سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

زندگینامه حضرت زهرا (س)

مقدمه 
 بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترین چهره دینی ، علمی    ،

 ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود . شخصیت

فاطمه زهرا ( س ) سیده نساء العالمین ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگویی تام و تمام برای

 تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است . در دامن پاک فاطمه زهرا ( س ) بود که دو امام بزرگوار

 و دو شخصیت ممتاز عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین ( ع )

 سرور شهیدان تربیت یافتند ، و نیز زینب کبری ( س ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا

در سخنوری و حق طلبی که پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ریا

 و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد . کیست که نداند که مادر در تربیت

فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادی  دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش

 اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت . پدر و مادر : فاطمه

یگانه دختر بازمانده پیغمبر ( ص ) از خدیجه کبری  می باشد . چه بگویم درباره پدری که پیغمبر خاتم و

 حبیب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سیه کاری بود ؟ چه بگویم درباره پدری که قلم را توان وصف

 کمالات اخلاقی  او نیست ؟ و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز مانده اند ؟ و اما مادرش

 خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی که به

 پیامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام

- کریمانه بذل کرد . درجه وفاداری خدیجه ( س ) نسبت به پیامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و هستی اش

، تاریخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پیامبر اکرم نیز تا خدیجه زنده بود زنی دیگر نگرفت

 و پیوسته از فداکاریهای او یاد می کرد . از عایشه ، زوجه پیامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام

 هیچ یک از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسید . رسول الله ( ص ) پیوسته از او به نیکی یاد

 می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده است " . عایشه سپس نقل می کند :

 روزی به پیغمبر ( ص ) گفتم : او بیوه زنی بیش نبوده است ، پیغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ

 پیشانی اش برآمد . سپس فرمود : به خدا سوگند بهتر از خدیجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر

 و بت پرست بودند ، او به من ایمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگویی  نسبت می دادند ،

 او مرا تصدیق کرد ، روزی که همه از من روی می گردانیدند ، خدیجه تمام اموال خود را در اختیار من

 گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد . خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی  و عفت

 و تقوا بود . عایشه سپس می گوید : به پیغمبر عرض کردم از این سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته خود پشیمان

 شدم . باری ، فاطمه زهرا (س ) چنین مادری داشت و چنان پدری . گفته اند : خدیجه از پیغمبر ( ص ) هفت

 فرزند آورد : قاسم که کنیه ابو القاسم برای پیغمبر از همین فرزند پیدا شد . وی قبل از بعثت در دو سالگی

 درگذشت . عبد الله یا طیب که او هم قبل از بعثت فوت شد . طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت

 درگذشت . زینب که به ازدواج ابو العاص درآمد . رقیه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج

کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نیز به ازدواج عثمان - پس از رقیه - درآمد و در سال

 چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک

 امامان بزرگوار ما ثمره این ازدواج پر شوکت و برکت است . ولادت فاطمه زهرا ( س ) را روز

 بیستم جمادی  الثانی سال پنجم بعثت می دانند که در مکه اتفاق افتاد . بنابراین در هنگام هجرت ،

 سن آن بانوی یگانه نزدیک نه سال بوده است . نامها و لقبهایی که فاطمه ( س ) دارد ، همه بازگوینده

 صفات و سجایای  ملکوتی اوست ، مانند : صدیقه طاهره ، زکیه ، زهرا ، سیدة النساء العالمین و

 خیر النساء و بتول ... . کنیه های آن حضرت : ام الحسن ، ام الحسنین ، ام الائمة ... . و شگفت تر از

 همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " می باشد که نشان دهنده علاقه بسیار زیاد فاطمه ( س ) است به

 پدر بزرگوارش و این که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکیه گاه روحی - بعد از

 خداوند متعال - مانند خدیجه برای پدر بزرگوارش بوده است . لقب ام ابیها را پیغمبر ( ص ) به دختر

 عزیزش عنایت کرد . چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار می رود و مانند

" ام الخبائث " که به شراب ( سرچشمه همه زیانها و بدیها ) می گویند و " ام القری " که به مکه معظمه

 گفته می شد ، بنابراین ام ابیها به معنی  منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولایت است ، و براستی زهرا ( س )

درخت سایه گستری بود که میوه های شیرین امامت و ولایت را به بار آورد .

دوران زندگی فاطمه زهرا ( س )
فاطمه زهرا ( س ) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود - در جود و بخشش و بلندی نظر و

 حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و همسری دلسوز و مهربان و فداکار برای

 شوهرش علی ( ع ) بود . در لوح دلش جز خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر ( ص )

 نقشی نبسته و از ناپاکی  دوران جاهلیت و بت پرستی به دور بود . نه سال در خانه پر صفای مادر و

 در کنار پدر و نه سال دیگر را در کنار شوهر گرانقدرش علی مرتضی ( ع ) دوش به دوش وی  در

 نشر تعلیمات اسلام و خدمات اجتماعی و کار طاقت فرسای خانه ، زندگی کرد . اوقاتش به تربیت فرزند

 و کار و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار می گذشت . فاطمه ( س ) دختری است که در مکتب تربیتی

 اسلام پرورش یافته و ایمان و تقوا در ذرات وجودش جایگزین شده بود. فاطمه در کنار مادر و آغوش پر

 مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته ،

 در خانه شوهر به مرحله عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و کدبانویی آزموده که تمام دوره های

 زندگی را گذرانده باشد - به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان - توجه می کرد و نیز آنچه را

در بیرون خانه می گذشت ، مورد توجه قرار می داد و از حق خود و شوهرش دفاع می کرد



نوشته شده در شنبه 92 اسفند 24ساعت ساعت 1:35 عصر توسط مشتعلی| نظر

 

 
از آغاز معلوم بود و همه می دانستند که جز علی ( ع ) کسی همسر   ( کفو ) فاطمه دختر پیامبر

 عالیقدر اسلام نیست . با وجود این ، بسیاری از یاران و کسانی که خود را به پیغمبر ( ص ) نزدیک

احساس می کردند ، به این وصلت چشم داشتند و این آرزو را در دل می پروردند . نوشته اند : پس از

این آزمونها عده ای از اصحاب به حضرت علی ( ع ) می گفتند : چرا برای ازدواج با یگانه دختر پیغمبر ( ص )

 اقدام نمی کنی ؟ حضرت علی ( ع ) می فرمود : چیزی ندارم که برای  این منظور قدم پیش نهم .

 آنان می گفتند : پیغمبر ( ص ) از تو چیزی نمی خواهد . سرانجام حضرت علی ( ع ) زمینه را برای

  طرح این درخواست آماده دید . روزی به خانه رسول اکرم ( ص ) رفت . اما شدت حیا مانع

 ابراز مقصود شد . نوشته اند دو سه بار این عمل تکرار گردید . سومین بار پیغمبر اکرم ( ص )

 از علی  ( ع ) پرسید : آیا حاجتی داری ؟ علی ( ع ) گفت : آری . پیغمبر فرمود : شاید برای خواستگاری 

زهرا آمده ای ؟ علی عرض کرد : آری . چون مشیت و امر الهی بر این کار قرار گرفته بود و پیامبر

از طریق وحی بر انجام دادن این مهم آگاه شده بود ، می بایست این پیشنهاد را با دخت گرامیش نیز

در میان بگذارد و از نظر او آگاه گردد . پیامبر ( ص ) به دخترش فاطمه گفت : تو علی را خوب

می شناسی ، علی  نزدیکترین افراد به من می باشد . در اسلام ، سابقه فضیلت و خدمت دارد .

 من از خدا خواستم برای  تو بهترین شوهر را برگزیند . خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر

 فرموده است . بگو چه نظر داری ؟ فاطمه ساکت ماند . پیغمبر سکوت او را موجب رضا

دانست و مسرور شد و صدای  تکبیرش بلند شد . آن گاه پیامبر ( ص ) بشارت این ازدواج

را به علی ( ع ) فرمود و مهر فاطمه را 400مثقال نقره قرار داد و در جلسه ای که عده ای

 از اصحاب بودند ، خطبه عقد را قراءت کرد و این ازدواج فرخنده انجام شد . گفتنی است که

علی ( ع ) جز یک شمشیر و یک زره و شتری برای  آب کشی چیزی در اختیار نداشت .

 پیغمبر ( ص ) به علی فرمود : شمشیر را برای  جهاد نگه دار ، شترت را هم برای  آب کشی

 و سفر حفظ کن ، اما زره خود را بفروش تا وسایل ازدواج فراهم شود . پیغمبر ( ص ) به

 سلمان فرمود : این زره را بفروش . سلمان زره را به پانصد درهم فروخت . سپس گوسفندی

 را کشتند و ولیمه عقد ازدواج دادند . این جشن در ماه رجب سال دوم هجرت انجام شد . تمام وسایلی

 که به عنوان جهیزیه به خانه فاطمه زهرا ( س ) دخت گرامی پیامبر ( ص ) آورده شده است ، از

 14قلم تجاوز نمی کند : چارقد سرانداز - دو عدد لنگ - یک قطیفه - یک طاقه چادر پشمی -

 4 بالش - یک تخته حصیر - قدح چوبی - کوزه گلی - مشک آب - تنگ آبخوری - تختخواب چوبی 

 - یک طشت لباسشویی - یک آفتابه - یک زوج دستاس و مقداری عطر و بخور . این است

 جهیزیه و تمام اثاث خانه فاطمه زهرا زوجه علی ( ع ) سرور زنان عالم . در شب زفاف

- به جای خدیجه که به جهان باقی شتافته بود ، سلمی دختر عمیس مواظبت از فاطمه زهرا

 را بر عهده داشت - و رسول اکرم ( ص ) خود شخصا با عده ای از مهاجر و انصار و

 یاران باوفا در مراسم عروسی  شرکت فرمود - از بانک تکبیر و تهلیل فضای کوچه های

 مدینه روحانیتی خاص یافته بود و موج شادی و سرور بر قلبها می نشست . پیامبر گرامی

 دست دخترش را در دست علی گذاشت و در حق آن زوج سعادتمند دعای خیر کرد و آنها را

به خداوند بزرگ سپرد . و بدین سان و با همین سادگی عروسی بهترین مردان و بهترین زنان جهان برگزار شد .

از شادی  تا اندوه
در سال یازدهم هجری در آخر ماه صفر رحلت جانگداز پیامبر ( ص ) پیش آمد و چه دردآور

 بود جدایی این پدر و دختر - پدری چون پیامبر گرامی که همیشه هنگام سفر با آخرین کسی 

که وداع می کرد و او را می بویید و می بوسید ، دخت گرامیش بود و چون از سفر بازمی گشت ،

 اولین دیدار را با دخترش داشت . پیوسته از حالش جویا می شد و رازی از رازها را در گوش

جانش می گفت و دختری  که پیوسته از کودکی در کنار پدر بود و از او پرستاری می کرد ، گاهی

 با زنان هاشمی به میدان جنگ می شتافت تا حال پدر را جویا شود . چنانکه در جنگ احد که به

دروغ آوازه درافتاد که پیامبر ( ص ) در جنگ کشته شده ، به دامنه کوه احد شتافت و سر و

 صورت خونین پدر را شستشو داد و از خاکستر حصیری که سوخته بود بر جراحات پدر پاشید

 و از زخمهای آن حضرت مواظبت کرد تا بهبود یافت - دختری که لحظه به لحظه که از کارهای

  خانه داری و بچه داری فراغت می یافت ، به خدمت پدر می رسید و از دیدارش بهره مند می شد .

.. آری لحظه جدایی این چنین پدر و دختری  فرارسید و چه زود فرارسید . پیامبر ( ص ) در بستر

 بیماری افتاد و رنگ رخسارش نمایانگر واپسین لحظات عمرش بود . عایشه روایت می کند که

 پیغمبر ( ص ) در حالت جان دادن و آخرین رمقهای حیات ، دختر عزیزش فاطمه ( س ) را خواست

 و نزدیکش نشانید و در گوش او رازی  گفت که فاطمه سخت به گریه افتاد . پس از آن سخن دیگری

 گفت که ناگهان چهره فاطمه شکفته شد . همگان از دیدن این دو منظره متضاد متعجب شدند . راز این

 رازگویی را از حضرت فاطمه زهرا خواستند ، فرمود : نخست پدرم خبر مرگ خود را به من گفت ،

 بسیار محزون شدم و عنان شکیبایی از دستم بشد ، گریه کردند ، او نیز متأثر شد ، دیگر بار در گوشم

 گفت : دخترم ! بدان تو نخستین کسی از خانواده هستی  که به زودی به من ملحق خواهی شد . به شنیدن

 این بشارت خوشحال شدم . پدرم فرمود راضی  هستی که " سیده نساء العالمین و سیده نساء هذه الامة

" باشی ؟ فاطمه گفت : به آنچه خدا و تو بپسندید راضی ام . باری ، فاطمه سرور زنان عالم و

سرور زنان این امت - این نو گل خندان باغ رسالت بر اثر تندبادهای حوادث ، زود پر پر شد و

 چندی بعد از پدر بزرگوارش به وی پیوست . وه که چه کوته بود عمر آن ملکه اسلام . آری ،

 مرگ پدری مهربان و دگرگونیهایی  که پس از رسول خدا ( ص ) روی  نمود ، روح و جسم

 دختر پیغمبر ( ص ) را آزرده ساخت . وی در روزهایی که پس از مرگ پدر زیست ، پیوسته

رنجور ، پژمرده و گریان بود . هرگز رنج جدایی پدر را تحمل نمی کرد و برای همین بود که

 چون خبر مرگ خود را از پدر شنید لبخند زد . او مردن را بر زیستنی جدا از پدر ، ترجیح می داد .

 سرانجام ، آزردگیها و ناتوانی تا بدان جا کشید که دختر پیغمبر ( ص ) در بستر افتاد . در مدت بیماری

 او ، از آن مردان جان بر کف ، از آن مسلمانان آماده در صف ، از آنان که هر چه داشتند ، از برکت

 پدر او بود ، چند تن او را دلداری دادند و یا به دیدنش رفتند ؟ ظاهرا جز یکی  دو تن از محرومان و

 ستمدیدگان چون بلال و سلمان کسی از این بانوی گرانقدر غم خواری  نکرد . اما زنان مهاجر بویژه

 انصار ، که از آزردگی و بیماری فاطمه ( س ) خبر یافتند ، با مهربانی نزد او گرد آمدند و از او عیادت

 و دلجویی نمودند . دختر پیامبر (ص ) در بستر بیماری  نیز ، در پاسخ کسانی که از او احوالپرسی 

می کردند ، سخنانی فصیح و بلیغ بر زبان می راند . سخنانی که در آن روز ، درد دل و گله و شکوه بانویی

 داغدیده و ستم رسیده می نمود ، اما بحقیقت اعلام خطری بود ، که مسلمانان را از تفرقه افکنی و فتنه انگیزی

 در آینده بیم می داد . باری ، دخت پیامبر ( ص)گفتنیها را گفت و بر اثر مصائب جانکاه و دوری از پدر

 مهربان گرانقدرش رسول مکرم ( ص )به " گلشن رضوان " شتافت .



نوشته شده در شنبه 92 اسفند 24ساعت ساعت 1:31 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

 

    1 ـ نـرمخـویـى در مقـابل دیگـران و احتـرام به زنـان

پیامبـراکـرم (ص) فـرمـوده است: بهترین شما نرمخـوترین شما به اطرافیان و

بزرگوارترین شما به زنان است. (مسند فاطمه الزهراء (س) ، ص 221    )

    2ـ على (ع) رهبر و پیشوا

پیامبر اکرم (ص) فرمود    :

هر که من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ،

 پس على رهبر اوست. ( بهجه ، ج 1، ص 285    . )

ـ على (ع) بهترین داور 

گروهى از فرشتگان درباره ی چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از

 بنى آدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خـودتان انتخاب کنید و

 آنان على ابن ابیطالب را برگزیدند. ( بهجه ، ج 1، ص 306     )

    4ـ داناترین و نخستین مسلمان

رسول خدا (ص) به مـن فرمودند: شوهر تو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد

 مسلمان و در بردبارى برترین مردم است. ( بهجه، ج 1، ص 302    )

ـ کمک به فرزندان)     ) پیامبر

پیامبر اکرم (ص) فرمود:هرکسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر

 آن کار پاداشى نگیرد. مـن پاداش دهنـده او خـواهـم بـود. ( بحـارالانوار، ج 96، ص 225    )

    6ـ على و شیعیان

پیامبر خدا (ص) به على(ع) نگریست و فرمـود: این شخص و پیروانش در بهشت اند .

 ( احقاق الحق، ج 7، ص 308)

7ـ شیعه على در قیامت

پیـامبـر خـدا به علـى(ع) فـرمـود: اى ابـاالحسـن ، آگـاه بـاش که تو و پیروانت در بهشت

هستید. ( احقاق الحق ، ج 7، ص 307)

8ـ پیامبر در جمع اهل بیت

بر رسول خدا(ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین. در این وقت حسن(ع) آمد ،

 فرمـود: نزد مادرت بنشیـن، بعداً حسیـن (ع) آمـد. فـرمـود: با اینها بنشین. پـس على (ع) آمد .

 فرمود: تـو نیز با اینان بنشیـن، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت.( بهجه ،ج 1، ص 277)

9ـ نتیجه صلوات بر زهراء(س)

رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر که بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد

 و به مـن ، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد. ( بهجه ، ج 1، ص 287 )

10ـ حجاب فاطمه

پیامبـر اکـرم (ص) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود

را کاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن که او تـو را نمى بیند؟

 فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن که او را مى بینـم و او بوى مرا

 حس مى کند پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهـم که تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274.)

11ـ نتیجه سلام و تحیت بـر رسـول خـدا و دختـرش زهـراء

پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هـر که بـر مـن و تـو تا سه روز تحیت و سلام بفرستد،

بهشت بر او واجب گـردد. ( همان، ج 1، ص 267)

12ـ پیامبر ، پدر فرزندان زهرا

فـاطمه (س) از پیـامبـر اکـرم نقل کـرده که فـرمـود:

همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار

 داده که به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه که مـن سـرپـرست

 و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)

 

13ـ خوشبخت واقعى

فاطمه (س) از پیامبراکرم(ص) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل (ع) است که مرا خبر مى دهد:

 همانا خـوشبخت واقعى کسـى است که على را، در زندگى ام و پس ازمرگم دوست داشته باشد.

 ( بهجه، ج 1،ص 271)

14ـ بخشى از خطبه زهرا

حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:

خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قـرار داد،

و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر،

و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان،

و روزه را براى تثبیت اخلاص،

و حج را براى قوت بخشیدن دین ،

و عدل را براى پیراستن دلها،

و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،

و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،

و جهاد را براى عزت اسلام،

و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،

و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،

و نیکـى کـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،

و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،

و قصاص را وسیله حفظ خون ها،



نوشته شده در شنبه 92 اسفند 24ساعت ساعت 1:27 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

 

    1 ـ نـرمخـویـى در مقـابل دیگـران و احتـرام به زنـان

پیامبـراکـرم (ص) فـرمـوده است: بهترین شما نرمخـوترین شما به اطرافیان و

بزرگوارترین شما به زنان است. (مسند فاطمه الزهراء (س) ، ص 221    )

    2ـ على (ع) رهبر و پیشوا

پیامبر اکرم (ص) فرمود    :

هر که من سرپرست اویم، پس على سرپرست اوست و هر که را من رهبر اویم ،

 پس على رهبر اوست. ( بهجه ، ج 1، ص 285    . )

ـ على (ع) بهترین داور 

گروهى از فرشتگان درباره ی چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از

 بنى آدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خـودتان انتخاب کنید و

 آنان على ابن ابیطالب را برگزیدند. ( بهجه ، ج 1، ص 306     )

    4ـ داناترین و نخستین مسلمان

رسول خدا (ص) به مـن فرمودند: شوهر تو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد

 مسلمان و در بردبارى برترین مردم است. ( بهجه، ج 1، ص 302    )

ـ کمک به فرزندان)     ) پیامبر

پیامبر اکرم (ص) فرمود:هرکسى براى فردى از فرزندان من کارى انجام دهد و بر

 آن کار پاداشى نگیرد. مـن پاداش دهنـده او خـواهـم بـود. ( بحـارالانوار، ج 96، ص 225    )

    6ـ على و شیعیان

پیامبر خدا (ص) به على(ع) نگریست و فرمـود: این شخص و پیروانش در بهشت اند .

 ( احقاق الحق، ج 7، ص 308)

7ـ شیعه على در قیامت

پیـامبـر خـدا به علـى(ع) فـرمـود: اى ابـاالحسـن ، آگـاه بـاش که تو و پیروانت در بهشت

هستید. ( احقاق الحق ، ج 7، ص 307)

8ـ پیامبر در جمع اهل بیت

بر رسول خدا(ص) وارد شدم، جامه اى را گستراند و فرمود: بنشین. در این وقت حسن(ع) آمد ،

 فرمـود: نزد مادرت بنشیـن، بعداً حسیـن (ع) آمـد. فـرمـود: با اینها بنشین. پـس على (ع) آمد .

 فرمود: تـو نیز با اینان بنشیـن، آن گاه اطراف جامه را گرفت و روى ما انداخت.( بهجه ،ج 1، ص 277)

9ـ نتیجه صلوات بر زهراء(س)

رسـول خدا(ص) به مـن گفت: اى فاطمه هر که بر تـو صلـوات فرستـد، خداوند او را بیـامـرزد

 و به مـن ، در هـر جـاى بهشت بـاشـم ملحق گـردانـد. ( بهجه ، ج 1، ص 287 )

10ـ حجاب فاطمه

پیامبـر اکـرم (ص) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه(س) خود

را کاملاً پوشاند. رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـن که او تـو را نمى بیند؟

 فاطمه (س) فرمـود: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن که او را مى بینـم و او بوى مرا

 حس مى کند پیامبر اکرم فرمود: گواهى مى دهـم که تو پاره دل منى . ( همان ، ج 1، ص 274.)

11ـ نتیجه سلام و تحیت بـر رسـول خـدا و دختـرش زهـراء

پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هـر که بـر مـن و تـو تا سه روز تحیت و سلام بفرستد،

بهشت بر او واجب گـردد. ( همان، ج 1، ص 267)

12ـ پیامبر ، پدر فرزندان زهرا

فـاطمه (س) از پیـامبـر اکـرم نقل کـرده که فـرمـود:

همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار

 داده که به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه که مـن سـرپـرست

 و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)

 

13ـ خوشبخت واقعى

فاطمه (س) از پیامبراکرم(ص) نقل کرده که فرمود: این جبرئیل (ع) است که مرا خبر مى دهد:

 همانا خـوشبخت واقعى کسـى است که على را، در زندگى ام و پس ازمرگم دوست داشته باشد.

 ( بهجه، ج 1،ص 271)

14ـ بخشى از خطبه زهرا

حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود:

خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قـرار داد،

و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر،

و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان،

و روزه را براى تثبیت اخلاص،

و حج را براى قوت بخشیدن دین ،

و عدل را براى پیراستن دلها،

و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،

و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه،

و جهاد را براى عزت اسلام،

و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،

و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،

و نیکـى کـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ،

و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات،

و قصاص را وسیله حفظ خون ها،



نوشته شده در شنبه 92 اسفند 24ساعت ساعت 1:27 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ،

و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى کـم فـروشـى،

و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاکیزگـى از پلیـدى ،

و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت،

و تـرک سـرقت را بـراى الزام به پـاکـدامنى ،

و شـرک را حـرام کـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ،

بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه که شایسته است بتـرسید و نمیرید،

 مگر آن که مسلمان باشید،

و خـدارا در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید،

زیرا که "از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر) آیه28     ) 

 (احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید    .)

    15ـ موقعیت اهل بیت در نزد خدا

خـدایـى را حمـد و سپاس گـوییـد که به خاطـر عظمت و نـورش هر که در آسمان ها و

 زمیـن است به سوى او وسیله مى جـوید، و ما وسیله او در میان مخلوقاتـش و خاصان

درگـاه و جـایگـاه قـدس او و حجت غیبـى و وارث پیـامبـرانـش هستیـم. ( فـاطمه الزهـراء

 بهجه قلب المصطفـى، ج )1، ص 265    

    16ـ دستورالعملى جامع

در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود  :

اى فـاطمه نخـواب مگـر آن که چهار کار را انجـام دهـى: قـرآن را ختـم کنـى، و پیامبران

 را شفیعت گردانى، و مؤمنیـن را از خود راضى کنى، و حج وعمره اى را به جا آورى.

 ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتـم: یا

رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم آن حضرت

 تبسمى کرد و فرمود:

چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى و چون بر من

 و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود،

 و چون براى مؤمنیـن استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى: خواهند شد و چون بگـویـى

 سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1، ص 304)                                                                                                                                           

-زیان بخل

پیامبراکرم (ص) فرمـود:از بخل ورزیدن بپرهیز، زیرا که بخل آفتى است که در شخص

 بزرگـوار نیست. از بخل بپـرهیز، زیـرا که آن درختـى است در آتـش دوزخ که شاخه هایـش

 در دنیاست و هـر که به شاخه اى از شـاخه هـایـش درآویزد داخل جهنمـش گرداند. ( همان، ج 1، ص 266)

 ـ نتیجه سخاوت     

پیامبراکـرم (ص) به مـن گفت: بـرتـو باد سخاوت ورزیدن، زیرا کـه سخاوت درختـى از

 درختـان بهشت است که شاخه هایـش به زمیـن آویخته است ، هر که شاخه اى از آن را

 بگیـرد او را به سـوى بهشت مـى کشـانـد. ( بهجه، ج 1، ص 266

19ـ سحر خیزى

رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایـش تکان

 داد و فرمـود: دختـرم بـرخیز شاهـد رزق و روزى پـروردگارت باش و از غافلان مباش .

زیرا که خـداوند روزی هاى مردم را بیـن طلوع فجر تا طلـوع آفتاب تقسیـم مى کند.

(مسند فاطمه الزهراء، ص 219 )

20ـ زمان استحابت دعا

رسول خدا(ص) فرمود: در روز جمعه ساعتى است که بنده مسلمان در آن وقت چیزى از

خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند و آن وقتى است که نیمه خـورشید به

 سوى مغرب نزدیک گردد. مسند فاطمه الزهراء  (  ص )



نوشته شده در شنبه 92 اسفند 24ساعت ساعت 1:25 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

باادب باش که تکلیف جوانان ادب است
فرق  مابین بنی آدم وحیوان  ادب  است
راحت روح زنان،زینت مردان ادب است
باادب باش که سرمایه ی خوبان ادب است
آیه آیه همه جا سوره ی  قرآن ادب است
باادب باش که اندرهمه جا یابی راه
در قیامت نشود روی سفید تو سیاه
همچویوسف به سرتخت برآیی ازچاه
باادب باش که سرمایه ی خوبان ادب است
آیه آیه همه  جا سوره ی قرآب ادب است
گرتو خواهی که دلت دردوجهان شادشود
هه کس از سخنت خرم و دل شاد  شود
خاطرت یک سره از رنج و غم آزاد شود
باادب باش که سرمشق جوانان ادب است
آیه آیه همه جا  سوره ی قرآب ادب است
بی ادب میشود از فیض الهی  محروم
خویش رامیکندازجهل و شقاوت معدوم
از احادیث و روایات به ما شد  معلوم
شرف و منزلت مرد سخندان ادب است
آیه آیه همه جاسوره ی قرآن ادب است
گشت ازعلم وادب،مذهب اسلام ، عیان
شرح این مسئله امروز نگنجد به بیان
«خوش بودگرمحک تجربه آیدبه میان »
محک خالص  کافر ز مسلمان ادب است
آیه آیه همه جاسوره ی قرآن ادب است
مرد را  معرفت علم و ادب می باید          
روح را لذت تفریح  و طرب می باید
گرچه درکسب هنررنج وتعب می باید  
 آن که هرمشکلی ازوی شودآسان ادب است  
آیه آیه  همه جا  سوره ی قرآب ادب است.

با تشکر ا ز مسئول سایت باران



نوشته شده در سه شنبه 92 اسفند 20ساعت ساعت 12:1 عصر توسط مشتعلی| نظر

سوره مبارکه مائدة؛ آیه6     
...وَإِن کُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ
جَاء أَحَدٌ مَّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لاَمَسْتُمُ النِّسَاء

فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا...
...و اگر بیمار هستید یا در سفر می  باشید یا یکى از شما از قضاى حاجت آمده،

 یا با زنان آمیزش کرده اید و آبى (براى وضو یا غسل) نیافتیدبه خاکى پاک تیمم کنید...

در آیه بالا ملاحظه می شود درعبارت «او جاء احد منکم من الغائط » تا چه اندازه و چه قدر زیبا

 رعایت ادب شده است. ادبى که بر هیچ متدبرى پوشیده نیست، براى اینکه منظور خود را

با کنایه فهمانده و آن کنایه آمدن از غائط (چاله: گودى )است. چون کلمه غائط به معناى محلى

 است که نسبت به اطراف خود گود باشد، و مردم صحرانشین همواره براى قضاى حاجت به چنین

 نقطه هائى مى رفتند، تا به منظور رعایت ادب نسبت به مردم خود را در آنجا پنهان سازند و استعمال

 کلمه«غائط» در معنائى که امروز معروف است یک استعمال جدید و نو ظهور، و از قبیل کنایاتى است

 که حالت کنایه بودن خود را از دست داده است.
قرآن کریم در جمله مورد بحث مى توانست منسوب الیه را معین کند، و بفرماید «او جئتم من الغائط» و

 یا از غائط آمدید و یا اگر به این اندازه مشخص نکرد، به کمتر از این معین مى کردو مى فرمود: «او جاء

احدکم من الغائط» و یا یکی تان ازغائط آمد، ولى به این مقدار از تعیین نیز راضى نشد بلکه ابهام و گنگ

گوئى را به نهایت رسانیده و فرمود: «او جاء احد منکم من الغائط» و یا یکى از شما از غائط آمد، تا رعایت

 ادب را به نهایت درجه رسانده باشد. همچنین استفاده از عبارت «لامستم النساء» به معنای آمیزش

 نیز نشان دهنده کمال ادب در زبان قرآن است.

مثال دوم:
سوره مبارکه اعراف؛ آیه189   
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا
فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفًا فَمَرَّتْ

 بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحاً لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ
او کسى است که شما را از یک تن آفرید ، و همسرش را از او پدید آورد تا در کنارش آرامش یابد; پس

 هنگامی که مرد با زن آمیزش نمود زن به حملى سبک حامله شد، پس با آن حمل سبک زندگى را ادامه

 داد ; پس چون سنگین بار شد ، زن و شوهر پروردگارشان را خواندند که اگر به ما فرزندى تندرست و

سالم عطا کنى ، مسلماً از سپاس گزاران خواهیم بود.

در این آیه شریفه نیز عبارت «فلما تغشاها:هنگامی که او را پوشاند» در نهایت ادب،

 کنایه از آمیزش بیان شده است.

مثال سوم:
سوره مبارکه یوسف؛ آیه23
وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ
وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ ...
و آن (زنى) که یوسف در خانه اش بود، از یوسف با نرمی و مهربانى خواستار کام جویى شد،

و همه درهاى کاخ را بست و به او گفت : پیش بیا یوسف گفت : پناه به خدا...

عبارت «هیت لک» اسم فعل و به معناى «بیا» است. این عبارت نیز با رعایت ادب در بحث مورد

 نظر بیان شده است. این عبارت نیز مانند واژه «غائط» کنایه مؤدبانه ای از مفهومی بوده که به

 مرور زمان حالت کنایه بودن خود را از دست داده است.

گاهی از اوقات رجال سیاسی ما از واژه های غیرمحترمانه ای برای رقیبان خود استفاده می کنند.

 از آیه 21 سوره نحل می توان در این زمینه پند بزرگی آموخت:

سوره مبارکه نحل؛ آیه21
أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیَاء وَ مَایَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ
مُردگانند نه زندگان، و نمی دانند چه زمانى برانگیخته می شوند .

این آیه شریفه در مورد بت های مشرکان است.
قرآن کریم شامل بت های مشرکان نیز شده است. دو نکته جالب در مورد بیان بت ها وجود دارد

که نهایت ادب قرآن کریم در مورد حتی سنگ و چوب را می رساند. یکی آن که تعبیر «أموات» برای

زنده هایی که مرده اند به کار می رود و به صورت معمول برای مرده هایی که قبلا زنده نبوده اند واژه

 «موات» به کار برده می شود.
نکته دوم هم این است که بت ها با این که غیرذوی العقول هستند و باید افعال آن ها جمع مؤنث آورده

 شود، اما از «ما یشعرون» مشخص است که با آنها معامله ذوی العقول شده است و این خود نشانه

 حفظ ادب برای آن هاست.
خداوند متعال همان طور که در آیه 108 سوره مبارکه انعام :«
وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ

فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ : و معبودانى را که کافران به جاى خدا می پرستند دشنام ندهید که

آنان هم از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد» فرموده است که به بت ها دشنام ندهید،

در این آیه کریمه یک بیان اعتقادی در مورد بت ها را همراه با ادب بیان می کند.

با تشکر از( عطای کثیر)



نوشته شده در سه شنبه 92 اسفند 20ساعت ساعت 11:59 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

    40حدیث درباره ادب

     

حضرت محمد (ص) : ادب نیکو ، زینت عقل است.  جامع الاخبار

امام صادق (ع) : بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث

میگذارند ، ادب است نه مال ، زیرا مال از بین میرود و ادب باقی می ماند.

  کافی جلد 8 صفحه 150 حدیث 132

رسول خدا (ص) : فرزندان خود را احترام کنید و آنان را نیکو ادب کنید ،

تا آمرزیده شوید.  جامع الاخبار صفحه 393 ، مکارم اخلاق صفحه 222

رسول گرامی (ص) : هیچ پدری هدیه ای بهتر از ادب نیکو به فرزندش نداده است.

  کنزالعمال جلد 16 صفحه 456 حدیث 45411

امام صادق (ع) : ما از شیعیان خود کسی را که عاقل ، فهمیده ، آگاه ، بردبار ، با ادب ،

 سازگار ، صبور و راستگو باشد دوست داریم . مستدرک الوسائل جلد 11 صفحه 190 حدیث 11

مولا علی (ع) در وصیتی به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : پسرم ، بهره ات را از

ادب غنیمت بدار ، و قلب خود را برای آن آزاد گردان ، زیرا قلب بالاتر از این است که

به آلودگی بیامیزی ، و بدان که اگر کمبودی داشته باشی به وسیله ادب بی نیاز میشوی ،

 و اگر غریب و تنها باشی ادب دوست و همراه تو خواهد بود که با وجود آن وحشتی نخواهد بود.  اعلام الدین

امام باقر (ع) : سکوت انسان با ادب در درگاه الهی برتر از تسبیح گفتن نادان است.  اعلام الدین

امام علی (ع) : ادب انسان را از حسب و نسب بی نیاز میکند. ( یعنی خودش مایه شرافت است ).  اعلام الدین

امام علی (ع) : مومن در دنیا صادق است ، و حرکت او مودبانه است و سخنش همراه با

 خیرخواهی است و پندش نرم و آرام است ، و از کسی جز خدا نمی ترسد.  جامع الاخبار

مولا علی (ع) : ای مومن ! علم و ادب قیمت و بهای توست ، پس در به دست آوردن آنها تلاش کن ،

 هرچه علم و ادب تو زیادتر گردد ارزش و عظمت تو بیشتر میشود ، توسط علم و آگاهی به طرف

 خدا راهنمایی میشوی و به واسطه ادب بهتر میتوانی در خدمت پروردگارت قرار گیری و بنده به

 واسطه ادب خدمت میتواند ولایت و قرب الهی را به دست آورد ، پس نصیحت را بپذیر تا از

عذاب الهی نجات یابی. مشکاة الانوار ، روضة الواعظین

امام صادق (ع) : چهار خصلت است که انسان بواسطه آنها آقایی پیدا میکند عفت ، ادب ،

 سخاوت و خرد. الاختصاص صفحه 244

امام علی (ع) : هرکه به ادب حریص باشد ، بدیهای او کم خواهد شد.  تصنیف غررالحکم

صفحه 247 حدیث 5091

مولا علی (ع) : ادب مایه کمال مرد است.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5073

مولا علی (ع) : ادب نیکوترین اخلاق است.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5072

مولا علی (ع) : مردم به ادب شایسته ، بیش از طلا و نقره نیازمندند.  تصنیف

 غررالحکم صفحه 247 حدیث 5080

امام علی (ع) : میوه ادب ، خوش اخلاقی است. تصنیف غررالحکم حدیث 5084

اهمیت و جایگاه ادب در فرهنگ اهل بیت (ع)

مولا علی (ع) در وصیت به امام حسن (ع) فرمودند : ادب ، مایه باروری عقل و تزکیه قلب

 و زینت زبان و راهنمای انسان به اخلاق پسندیده است ، اگر ادب همراه انسان نباشد او

 حیوانی رها شده بیش نیست ، خداوند به ادب خیر دهد کوچک را



نوشته شده در شنبه 92 اسفند 17ساعت ساعت 11:11 صبح توسط مشتعلی| نظر

آقایی میبخشد ، پس در جستجوی ادب باش تا شخصیت و ثروت بدست آوری ،

هرکس پی ادب باشد به وسیله آن چیره میشود کسی که آن را رها کند بر

 او چیره میشوند و حمله می آورند.  اعلام الدین

معنی و مفهوم ادب

رسول خدا (ص) : قرآن مرکز تربیت الهی است پس در حد توان ادب آن را بیاموزید ،

 این قرآن ریسمان الهی و نور نمایان و مایه شفای مفید است ، پس آن را بخوانید

 ( و عمل کنید ) جامع الاخبار صفحه 114 حدیث 200

از امام حسین (ع) سوال شد : ادب چیست ؟ امام فرمود : ادب آن است که از

 خانه خود که بیرون می روی ، با هیچ کس برخورد نکنی جز آنکه او را برتر

 و بهتر از خود ببینی.  موسوعة کلمات الامام الحسین (ع) صفحه 750 حدیث 90

امام علی (ع) : نیکوترین ادب آن است که تو را از گناهان باز دارد.

 ( یعنی در مقابل خدا مودب باشی ) تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5079

مولا علی (ع) : برترین ادب این است که انسان در حد و مرز خود به ایستد و

 از اندازه خویش تجاوز نکند.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5078

امام حسن عسگری (ع) : در ادب خودت همین کافی است که از آنچه از

 دیگران نمی پسندی اجتناب کنی. الانوار البهیه

امام علی (ع) : بهترین ادب آن است که از خودت شروع کنی.

 ( ابتدا خودت را ادب کنی ) غررالحکم

امام علی (ع) : با ارزش ترین ادب حفظ جوانمردی است.  غررالحکم

جلوه هایی از ادب

رسول خدا (ص) : مومن ادب الهی را به کار میگیرد ، هنگامی که خدا به او

 گشایش دهد او هم توسعه می دهد و زمانی که خدا از او باز داشت ،

او هم مراعات و امساک می کند. غررالحکم

امام سجاد (ع) : بیماری شدیدی گرفتم ، پدرم فرمود : چه میل داری ؟ گفتم :

میل دارم از جمله کسانی باشم که در مقابل آنچه پروردگارم برای من در

 نظر گرفته چیزی را پیشنهاد نکنم  ( یعنی در مقابل امر خدا تسلیم و راضی باشم )

 پدرم فرمود : آفرین بر تو که شبیه ابراهیم خلیل (ع) هستی که هنگامی که جبرئیل (ع)

 ( در حالی که او در میان آتش بود ) گفت : چه نیاز داری ؟ ابراهیم (ع) فرمود :

 

 چیزی به پروردگارم پیشنهاد نمی کنم ، او خودش برای من کافی است ،

و بهترین وکیل است. بحارالانوار جلد 46 صفحه 67

کنیزی شاخه گلی برای امام حسن (ع) آورد ، امام بزرگوار فرمود : تو در

 راه خدا آزاد شدی ، گفته شد چرا در مقابل یک شاخه گل او را آزاد کردی ؟

 فرمود : خداوند ما را تربیت و ادب آموخته است که فرمود : هنگامی که به

شما هدیه ای داده شد شما بهتر از آن را هدیه بدهید و هدیه بهتر از آزادی

او بود.  بحارالانوار جلد 84 صفحه 273

امام رضا (ع) نقل شده است که فرمود : از بعضی از عالمان آل محمد (ص)

 یعنی ائمه (ع) سوال شد که ادب در نماز چیست ؟ فرمود : حضور قلب ،

 فارغ بودن اعضا ، خوار و ذلیل ایستادن در مقابل پروردگار بزرگ ،

 بهشت را طرف راست و جهنم را در طرف چپ خود ببیند و صراط را

 در مقابلش و خدا را جلوی خودش در نظر بگیرد. بحارالانوار جلد 84 صفحه 246 حدیث 37

مولا علی (ع) فرمود : هنگامی که کسی عطسه کرد ، به او بگویید :

 یرحمکم الله ، یعنی خدا شما را مورد لطف و عنایت قرار دهد ، و او بگوید :

خداوند شما را ببخشد و مورد لطف قرار دهد زیرا خداوند فرمود : هنگامی که

 به شما هدیه ای داده شد شما هم هدیه ای بهتر به او بدهید.  بحارالانوار جلد 84 صفحه 273

امام صادق (ع) : کسی که ادب دارد باید در معلومات خود تحقیق و کاوش کند و

 اقتضای ورع و پرهیزگاری این است که آنچه را که نمی داند نگوید. 

 مستدرک الوسائل جلد 17 صفحه 250 حدیث 23

اقسام بی ادبی ها و تادیب بی ادبان

امام حسن عسگری (ع) : شادمانی کردن پیش ( شخص ) اندوهناک ،

 از ادب به دور است. تحف العقول صفحه 784

امام صادق (ع) و امام باقر (ع) فرمودند : اگر جوانی از جوانان شیعه پیش

 من آورده شود که دین شناس نیست او را ادب خواهم کرد. و امام باقر (ع)

 میفرمود : در پی آگاهی و بصیرت ( دانایی ) باشید و گرنه شما از

 بادیه نشینان خواهید بود.  بحارالانوار جلد 1 صفحه 214 حدیث 16

امام رضا (ع) فرمود : خرد هدیه ای از خداوند است و ادب زحمت است

 ( و به دست آوردنی ) . پس هرکس در راه ادب زحمت بکشد به آن دست

می یابد ، ولی کسی که در مورد افزایش عقل خود را به زحمت اندازد

جز نادانی چیزی عایدش نمیشود. کافی جلد 1 صفحه 23 حدیث

با تشکر از گنجینه نور



نوشته شده در شنبه 92 اسفند 17ساعت ساعت 11:8 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

  • حضرت فاطمه معصومه، دختر امام موسی بن جعفر (ع) و نجمه خاتون  (س)است.
  • وی از شخصیت‌های مورد احترام شیعیان بوده و آرامگاهش
  • در شهر قم  است.
  • حضرت فطمه معصومه (س)در روز اول ذیقعده سال 173 هجری،

     در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان

    آغاز، در محیطی پرورش یافت که همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند.

     عبادت ، زهد، پارسایی ، تقوا، راستگویی ، بردباری،

     استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی ، پاکدامنی و نیز

     یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به

    شمار می رفت. این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت،

    گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.

     

    سرچشمه دانش

     حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت.

    پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع)

     عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر

     توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند.

     ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: ?هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی

     مشهور دارد?. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س)

     از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که

     ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون

    حضرت زینب (س) عالمه غیر معلمه بوده است. 

     

    مظهر فضایل

     حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها

     و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند:

    آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است.

     و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است.

    آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است.

     بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او،

    همه شیعیان ما وارد بهشت  می شوند.

     

    مقام علمی حضرت معصومه (س)

     حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد.

     نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی

     از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به

    حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار

     دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را

    باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب

    پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری

     فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده،

    ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش.

        

    فضیلت زیارت

     دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از

     معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد

     روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان های بهشت است. زیارت

    مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس می دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد

    و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب می شود که زائر حرم، خود را

     نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختی ها و سیه روزی

     هاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای

     زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود:

    هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست



    نوشته شده در پنج شنبه 92 اسفند 15ساعت ساعت 4:57 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

    مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
    By Ashoora.ir & Night Skin