فرهنگی ،مذهبی

و از طرفی خداوند به لزوم آمادگی رزمی کافی در برابر دشمنان تأکید کرده، می فرماید    : در برابر دشمنان هرچقدر توانایی دارید از نیرو و قدرت و اسبهای ورزیده برای میدان آماده سازید. با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید، «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوّةٍ و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ اللّه و عدوّکم»(4) در این آیه خداوند به مسلمانان هشدار می دهد که در انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید به حد کافی آمادگی در برابر هجومهای احتمالی دشمن داشته باشید. تعبیر آیه به قدری وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی تطبیق می کند و باید به عنوان یک شعار همگانی در همه جا تبیلغ شود. تأکیدات قرآن بر امر جهاد باعث شده است که مسلمانان در طول تاریخ این میدان را خالی نگذارند و در صحنه های مختلف حتی با نفرات کمتر، در میدان جنگ پیروز شوند    .

مسلمانان با این شعار در میدانها حضور پیدا می کردند که ما در هر حال به «احدی الحسنیین» (یکی از دو نیکی) می رسیم، یا پیروز می شویم و یا در راه خدا و اعتقاد خود شهید می شویم که این خود نوعی پیروزی است در هر حال برای مسلمانی که در میدان جهاد حاضر می شود شکست معنا ندارد که این خود علاوه بر تقویت اراده و دادن انگیزه، دشمنان را نیز متحیر و مرعوب می کند. در عصر حاضر نیز استعمارگران از این تعالیم قرآن به شدت وحشت دارند و سعی بر دور کردن مسلمانان از مفاهیمی چون جهاد و شهادت دارند. امام علی(ع    ) درباره جهاد می فرمایند:«انّ الجهاد بابٌ من ابواب الجنّه فتحه اللّه لخاصّة اولیاءه ؛ جهاد، دری از درهای بهشت است که خداوند آنرا به روی خواص اولیاء خود باز کرده است»(5) و حضرت امام خمینی (ره    ) می فرماید: «ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد    .»

با این مقدمه، به بررسی ابعاد جهاد و مرور شخصیت مجاهدان از دیدگاه قرآن کریم می پردازیم در این بحث از تفسیر گرانقدر نمونه بهره برده ایم.

هنگامی که مسلمانان در مکه بودند مشرکان پیوسته آنها را آزار می دادند. مسلمانانی که مورد شکنجه و اذیت قرار می گرفتند مرتباً خدمت پیامبر می رسیدند و شکایت می کردند و اذن جهاد می خواستند. اما پیامبر به آنها می فرمود: صبر کنید، هنوز دستور جهاد به من داده نشده است. تا اینکه پیامبر از مکه به مدینه هجرت نمود. خداوند آیه 39 سوره حج را نازل فرمود. این آیه که متضمن اذن جهاد است، نخستین آیه ای است که درباره جهاد نازل شده است. خداوند در این آیه می فرماید: «خداوند به کسانی که از طرف دشمنان بر آنها جنگ تحمیل شده است اجازه جهاد داده است، چرا که آنها مورد ستم قرار گرفته اند؛ اذن للّذین یقاتلون بانّهم ظلموا». سپس این اجازه را با وعده پیروزی از سوی خداوند تکمیل کرده، می فرماید: «و خداوند قدرت بر یاری کردن آنها را داراست» مسلمانان باید آنچه در توان دارند در عالم اسباب بکار گیرند و در انتظار یاری خداوند نیز باشند، این همان برنامه ای بود که پیامبر اسلام در تمام مبارزاتش بکار می گرفت و پیروز می شد. در آیه 190 سوره بقره نیز خداوند دستور مقاتله و مبارزه با کسانی که با مسلمانان می جنگند را صادر کرده و می فرماید: «با کسانی که با شما می جنگند در راه خدا پیکار کنید؛ و قاتلوا فی سبیل اللّه الّذین یقاتلونکم» تعبیر به «فی سبیل اللّه» هدف اصلی جنگهای اسلامی را روشن می سازد که جنگ در منطق اسلام هرگز بخاطر انتقامجویی یا جاه طلبی یا کشورگشایی نیست. بلکه تمام حرکات و رفتار هنگام و بعد از جنگ رنگ خدایی دارد. قرآن کریم در ادامه توصیه به رعایت عدالت، حتی در میدان جنگ و در برابر دشمنان کرده، می فرماید: «از حدّ تجاوز نکنید، چرا که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد». خداوند در آیه بعد با صراحت بیشتری دستور جهاد را بیان کرده و می فرماید: «آنها (همان مشرکانی که از هیچ گونه ضربه زدن به مسلمین خودداری نمی کنند) را هر کجا بیابید به قتل برسانید و از آنجا که شما را (از مکه) بیرون کردند، آنها را بیرون کنید»(6)

چرا که این یک نوع دفاع عادلانه و مقابله به مثل منطقی است. خداوند در آیه 192 همین سوره با اشاره به هدف جهاد در اسلام می فرماید:«با آنها پیکار کنید تا فته از میان برود و دین مخصوص خدا باشد» و بعد اضافه می کند: «اگر آنها (از اعتقاد نادرست خود) دست بردارند (مزاحم آنها نشوید زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست؛ و قاتلوهم حتّی لا تکون فتنه و یکون الدّین للّه فان انتهوا فلاعدوان الّا علی الظّالمین». نظیر این تعبیر در جای دیگر نیز آمده است: «و قاتلوهم حتّی لاتکون فتنه و یکون الدّین کلّه للّه فان انتهوا فانّ اللّه بما یعملون بصیر»(7) در تفسیرهای اهل سنت و تفاسیر مختلف شیعه از امام صادق (ع) نقل شده است که چنین فرمود:«تأویل و تفسیرنهایی این آیه هنوز فرا نرسیده است و هنگامی که قائم ما قیام کند، کسانی که زمان او را درک کنند تأویل این آیه را خواهند دید، به خدا سوگند در آن موقع، دین محمّد به تمام نقاطی که شب پوشش آرام بخش خود را بر آن می افکند خواهد رسید تا در سراسر زمین مشرک و بت پرستی باقی نماند». در جای دیگر خداوند می فرماید: «در راه خدا پیکار کنید و بدانید خداوند شنوا و دانااست ؛ و قاتلوا فی سبیل اللّه و اعلموا انّ اللّه سمیعٌ علیم».(8)

یکی دیگر از آیاتی که در آن به جهاد امر شده است آیه 75 سوره نساء است. در این آیه دعوت به جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانی می باشد. در این آیه خداوند می فرماید: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بی دفاعی که در چنگال ستمگران گرفتار شده اند مبارزه نمی کنید؟ (آیا عواطف انسانی شما اجازه می دهد که خاموش باشید و این صحنه های رقت بار را تماشا کنید؟) و مالکم لاتقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان».

در آین آیه شریفه ضمن دعوت به جهاد به یکی از اهداف متعالی جهاد در اسلام نیز اشاره شده است. رهایی و نجات مظلومین در هر جای عالم یکی از وظایف مردان مسلمانی است که قرآن را آویزه گوش خود کرده اند و اگر به این آیه نجات بخش قرآن به معنای واقعی عمل شده بود، در دنیای امروز انسانها اینگونه به استضعاف کشیده نشده بودند. خداوند در آیه بعد برای تشجیع مجاهدان و ترغیب آنها به مبارزه با دشمن و نیز مشخص ساختن صفوف و اهداف مجاهدان می فرماید: «افراد با ایمان در راه خدا و آنچه به سود بندگان خدا است پیکار می کنند ولی افراد بی ایمان در راه طاغوت و قدرتهای ویرانگر ؛ الّذین آمنوا یقاتلون فی سبیل اللّه و الّذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطّاغوت»(9) این آیه نیز تأکیدی دیگر بر انگیزه های مجاهدان است. آنگاه که انگیزه جهاد الهی باشد، مجاهدان اجازه هرگونه برخورد و رفتار حتی در میدان جهاد را ندارند. در هر حال زندگی خالی از مبارزه نیست، منتهی جمعی در مسیر حق و عدّه ای در راه باطل و شیطان پیکار می کنند. خداوند در ادامه آیه با تأکید بر جهاد می فرماید: «با یاران شیطان پیکار کنید و از آنها وحشت نداشته باشید؛ فقاتلوا اولیاء الشّیطان».

یکی دیگر از آیاتی که در آن خداوند فرمان به جهاد داده است. آیه 78 سوره حج است، «و در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمائید، و جاهدوا فی اللّه حقّ جهاده».

در آیه 73 سوره توبه خداوند به پیامبر دستور شدت عمل در برابر کفار و منافقین را داده و می فرماید: «ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و در برابر آنها روش سخت و خشن در پیش گیر».

«یا ایّها النّبی جاهد الکفّار و المنافقین واغلظ علیهم» البته طرز جهاد در برابر کفار جهاد همه جانبه و مخصوصاً جهاد مسلحانه است و منظور از جهاد با منافقان انواع و اشکال دیگر مبارزه، غیر از مبارزه مسلحانه است مانند مذمت،توبیخ، تهدید و رسوا ساختن. خداوند علاوه بر آنکه به پیامبرش فرمان جهاد می دهد، یکی از وظایف او را تشویق و ترغیب مسلمانان و مؤمنین به جهاد بر می شمارد و می فرماید: «یا ایّها النّبی حرّض المؤمنین علی القتال ؛ ای پیامبر مؤمنان را به جنگ با دشمن تشویق کن»(10) آیه فوق بیانگر اهمیت تقویت هرچه بیشتر روحیه سربازان می باشد و نیز یک دستور اسلامی به رهبر جامعه اسلامی است. خداوند در ادامه برای تشویق مسلمانان، خود نیز وعده نصرت و یاری داده، می فرماید: «اگر از شما بیست نفر سرباز با استقامت باشند بر دویست نفر غلبه خواهند کرد و اگر از شما صدنفر باشند بر هزار نفر از کافران غلبه می کنند» به این ترتیب مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر نفرات جنگی با دشمن در یک سطح مساوی قرار گیرند بلکه حتی اگر عدد آنها یک دهم دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است. اما به دنبال دستور سنگین فوق خداوند آنرا چند درجه تخفیف می دهد و می گوید: «هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست در میان شما افرادی ضعیف و سست هستند، در این حال اگر از شما صد نفر سرباز با استقامت باشد بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر هزار نفر باشند بر دوهزار نفر به فرمان خدا پیروز می شوند.»(11) یعنی هنگامی که مسلمانان گرفتار ضعف و سستی شوند و در میان آنها افراد تازه کار و ناآزموده باشند مقیاس سنجش همان نسبت دو برابر است. واقعیت این است که در هیچ کدام از جنگهای صدر اسلام عدّه و تجهیزات مسلمین برتری بر عده و تجهیزات کفار نداشت و عامل پیروزی آنها، اعتقاد و عزم راسخ مسلمین و نصرت خداوند بود. و این مسأله در مورد جنگ عراق با ایران نیز صادق بود و ایرانیان در حالی 8 سال در برابر عراق و تجاوز او ایستادند که تمام ابرقدرتها و دنیا پشت سر عراق بود و نیروی ایمان و امداد الهی بود که ایرانیان را در آخر سربلند کرد.

این همان وعده خداوند است که می فرماید:«یا ایّها الّذین آمنوا ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبّت اقدامکم ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گامهایتان را استوار می سازد.»(12) و این است وعده نصرت خداوند.

نکته ای که به آن باید توجه داشت این است که برای انسانهای معمولی یک امر طبیعی است که جنگ ولو با دشمن و در راه خدا خوشایند نیست. در جنگ هم اموال و انسانها تلف می شوند و هم جراحتها و مشقات وجود دارد، البته برای عاشقان راه حق و کسانی که در سطح بالایی از معرفت قرار دارند جنگ با دشمنان حق شربت گوارایی است که آنان همچون تشنه کامان به دنبال آن می روند و مسلماً حساب آنها از حساب توده مردم جدا است. خداوند در آیه 216 سوره بقره می فرماید:«جنگ (با دشمن) بر شما مقرر شده است، در حالی که از آن اکراه دارید؛ کتب علیکم القتال و هو کرهٌ لکم» و سپس به عنوان یک قانون کلی و اصل اساسی که حاکم بر قوانین تکوینی و تشریعی خداوند است اشاره کرده و می فرماید: «چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید، در حالی که برای شما خیر است و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن برای شما شرّ است

خداوند در آیه 16 سوره توبه مسلمانان را از طریق دیگری تشویق به جهاد کرده، متوجه مسؤولیت سنگین خود در این رابطه می کند که نباید تصور کنید تنها با ادعای ایمان همه چیز درست می شود. بلکه صدق نیت و درستی گفتار و واقعیت ایمان شما در مبارزه با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه نفاق روشن می شود. نخست می گوید: آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها می شوید و در

میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالی که هنوز مجاهدان شما و همچنین کسانی که جز خدا و پیامبر و مؤمنان محرم اسراری برای خود انتخاب نکرده اند، مشخص نشده اند. در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد می کند و آن، اینکه تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمی یابد و شخصیت اشخاص روشن نمی شود، بلکه با دو وسیله، مردم آزمون می شوند. نخست جهاد در راه خدا و دوم ترک هرگونه رابطه و همکاری با منافقان و دشمنان که اولی دشمنان خارجی را بیرون می راند و دومی دشمنان داخلی را. در جای دیگر خداوند برای تأکید بیشتر می فرماید:«ما قطعاً همه شما را می آزمائیم، تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند(و مجاهد نماها و منافقان چه کسانی) ؛ و لنبلونّکم حتّی نعلم المجاهدین منکم و الصّابرین»(13)

در آیه 19 سوره محمد موضع گیریهای مختلف «مؤمنان» و «منافقان» در برابر فرمان جهاد روشن می شود. «کسانی که ایمان آورده اند می گویند چرا سوره ای نازل نمی شود» سوره ای که در آن فرمان جهاد باشد و تکلیف ما را در برابر دشمنان سنگدل روشن سازد. این وضع حال مؤمنان راستین است. اما (منافقان هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل می گردد که در آن سخنی از جنگ است، منافقان بیمار دل را می بینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته است ( با نگاهی مات و مبهوت و چشمانی که حدقه آنها از کار ایستاده) به تو نگاه می کنند

میدان جهاد برای مؤمنان، میدان اظهار عشق به محبوب و میدان پایداری و مقاومت و پیروزی است. و در چنین میدانی ترس معنی ندارد. اما برای منافقان میدان مرگ و نابودی و بدبختی است، میدان شکست و جدایی از لذات دنیا است. میدانی است تاریک و ظلمانی با آینده ای وحشتناک و مبهم!

خداوند در آیه 77 سوره نساء ضمن نکوهش کسانی که ابتدا منتظر فرمان جهاد بودند ولی بعد از نزول آیات جهاد، برای شرکت در میدان جهاد مسامحه کردند می فرماید: «راستی شگفت انگیز است (حال جمعیتی که در یک موقعیت نامناسب با حرارت و شور عجیبی تقاضا می کردند به آنها اجازه جهاد داده شود). و به آنها دستور داده شد که فعلاً خودداری کنید و به خود سازی و انجام نماز و تقویت نفرات خود و ادای زکات بپردازید، اما هنگامی که زمینه از هر جهت آماده شد و دستور جهاد نازل گردید، ترس و وحشت یکباره وجود آنها را را فرا گرفت و زبان به اعتراض در برابر این دستور گشودند و صریحاً گفتند: خدایا چرا به این زودی دستور جهاد را نازل کردی؟ چه خوب بود مدتی این دستور به تأخیر می افتاد.

 

بخش اول : خلاصه و چکیده مطالب

 جهاد جهاد از ماده جهد به معنای مشقت و رنج است در کاربردهای شرعی به هر گونه تلاش و بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلای کلمه اسلام و اقامه و برپایی شعایر ایمان اطلاق می شود. جهاد بر خلاف جنگ بر اساس انگیزه های مادی و مالی انجام نمیشود چنانکه هدف از آن کشتن انسان دیگری نیست، بلکه بخشیدن حیات به جامعه ای است که به هر طریقی گرفتار علل و عوامل ضد کمالی شده و مجاهدان با تیغ تیز شمشیر، غده ها و بخشهای بیمار را از جامعه می زدایند و می کوشند تا فرصت تازه ای به دیگر افراد جامعه بخشند تا در یک فضای مناسب، با بهره مندی از آزادی فکری و آموزه های وحیانی و عقلانی و عقلایی، مسیر کمالی خود را بیابند و در یک گفتمان مثبت و سازنده قرار گرفته و رشد و نمو کنند؛

معناى مجاهدت در راه خداوند و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا
معناى(جاهدوا) این است که جهادشان همواره در راه ما است و کنایه از این است که جهادشان همواره در امورى است که متعلق به خداوند است، چه جهاد در راه عقیده باشد و چه در راه عمل، و چون جهادشان در راه خداست، هیچ عاملى ایشان را از ایمان به خدا و اطاعت او باز نمى دارد. لنهدینّهم سبلنا؛ اینجا خداوند براى خود راه هایى نشان مى دهد و راه ها هر چه باشد، سرانجام به درگاه او منتهى مى شود. زیرا به سوى صاحب راه منتهى مى شود و آن صاحب راه، منظور اصلى از راه است . مثلا وقتى مى گویند: این راه سعادت است؛ یعنى این راه به سوى سعادت منتهى مى شود، پس راه هاى خدا طریقه هایى است که آدمى را به او نزدیک کند.

فلسفه جنگ و جهاد
و قاتلوا فى سبیل اللّه الّذین یقاتلونکم و لا تعتدوا إنّ اللّه لا یحبّ المعتدین # ...و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتى یقاتلوکم فیه.#و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة در این آیات به سه نکته اشاره شده که منطق اسلام را در باره ى جنگ کاملا تبیین مى کند. با جمله ى در راه خدا نبرد کنید، هدف اصلى جنگ هاى اسلامى را روشن مى سازد که جنگ به دلیل انتقام جویى، جاه طلبى و ریاست و کشور گشایى از نظر اسلام محکوم است، جنگ تنها باید در راه خدا باشد. در مورد این که با چه کسانى باید جنگید، جمله ى الّذین یقاتلونکم ؛ با آن ها که با شما مقاتله مى کنند، صراحت دارد که تا طرف مقابل دست به اسلحه نبرده و به مقاتله نپرداخته، مسلمانان نباید بجنگند. ابعاد جنگ نیز با جمله ى و لا تعتدوا؛ از حد تجاوز نکنید، مشخص شده، چه این که جنگ در اسلام براى خدا و در راه خداست و در راه خدا نباید هیچ گونه تعدى و تجاوز باشد. در آیه دوم محدودیت مکانى و در آیه ى سوم محدودیت زمانى جنگ را نیز بیان کرده است



نوشته شده در شنبه 93 مرداد 11ساعت ساعت 1:16 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin