جهاد برتری عظیمی بخشیده»

ولی چون نقطه مقابل این دسته از مجاهدان افرادی هستند که جهاد برای آنها واجب عینی نبوده و یا این که به خاطر بیماری و ناتوانی و علل دیگر قادر به شرکت در میدان جنگ نبوده‏اند لذا برای این که پاداش نیت صالح و ایمان و سایر اعمال نیک آنها نادیده گرفته نشود به آنها نیز وعده نیک داده ولی از آنجا که اهمیت جهاد در منطق اسلام از این هم بیشتر است بار دیگر به سراغ مجاهدان رفته و تأکید می‏کند که «خداوند مجاهدان را بر قاعدان اجر عظیمی بخشیده است»

.در حدیث آمده است که: «خداوند جهاد کنندگان را بر تخلف کنندگان، هفتاد درجه فضیلت داده و فاصله هر درجه‏ای هفتاد سال راهپیمایی اسب نیرومند و تندرو است»
ضمنا از تعبیر به" درجات" نیز می‏توان این معنی را استفاده کرد که مجاهدان همه در یک حد و پایه نیستند و به اختلاف درجه اخلاص و فداکاری و تحمل ناراحتیها، مقامات معنوی آنها مختلف است، زیرا مسلم است همه مجاهدانی که در یک صف در برابر دشمن می‏ایستند به یک اندازه، جهاد نمی‏کنند و به یک اندازه اخلاص ندارند، بنا بر این هر یک، به تناسب کار و نیت خود پاداش می‏گیرند.
همین است که رسول گرامی اسلام ص می‏فرماید: (1) و (2) وسائل کتاب جهاد، ابواب جهاد العدو و یناسبه باب یک حدیث 2 و 16.

" فمن ترک الجهاد البسه اللَّه ذلا و فقرا فی معیشته و محقا فی دینه ان اللَّه اعز امتی بسنابک خیلها و مراکز رماحها
" «1».
" آن کس که جهاد را ترک گوید، خدا بر اندام او لباس ذلت می‏پوشاند، و فقر و احتیاج بر زندگی، و تاریکی بر دین او سایه شوم می‏افکند، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانی که به میدان جهاد پیش می‏روند و به وسیله پیکانهای نیزه‏ها، عزت می‏بخشد."
و به مناسبت دیگری می‏فرماید:"
اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا" «2».

" جهاد کنید تا مجد و عظمت را برای فرزندانتان به میراث بگذارید"! " ...

و امیر مؤمنان علی ع در ابتدای خطبه جهاد( نهج البلاغه خطبه 27.) چنین می‏فرماید:

فان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه اللَّه لخاصة اولیائه و هو لباس التقوی و درع اللَّه الحصینة و جنته الوثیقة، فمن ترکه رغبة عنه البسه اللَّه ثوب الذل و شمله البلاء و دیث بالصغار و القماءة.
" جهاد دری است از دربهای بهشت، که خداوند آن را به روی دوستان خاص خود گشوده است، جهاد، لباس پر فضیلت" تقوی" است جهاد، زره نفوذناپذیر الهی است، جهاد، سپر محکم پروردگار است، آن کس که جهاد را ترک گوید، خداوند بر اندام او لباس ذلت و بلا می‏پوشاند، و او را در مقابل دیدگاه مردم خوار و ذلیل جلوه می‏دهد ...

7 متخلفین از جهاد در عذاب الهی خواهند بود: ) توبه/81
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُواْ أَن یجَُاهِدُواْ بِأَمْوَالهِِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فیِ الحَْرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ کاَنُواْ یَفْقَهُونَ
آنان که در خانه نشسته‏اند و از همراهی با رسول خدا تخلف ورزیده‏اند خوشحالند. جهاد با مال و جان خویش را، در راه خدا، ناخوش شمردند و گفتند: در هوای گرم به جنگ نروید. اگر می‏فهمند بگو: گرمای آتش جهنم بیشتر است.

در این آیات نیز سخن هم چنان پیرامون معرفی منافقان، وسیله اعمال ورفتار و افکار آنها است، تا مسلمانان به روشنی این گروه را بشناسند و تحت تاثیر نقشه‏های شوم آنان قرار نگیرند. و تفسیر نمونه، ج‏8، ص: 63

شأن نزول این آیه در مورد جنگ تبوک است که عده ای رسول خدا(ص) را همراهی نکرده و از این عدم همراهی خوشحال بودند (فرح المخلفون) و اکراه داشتند که پیامبر(ص) را با مال یا جان خود یاری کنند و برای توجیه کار خود سعی می کردند دیگران را نیز همراه خود کنند و می گفتند که در این گرما به جنگ نروید، .در حقیقت آنها می‏خواستند هم اراده مسلمانان را تضعیف کنند، و هم شریکهای بیشتری برای جرمشان فراهم سازند. همانگونه که همه منافقان در هر عصر و زمان چنینند.سپس قرآن روی سخن را به پیامبر ص کرده و با لحن قاطع و کوبنده‏ای به آنها چنین پاسخ می‏گوید:" به آنها بگو آتش سوزان دوزخ از این هم گرمتر و سوزانتر است اگر بفهمند"! (قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ) ولی افسوس که بر اثر ضعف ایمان، و عدم درک کافی، توجه ندارند که چه آتش سوزانی در انتظار آنها است، آتشی که یک جرقه کوچکش از آتشهای دنیا سوزنده‏تر است
امروزه نیز شاهدیم که بعضی نه تنها خود برای اسلام و انقلاب تلاش نمی کنند بلکه تلاشگران و زحمت کشان را نیز ملامت می کنند و سعی دارند تا آ ن ها را نیز از تلاش منصرف نمایند تا زشتی کار خود را بپوشانند. در این مورد هم خداوند در ایاتی می فرماید که هر کسی عزم جهاد دارد باید از ملامت دیگران نترسد.

نکته‏ ها: این آیه، سه نشانه برای منافقان ذکر کرده است: تفسیر نور، ج‏5، ص: 11
الف: از جبهه نرفتن به جای پشیمانی شادند.
ب: جهاد با مال و جان بر ایشان سنگین است.
ج: دیگران را از جبهه رفتن منع می‏کنند

طبق آیات گذشته، منافقان مانع کمک مالی دیگران می‏شدند، مطابق این آیه نیز از حضور در جبهه، تخلّف می‏کنند و دیگران را هم دلسرد می‏کنند.

پیامهایی که طبق تفسیر نور، ج‏5، ص: 117 از این آیه استنباط میشود:

شادی به خاطر نرفتن به جبهه و تخلّف از فرمان پیامبر، نشانه‏ی نفاق است( فَرِحَ الْمُخَلَّفُون)
2 بدتر از جبهه نرفتن، شکستن قداستِ رهبری و تخلّف از فرمان اوست« بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»، نفرمود: «بمقعدهم عن الجهاد»
« 3 اطاعت بی‏چون و چرا از رسول خدا لازم است. «بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ»
4 مؤمنِ ترسو، از منافق جداست. ترسو کمک مالی می‏کند، میل قلبی برای جهاد هم دارد. امّا منافقان، نه کمک می‏کنند و نه میل کمک دارند. «کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا»
5 منافقان برای باز داشتن مردم از جهاد، با تبلیغ دلسرد کننده و اخلال‏گری، مشکلاتی چون گرم بودن هوا را بهانه قرار می‏دهند. «قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ»
6 در آستانه‏ی جنگ باید آماده باشیم تا شایعات و سخنان دلسرد کننده‏ی منافقان را به سرعت خنثی کنیم. «قالُوا»، «قُلْ» 7 در پاسخگویی به تبلیغات دشمن، از اصطلاحاتِ خودش استفاده کنیم. «الْحَرِّ»، «أَشَدُّ حَرًّا»
8 یاد معاد، عامل حرکت به سوی جبهه است، «قُلْ نارُ جَهَنَّمَ» مؤمنان واقعی هرگز گرمی هوا را مانع جهاد نمی‏دانند.
9. منافقان، ظاهربین‏اند و شناخت عمیق ندارند. «لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ»

8 جهادگران دارای عظیم ترین درجه الهی اند
«الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»
کسانی که ایمان آورده و برای خدا هجرت نموده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته‏اند عظیم ترین درجه را نزد خداوند و آنان رستگاران و سعادتمندان عالمند. سوره توبه/20



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:18 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید


وقتی دو نفر از مسلمانان از افتخارات خود می گفتند که یکی آب دادن به حجاج و دیگری تعمیر و عمارت مسجدالحرام بود و این را سبب برتری خود بر امام علی(ع) برمی شمردند خداوند این آیه را نازل فرمود که:
ایا رتبه ساخت و تعمیر مسجدالحرام و آب دادن به حاجیان در مسجدالحرام با مقام آن کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده یکسان می شمرید؟ هرگز آنان نزد خدا یکسان نخواهند بود.

توجه به دو نکته در این ایه ضروری است:

اوّل: درجه جهادگران اعظم است نه عظیم، یعنی با صفت تفضیلی بیان شده و نشان دهند ه ی این است که بزرگ ترین مقامات در نزد خداوند مخصوص این گروه است.
دوّم: این ها کسانی هستند که «فائز» می شوند و گروهی که به سعادت واقعی می رسند اینانند نه کسانی که از جهاد فرار می کنند و طفره می روند.
پیامهایی که در ذیل این آیه در تفسیر نور، ج‏5، ص: 35 آمده است.

1 ایمان، هجرت و جهاد، همچون تقوا، در رأس همه‏ی ارزش‏هاست. «آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا» ... «أَعْظَمُ دَرَجَةً»
2 اگر ملاک ارزش نزد مردم، روابط قبیلگی و نژادی است، در محاسبات الهی، ایمان، هجرت و جهاد، ملاکِ ارزش است. «عِنْدَ اللَّهِ»
3 ایمان، لازمه‏ی کمالات دیگر است. «آمَنُوا»
4 ارزش همه‏ی کارهای مقدّس، به نیّت آنهاست. «فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
5 فوز و رستگاری، تنها در سایه‏ی ایمان، هجرت و جهاد است. «آمَنُوا وَ ...»، «أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»
9 جهاد سبب هدایت است
« وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»
«کسانی که در راه ما جهاد و تلاش نمایند محققاً آن ها را به راه خویش هدایت می کنیم.»عنکبوت/69

یعنی اگر کسی در راه خدا و برای خدا تلاش کرد خداوند او را دستگیری نموده و نه تنها راه وصال خویش را به او نشان می دهد، بلکه او را به آن راه می کشاند و در آن راه هدایت می کند.
نکته مهمی که در این ایه است حدیثی است که در تفسیر فرات الکوفی صفحه 320 از امام باقر(ع) نقل شده است که آن حضرت درباره این ایه فرموده اند: «نزلت فینا اهل البیت»
یعنی اولاً مصداق اصلی کسانی که در راه خدا جهاد کرده و خداوند آن ها را در مسیر هدایت آورده اهل بیت علیهم السلام هستند.
و ثانیاً: منظور از «فینا» ما اهل بیتیم یعنی هر کسی در راه یاری ما اهل بیت قدمی بردارد خداوند او را در راه خویش هدایت نموده و دستگیری می نماید.
در اینکه منظور از" جهاد" در اینجا چیست؟ و آیا جهاد با دشمن است، یا جهاد با نفس، یا جهاد در راه شناخت خدا از طرق علمی و استدلالی؟ مفسران احتمالات متعددی داده‏اند. یر نمونه، ج‏16، ص: 349
و همچنین در مورد تعبیر" فینا" که آیا منظور در راه رضای خدا است، یا در راه جهاد با نفس، یا در طریق عبادت، یا در طریق مبارزه با دشمن؟
ولی پیدا است که هم تعبیر به" جهاد" تعبیر وسیع و مطلقی است و هم تعبیر" فینا"، بنا بر این هر گونه جهاد و تلاشی را که در راه خدا و برای او و به منظور وصول به اهداف الهی صورت گیرد شامل می‏شود، خواه در طریق کسب معرفت باشد، یا جهاد با نفس، یا مبارزه با دشمن یا صبر بر طاعت، یا شکیبایی در برابر وسوسه معصیت، یا در مسیر کمک به افراد مستضعف، و یا انجام هر کار نیک دیگر.
کسانی که در این راهها به هر شکل و هر صورت برای خدا مجاهده کنند مشمول حمایت و هدایت الهی هستند.

ضمنا از آنچه گفتیم روشن شد که منظور از" سبل" در اینجا راههای مختلفی است که به سوی خدا منتهی می‏شود: راه جهاد با نفس، راه مبارزه با دشمنان، راه علم و دانش و فرهنگ، خلاصه جهاد در هر یک از این راهها سبب هدایت به مسیری است که به خدا منتهی می‏شود.

این وعده‏ای است که خداوند مؤکدا به همه مجاهدان راهش داده، و پیروزی و ترقی و موفقیت را در گرو دو چیز شمرده،" جهاد" و" خلوص نیت".
جمعی از فلاسفه معتقدند که اندیشه و مطالعه و تفکر ایجاد علم و دانش نمی‏کند، بلکه روح انسانی را برای پذیرش صور معقولات آماده می‏سازد و هنگامی که روح انسانی آماده پذیرش شد فیض علم از خالق متعال و واهب الصور بر روح انسان پاشیده می‏شود. بنا بر این انسان باید در این راه جهاد کند ولی هدایت به دست خدا است. و اینکه در حدیث وارد شده است که علم به کثرت تعلیم و تعلم نیست بلکه نوری است که خداوند به قلب هر کس بخواهد و شایسته بداند می‏افکند نیز ممکن است اشاره به همین معنی باشد.

نکته‏ها:
تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 350

1-" جهاد" و" اخلاص"
از آیه فوق به خوبی استفاده می‏شود که هر گونه شکست و ناکامی نصیب ما شود معلول یکی از دو چیز است: یا در جهاد کوتاهی کرده‏ایم، و یا اخلاص در کار ما نبوده است، و اگر این دو با هم جمع شود بنا به وعده مؤکد الهی، پیروزی و هدایت حتمی است.
و اگر درست بیندیشیم می‏توانیم سرچشمه مشکلات و مصائب جوامع اسلامی را در همین امر پیدا کنیم.
چرا مسلمانان پیشرو دیروز، امروز عقب مانده‏اند؟
چرا دست نیاز در همه چیز حتی در فرهنگ و قوانین خویش به سوی بیگانگان دراز می‏کنند؟
چرا برای حفظ خود در برابر طوفانهای سیاسی و هجومهای نظامی باید به دیگران تکیه کنند؟
چرا یک روز دیگران ریزه‏خوار خوان نعمت علم و فرهنگ آنها بودند اما امروز باید بر سر سفره دیگران بنشینند؟
و بالآخره چرا در چنگال دیگران اسیرند و سرزمینهای آنها در اشغال متجاوزان؟! تمام این" چراها" یک پاسخ دارد و آن اینکه
یا جهاد را فراموش کرده‏اند و یا نیت ها آلوده شده است.
آری جهاد در صحنه‏های علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی به دست فراموشی سپرده شده، حب نفس و عشق به دنیا و راحت طلبی و کوته‏نگری و اغراض شخصی بر آنها چیره شده، تا آنجا که کشتگانشان به دست خودشان بیش از کشتگانی است که دشمن از آنها قربانی می‏گیرد! خودباختگی گروهی غربزده و شرق‏زده، خودفروختگی جمعی از زمامداران و سران، و یاس و انزوای دانشمندان و متفکران هم جهاد را از آنها گرفته، و هم اخلاص را. تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 351

هر گاه مختصر اخلاصی در صفوف ما پیدا می‏شود و مجاهدان ما تکانی به خود می‏دهند پیروزیها پشت سر یکدیگر فرا می‏رسد. و چه عظیم و الهام بخش است قرآن که در یک جمله کوتاه هم درد و هم درمان را بیان کرده! آری آنها که در راه خدا جهاد می‏کنند مشمول هدایت الهی هستند و بدیهی است که با هدایت او گمراهی و شکست مفهومی ندارد.
اگر می‏بینیم در بعضی از روایات اهل بیت ع این آیه تفسیر به آل محمد ص و پیروان آنها شده است بیان مصداق کاملی از آن است، چرا که آنها در طریق جهاد و اخلاص پیشگام و پیشقدم بودند و هرگز دلیل بر محدودیت مفهوم آیه نخواهد بود.

10 اخلاص شرط جهاد است
« وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ
و در راه خدا چنان که حق جهاد [در راه] اوست جهاد کنید.» حج/78
در تفسیر نمونه با بررسی ایات و روایات آمده است که منظور از حق جهاد ؛ خلوص نیت و انجام اعمال برای خداست. پس اگر بالاترین و بهترین اعمال و تلاش ها برای یاری اسلام انجام شود و خلوص نیت در آن نباشد حق جهاد ادا نشده و ارزشی نخواهد داشت.

نکته‏ ها:
ارزش کارها، به انگیزه و شیوه و مقدار آن بستگی دارد. (جهادی ارزش دارد که با تمام توان در راه خدا باشد) فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ
تفسیر نور، ج‏8، ص: 79


اکثر مفسران اسلامی،" جهاد" را در اینجا به معنی خصوص مبارزه مسلحانه با دشمنان نگرفته‏اند، بلکه همانگونه که از مفهوم لغوی آن استفاده می‏شود به معنی هر گونه جهاد و کوشش در راه خدا و تلاش برای انجام نیکیها، و مبارزه با هوسهای سرکش (جهاد اکبر) و پیکار با دشمنان ظالم و ستمگر (جهاد اصغر) دانسته‏اند.
مرحوم" طبرسی" در" مجمع البیان" از اکثر مفسران چنین نقل می‏کند که منظور از" حق جهاد" خلوص نیت و انجام دادن اعمال برای خدا است.
بدون شک" حق جهاد" نیز معنی وسیعی دارد که از نظر کیفیت و کمیت و مکان و زمان و سایر جهات، همه را شامل می‏شود، اما از آنجا که مرحله" اخلاص" سخت‏ترین مرحله در جهاد نفس است، روی این مرحله تکیه کرده است، چرا که نفوذ افکار و انگیزه‏های غیر الهی در قلب و اعمال انسان آن قدر مخفی و باریک و پنهان است که جز بندگان خاص خدا از آن رهایی نمی‏یابند!.
تفسیر نمونه، ج‏14، ص: 182

11 جهاد به نفع خودتان است
«وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ
کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود می‏کوشد زیرا خدا از جهانیان سخت بی‏نیاز است.» )عنکبوت /6

نکته‏ ها:
مراد از جهاد در این آیه، تنها جهاد با شمشیر و با دشمنان نیست، بلکه مراد هر گونه تلاش و کوشش است خواه این تلاش در راه خودسازی و به اصطلاح جهاد با نفس باشد یا مبارزه با وسوسه‏های شیطان و یا با دشمنان خارجی.

پیام‏ها:
1 خداوند به تلاش ما نیاز ندارد. «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ»
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم‏
2 برای تشویق مردم به تلاش‏های مثبت، از گرایش‏های درونی و فطری، همچون حبّ نفس استفاده کنیم. (انسان فطرتاً به دنبال سود و منافع خویش است) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ» 3 بی‏نیازی خداوند، واقعی و حتمی است. (بر خلاف اظهار بی‏نیازی ما که در عین نیاز است.) «إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ» 4 خداوند، هم از انسان‏ها بی نیاز است و هم از فرشتگان و هم دیگر موجودات. تفسیر نور، ج‏9، ص: 115
برنامه آزمون الهی، جهاد با هوای نفس، و مبارزه با دشمنان سرسخت برای حفظ ایمان و پاکی و تقوا، برنامه خود انسان است، و گرنه خداوند وجودی است نامتناهی از هر نظر و هیچ نیازی ندارد که به وسیله عبادت یا اطاعت بندگان بر طرف شود، کمبودی ندارد که دیگران به او بدهند، بلکه دیگران هر چه دارند از او دارند، از خودشان چیزی ندارند.

از این بیان روشن می‏شود که" جهاد" در اینجا الزاما به معنی جهاد مسلحانه با دشمن نیست، بلکه همان معنی اصلی لغوی خود را دارد که هر گونه تلاش و کوشش را برای حفظ ایمان و تقوی، و تحمل انواع شدائد و مبارزه‏های موضعی را با دشمن لجوج و کینه‏توز شامل می‏شود.

خلاصه اینکه تمام منافع این جهاد به شخص مجاهد باز می‏گردد و او است که خیر دنیا و آخرت را در پرتو جهادش تحصیل می‏کند، و حتی اگر جامعه از برکات این جهاد بهره‏مند شود در مرحله بعد خواهد بود، بنا بر این هر گاه توفیق این جهاد نصیب کسی شود باید خدا را بر این نعمت بزرگ سپاس گوید.

این که دستور جهاد داده شده برای پرورش روح و قابلیت های خود شما است و خداوند نیازی ندارد که کسی او را یاری کند، بلکه این یاری خداوند سودش در درجه اول به خود جهادگر می رسد.
پس باید توجه کرد که اگر تلاش و جهاد می کنیم منتی بر کسی نداریم زیرا بیش از هر کس، خود سود برده ایم و از طرفی توقع پاداش با تشکر از خلق باعث لکه دار شدن اخلاص می گردد که آن وقت آن جهاد عظیم کاملاً بی ارزش می گردد.

12 جهاد ؛آزمایش الهی
: « وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ
و البته شما را می‏آزماییم تا مجاهدان و شکیبایان شما را باز شناسانیم و گزارش های [مربوط به] شما را رسیدگی کنیم.»)محمد/31

امام حسین(ع) در حدیث مشهوری فرموده اند: «الناس عبیدالدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ماذرت معائشهم فاذا محصور بالبلا قل الدیانون مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه ی زبان آن ها است و همین که دنیا و معیشتشان به خطر بیفتد یا بلاها و سختی ها آن ها را احاطه کند دین داران اندک می شوند

این سنت الهی است که مدعیان دین داری را آزمایش می فرماید، پس هر کس باید از خودش بپرسد که برای ترویج اسلام و اطاعت از خداوند چقدر تلاش و جهاد نموده زیرا ادعای دین داری بدون این جهاد در راه خدا، ادعایی دروغ و باطل است و نشان دهنده ی رد شدن در این امتحان الهی است.

گر چه این آزمایش دامنه وسیع و گسترده‏ای دارد و صبر و شکیبایی در انجام همه وظائف را شامل می‏شود ولی به تناسب کلمه مجاهدین، و آیات قبل و بعد بیشتر منظور آزمایش در میدان جهاد است، و راستی میدان جهاد میدان آزمایش بزرگ و سختی است، و کمتر کسی می‏تواند چهره واقعی خود را در چنین میدانهایی از نظرها مستور دارد.

کلمه" بلاء" و" ابتلاء" به معنای امتحان و آزمایش است. و آیه شریفه علت واجب کردن قتال بر مؤمنین را بیان می‏کند، می‏فرماید: علتش این است که خدا می‏خواهد شما را بیازماید، تا برایتان معلوم شود مجاهدین در راه خدا و صابران بر مشقت تکالیف الهی چه کسانی هستند.

بسیاری از مفسران گفته‏اند که مراد از" اخبار" در اینجا اعمال انسانها است، چرا که وقتی عملی از انسان سرمی‏زند به صورت" خبر" در میان مردم پخش می‏شود، بعضی نیز گفته‏اند منظور از" اخبار" در اینجا اسرار درونی است، چرا که اعمال مردم از این اسرار خبر می‏دهد
ترجمه المیزان، ج‏18، ص: 366
.
این احتمال نیز وجود دارد که" اخبار" در اینجا به معنی خبرهایی است که مردم از وضع خود یا از تعهدات خویش می‏دهند، مثلا منافقان با پیامبر ص عهد کرده بودند که پشت به میدان نبرد نکنند در حالی که عهد و پیمان خود را شکستند تفسیر نمونه، ج‏21، ص: 482.

ضمنا جمله:" حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ" (تا مجاهدان شما را بشناسیم) به این معنی نیست که خداوند از این گروه آگاهی ندارد بلکه منظور تحقق این معلوم الهی است و مشخص شدن این گونه افراد است، یعنی تا این علم الهی تحقق خارجی یابد و عینیت حاصل کند و صفوف مشخص شود.

در اینجا قرآن با استفاده از حادثه احد برای تصحیح یک اشتباه فکری مسلمانان اقدام می‏کند و می‏گوید: شما چنین پنداشتید که بدون جهاد و استقامت در راه خدا می‏توانید در بهشت برین جای گیرید، آیا شما گمان کردید داخل شدن در عمق آن سعادت معنوی تنها با انتخاب نام مسلمان و یا عقیده بدون عمل ممکن است؟ اگر چنین بود مسئله بسیار ساده بود، ولی هرگز چنین نبوده است و تا اعتقادات واقعی در میدان عمل پیاده نشود کسی بهره‏ای از آن سعادتها نخواهد برد، در اینجا است که باید صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بی ارزش شناخته شوند

این آیه، به جهاد و صبر و مقاومت مؤمنان اشاره می‏کند. زیرا راه بهشت از طریق صبر و جهاد است. قرآن می‏فرماید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ «1» سلام بر شما اهل بهشت، بخاطر صبر و مقاومتی که داشتید. در این تعبیر لطفی است، نمی‏گوید سلام بر شما بخاطر حج و روزه و یا خمس و زکات، زیرا انجام هر عملی نیازمند صبر و پایداری است.

13 اگر جهاد نکنید، این توفیق به دیگران می رسد
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتیِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلیَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلیَ الْکَافِرِینَ یجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یخََافُونَ لَوْمَةَ لَائمٍ ذَالِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ مائده/(54)

اگر شما از جهاد رو برگردانید، خداوند دیگرانی را به جای شما می آورد که این توفیق و وظیفه الهی را به نحو احسن انجام دهند.
«ای کسانی که ایمان آورده اید، هرکس از شما از آیین خود بازگردد به خدا زیانی نمی رساند» خداوند جمعیتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان نیز خدا را دوست دارند، در برابر مومنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند با آنها در سرزنش هیچ ملامت گری



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:18 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند     ...

در حدیثی امیرالمومنین(ع) فرموده است: جهاد موهبتی الهی و دری از درهای بهشت است که خداوند تنها آن را به روی بندگان خاص خود می گشاید. پس این توفیق را خداوند به هر کسی نخواهد داد و همان طور که گفته شد خداوند نیازی به جهاد ما ندارد لذا علاوه بر معنی کلی ایه که اگر شما خدا را یاری نکنید، خدا دیگران را می آورد و این توفیق از شما سلب می شود. چند نکته مهم دیگر درباره ی این ایه وجود دارد    :

الف در جنگ خیبر مسلمانان نمی توانستند به قلعه های خیبر حمله کنند و ترس عامل مهمی بود که جلوی آن ها را می گرفت، لذا این ایه نازل شد و پیامبر(ص) فرمود: به خدا فردا پرچم را به دست کسی می سپارم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند، پی در پی به دشمن حمله می کند و هیچ گاه از برابر آن ها نمی گریزد و از این میدان باز نخواهد گشت، مگر این که خدا به دست او پیروزی را نصیب مسلمانان می کند. آن گاه پرچم را به دست علی علیه السلام داد. «
ب معلوم می شود که ترک جهاد و عدم مقاومت در برابر دشمنان اسلام و بی تفاوتی به معنی بازگشت از دین و ارتداد است.
ج پیامبر(ص) در پاسخی درباره این ایه دست بر شانه سلمان زد و فرمود: منظور از این ایه و یاران و هموطنان او هستند. سپس فرمود: اگر دین (بعضی روایات علم) به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمان قرار گیرد، مردانی از فارس آن را در اختیار خواهند گرفت.
د در روایاتی گفته شده این ایه درباره ی یاران امام زمان (عج) است.
البته همان گونه که می دانید جمع بین همه ی اینها کاملاً صحیح است و انسان را به نتایج جالبی می رساند.

14
مجاهد با دشمن خدا دوستی نمی کند
یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِْم بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُواْ بِمَا جَاءَکُم مِّنَ الْحَقّ‏ِ یخُْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فیِ سَبِیلیِ وَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتیِ تُسِرُّونَ إِلَیهِْم بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَ مَا أَعْلَنتُمْ وَ مَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ(ممتحنه/1)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید، دشمن من و دشمن خود را به دوستی اختیار مکنید. شما با آنان طرح دوستی می‏افکنید و حال آنکه ایشان به سخن حقی که بر شما آمده است ایمان ندارند. و بدان سبب که به خدا، پروردگار خویش ایمان آورده بودید، پیامبر و شما را بیرون راندند. اگر برای جهاد در راه من و طلب رضای من بیرون آمده‏اید، در نهان با آنها دوستی مکنید و من به هر چه پنهان می‏دارید یا آشکار می‏سازید آگاهترم. و هر که چنین کند، از راه راست منحرف گشته است.

خداوند در ایه اول سوره ممتحنه مسلمانان را از دوستی با دشمنان خدا بر حذر داشته است و در اواسط ایه دوباره تاکید می فرماید که اگر مجاهد راه خدا هستید با آنها پیوند دوستی برقرار نکنید. إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ
این ایه کاملاً نشان می دهد که نظام اسلامی و کسانی که مدعی تلاش برای بسط عدالت الهی در جهان هستند حق برقراری رابطه دوستی با کسانی که عملاً با خداوند و بندگان صالح او دشمنی می کنند را ندارند. البته اگر آنان دست از دشمنی بردارند موضوع تفاوت پیدا خواهد کرد. ولی با نظامی مانند اسرائیل غاصب که اصل تشکیل آن برای چنین دشمنی است نمی توان صلح و آشتی داشت.
تفسیر نمونه، ج‏24، ص: 12

آنها هم در عقیده با شما مخالفند، و هم عملا به مبارزه برخاسته‏اند، و کاری را که بزرگترین افتخار شما است، یعنی ایمان به پروردگار، برای شما بزرگترین جرم و گناه شمرده‏اند، و به خاطر همین شما را از شهر و دیارتان آواره کردند، با این حال آیا جای این است که شما نسبت به آنها اظهار محبت کنید، و برای نجاتشان از چنگال مجازات الهی به دست توانمند رزمندگان سپاه اسلام تلاش کنید؟! سپس برای توضیح بیشتر می‏افزاید:" اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودیم هجرت کرده‏اید پیوند دوستی با آنها برقرار نسازید" (إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی)

اگر به راستی دم از دوستی خدا می‏زنید و به خاطر او از شهر و دیار خود هجرت کرده‏اید، و طالب جهاد فِی سَبِیلِ اللَّهِ و جلب رضای او هستید این مطلب با دوستی دشمنان خدا سازگار نیست.
سپس برای توضیح بیشتر می‏افزاید:" شما مخفیانه با آنها رابطه دوستی برقرار می‏سازید، در حالی که من آنچه را پنهان یا آشکار می‏کنید از همه بهتر می‏دانم"! (تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ).بنا بر این مخفی‏کاری چه فایده‏ای دارد با علم خداوند به غیب و شهود.
و در پایان آیه به عنوان یک تهدید قاطع می‏فرماید:" هر کس از شما چنین کاری کند از راه راست منحرف و گمراه شده است" (وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ).

هم از راه معرفت خدا منحرف گشته که گمان کرده چیزی بر خدا مخفی می‏ماند، و هم از راه ایمان و اخلاص و تقوی که طرح دوستی با دشمنان خدا ریخته، و هم تیشه به ریشه زندگانی خود زده است که دشمنش را از اسرارش با خبر ساخته و این بدترین انحرافی است که ممکن است به شخص مؤمن بعد از وصول به سرچشمه ایمان دست ده

جِهاد یکی از مفاهیم دین اسلام است.

واژه «جهاد» از ریشه «ج-ه-د» به معنی کوشش و مبارزه و فعالیت است.

جهاد برعکس آنچه که امروزه توسط سیاست‌مداران مطرح می‌شود تنها به معنی جنگ و خون‌ریزی نیست. بلکه در اصل به معنی کوشش و مبارزه می‌تواند در عرصه‌های گوناگون باشد. جهاد، مصادیق دیگری چون جهاد اصغر، جهاد مالی و جهاد زبانی دارد. برخی از عبادات نیز همسنگ جهاد دانسته شده‌اند. متصدی امر جهاد، حکومت دینی است. بزرگ‌ترین جهاد «جهاد با نفس» است که با نام (جهاد اکبر) شناخته می‌شود و تلاش در راه دفاع از دین اسلام یا گسترش قلمرو اسلام، جهاد کوچک (جهاد اصغر) نام دارد.

جهاد یکی از فروع دین و از واجبات اسلامی است. کلمه? جهاد حدود 108 بار در قرآن آمده‌است.

انواع جهاد

جهاد به صورت کلی به دو نوع جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی تقسیم می‌گردد. جهاد دفاعی، جنگ و مبارزه‌ای است که در صورت تجاوز دشمنی به حریم مسلمین واجب و لازم می‌گردد و آیات متعدد قرآن به آن دستور دارد. جهاد ابتدایی، جهادی است که مسلمانان ابتداءاً به جنگ وارد می‌شوند، بدون اینکه طرف مقابل ابتدا جنگ را آغاز کرده باشد. بر خلاف فقهای سیاسی یا جهادگرا همچون روح الله خمینی , علی خامنه ای و اصولاً اندیشه فقهی حکومت ایران و فقهای مایل به اسلامگرایی انقلابی، فقهای سنتی و غیر ایدئولوژیک جهاد ابتدایی را تنها در زمان پیامبر یا امام معصوم ممکن می‌دانند و انجام آن را بدون اجازه معصوم خطا می‌دانند. برخی اندیشمندان اسلامی مثل سیدمصطفی محقق داماد جهاد را در اسلام حتی در زمان امام معصوم تنها محدود به جهاد دفاعی می‌دانند.

اهداف جهاد

به دیدگاه مسلمانان جهاد اسلامی دارای اهداف مقدسی مانند براندازی شرک و کفر، مبارزه با تبهکاران و گمراهان، پاسداری از نظام اسلامی و دفاع از مرزها است و از نگر ایشان این اهداف موجب برتری این نوع جنگ نسبت به دیگر جنگ‌ها می‌شود.



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:17 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

و از طرفی خداوند به لزوم آمادگی رزمی کافی در برابر دشمنان تأکید کرده، می فرماید    : در برابر دشمنان هرچقدر توانایی دارید از نیرو و قدرت و اسبهای ورزیده برای میدان آماده سازید. با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید، «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوّةٍ و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللّه و عدوّکم»(4) در این آیه خداوند به مسلمانان هشدار می دهد که در انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید به حد کافی آمادگی در برابر هجومهای احتمالی دشمن داشته باشید. تعبیر آیه به قدری وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی تطبیق می کند و باید به عنوان یک شعار همگانی در همه جا تبیلغ شود. تأکیدات قرآن بر امر جهاد باعث شده است که مسلمانان در طول تاریخ این میدان را خالی نگذارند و در صحنه های مختلف حتی با نفرات کمتر، در میدان جنگ پیروز شوند    .

مسلمانان با این شعار در میدانها حضور پیدا می کردند که ما در هر حال به «احدی الحسنیین» (یکی از دو نیکی) می رسیم، یا پیروز می شویم و یا در راه خدا و اعتقاد خود شهید می شویم که این خود نوعی پیروزی است در هر حال برای مسلمانی که در میدان جهاد حاضر می شود شکست معنا ندارد که این خود علاوه بر تقویت اراده و دادن انگیزه، دشمنان را نیز متحیر و مرعوب می کند. در عصر حاضر نیز استعمارگران از این تعالیم قرآن به شدت وحشت دارند و سعی بر دور کردن مسلمانان از مفاهیمی چون جهاد و شهادت دارند. امام علی(ع    ) درباره جهاد می فرمایند:«انّ الجهاد بابٌ من ابواب الجنّه فتحه اللّه لخاصّة اولیاءه ؛ جهاد، دری از درهای بهشت است که خداوند آنرا به روی خواص اولیاء خود باز کرده است»(5) و حضرت امام خمینی (ره    ) می فرماید: «ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد    .»

با این مقدمه، به بررسی ابعاد جهاد و مرور شخصیت مجاهدان از دیدگاه قرآن کریم می پردازیم در این بحث از تفسیر گرانقدر نمونه بهره برده ایم.

هنگامی که مسلمانان در مکه بودند مشرکان پیوسته آنها را آزار می دادند. مسلمانانی که مورد شکنجه و اذیت قرار می گرفتند مرتباً خدمت پیامبر می رسیدند و شکایت می کردند و اذن جهاد می خواستند. اما پیامبر به آنها می فرمود: صبر کنید، هنوز دستور جهاد به من داده نشده است. تا اینکه پیامبر از مکه به مدینه هجرت نمود. خداوند آیه 39 سوره حج را نازل فرمود. این آیه که متضمن اذن جهاد است، نخستین آیه ای است که درباره جهاد نازل شده است. خداوند در این آیه می فرماید: «خداوند به کسانی که از طرف دشمنان بر آنها جنگ تحمیل شده است اجازه جهاد داده است، چرا که آنها مورد ستم قرار گرفته اند؛ اذن للّذین یقاتلون بانّهم ظلموا». سپس این اجازه را با وعده پیروزی از سوی خداوند تکمیل کرده، می فرماید: «و خداوند قدرت بر یاری کردن آنها را داراست» مسلمانان باید آنچه در توان دارند در عالم اسباب بکار گیرند و در انتظار یاری خداوند نیز باشند، این همان برنامه ای بود که پیامبر اسلام در تمام مبارزاتش بکار می گرفت و پیروز می شد. در آیه 190 سوره بقره نیز خداوند دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که با مسلمانان می جنگند را صادر کرده و می فرماید: «با کسانی که با شما می جنگند در راه خدا پیکار کنید؛ و قاتلوا فی سبیل اللّه الّذین یقاتلونکم» تعبیر به «فی سبیل اللّه» هدف اصلی جنگهای اسلامی را روشن می سازد که جنگ در منطق اسلام هرگز بخاطر انتقامجویی یا جاه طلبی یا کشورگشایی نیست. بلکه تمام حرکات و رفتار هنگام و بعد از جنگ رنگ خدایی دارد. قرآن کریم در ادامه توصیه به رعایت عدالت، حتی در میدان جنگ و در برابر دشمنان کرده، می فرماید: «از حدّ تجاوز نکنید، چرا که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد». خداوند در آیه بعد با صراحت بیشتری دستور جهاد را بیان کرده و می فرماید: «آنها (همان مشرکانی که از هیچ گونه ضربه زدن به مسلمین خودداری نمی کنند) را هر کجا بیابید به قتل برسانید و از آنجا که شما را (از مکه) بیرون کردند، آنها را بیرون کنید»(6)

چرا که این یک نوع دفاع عادلانه و مقابله به مثل منطقی است. خداوند در آیه 192 همین سوره با اشاره به هدف جهاد در اسلام می فرماید:«با آنها پیکار کنید تا فته از میان برود و دین مخصوص خدا باشد» و بعد اضافه می کند: «اگر آنها (از اعتقاد نادرست خود) دست بردارند (مزاحم آنها نشوید زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست؛ و قاتلوهم حتّی لا تکون فتنه و یکون الدّین للّه فان انتهوا فلاعدوان الّا علی الظّالمین». نظیر این تعبیر در جای دیگر نیز آمده است: «و قاتلوهم حتّی لاتکون فتنه و یکون الدّین کلّه للّه فان انتهوا فانّ اللّه بما یعملون بصیر»(7) در تفسیرهای اهل سنت و تفاسیر مختلف شیعه از امام صادق (ع) نقل شده است که چنین فرمود:«تأویل و تفسیرنهایی این آیه هنوز فرا نرسیده است و هنگامی که قائم ما قیام کند، کسانی که زمان او را درک کنند تأویل این آیه را خواهند دید، به خدا سوگند در آن موقع، دین محمّد به تمام نقاطی که شب پوشش آرام بخش خود را بر آن می افکند خواهد رسید تا در سراسر زمین مشرک و بت پرستی باقی نماند». در جای دیگر خداوند می فرماید: «در راه خدا پیکار کنید و بدانید خداوند شنوا و دانااست ؛ و قاتلوا فی سبیل اللّه و اعلموا انّ اللّه سمیعٌ علیم».(8)

یکی دیگر از آیاتی که در آن به جهاد امر شده است آیه 75 سوره نساء است. در این آیه دعوت به جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانی می باشد. در این آیه خداوند می فرماید: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بی دفاعی که در چنگال ستمگران گرفتار شده اند مبارزه نمی کنید؟ (آیا عواطف انسانی شما اجازه می دهد که خاموش باشید و این صحنه های رقت بار را تماشا کنید؟) و مالکم لاتقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان».

در آین آیه شریفه ضمن دعوت به جهاد به یکی از اهداف متعالی جهاد در اسلام نیز اشاره شده است. رهایی و نجات مظلومین در هر جای عالم یکی از وظایف مردان مسلمانی است که قرآن را آویزه گوش خود کرده اند و اگر به این آیه نجات بخش قرآن به معنای واقعی عمل شده بود، در دنیای امروز انسانها اینگونه به استضعاف کشیده نشده بودند. خداوند در آیه بعد برای تشجیع مجاهدان و ترغیب آنها به مبارزه با دشمن و نیز مشخص ساختن صفوف و اهداف مجاهدان می فرماید: «افراد با ایمان در راه خدا و آنچه به سود بندگان خدا است پیکار می کنند ولی افراد بی ایمان در راه طاغوت و قدرتهای ویرانگر ؛ الّذین آمنوا یقاتلون فی سبیل اللّه و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت»(9) این آیه نیز تأکیدی دیگر بر انگیزه های مجاهدان است. آنگاه که انگیزه جهاد الهی باشد، مجاهدان اجازه هرگونه برخورد و رفتار حتی در میدان جهاد را ندارند. در هر حال زندگی خالی از مبارزه نیست، منتهی جمعی در مسیر حق و عدّه ای در راه باطل و شیطان پیکار می کنند. خداوند در ادامه آیه با تأکید بر جهاد می فرماید: «با یاران شیطان پیکار کنید و از آنها وحشت نداشته باشید؛ فقاتلوا اولیاء الشّیطان».

یکی دیگر از آیاتی که در آن خداوند فرمان به جهاد داده است. آیه 78 سوره حج است، «و در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمائید، و جاهدوا فی اللّه حقّ جهاده».

در آیه 73 سوره توبه خداوند به پیامبر دستور شدت عمل در برابر کفار و منافقین را داده و می فرماید: «ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و در برابر آنها روش سخت و خشن در پیش گیر».

«یا ایّها النّبی جاهد الکفّار و المنافقین واغلظ علیهم» البته طرز جهاد در برابر کفار جهاد همه جانبه و مخصوصاً جهاد مسلحانه است و منظور از جهاد با منافقان انواع و اشکال دیگر مبارزه، غیر از مبارزه مسلحانه است مانند مذمت،توبیخ، تهدید و رسوا ساختن. خداوند علاوه بر آنکه به پیامبرش فرمان جهاد می دهد، یکی از وظایف او را تشویق و ترغیب مسلمانان و مؤمنین به جهاد بر می شمارد و می فرماید: «یا ایّها النّبی حرّض المؤمنین علی القتال ؛ ای پیامبر مؤمنان را به جنگ با دشمن تشویق کن»(10) آیه فوق بیانگر اهمیت تقویت هرچه بیشتر روحیه سربازان می باشد و نیز یک دستور اسلامی به رهبر جامعه اسلامی است. خداوند در ادامه برای تشویق مسلمانان، خود نیز وعده نصرت و یاری داده، می فرماید: «اگر از شما بیست نفر سرباز با استقامت باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد و اگر از شما صدنفر باشند بر هزار نفر از کافران غلبه می کنند» به این ترتیب مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر نفرات جنگی با دشمن در یک سطح مساوی قرار گیرند بلکه حتی اگر عدد آنها یک دهم دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است. اما به دنبال دستور سنگین فوق خداوند آنرا چند درجه تخفیف می دهد و می گوید: «هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست در میان شما افرادی ضعیف و سست هستند، در این حال اگر از شما صد نفر سرباز با استقامت باشد بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر هزار نفر باشند بر دوهزار نفر به فرمان خدا پیروز می شوند.»(11) یعنی هنگامی که مسلمانان گرفتار ضعف و سستی شوند و در میان آنها افراد تازه کار و ناآزموده باشند مقیاس سنجش همان نسبت دو برابر است. واقعیت این است که در هیچ کدام از جنگهای صدر اسلام عدّه و تجهیزات مسلمین برتری بر عده و تجهیزات کفار نداشت و عامل پیروزی آنها، اعتقاد و عزم راسخ مسلمین و نصرت خداوند بود. و این مسأله در مورد جنگ عراق با ایران نیز صادق بود و ایرانیان در حالی 8 سال در برابر عراق و تجاوز او ایستادند که تمام ابرقدرتها و دنیا پشت سر عراق بود و نیروی ایمان و امداد الهی بود که ایرانیان را در آخر سربلند کرد.

این همان وعده خداوند است که می فرماید:«یا ایّها الّذین آمنوا ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبّت اقدامکم ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می سازد.»(12) و این است وعده نصرت خداوند.

نکته ای که به آن باید توجه داشت این است که برای انسانهای معمولی یک امر طبیعی است که جنگ ولو با دشمن و در راه خدا خوشایند نیست. در جنگ هم اموال و انسانها تلف می شوند و هم جراحتها و مشقات وجود دارد، البته برای عاشقان راه حق و کسانی که در سطح بالایی از معرفت قرار دارند جنگ با دشمنان حق شربت گوارایی است که آنان همچون تشنه کامان به دنبال آن می روند و مسلماً حساب آنها از حساب توده مردم جدا است. خداوند در آیه 216 سوره بقره می فرماید:«جنگ (با دشمن) بر شما مقرر شده است، در حالی که از آن اکراه دارید؛ کتب علیکم القتال و هو کرهٌ لکم» و سپس به عنوان یک قانون کلی و اصل اساسی که حاکم بر قوانین تکوینی و تشریعی خداوند است اشاره کرده و می فرماید: «چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید، در حالی که برای شما خیر است و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن برای شما شرّ است

خداوند در آیه 16 سوره توبه مسلمانان را از طریق دیگری تشویق به جهاد کرده، متوجه مسؤولیت سنگین خود در این رابطه می کند که نباید تصور کنید تنها با ادعای ایمان همه چیز درست می شود. بلکه صدق نیت و درستی گفتار و واقعیت ایمان شما در مبارزه با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه نفاق روشن می شود. نخست می گوید: آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها می شوید و در

میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالی که هنوز مجاهدان شما و همچنین کسانی که جز خدا و پیامبر و مؤمنان محرم اسراری برای خود انتخاب نکرده اند، مشخص نشده اند. در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد می کند و آن، اینکه تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمی یابد و شخصیت اشخاص روشن نمی شود، بلکه با دو وسیله، مردم آزمون می شوند. نخست جهاد در راه خدا و دوم ترک هرگونه رابطه و همکاری با منافقان و دشمنان که اولی دشمنان خارجی را بیرون می راند و دومی دشمنان داخلی را. در جای دیگر خداوند برای تأکید بیشتر می فرماید:«ما قطعاً همه شما را می آزمائیم، تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند(و مجاهد نماها و منافقان چه کسانی) ؛ و لنبلونّکم حتّی نعلم المجاهدین منکم و الصّابرین»(13)

در آیه 19 سوره محمد موضع گیریهای مختلف «مؤمنان» و «منافقان» در برابر فرمان جهاد روشن می شود. «کسانی که ایمان آورده اند می گویند چرا سوره ای نازل نمی شود» سوره ای که در آن فرمان جهاد باشد و تکلیف ما را در برابر دشمنان سنگدل روشن سازد. این وضع حال مؤمنان راستین است. اما (منافقان هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل می گردد که در آن سخنی از جنگ است، منافقان بیمار دل را می بینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته است ( با نگاهی مات و مبهوت و چشمانی که حدقه آنها از کار ایستاده) به تو نگاه می کنند

میدان جهاد برای مؤمنان، میدان اظهار عشق به محبوب و میدان پایداری و مقاومت و پیروزی است. و در چنین میدانی ترس معنی ندارد. اما برای منافقان میدان مرگ و نابودی و بدبختی است، میدان شکست و جدایی از لذات دنیا است. میدانی است تاریک و ظلمانی با آینده ای وحشتناک و مبهم!

خداوند در آیه 77 سوره نساء ضمن نکوهش کسانی که ابتدا منتظر فرمان جهاد بودند ولی بعد از نزول آیات جهاد، برای شرکت در میدان جهاد مسامحه کردند می فرماید: «راستی شگفت انگیز است (حال جمعیتی که در یک موقعیت نامناسب با حرارت و شور عجیبی تقاضا می کردند به آنها اجازه جهاد داده شود). و به آنها دستور داده شد که فعلاً خودداری کنید و به خود سازی و انجام نماز و تقویت نفرات خود و ادای زکات بپردازید، اما هنگامی که زمینه از هر جهت آماده شد و دستور جهاد نازل گردید، ترس و وحشت یکباره وجود آنها را را فرا گرفت و زبان به اعتراض در برابر این دستور گشودند و صریحاً گفتند: خدایا چرا به این زودی دستور جهاد را نازل کردی؟ چه خوب بود مدتی این دستور به تأخیر می افتاد.

 

بخش اول : خلاصه و چکیده مطالب

 جهاد جهاد از ماده جهد به معنای مشقت و رنج است در کاربردهای شرعی به هر گونه تلاش و بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلای کلمه اسلام و اقامه و برپایی شعایر ایمان اطلاق می شود. جهاد بر خلاف جنگ بر اساس انگیزه های مادی و مالی انجام نمیشود چنانکه هدف از آن کشتن انسان دیگری نیست، بلکه بخشیدن حیات به جامعه ای است که به هر طریقی گرفتار علل و عوامل ضد کمالی شده و مجاهدان با تیغ تیز شمشیر، غده ها و بخشهای بیمار را از جامعه می زدایند و می کوشند تا فرصت تازه ای به دیگر افراد جامعه بخشند تا در یک فضای مناسب، با بهره مندی از آزادی فکری و آموزه های وحیانی و عقلانی و عقلایی، مسیر کمالی خود را بیابند و در یک گفتمان مثبت و سازنده قرار گرفته و رشد و نمو کنند؛

معناى مجاهدت در راه خداوند و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا
معناى(جاهدوا) این است که جهادشان همواره در راه ما است و کنایه از این است که جهادشان همواره در امورى است که متعلق به خداوند است، چه جهاد در راه عقیده باشد و چه در راه عمل، و چون جهادشان در راه خداست، هیچ عاملى ایشان را از ایمان به خدا و اطاعت او باز نمى دارد. لنهدینّهم سبلنا؛ اینجا خداوند براى خود راه هایى نشان مى دهد و راه ها هر چه باشد، سرانجام به درگاه او منتهى مى شود. زیرا به سوى صاحب راه منتهى مى شود و آن صاحب راه، منظور اصلى از راه است . مثلا وقتى مى گویند: این راه سعادت است؛ یعنى این راه به سوى سعادت منتهى مى شود، پس راه هاى خدا طریقه هایى است که آدمى را به او نزدیک کند.

فلسفه جنگ و جهاد
و قاتلوا فى سبیل اللّه الّذین یقاتلونکم و لا تعتدوا إنّ اللّه لا یحبّ المعتدین # ...و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتى یقاتلوکم فیه.#و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة در این آیات به سه نکته اشاره شده که منطق اسلام را در باره ى جنگ کاملا تبیین مى کند. با جمله ى در راه خدا نبرد کنید، هدف اصلى جنگ هاى اسلامى را روشن مى سازد که جنگ به دلیل انتقام جویى، جاه طلبى و ریاست و کشور گشایى از نظر اسلام محکوم است، جنگ تنها باید در راه خدا باشد. در مورد این که با چه کسانى باید جنگید، جمله ى الّذین یقاتلونکم ؛ با آن ها که با شما مقاتله مى کنند، صراحت دارد که تا طرف مقابل دست به اسلحه نبرده و به مقاتله نپرداخته، مسلمانان نباید بجنگند. ابعاد جنگ نیز با جمله ى و لا تعتدوا؛ از حد تجاوز نکنید، مشخص شده، چه این که جنگ در اسلام براى خدا و در راه خداست و در راه خدا نباید هیچ گونه تعدى و تجاوز باشد. در آیه دوم محدودیت مکانى و در آیه ى سوم محدودیت زمانى جنگ را نیز بیان کرده است



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:16 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

غرب و مسأله? جهاد

«استیون ورتووک» یکی از جامعه شناسان غربی درباره? رویکرد رسانه­ها نسبت به اسلام می­گوید: «از پایان دهه 1970، مسلمانان همواره در عملیات خرابکارانه و تروریستی در نقاط مختلف جهان، به عنوان یک گروه هدف قرار گرفته‌اند ... در 17 ژانویه سال 1991، عنوان پرفروش‌ترین روزنامة ایتالیا- کوریر دلامرا- چنین بود: "ترس بازشدن جبهة دومی در میان جهان مسلمان، به نام جهاد اسلامی" این دیدگاه، با عناوینی مانند"خطر تروریسم، وضعیت قرمز!"، "نقشه­ای برای جبهة داخلی" و یا "اعلام خطر! تروریسم گسترش می‌یابد" ادامه یافت ... ایده? "تروریست عرب مسلمان"، مدام تولید می­شد؛ زیرا از آن دسته اخباری بود که مردم دوست داشتند بشنوند و در ضمن، افکار عمومی را علیه اعراب مهاجر، تقویت می‌کرد».

«دن کوئل» از معاونین سابق دولت آمریکا بنیادگرایی اسلامی را یک خطر جهانی و جایگزین کمونیسم مطرح ساخت. از سوی دیگر، ویلی گلاس دبیر کل سازمان ناتو نیز در یک کنفرانس امنیتی در آلمان، اعلام کرد که بنیادگراییِ اسلامی اکنون برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به اندازه? خطر کمونیسم در گذشته، تهدید آمیز است.

جهاد در منظر قرآن

در قرآن آیاتی بسیار درباره? عظمت و جایگاه رفیع جهاد در میان عبادات به چشم می‌خورد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَآجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْأَخِرِ وَجَهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ.«سوره توبه آیه 19»

ترجمه فارسی آیه: آیا آبرسانی به حاجیان و تعمیر مسجدالحرام را همانند «عملِ» کسی قرار داده‌اید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟ این دو نزد خداوند یکسان نیست و خداوند گروه ستمگر را هدایت نمی‌کند.


إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْو لَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْرَیةِ وَالْإِنجِیلِ وَالقُرْءَانِ وَمَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.«سوره توبه آیه 111»

ترجمه فارسی آیه: در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهای] اینکه بهشت برای آنان باشد خریده است همان کسانی که در راه خدا می‌جنگند و می‌کشند و کشته می‌شوند [این] به عنوان وعده حقی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است پس به این معامله‌ای که با او کرده‌اید شادمان باشید و این همان رستگاری بزرگ است.


إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ.«سوره صف آیه 4»

ترجمه فارسی آیه: همانا خداوند کسانی را دوست دارد که صف بسته در راه او پیکار کنند، چنانکه گویی بنای بسیار مستحکم سربی هستند.

جهاد در روایات

روایاتی بسیار در عظمت و اهمیت جهاد در راه خدا نقل شده‌است که به عنوان نمونه به چند روایت بسنده می‌کنیم: ابوذر غفاری از محمد پرسیده‌است:

کدام یک از اعمال نزد خداوند دوست داشتنی تر است؟ محمد پاسخ داده‌است:ایمان به خدا و جهاد در راه او. ابوذر غفاری دوباره سوال نموده‌است که کدامین جهاد از همه جهادها برتر است؟، پیامبر خدا که درود بی پایانش بر او و خاندانش باد، پاسخ داده‌است: جهاد کسی که اسبش پی شود و خونش در راه خدا بر زمین ریزد.



امیرالمؤمنین
علی ابن ابیطالب درباره? جهاد این چنین گفته‌است:

جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند تنها به روی اولیاء خاص خویش گشوده‌است و آن لباس تقوا و زره نفوذ ناپذیر و سپر اطمینان بخش الهی بر پیکر مجاهدان است.



در روایت دیگری امیرالمؤمنین
علی بن ابیطالب در رابطه با اهمیت جهاد اینطور می‌فرماید:

خداوند عزوجل جهاد را واجب کرده، و آن را بزرگ شمرده و یاری و یاورش قرار داده‌است. به خدا سوگند که دنیا و دین جز با جهاد اصلاح نمی‌شود.



امام محمدباقر از
امامان شیعه در حدیثی خطاب به سلیمان بن خالد می‌گوید: «آیا می‌خواهی از اصل، فرع و قله? اسلام برایت بگویم؟» سلیمان بن خالد می‌گوید: «آری، ای فرزند رسول خدا.» حضرت اینچنین می‌فرمایند:

اصل و عمود «خیمه ی» اسلام، نماز و فرع آن زکات و قله و اوج عظمتش جهاد است.

 

جهاد و مجاهدان در قرآن


جهاد یک قانون عمومی در عالم آفرینش است و همه موجودات جهان اعم از نباتات و حیوانات بوسیله جهاد مانع را از سر راه خود برمی دارند تا بتوانند به کمال مطلوب خود برسند و با عوامل نابودی خود مبارزه کنند. جَهد را تلاش توأم با رنج معنی می کنند.جهاد، مصدر است بمعنی تلاش و نیز اسم است به معنی جنگ و جنگ را از آن جهت جهاد گویند که تلاش توأم با رنج است. (قاموس قرآن    )

البته باید توجه داشت که جهاد علاوه بر نبردهای دفاعی و گاه تهاجمی، مبارزات علمی، اقتصادی فرهنگی و سیاسی را نیز در بر می گیرد    .

از آنجا که همیشه افراد زورمند و خودکامه، فرعونها و نمرودها اهداف انبیاء را مزاحم خود می دیده اند در برابر آنها، ایستاده و جز به محو دین و آیین خدا راضی نبودند    . از طرفی دینداران راستین در عین تکیه بر عقل و منطق و اخلاق باید در مقابل این گردنکشان ظالم بایستند و راه خود را با مبارزه و درهم کوبیدن آنان، به جلو باز کنند    . به هر حال یکی از افتخارات ما مسلمانان آمیخته بودن دین با مسأله حکومت و داشتن دستور جهاد در برنامه های دینی است. اسلام بر خلاف مسیحیت کنونی که می گوید: «...هرکس به رخساره راست تو طپانچه زد رخساره دیگر را به سوی او بگردان (انجیل متی، باب پنجم، شماره 39    ) چنین دستوری نمی دهد، چرا که این دستور انحرافی باعث جرأت و جسارت ظالم و تجاوزگر می شود، حتی مسیحیان جهان امروز نیز هرگز به چنین دستوری عمل نمی کنند و کمترین تجاوزی را با پاسخی شدیدتر که آن هم بر خلاف دستور اسلام است جواب می گویند    .

جهاد اسلامی اهدافی را تعقیب می کند و آنچه ما را از دیگران جدا می سازد همین است. جهاد اسلامی برای خاموش کردن فتنه ها، دفاع از خویشتن، محو شرک و بت پرستی و برای حمایت از مظلومان وضع شده است    .

در قرآن کریم، در آیات مختلفی سخن از جهاد و وصف مجاهدان و پاداش آنان به میان آمده است و حتی خداوند به جهادگران بیدار سوگند یاد کرده است و فرموده: «سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالی که نفس زنان پیش می رفتند، سوگند به افروزندگان جرقه آتش(در برخورد سمهایشان با سنگهای بیابان)، سوگند به هجوم آوردندگان سپیده دم،(که آنچنان بر دشمن هجوم سریع می برند) که گرد و غبار به هر سو پراکنند،(ناگهان) در میان دشمن ظاهر شدند».(1)

از اینجا روشن می شود که جهاد آنچنان عظمتی دارد که حتی نفسهای اسبهای

مجاهدان، شایسته سوگند است. و همچنین جرقه های ناشی از برخورد سمشان به سنگها و گردوغباری که در فضا پخش می شود. آری گرد و غبار صحنه جهاد هم پرارزش است.

خداوند در آیه 251 سوره بقره به یک قانون کلی اشاره کرده و می فرماید: «و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند سراسر زمین فاسد می شود.» و در جایی دیگر یکی از فلسفه های تشریع جهاد را چنین بازگو می کند: «و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند. دیرها و صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران می گردد.»(2)

از آن جا که هرگونه دعوت به خداپرستی بر ضد جبّارانی است که می خواهند مردم همچون خدا آنها را بپرستند! اگر آنها فرصت پیدا کنند تمام این مراکز را با خاک یکسان می کنند.

قرآن کریم یکی از خصوصیات یاران پیامبر(ص) را چنین بر می شمرد که: «در برابر کفار شدید و دلسختند» (اشدّاء علی الکفّار)(3)، آری مؤمنان در میدان جهاد آنچنان می غرّند که نمی توان تصور کرد، آنها همان کسانی اند که در خلوت شبانه شان با معبود گریه سر می دهند.

خداوند در آیه 71 سوره نساء فرمان آماده باش دائمی به مسلمانان می دهد و برای حفظ موجودیت اجتماعشان می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، با کمال دقت مراقب دشمن باشید، مبادا غافلگیر شوید و از ناحیه آنها خطری به شما برسد.» سپس دستور می دهد که برای مقابله با دشمن از روشها و تاکتیکهای مختلف استفاده کنید و «در دسته های متعدد یا به صورت اجتماع، برای دفع دشمن حرکت کنید.» این آیه دستور جامع و همه جانبه ای به تمام مسلمانان، در همه قرون و اعصار می دهد که برای حفظ امنیت خود و دفاع از مرزهای خویش دائماً مراقب باشند. و یکنوع آماده باش مادی و معنوی بطور دائم بر اجتماع آنها حکومت کند و حتی خداوند در آیه 102 سوره نساء برای آنکه مسلمانان در میدان جنگ، موقع نماز از دشمن غفلت نکنند دستور نماز خوف را تشریع می کند و این چیزی جز توجه دادن مسلمانان به دشمن و لزوم هوشیاری و بیداری در همه مکانها و زمانها نیست



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:16 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin