سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

اصحاب و یاران و نواب خاصه حضرت      :
1.
عثمان بن سعید عمروى (متوفاى سال 257ق)
2.
محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق)
3.
حسین بن روح نوبختى (متوفاى سال     326ق)
4.
على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق)

این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان(ع) بودند که در ایام غیبت صغرى،

 پس از شهادت امام حسن عسکرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال

 به ترتیب، واسطه میان امام(ع) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه»

 مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313نفر از یارانش به او پیوسته و

 نخستین هسته لشکریان امام(ع) را تشکیل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در

 ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شده‏اند که بر دیگران پنهان مانده

 است و پنهان خواهد ماند.

شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی  که پدر بزرگوارش حیات داشت ،

شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع) می رسیدند   از جمله چهل تن به

 محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به

آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد   آنان پسری را دیدند که بیرون

 آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ،

این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امراو را اطاعت کنید ،

 از گرد رهبری او پراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد .

 این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد .

بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ،

 ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی

 فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت .یکی  از متفکران و فیلسوفان

قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختی می باشد باری ،

 حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری

  در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز

 بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود

نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ،

 و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی  و رسالت اسلامی

 و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون

 خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی

 خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد


1- سماعیل بن حسن هرقلى    .
    2 -      سید محمد بن عباس جبل عاملى    .
    3 -      سید عطوه علوى حسنى    .
   4 -  امیراسحاق استرآبادى.
5 -  ابوالحسین بن ابى بغل.
6 -  شریف عمر بن حمزه.
ابوراجح حمامى.
8.
شیخ حر عاملى.
9.
مقدس اردبیلى.
10.
محمد تقى مجلسى.

میرزا محمد استرآبادى.
12.
علامه بحر العلوم.
13.
شیخ حسین آل رحیم.
14.
ابوالقاسم بن ابى جلیس.
15.
ابو عبداللَّه کندى.
16.
ابو عبداللَّه جنیدى.
17.
محمد بن محمد کلینى.
18.
محمد بن ابراهیم بن مهزیار.
19.
محمد بن اسحاق قمى.
20.
محمد بن شاذان نیشابورى

 زمامداران معاصر :

امام زمان(ع) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا

 زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانى، با تمام حاکمان

 و زمامداران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، معاصر

 بوده و خواهد بود.

خلفاى عباسى که در ایام غیبت صغراى

آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:
1.
مهتدى عباسى (255 - 256ق)
2.
معتمد عباسى (256 - 279ق)
3.
معتضد عباسى (279 - 289ق)
4.
مکتفى عباسى (289 - 295ق)
5.
مقتدر عباسى (295 - 320ق)
6.
قاهر عباسى (320 - 322ق)
7.
راضى عباسى (322 - 329ق)
8.
متقى عباسى (329 - 333ق)



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 15ساعت ساعت 1:19 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید



 

 

 

 

زمامداران معاصر     :

امام زمان(ع) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا

 زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانى، با تمام حاکمان

 و زمامداران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، معاصر

 بوده و خواهد بود.

 

هنگامى که حضرت مهدى(ع) ظهور کند و قیام آزادى

 بخش وى فراگیر شود، برخى از سلاطین و حاکمان کشورها

 در برابر او تواضع نموده و سر تسلیم فرود مى‏آورند و برخى

 دیگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خیزند و پس

 از درگیرى، متحمل شکست و اضمحلال خواهند شد و حکومت

 آن حضرت، از شرق تا غرب کره زمین را فرا خواهد گرفت.

 در این باره، روایات فراوانى از معصومین(ع)نقل شده است

که براى نمونه، حدیثى را از امام محمد باقر(ع) بیان مى‏کنیم    :

عَن أبی جعفر(ع) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤیّدٌ بالنَّصر،

 تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الکنوزُ ویبلغُ سُلطانه المشرقَ

 والمغرِبَ ویُظِهرُ اللَّهُ دینهُ على الدّینِ کُلّه ولو کَرِهَ المُشرکون

 فلا یَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وینزلُ روحُ‏اللَّهِ

 عیسى بن مریم فیُصلّی خلفه

قیام کننده از ما منصور به رعب و مؤیّد به نصر است. زمین

 از براى او در نوردیده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشکا

ر کند. سلطنت و حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت

 و خداوند منان، به دست او دین خود را بر همه دین‏ها غالب گرداند،

 اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در روى زمین هیچ خرابى

 باقى نماند، مگر این که آبادش کند و روح اللَّه، عیسى بن مریم

 از آسمان نازل شده و بر او اقتدا کند و پشت سرش نماز بخواند    .

رویدادهاى مهم     :

از آغاز تولد نوید بخش حضرت مهدى(ع) (در سال 255 هجرى)

 تا زمان قیام آن حضرت و تشکیل حکومت جهانى، رویدادهاى

 مهم و فراوانى رخ داده و خواهد داد که قابل شمارش نیستند و

 هیچ دفتر و دیوانى گنجایش ثبت و ضبط آنها را ندارد؛ اما در

 این جا به برخى از رویدادهاى مهمى که در زمان ظهور آن

حضرت اتفاق خواهد افتاد و در روایات و منابع اسلامى به عنوان

 علامات ظهور حضرت مهدى(ع) از آنها یاد شده است، اشاره مى‏شود    :

-1 خروج دجّالِ یک چشم و ادعاى الوهیت و خون ریزى و فتنه‏هاى

 فراوان او در زمین و جنگ با حضرت مهدى(ع) و شکست و

 نابودى‏اش به دست امام زمان(ع) یا حضرت عیسى(ع    ).

-2 نداى آسمانى براى معرفىِ حضرت مهدى(ع) و شنیدن همه مردم،

 آن را به زبان رایج خودشان و استقبال آنان از امام زمان(ع    ).

-3خروج سفیانى (عثمان بن عنبسه از اولاد یزید بن معاویه) از

 وادىِ یابس، در سرزمین میان مکه و شام، و تصرف بسیارى

 از شهرها و خون ریزى و فتنه در بین مردم، و نبرد او با

 لشکریان امام زمان(ع) و کشته شدنش در صخره بیت المقدس

به دست یاران حضرت مهدى(ع    ).

-4 خروج سیّد حسنى از شمال ایران (حدود دیلم و قزوین) و

 دعوت او به مذهب امامیه، و رفع ظلم از مردم و نبردهاى

 پیروزمندانه او با ستمکاران و فاسقان و پیوستن او به

حضرت مهدى(ع) در کوفه    .

 - 5 خروج شصت کذّاب که به دروغ ادعاى پیامبرى مى‏کنند    .

-6ادعاى دروغین مقام امامت توسط دوازده نفر از آل ابى‏طالب(ع    ).

-7کشته شدن نفس زکیّه، پسرى از آل محمد(ص)، در مسجد

الحرام، ما بین رکن و مقام    .

 - 8 ظاهر شدن صورت و سینه و یاکف دست، در چشمه خورشید    .

-9 وقوع کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر رمضان    .

 -10 برخاستن نداهاى متعدد از آسمان در ماه رجب و شنیدن همه مردم    .

-11 گسترش سیاهىِ کفر، فسق و معصیت در سراسر جهان    .

-12 ظهور حضرت مهدى(ع) (به هیأت مردى سى‏سال) از کنار

 کعبه، در مکه معظّمه، و دعوت مردم به اسلام راستین    .

صلوات بر پیامبر و آل پیامبر (ص)

درپایان زندگی نامه معصومین (ع) شایسته است صلوات

 ویژه آنان را از یکی از امامان معصوم (ع) دراین جا بیان

 کرده واز این طریق ارادت مخصوص خود را به سرور و

 سالارمان حضرت حجت بن الحسن (ع) ابراز و اظهار نماییم    :

از امام زین العابدین(ع) روایت شده است که در صلوات بر

 پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت آن حضرت، خوانده شود    :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى محمدٍّ وَالِ مُحمّدٍ، شَجرَةِ النّبوّةِ ، وَموضِع الرِّسالةِ ،

 ومختلفِ الملائِکةِ ، ومعدِنِ العِلمِ، واهلِ بیتِ الوَحی ، اللّهُمَّ صَلِّ

 عَلى‏ محمّدٍ وَآلِ محمّدٍ، الفُلکِ الجاریةِ فی اللُّجَجِ الغامِرةِ ، یأمَنُ من

 رَکِبها ویغرقُ من ترکَها، المُتقدِّمُ لَهُم مارِقٌ ، والمتأخّرُ عنهم زاهقٌ ،

 وَاللازِمُ لهُم لاحقٌ ،اللّهُمَّ صَلِّ على محمّدٍ وآلِ محمّدٍ ، اَلْکَهفِ الحصین ،

 وغیاثِ المُضطرِّ المُستکین ، وَمَلْجَأِ الهاربین ، وَعِصمة الْمُعْتَصِمین    ....

خدایا! بر محمد وآلش درود فرست که درخت نبوّتند و جایگاه

 رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و حکمت و

 خاندان وحى. خدایا! بر محمد و آلش درود فرست که آنان کِشتى

 دریاى معرفتند و روان در اَعماق آن دریا، هر کس بر آن کِشتى

 در آید از غرق ایمن است، و هرکس در نیاید به دریاى هلاکت

غرق خواهد شد. هرکس بر آنان پیشى گیرد از دین خارج گردد،

 و هر کس از آنان عقب ماند سعى‏اش باطل و نابود گردد، و هر

 کس همراه آنان باشد ملحق به آنان خواهد شد. خدایا! بر محمد

 و آلش درود فرست که حصار محکم امتند و فریادرس

 بیچارگان و نگهبان عصمت طلبان.



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 15ساعت ساعت 1:17 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

صورت و سیرت مهدی ع
چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی

 چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ،

چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق

 و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده .

 استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش

درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی  - که از

بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین .

عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ،

اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش

 در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و

شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و

 فریادش همه گیر " .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و

 دارنده ذخایر پیامبران است . وی   نهمین امام است از نسل

امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و

 وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی  اکبر است . چون ظاهر شود ، به

کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و

احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و

 مهربانی کند .حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است .

 خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است .

 مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد .

خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی 

ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .مهدی ( ع ) حق هر

حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی  اگر حق کسی زیر دندان دیگری   باشد ،

از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند .

 به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی  

 منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت

انقلابی مهدی   شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا

به او بپیوندند ...برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی

 و صاحب مرامی   ، باقی   نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت

 حقه و سیاست عادله قرآنی   ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع )

قیام کند زمینی  نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمّدی :

 اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .

در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ،

 تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند .

در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی ،

خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد .

مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم

 برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی  بیمانند دست یابند .

حتی   چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند .

زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های 

 زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها

و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان

برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد .

در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی  ظلم و بیداد

 بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما

 و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .


اعتقاد به مهدویت در دوره های گذشته
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی در دینهای دیگر مانند :

یهودی ، زردشتی ، مسیحی و مدعیان نبوت عموما ، و دین مقدس اسلام ،

خصوصا ، به عنوان یک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .


اعتقاد به حضرت مهدی  ( ع ) منحصر به شیعه نیست
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( ع ) فقط مربوط به شیعیان و عالم تشیع نیست ،بلکه بسیاری از مذاهب اهل سنت( مالکی ، حنفی  ، شافعی و حنبلی و ... ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، این موضوع را در کتابهای فراوان خود آورده اند و احادیث پیغمبر ( ص ) را درباره مهدی ( ع ) از حدیثهای متواتر و صحیح می دانند.

دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ
این دعاء حضرت صاحب الا مرعلیه السلام است که تعلیم فرمود

آنرا به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَف اَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِط اَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّج اَّءُ

خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها

برداشته شد و امید قطع شد

وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ

و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد و

تویى یاور و شکوه بسوى تو است

الْمُشْتَکى وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

و اعتماد و تکیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است

خدایا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ

محمد و آل محمد آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب

 کردى و بدین سبب مقام

وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ

و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ایشان به ما گشایشى

 ده فورى و نزدیک مانند

الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى

چشم بر هم زدن یا نزدیکتر اى محمد اى على اى على

 اى محمد مرا کفایت کنید

فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ

که شمایید کفایت کننده ام و مرا یارى کنید که شمایید یاور

 من اى سرور ما اى صاحب

الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ

الزمان فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا دریاب مرا دریاب مرا همین ساعت

السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ

همین ساعت هم اکنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترین مهربانان به حق

مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ

محمد و آل پاکیزه اش

شرایط ظهور

 

مقدمه ؛
بحث علائم ظهور برسرزبان ها افتاده است. می پرسند علائم ظهور چیست ؟

 آیا محقق شده است وحتی در میان تطبیق هایی نیز صورت گرفته است     .
از منابع روایی برمی آید که در آستانه ظهور حضرت ولی عصر (عج) علائم و

نشانه هایی رخ خواهد داد که نزدیک بودن ظهور را بشارت می دهد ولی باید بدانیم

که هم تحقق ظهور و هم تحقق علائم ظهور نیاز به شرایط و زمینه هایی دارد که

اگر محقق نشوند ؛ آن دو میسر نخواهند شد    .
شرایط ظهور بسی مهم تر از علائم ظهور است. مقاله پیش رو می کوشد گامی در

 جهت شناخت شرایط ظهور بردارد. دراین راستا اول به معنای شرایط ظهور خواهیم پرداخت.

 دوم به معنای علائم ظهور اشاره خواهیم کرد. سوم فرق شرایط ظهور و علائم ظهور را بیان

 خواهیم کرد. چهارم دلایل ارجحیت مسئله شرایط ظهور برعلائم ظهور را خواهیم گفت.

 پنجم دلایل کلامی این که چرا ظهور شرط و شروط می خواهد را به بررسی خواهیم نشست.

 ششم شرایط ظهور را تبیین خواهیم کرد و هفتم نتیجه خواهیم گرفت



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 15ساعت ساعت 1:15 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

معنای شرایط ظهور
شرط در لغت به معنی چیزی است که تحقق مشروط به آن بستگی دارد و شرایط ظهور

 در اصطلاح به معنی علت ها ، بسترها و زمینه هایی است که تحقق ظهور امام عصر

 وابسته به آنهاست به گونه ای که با فراهم شدن آنها ظهور به طور حتمی تحقق خواهد یافت

(درس نامه مهدویت - ج 27 ـ ص36)
هرآنچه در عالم هستی پدید می آید نیاز به علت دارد . تا علت وجود نداشته باشد معلول به

 وجود نخواهد آمد. تحقق معلول منوط و مشروط به تحقق علت است. به این گزاره ،

 اصل علیت وعلیت باوری می گویند که یک اصل کلی است و همه موجودات ممکن

عالم هستی را در برمی گیرد من جمله ظهور حضرت ولی عصر (عج) . بنابراین می توانیم بگوییم:

1)هر معلولی نیاز به علت دارد

 2) ظهور معلول است پس

 3) ظهور نیاز به علت دارد.

 به علت یا علت هایی که ظهور حضرت ولی عصر متوقف برآنهاست شرایط ظهور گفته اند    .

معنی علائم ظهور
معنای شرایط ظهور روشن شده ،اما علائم ظهور عبارت است از آن دسته

رخدادها که براساس پیش بینی معصومان پیش از ظهور یا در آستانه آن یا

هم زمان و یا پس از ظهور حضرت مهدی پدید می آید (درسنامه ج 3 ـ ص108)
هرپدیده ای در این عالم براساس ویژگیهایش شناخته می شود ویژگی ها علامت هایی

 هستند که یک پدیده را نشان داده و تشخیص آن پدیده از پدیده های دیگر را آسان خواهند کرد     .
ائمه معصومین برای ظهور حضرت ولی عصر یک دسته نشانه ها وعلامت ها ذکر کرده اند

که علائم ظهور گفته می شود    .

تفاوت شرایط ظهور و علائم ظهور
تفاوت هایی که بین شرایط ظهور و علائم ظهور وجود دارد بدین شرح اند    :
الف- شرایط ظهور تخلف پذیر نیست یعنی حتماً باید محقق بشود ولی علائم ظهور

 تخلف پذیراند یعنی ممکن است محقق نشود    .
ب-  شرایط ظهور مقدم برخود ظهور است یعنی اول باید شرایط ظهور محقق بشود

 تا بعد ظهور اتفاق بیفتد ولی علائم ظهور بعضی مقدم برظهورند بعضی مؤخر از آن

 و بعضی با ظهور معیت دارند یعنی بعضی از این علائم قبل از ظهور اتفاق می افتد

 بعضی بعد از آن و بعضی هم زمان با آن

ج-  اگر شرایط ظهور محقق نشود ظهور محقق نمی شود و اگر ظهور محقق نشود

 قطعاً علائم آن محقق نخواهد شد یعنی اگر شرایط ظهور نباشد نه ظهور خواهیم داشت

 نه علائم ظهور . در آن سو ممکن است علائم ظهور محقق نشود ولی ظهور محقق بشود    

چ-  شرایط ظهور برای تحقق ظهور است ولی علائم ظهور برای شناخت ظهور و نزدیکی اش

ح - در شرایط ظهور لازم است که همه علت ها و زمینه ها و شرایط جمع بشود تا ظهور اتفاق بیفتد

ولی در علائم ظهور لازم نیست همه علامت ها ونشانه ها جمع بشود    .

چرا شرایط ظهور مهم تر از علائم ظهور است؟
به دو دلیل می توانیم بگوییم اهمیت شرایط ظهور بیشتر از علائم ظهور است
دلیل اول؛ علائم ظهور وقتی تحقق خواهد یافت که ظهور قطعی شده باشد، آن گاه و

دراستانه تحقق ظهور یک سری علائم و نشانه ها بروز خواهد کرد. تحقق ظهور منوط و

 مشروط به تحقق شرایط ظهور است یعنی اگر شرایط ظهور مهیا نشود ظهور رخ نخواهد

 داد واگر نباشد و ظهور تحقق نیابد قطعاً علائم ظهور تحقق نخواهد یافت . در وهله اول

ظهور و در وهل? دوم علائم ظهور هردوان بستگی دارد به اینکه شرایط ظهور فراهم بیاید.

 از این بیان به دست می آید که اولویت با شرایط ظهور است    .
دلیل دوم : ممکن است درعلائم ظهور بداء رخ بدهد. "بداء" عبارتست از تغییر یافتن بعضی

 از آنچه قبلا ً تعیین شده است. ممکن است خداوند بعضی از اموری را که قبلاً می دانسته ولی

 برای آدمی معلوم نیست آشکار بنماید و دراین صورت بداء اتفاق خواهد افتاد (رضوانی ـ 166)

 طبق روایات نقل شده علائم ظهور جزو مواردی است که ممکن است شامل بداء شده و تحقق نیابد

 (کتاب الغیبه ، باب 18، ص 218    )
ولی شرایط ظهور مشمول بداء نخواهد شد زیرا شرایط ظهور جزو قانون آفرینش و سنت های

 الهی بوده و در سنت های الهی تبدیل و تحویل وجود ندارد    .
براین اساس اولویت با شرایط ظهور است نه علائم ظهور. عقل آدمی اقتضا می کند که اهتمام

خویش را در وهل? اول متوجه اموری بگردانیم که قابل تغییر نیست نه امور قابل تغییر    .
نتیجه ای که از این بحث گرفته می شود اینست که     :
اولاً در مقام نظر تکیه و تلاش خویش را برشناختن دقیق تر و عمیق تر شرایط ظهور بگذاریم.

 دراین مباحث همچون مباحث علمی دیگر اولویت سنجی ضرورت دارد . بعضی مسائل هست

 که لزومی در پرداختن به آنها نیست و نیاز جامعه را رفع نخواهد کرد .
بعضی مسائل هست که حاشیه ای است و دراینگونه مباحث کاربردی باعث دور شدن از مسیر

حقیقی خواهد شد. ضروری است که پژوهشگر در مهدویت نقطه ثقل پژوهش خویش را برشرایط

 ظهور بگذارد نه علائم ظهور.
ثانیاً در مقام عمل تکیه وتلاش خویش را برپیاده سازی شرایط ظهور بگذاریم. از آن رو که مباحث

 مهدویت ارزش عملی دارند دراین امور همچون امور عملی دیگر اولویت سنجی ضرورت دارد .

بعضی اعمال هست که ضرورت ندارد بعضی دیگر اهمیت ثانوی دارد ولی ضروری است که

 منتظر واقعی هم وغم خویش را برپیاده سازی شرایط ظهور بگذارد نه علائم ظهور.
ظهور حضرت ولی عصر ربط وثیقی با نوع اعمال انسان ها دارد نه نوع حرفهای آنها لذا باید در

 جهت اصلاح اعمال خویش وتحقق شرایط ظهور برآییم؛ به انتظار حدوث علائم ظهور نشستن

 دردی دوا نخواهد کرد .
نکته ای که شایسته است بگوییم اینست که اولویت دادن به شرایط ظهور به معنی نفی وانکار یا

 به معنی بی اهمیت بودن علائم ظهور نیست ، سخن دراینست که شرایط ظهور مهم تر از

علائم ظهور است ولی نه اینکه علائم ظهور به هیچ وجه اهمیت ندارد علائم ظهور هرچه باشد

 جایگاه خود را خواهد داشت ولی نسبت به شرایط ظهور اهمیت ثانوی دارد اول باید شرایط

 ظهور را بشناسیم و پیاده بسازیم ؛ دوم به علائم ظهور بپردازیم که چیست و چگونه خواهد بود.



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 15ساعت ساعت 1:10 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

چرا ظهور حضرت ولی عصر شرط و شروط می خواهد؟
ظهور حضرت ولی عصر شرط وشروط و شرایط می خواهد به این دلیل که
1
ـ5ـ خداوند در این نظام هستی یک دسته قانونها و سنت ها قرار داده که همه امور

برمبنای آنها صورت می پذیرد. در روایت جعفری  می خوانیم «ابی الله ان یجری

 الامور الاباسبابها و لکل شی ء سببا»(بحار الانوار،ج 2 ص90 و اصول کافی ـ

 جلد اول ، باب معرفه الامام و الرد الیه ،حدیث 7)
بعضی از این سنت ها عبارتند از: سنت ابتلاء به این معنی که همه انسانها مورد آزمایش الهی

 قرار خواهند گرفت ، سنت هدایت به این معنی که خداوند همه انسانها را به صراط مستقیم

خویش می خواند و آنانکه ایمان بیاورند هدایت بیشتری خواهند یافت. سنت استدراج به این

 معنی که خداوند به آنانکه ایمان نیاورده اند مهلت می دهد تا خودشان به دست خودشان در

گمراهی و ضلالت فرو بروند ، سنت جزا به این معنی که خداوند برای هر عمل، جزایی

متناسب قرار داده است. جزای عمل خیر ثواب است و جزای عمل شر عذاب و عقاب و

 سنت عُسر ویُسر به این معنی که در کنار هرسختی آسایش وجود دارد و سنت انتصار به

 این معنی که خداوند کسی را که در راه او گام بردارد یاری خواهد کرد    .
سنت ها اصطلاحاً روش های الهی اند (محمدی گیلانی ـ 51) که برمبنای آنها عالم هستی

 اداره می شود. همه شئون زندگی انسان می تواند تحت یکی از این سنت ها قرار بگیرد و

 آدمی اگر تحت یکی از این سنت ها قرار گرفت لوازم و      پیامدهایی برایش خواهد داشت.

فرض بگیرد کسی عملی خیر یا شر انجام بدهد بدین وسیله خود را تحت سنت جزا قرار

 داده است ، اگر عملش خیر باشد باید منتظر پاداش بماند واگر عملش شر باشد منتظر عقوبت     .
اینکه می گوییم ظهور حضرت ولی عصر شرط و شروط و شرایط می خواهد از

 این بابت است که ظهور براساس سنت های الهی اتفاق خواهد داد. فرض بگیرید فرد

 یا امت به سمت و سوی یاری دین الهی بروند و با جهاد همه جانبه خویش در جهت

 احیای دین و اماته کفر بکوشند خداوند متقابلاً آنها را یاری خواهد داد و یک شکل از

 یاری الهی ، فرستادن حجت خویش است و نیز فرض بگیرید فرد یا امت کفران بورزند

 و به ظلم و ستم گری روی بیاورند و به خاموش کردن نور دین الهی بپردازند خداوند

 متقابلاً از آنها انتقام خواهد گرفت و یک مصداق از انتقام الهی فرستادن حجت خویش است     .
براین پایه سنت الهی در آن وقت به جریان خواهد افتاد که انسانها خودشان پا به میدان

 عمل بگذارند. پس همه چیز بسته به عمل انسانهاست که چگونه عمل بنمایند . تا عمل

 آگاهانه و از روی اختیار خویش صورت نگیرد سنت الهی به جریان نمی افتد. به

 عبارت دیگر شرط پیاده شدن سنت های الهی عمل خود انسانهاست    .
    *  غیبت حضرت ولی عصر به واسطه علل خاصی صورت گرفته است اگر آن

علت ها رفع بشود ظهور اتفاق خواهد افتاد    . باید برگردیم و ببینیم چه شد که خداوند

آخرین حجت خویش را به میان انسانها نفرستاد واو را در پرده غیبت نهاد .چنانچه

 روایت ها نشان می دهد غیبت حضرت ولی عصر چند علت اساسی داشته است:

 (غیبه نعمانی ،باب 10 ـ کمال الدین وتمام النعمه ج 2 ـ ص42)
    *  بیم قتل ؛ ظالمان عصر و حاکمان عباسی از زمان امام حسن عسگری در صدد

 قتل حضرت ولی عصر بوده اند لذا غیبت اتفاق افتاد تا ایشان به عنوان ذخیره الهی محفوظ بماند    .
    *  نبود استعداد؛ مردم عصر، استعداد و آمادگی پذیرش حجت الهی را نداشته اند لذا

غیبت اتفاق افتاد تا آن وقت که استعداد و آمادگی پذیرش حضرت ولی عصر در مردم پدید بیاید    .
    * امتحان مردم ؛ سنت امتحان و ابتلا یکی از سنت های الهی است و خداوند به وسیله

 غیبت حضرت ولی عصر خواسته است انسان ها را بیازماید تا معلوم بشود مومن و کافرکیست    .
اولیای الهی یا ظاهراند یا غایب و از این دو حال خارج نیست؛ وقتی یک دسته علل باعث

غیبت ولی الهی شده است طبیعی است که برداشته شدن آنها باعث ظهور ولی الهی خواهدشد.

 اگر غیبت حضرت ولی عصر به واسطه بیم قتل و نبود استعداد صورت پذیرفته ، طبیعی

 است که وقتی بیم قتل نباشد واستعداد پذیرش مردمی وجود داشته باشد، ظهور رخ خواهد داد
براین مبنا باید بکوشیم تا علل غیبت را برداریم    . اینکه ظهور هنوز اتفاق نیفتاده است از این

 بابت است که علل غیبت هنوز به جای خود باقی است؛ نه تنها بستر لازم پدید نیامده که

موانع ظهور هنوز وجود دارد  .

شرایط ظهور چیست؟
اکنون نوبت آنست که بدانیم شرایط ظهور چیست و آن شرط و شروط و شرایط که

لازم است تا ظهور اتفاق بیفتد کدام اند؟
به نظر می رسد که ظهور حضرت ولی عصر چهارشرط اساسی لازم دارد که دو شرط

 از این چهار شرط محقق شده ولی می ماند دو شرط دیگر (تاریخ الغیبت الکبری، ص400)
شرط اول ؛ ولیّ عادل : ظهور اگر بخواهد اتفاق بیفتد باید ولی عادل وجود داشته باشد ولی

 عادل یعنی آنکه ولایت دارد و از هرجنبه که بنگرید عادل است هم در شخصیت وی

عدالت اخلاقی هست و هم در رفتار وی عمل عادلانه وقتی می گوییم آنکه ولایت دارد

اشاره به کسی است که خداوند وی را تعیین کرده و حجت اوست ؟ ولی سوال: چرا ولی عادل؟ ساده تر:

چرا ظهور مشروط به وجود رهبری شایسته است ؟
از سه دریچه به رهبری شایسته نیازمند خواهیم بود :
از  دریچه اول قیام جهانی بدون وجود رهبری شایسته امکان ندارد. در همه انقلاب های تاریخ

 رهبری شایسته بوده که به پیروزی رسیده و اگر به پیروزی نرسیده لااقل یک علت آن نبود

 رهبری شایسته بوده است.
از دریچه دوم حکومت جهانی بدون وجود رهبری شایسته امکان ندارد. حکومتی با این

عظمت ودراین سطح اگر رهبری شایسته نداشته باشد قطعاً نخواهد پایید و دوباره جهان

 را دستخوش آشوب خواهد کرد.
ا زدریچه سوم هدایت جهانی و رساندن انسانها به سعادت حقیقی خویش بدون وجود رهبری

 شایسته امکان ندارد. مگر راه سعادت و رستگاری انسانها با آن همه پیچیدگی و صعوبت

 جز با راهنمایی آنکه خدا وی را گمارده باشد میسر خواهد بود؟ این رهبر شایسته را ولی

عادل می گوییم و چنانچه هم منابع روایی شیعه و هم منابع روایی سنت نشان می دهد ولی

 عادل شخص حضرت ولی عصر(عج) است.
ولیّ عادل دو دسته ویژگی ها دارد : (درسنامه ص4، ج 3)
الف : ویژگیهای عام؛ این ویژگی ها مشترک است و همه ائمه معصومین داشته اند ؛

 اولاً نصب است یعنی اینکه خداوند آنها را تعیین کرده است ثانیاً علم است یعنی اینکه

 آگاه به دین الهی اند و ثالثاً عصمت است یعنی اینکه از هر گونه خطا و معصیت

 معصوم اند (کشف المراد ، ص491 ـ و قواعد المرام ـ ص177)
ب : ویژگی های خاص؛ این ویژگی ها مختص است و در شخص حضرت ولی عصر دیده می شود ؛

 اولاً قدرت واقتدار روحی و جسمی است گفته اند حضرت ولی عصر توانایی های خارق العاده

 دارد هم از نظرجسمی وهم از نظر روحی ثانیاً متعهد نبودن به قدرت های حاکم است گفته اند

 حضرت ولی عصر وقتی ظهور بنماید متعهد نبودن به قدرت های حاکم است (کمال الدین وتمام النعمه

 ـ ج 2 ، ص 44 ، حدیث 7) گفته اند حضرت ولی عصر وقتی ظهور بنماید بیعت هیچ کس را

 برگردن خویش ندارد لذا تعهدی درقبال آنها نخواهد داشت (کمال الدین و تمام النعمه

ـ ج2  ـ ص142و 143 حدیث 2و3و4و5)



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 15ساعت ساعت 1:10 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

شرط چهارم؛ نیاز صادق ؛ اگر ظهور بخواهد اتفاق بیفتد باید نیاز صادق وجود داشته باشد

 ونیاز صادق یعنی اینکه مردم دریابند که امور زندگی شان مگر از طریق حضرت ولی عصر

 حل نخواهد شد و تنها او را بطلبند و تا این طلب واقعی نباشد خدا حجت خویش را نخواهد فرستاد    .
نیاز کی پدید خوهد آمد ؟ وقتی پدید خواهد آمد که از یک سو نقصی در ما وجود داشته باشد واز

یک سوی دیگر کسی یا چیزی وجود داشته باشد که بتواند نقص ما را برطرف بگرداند . بنابراین

 احساس نیاز به وجود حضرت ولی عصر وقتی پدید خواهد آمد که بدانیم زندگی ما انسانها عیب

وایراد دارد؛ دچار چالشها ، مشکلات ، موانع و بحران ها شده است ونیز بیاد بیاوریم که این عیب

 و ایرادها مگر به دست ولی الهی و آخرین حجت اش رفع نخواهد شد     .
تا وقتی انسانها براین پندارندکه خودشان خواهند توانست برنامه سعادت خویش را عملی بسازند

 و تاوقتی امید به انسانهای دیگر بسته اند متوجه نقص و عیب و ایراد خود نخواهند شد و به دنبال

 آن احساس نیاز به واسطه فیض الهی و حجت برحق او نخواهند کرد    .
چنانچه فلاسفه عنوان کرده اند در پدید آمدن پدیده های عالم ماده هم فاعلیت فاعل شرط است هم

 قابلیت قابل؛ هم باید فاعلی و جود داشته باشد و فاعلیت خود را به جریان بیندازد هم قابلی وجود

داشته باشد و شایستگی داشته باشد که پدید بیاید    .
ظهور از آن سو مشروط به وجود حضرت ولی عصر است که وجود دارد ولی از این سو مشروط

به وجود قابلیت و شایستگی در انسانهاست باید نیاز پیدا کنیم تا شایسته پذیرش وجود حضرت ولی عصر

 بشویم . تا انسانها خودشان نخواهند و خودشان به این نکته اساسی نرسند که نیازشان مگر از طریق

 حضرت ولی عصر رفع نمی شود ظهور اتفاق نمی افتد آنچه دراین احساس نیاز مهم است اینست که     :
یک : باید خودمان بخواهیم .خودمان با اختیار و آگاهی خویش بطلبیم ودرد داشته باشیم تا درمان بدهند .

 تا دردی نباشد دوایی نخواهد بود. اصلاً دوا را به کسی خواهند داد که درد داشته باشد    .
دو: باید حضرت ولی عصر را بخواهیم. اشکال کار اینست که یا حضرت ولی عصر را نمی خواهیم ،

 دیگران را می خواهیم یا حضرت ولی عصر را می خواهیم ولی برای خودمان نه برای خودش.

 باید او را بخواهیم ولی فقط به خاطر خودش     .
سه: باید نیازمان صادقانه باشد. گاهی هست که نیازها کاذب اند، موقتی اند. نیاز در آن صورت

شرط ظهور خواهد بود که صادق باشد و مطلق باشد    .

نتیجه گیری     :
معنای شرایط ظهور و معنای علائم ظهور ونیز تفاوت هایی که بین این دو وجود دارد نشان

 می دهد که شرایط ظهور دردرجه اول اهمیت قرار گرفته است و علائم ظهور در درجه دوم .
اگر سخن از شرایط ظهور می رود بدین روست که اولاً عالم آفرینش سنت هایی دارد که همه پدیده ها

 و من جمله ظهور حضرت ولی عصر براساس آنها اتفاق خواهد افتاد ثانیاً غیبت حضرت ولی عصر

 علت هایی داشته است که اگر رفع بشود علت مُعدّه ظهورایشان خواهد شد. ظهور نیازمند چهار شرط است :

 ولی عادل ، دین کامل ، شیعه خالص و نیاز صادق وبدیهی است که اگر این چهار محقق نشوند ظهور

محقق نخواهد شد. بنابراین باید بکوشیم چنانچه مقتضای سنت های الهی است شرایط ظهور را پدید

 بیاوریم تا ظهور حضرت ولی عصر محقق بشود درغیر این صورت همچنان ادامه خواهد داشت .

اولین آیه ای که حضرت هنگام ظهور تلاوت می فرمایند، آیه « بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین»
محل حکومت ایشان پس از ظهور کدام شهر است؟
شهر کوفه

 


یاران نخستین امام زمان(عج) هنکام ظهور
در خانه خدا بین رکن و مقام  با ایشان بیعت می کنند
یاران
حضرت مهدی(عج)313 نفرند
هنگام ظهور تعداد زن همراه حضرت ولی عصر(عج)
13 زن هستند


اولین شخصی که در زمان ظهور با آن حضرت بیعت می‌کند،
حضرت جبرئیل(ع) است.
و نیز  هنگام ظهور
حضرت عیسی(ع) با ایشان نماز می گذارند
در روایات آمده که برای آن حضرت خانه ای است،بنام
بیت الحمد
نام شمشیر آن حضرت
سیف الله است .

 



منابع
1.   
سلیمیان خدامراد - درسنامه مهدویت ج 3- بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود – 1389- قم
2.   
مجلسی – محمد باقربحارالانوار – جلد 1 و 47-  موسسه الوفاء – 1404 - بیروت
3.   
کلینی – محمدبن یعقوب - اصول کافی –  دارالکتب الاسلامیه – 1365 - تهران
4.   
محمدی گیلانی - محمد - قرآن و سنن الهی در اجتماع بشر- سایه -1375- تهران
5.   
حلی -کشف المراد فی شرح تجدید الاعتقاد - موسسه نشراسلامی - 1419 - قم
6.   
البحرانی ـ میثم بن علی ـ قواعد المرام فی علم الکلام ـ مکتبه آیه اله العظمی المرعضی النجفی ـ 1406 قم
7.   
نعمانی – ابن ابی زینب – الغیبه –مکتبه الصدوق – 1379ق-تهران
8.   
قمی – ابوجعفرمحمد بن علی – کمال الدین و تمام النعمه – 2جانتشارات الاسلامیه – مترجم محمد باقر کمره ای – 1378 و 1379- تهران
9.   
صدر ـ سید محمد صادق ـموسوعه الامام المهدی – جلد دوم تاریخ الغیبه الکبری-دارالتعارف للمطبوعات – 1992 - بیروت
10.
جمعی نویسندگان ـ آفتاب مهر ـ بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود ـ 1390 ـ قم
این مطلب را برادر ارجمند میثم امانی برای ما ارسال نموده است.

-----

1. کمال الدین و تمام النعمة، ص‏330.

2. اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات، ج‏3، ص‏710؛

 منتهى الآمال فى تاریخ النبى و الآل، ج‏2، ص‏470.

3. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، ص‏211، در بخش

 اعمال مشترک ماه شعبان.

برگرفته شده از کتاب " خاندان عصمت علیهم السلام

 " تالیف سید تقى واردى



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 15ساعت ساعت 1:9 عصر توسط مشتعلی| نظر

شرط دوم ؛ دین کامل؛ اگر ظهور بخواهد اتفاق بیفتد باید دین کامل وجود داشته باشد

 دین کامل عبارتست از معیار شناخت و برنامه عمل که بتواند هم در قیام جهانی هم در

 حکومت و هم در هدایت جهانی مبنا قرار بگیرد. ظهور از سه دریچه به دین کامل و برنامه عمل نیاز دارد    .
از دریچه اول که بنگریم قیام جهانی بدون وجود نقشه ممکن نیست ، کسی که می خواهد

 یک قیام جهانی را شکل بدهد وبه پیروزی برسد نیاز به نقشه ای جامع و نقشه ای دقیق

 دارد؛ باید بداند چگونه با مخالفان خود برخورد بکند، چگونه یاران خویش را برگزیند و

 درکجا بگمارد، چگونه عمل بنماید که به پیروزی برسد، چگونه موانع و مشکلات را

 کنار بزند ، چگونه ازشرایط موجود بهره بگیرد و اموری دیگر    .
از دریچه دوم که بنگریم حکومت جهانی بدون وجود قانون ممکن نیست. کسی که می خواهد

 حکومت جهانی را سامان بدهد و برتمام دنیا حکم براند نیاز به قانونی جامع و قانونی دقیق دارد ،

 مسائل فرهنگی مسائل اقتصادی و مسائل سیاسی هریک مبناهایی دارد و بناهایی. باید بداند برچه

 مبنایی عمل بنماید و چه بنایی را برچه مبنایی بسازد    .
از دریچه سوم که بنگریم هدایت جهانی بدون وجود برنامه ممکن نیست . کسی که می خواهد

 هدایت جهانی را به دست بگیرد وانسانها را به سمت سعادت حقیقی سوق بدهد نیازبه برنامه ای

جامعه و برنامه ای دقیق دارد. انسان خاکی را به مقام انسان افلاکی کشاندن و آدمی را به لقا الله

وخلیفه الهی رساندن برنامه می خواهد. هرگونه معرفت و هرنوع عمل ، هدایت بخش و سعادت

 آور نیست؛ باید انتخاب کرد    .
بنابراین ازهرسه دریچه ظهور نهایی نیاز به دین کامل خواهد داشت. تا اینجا درست ولی کدام دین

 است که دین کامل است و کدام دین کامل است که هم در قیام جهانی هم درحکومت جهانی وهم در

 هدایت جهانی می تواند مبنای عمل قرار بگیرد؟بی تردید دین اسلام و حضرت ولی عصر در قیام

 جهانی خویش در حکومت جهانی و درهدایت جهانی خویش اسلام را معیار قرار خواهد داد و

 براساس آن عمل خواهد کرد    .
اسلام چنانچه دلایل عقلی و نیز دلایل نقلی نشان می دهد هم جامع است و هم کامل؛ برای تمام

 ابعاد زندگی بشر برنامه دارد ؛ حتی در مسائل جدید و مقتضیات روز خود حضرت ولی عصر

با علم لدنی خویش پاسخ خواهد داد. اگر می گوییم حضرت ولی عصر ، اسلام را معیار

 عمل قرار خواهد داد به این معنی است که تکیه بر مکاتب بشری نخواهد کرد و برنامه

 جامع سعادت بشر را از مکاتب بشری که نه جامع اند و نه کامل ، نخواهد گرفت    .
اگر می گوییم حضرت ولی عصر اسلام را معیار عمل قرار خواهد داد به این معنا است

که تکیه به ادیان گذشته نخواهد کرد؛ نه مسیحیت ونه یهودیت؛ بلکه آخرین دین الهی را

 که دین آخرین پیامبر الهی است به عنوان نقشه راه و راهنمای زندگی برخواهد گزید و

همگان را به سوی آن دعوت خواهد نمود    .
شرط سوم؛ شیع? خالص ؛ اگر ظهور بخواهد اتفاق بیفتد باید شیعه خالص وجود داشته باشد.

 شیعه خالص یعنی یاران و یاوران واقعی حضرت ولی عصر که وی را درقیام جهانی خویش

 و نیز درحکومت جهانی یاری بنمایند    .
ولی عادل نه می تواند به تنهایی قیام جهانی را شکل بدهد و نه می تواند به تنهایی حکومت جهانی

 خویش را استوار بنماید .انبیای الهی همچنین اولیای الهی در نهضت های خویش تک روی نکرده اند

 بلکه همیشه از یاران و یاوران واقعی خویش کمک گرفته اند.(تاریخ الغیبه الکبری ،ص 405)

دخالت دادن انسانها دراین برنامه ها با هدف رشد آنها صورت می گیرد. هدف اینست که انسانها

 با واسطه حجت الهی به تکامل وتعالی برسند، با آگاهی و اختیار خویش تحت راهنمایی ولی

عادل هدایت یافته وسعادت بیابند به اضافه اینکه دخالت دادن انسانها در این برنامه ها از

 این روست که ولی عادل می خواهد با استفاده از علل عادی اهداف خود را محقق بسازد نه

 با استفاده از علل غیرعادی شاید اگر ولی عادل بخواهد، بتواند با استفاده از علل غیرعادی

نظیر کرامت و معجزه در امور انسانها دخل وتصرف بنماید ولی او سعی اش براین است که

 با استفاده از علل عادی نظیر یاران و یاوران واقعی قیام خویش وحکومت جهانی اش را بنیان بنهد .

 عقلانیت حکم می کند که ولی عادل از همین انسانهای موجود بهره ببرد وبه یاری خود انسانها

 در راه تحقق اهداف عالیه دین بکوشد(تاریخ الغیبه الکبری، ص409    )
یاران و یاوران واقعی که می گوییم مرادمان شیع? خالص است، شیعه به معنی مطیع ولی به

شرط آنکه واقعاً و خالصانه مطیع حضرت ولی عصر باشد    .
چنانچه روایات شیعه نشان می دهد یاران و یاوران واقعی ؛ شیعه خالص حضرت ولی عصر

 هشت ویژگی دارد : معرفت عمیق به خدا و امام خویش ، اطاعت کامل ، عبادت و صلابت ،

جان نثاری وشهادت طلبی ، شجاعت و دلیری ، صبرواستقامت ، اتحاد و همدلی و زهد و پارسایی

 (آفتاب مهر ،ص103و  درسنامه ج 3 ، ص209)
بدیهی است که تا این شیعیان خالص با این هشت ویژگی پدید نیایند ظهور واقع نخواهد شد

    . داشته ایم در دوره های حضور ائمه معصومین و کسانی پرسیده اند که چرا قیام نمی کنید ؟

 و پاسخ داده اند چون یار ویاور واقعی نیست (درسنامه ج 3، ص45) به فرموده

 امام ششم صادق آل محمد (ص) : تا آن زمان که حتی پنج تن یاور نداشته باشیم

 هرگز دست به قیام نخواهیم زد (بحار الانوار، ج 47،ص123    )
شرط است که حتماً شیعه خالص وجود داشته باشد تا زمینه قیام حضرت ولی عصر

 فراهم بیاید واگر تاکنون ظهور شکل نگرفته اقلاً یکی از علت هایش نبود شیعه خالص است .

 البته شیعه داشته ایم ، شیع? زبانی هم داشته ایم ولی شیعه خالص ، شیعه عملی نداشته ایم و

همین است که هنوز شرط ظهور حضرت ولی عصر محقق نشده است .



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 15ساعت ساعت 1:9 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

کاهش جمعیت شیعیان تهدیدی برای نسل فردا

 

الان تقریبا تمام مناطق مرزی مناطق نفتی و مناطق خوش آب و هوا ی ایران

از وجود شیعیان خالی شده است. عربستان برای طرفداران خود در بیشتر

  شهرها و روستا های ایران  خانه و مغازه می خرد و آنهارا را در تمام مناطق

 ایران ساکن می کند.اکنون  شیعیان کمتر از سه چهارم جمعیت ایران را

تشکیل داده اند  .متاسفانه امسال دانش آموزان اول ابتدایی شیعه خیلی

 کمتر از دانش آموزان اهل سنت میباشد*این یعنی با این وضعیت کاهش

جمعیت شیعه و رشد بیش از حد جمعیت اهل سنت وهابی ها ی سعودی

 خیلی راحت در این مرزو بوم جا باز می کنند البته فی نفسه پیرو اهل سنت

 بودن  در ایران، تهدیدی به حساب نمی آید زیرا در حال حاضر برادران شیعه و سنی

 در کنار هم و در کمال امنیت و آسایش و با دوستی و موده زندگی می کنند

تقریبا20سال آینده اکثریت ایران را سنی ها تشکیل خواهندداد و با سرمایه

 گذاریهای هنگفتی که عربستان در شهرهای سنی نشین می کندطولی

نمی کشد که حکومت بدست وهابی ها خواهد افتاد. هر کدام ازشیعه ها

باید پنج تا بچه داشته باشند.خیلی از سنی ها چهار زن وسی یا چهل

 تا بچه دارند.خودشان در سخنرانی‌ها تصریح می‌کنند که با این کار

می‌خواهند به مرحله‌ای برسند که ایران به کشوری سنی مذهب تبدیل شود.

اگر فقط یک بار به سیستان و بلوچستان مراجعه فرمایید خواهید دید که تبلیغ

 چهار زن گرفتن و تکثیر نسل چقدر بین اهل تسنن مشهور و مورد عمل است.

مردان شیعه هم برای مقابله و جلوگیری از افتادن تنها پناهگاه شیعیان جهان

(ایران اسلامی) به دست سنی های وهابی حداقل باید دو زن و تعداد زیادی

بچه داشته باشند.زیاد شدن وهابیت و اهل سنت در ایران خطر امنیتی زیادی

هم برای شیعه ها دارد.این رو بدانید که هیچ سنی محب اهل بیت علیهم السلام

 وجود ندارد اگر کسی واقعا اهل بیت علیهم السلام را دوست داشته باشد

شیعه می شود نه سنی.دوستی اهل بیت علیهم السلام با دوستی دشمنان

 اهل بیت علیهم السلام قابل جمع نیست.پس بهتر است شیعیان بخاطر امنیت

 آینده بچه های شیعه هم که شده نسل شیعه رو زیاد بکنند.اگر اینطوری پیش

برود تقریبا بیست و پنج سال آینده اکثریت جمعیت ایران را وهابیت و سنی ها

تشکیل می دهند.آنوقت جواب ما در محضر اهل بیت عصمت و طهارت چه خواهد بود؟

ممکن است سوال شود: اهل سنت همیشه حاکمان مسلمان را «ولی الامر»

 دانسته و اطاعت از آنان را واجب می‌دانستند، چگونه بر علیه سیاست‌های

 دولت مقابله کردند؟ جواب کاملا روشن است زیرا سنی‌ها به مرور زمان از سنی

 به وهابی تبدیل شدند و وهابی‌ها اطاعت از حاکم شیعه را حرام، کشتن شیعه

 را واجب و استفاده از هر ابزاری برای مقابله با شیعیان را مباح و باعث ثواب می‌دانند.

به قول حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ای علما ، ای فضلا ،ای مجتهدین

به فکر اسلام باشید، اسلام در خطر است .



نوشته شده در شنبه 93 تیر 14ساعت ساعت 7:22 عصر توسط مشتعلی| نظر

 

خلاصه زندگی حضرت امام حسن عسکری (ع )

                 امام یازدهم شیعیان


نام : حسن
لقب : عسکری
کنیه : ابومحمد
نام پدر : علی (ع)
نام مادر : سلیل حدیث
تاریخ ولادت : 8 ربیع الثانی 232 ه.ق
محل ولادت : مدینه طیبه
مدت امامت : 6 سال
مدت عُمر : 28 سال
تاریخ شهادت : 8 ربیع الاول
علت شهادت : شربت زهرآلود
نام قاتل : معتمد عباسی
محل دفن : سامرا
تعداد فرزندان : 1 پسر

همسر: نرجس (صیقل)

القاب: عسکرى، زکى، خالص، صامت، سراج، تقى و

خاص (به امام حسن عسکرى(ع)، امام على النقى(ع) و

امام محمد تقى(ع)، ابن الرضا نیز گفته مى‏شد    .

نسب پدرى: ابوالحسن، على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر

                بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع)

   تولد
امام حسن عسکری (ع ) در سال 232هجری در مدینه چشم به جهان گشود .

مادر والا گهرش سوسن یا سلیل زنی لایق و صاحب فضیلت و در پرورش

 فرزند نهایت مراقبت راداشت ، تا حجت حق را آن چنان که شایسته است

 پرورش دهد . این زن پرهیزگار در سفری که امام عسکری (ع ) به

سامرا کرد همراه امام بود و در سامرا از دنیا رحلت کرد .

کنیه آن حضرت ابامحمد بود .

صورت و سیرت امام حسن عسکری (ع )
امام یازدهم صورتی گندمگون و بدنی در حد اعتدال داشت .

ابروهای سیاه کمانی ، چشمانی درشت و پیشانی گشاده داشت .

دندانها درشت و بسیار سفید بود . خالی بر گونه راست داشت .

 امام حسن عسکری (ع ) بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی باشکوه و

 وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود .

 راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای

اصحاب بزرگوارش - در ایام عمر کوتاه خود - روشن کرد .

دوران امامت
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسیم می گردد :

 دوره اول

13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت .

دوره دوم

 10سال در سامرا قبل از امامت .

 دوره سوم

نزدیک 6 سال امامت آن حضرت می باشد .

 دوره امامت حضرت عسکری (ع ) با قدرت ظاهری بنی عباس رودر روی بود .

خلفایی که به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلندپروازیهایی داشتند .

 امام حسن عسکری (ع ) از شش سال دوران اقامتش ،

 سه سال را در زندان گذرانید .

 زندانبان آن حضرت صالح بن وصیف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود ،

 تا بتواند آن حضرت را - به وسیله آن دو غلام - آزار بیشتری دهد ،

اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند

تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراییده بودند .

وقتی از این غلامان جویای حال امام شدند ، می گفتند این زندانی روزها روزه دار

 است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نیاز با معبود خود سرگرم است و

 با کسی سخن نمی گوید . عبیدالله خاقان وزیر معتمد عباسی با همه غروری

 که داشت وقتی با حضرت عسکری ملاقات می کرد به احترام آن حضرت

 برمی خاست ، و آن حضرت را بر مسند خود می نشانید . پیوسته می گفت :

در سامره کسی را مانند آن حضرت ندیده ام ، وی زاهدترین و داناترین مردم

روزگار است . پسر عبیدالله خاقان می گفت : من پیوسته احوال آن حضرت

 را از مردم می پرسیدم . مردم را نسبت به او متواضع می یافتم . می دیدم همه

مردم به بزرگواریش معترفند و دوستدار او می باشند . با آنکه امام (ع ) جز

 با خواص شیعیان خود آمیزش نمی فرمود ، دستگاه خلافت عباسی برای حفظ

آرامش خلافت خود بیشتر اوقات ، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت

 داشت . " از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری (ع ) یکی نیز این بود که

 از طرف خلافت وقت ، اموال و اوقات شیعه ، به دست کسانی سپرده می شد

 که دشمن آل محمد (ص ) و جریانهای شیعی بودند ، تا بدین گونه بنیه مالی نهضت

 تقویت نشود . چنانکه نوشته اند که احمد بن عبیدالله بن خاقان از جانب خلفا ، والی اوقاف

و صدقات بود در قم ، و او نسبت به اهل بیت رسالت ، نهایت مرتبه عداوت را داشت " .

 " نیز اصحاب امام حسن عسکری ، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان نبود ،

 کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعیل نوبختی

در بغداد می زیستند ، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی ، پس از شهادت

 حضرت رضا (ع ) معمول داشت ، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را

 با سخت ترین نوع درگیری واداشته بود . این جناح نیز طبق ایمان به حق و

دعوت به اصول عدالت کلی ، این همه سختی را تحمل می کرد ، و لحظه ای

از حراست ( و نگهبانی ) موضع غفلت نمی کرد " . اینکه گفتیم :

 حضرت هادی (ع ) و حضرت امام حسن عسکری (ع ) هم از سوی دستگاه

خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان

 بزرگوار ما - جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی

مادی و دینی خود به آنها مراجعه می نمودند - کمتر معاشرت می کردند

به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی (ع ) نزدیک بود ، و مردم

 می بایست کم کم بدان خو گیرند ، و جهت سیاسی و حل مشکلات خود را

از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند ، و پیش آمدن

 دوران غیبت در نظر آنان عجیب نیاید . باری ، امام حسن عسکری (ع ) بیش

 از 29سال عمر نکرد ولی در مدت شش سال امامت و ریاست روحانی

 اسلامی ، آثار مهمی از تفسیر قرآن و نشر احکام و بیان مسائل فقهی و

 جهت دادن به حرکت انقلابی شیعیانی که از راههای دور برای کسب فیض

به محضر امام (ع ) می رسیدند بر جای گذاشت . در زمان امام یازدهم تعلیمات

 عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را

تجدید کرد ، و فرهنگ شیعی - که تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته های

دیگر نیز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق کندی ،

 که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعلیمات آن امام ، گردید .

 در قدرت علمی امام (ع ) - که از سرچشمه زلال ولایت و اهل بیت عصمت

 مایه گرفته بود - نکته ها گفته اند . از جمله : همین یعقوب بن اسحاق کندی

 فیلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ایرانی ابونصر فارابی شاگرد

 مکتب وی بوده است ، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابی

را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانید و بعدها از دوستداران و

 در صف پیروان آن حضرت درآمد .

 



نوشته شده در پنج شنبه 93 تیر 12ساعت ساعت 7:0 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

شهادت امام حسن عسکری (ع )
شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری نوشته اند .

 در کیفیتشهادت  آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبیدالله بن خاقان گوید روزی

 برای پدرم ( که وزیر معتمد عباسی بود ) خبر آوردند که ابن الرضا

یعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده ، پدرم به سرعت تمام

 نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد . خلیفه پنج نفر از معتمدان و

مخصوصان خود را با او همراه کرد . یکی از ایشان نحریر خادم بود

که از محرمان خاص خلیفه بود ، امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم

خانه آن حضرت باشند ، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند . و طبیبی

 را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود ، و از احوال او

 آگاه شود . بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت

 سخت شده است ، و ضعف بر او مستولی گردیده . پس بامداد سوار شد ،

 نزد آن حضرت رفت و اطبا را - که عموما اطبای مسیحی و یهودی در

آن زمان بودند - امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و

 قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبید و گفت ده نفر از علمای

 مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند .

 و این کارها را برای آن می کردند که آن زهری که به آن حضرت

 داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن

حضرت به مرگ خود از دنیا رفته ، پیوسته ایشان ملازم خانه آن

حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول

سال 260 ه . ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به

 سرای باقی رحلت نمود .

امام زمان (عج) هراس خلفا از تولد فرزند امام یازدهم (ع)

 بعد از آن خلیفه متوجه تفحص و تجسس

 فرزند حضرت شد ، زیرا شنیده بود که فرزند آن حضرت بر

عالم مستولی خواهد شد ، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد .

 تا دو سال تفحص احوال او می کردند .

 این جستجوها و پژوهشها نتیجه هراسی بود که

 معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او - از طریق روایات مورد

 اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص ) می پیوست ، شنیده بودند

 که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری فرزندی پاک گهر

 ملقب به مهدی آخر الزمان - همنام با رسول اکرم (ص ) ولادت خواهد یافت

 و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد .

 بدین جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسکری (ع ) رفت و

 آمد بسیار می کردند ، و جستجو می نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری

 بیابند و او را نابود سازند . به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور

حضرت ابراهیم (ع ) و حضرت موسی (ع ) تکرار می شد . حتی قابله هایی

 را گماشته بودند که در این کار مهم پی جویی کنند . اما خداوند متعال

چنانکه در فصل بعد خواهید خواند - حجت خود را از گزند دشمنان و

 آسیب زمان حفظ کرد ، و همچنان نگاهداری خواهد کرد تا مأموریت الهی

خود را انجام دهد . باری ، علت شهادت آن حضرت را سمی می دانند که

معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانید و بعد ، از کردار زشت خود

 پشیمان شد . بناچار اطبای مسیحی و یهودی که در آن زمان کار طبابت

را در بغداد و سامره به عهده داشتند ، به ویژه در مأموریتهایی که توطئه

قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسکری (ع ) در میان بود ، برای

معالجه فرستاد . البته از این دلسوزیهای ظاهری هدف دیگری داشت ،

و آن خشنود ساختن مردم و غافل نگهداشتن آنها از حقیقت ماجرا بود .

 بعد از آگاه شدن شیعیان از خبر درگذشت جانگداز حضرت

 امام حسن عسکری (ع ) شهر سامره را غبار غم گرفت ، و از هر سوی

 صدای ناله و گریه برخاست . مردم آماده سوگواری و تشییع جنازه آن حضرت شدند .



نوشته شده در پنج شنبه 93 تیر 12ساعت ساعت 6:59 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin