فرهنگی ،مذهبی
قرآن کریم، واژه «مغنم» را در موردى به کار برده که انسان چیزى به دست مىآورد، هر چند از راه غیر جنگ، بلکه از طریق کار عادى دنیوى یا اخروى باشد و از آن با تعبیر «مغانم کثیره» یاد کرده است. در روایاتى هم کلمه مغنم و غنیمت و غُنم به کار رفته که حضرت رسول (ص) آنها را در معناى بهشت، آثار ماه رمضان به کار برده است. عرب بر مىآید که معناى آن مطلق دستاورد انسان است، چه از دشمن یا غیر او. در دورههاى اخیر، به عنوان یک اصطلاح شرعى در مورد غنایم جنگى به کار رفته است و آیه یاد شده در اولین نبرد مسلمانان، تحت فرمان پیامبر خدا (ص) نازل شده است و این کاربرد، تطبیق مفهوم کلى آن بر یک مورد خاص است. مفهوم آن را تخصیص نمىزند و دایره مفهوم عام آن را محدود نمىسازد. اینک مرورى بر روایات در این مورد داشته باشیم: 1. وجوب خمس در معدن از باب غنیمت اهلسنت متفقند که در رکاز (گنجینه طلا و نقره) خمس است و در معادن اختلاف دارند و حنفیه و مالکیه در آن به وجوب خمس قائلاند و شافعیه و حنبلىها به یکچهلم. حنفىها در وجوب خمس در معادن، به قرآن و سنت و قیاس استدلال کرده و آیه وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ را ذکر کرده و معدن را غنیمت شمردهاند و از سنت هم به این حدیث نبوى که فرموده است: در عجماء و بئر و معدن چیزى بر عهده نیست، ولى در رکاز خمس است رکاز ش امل معدن و گنج مىشود، چون در جایى نهان است، چه از سوى خدا یا مخلوق. همچون ابنعباس، ابوهریره، جابر، عباده بن صامت، انس بن مالک، وجوب خمس در این موارد را روایت کردهاند. در معدن چیزى نیست، ولى در رکاز خمس است.» شعبى گفته است: رکاز، گنج معمولى است. چاه، حیوان فرار کرده، غرامتى نیست، اما در رکاز خمس است. نشانهها گنج مىیابیم، حضرت فرمود: در آنها خمس است. 2. خمس در سود کسب پیامبر خدا (ص) دستور داد از هر چه انسان به دست مىآورد، چه سود کسب یا جز آن، خمس داده شود. برخى از روایات چنین است: شما هستند و جز در ماههاى حرام دسترسى به شما نداریم. به ما توصیه جامعى بفرما که اگر به آن عمل کنیم وارد بهشت شویم، دیگران را هم به آن فرا بخوانیم. پیامبر (ص) فرمود: شما را به چهار چیز فرمان مىدهم و از چهار چیز نهى مىکنم. شما را فرمان مىدهم به ایمان به خدا، آیا مىدانید ایمان چیست؟ شهادت به یکتایى خدا، اداى نماز، پرداخت زکات و دادن خمس غنائم. چرا که آنان در غیر از ماههاى حرام از قبیله خود نمىتوانستند بیرون روند، چون از مشرکان مىترسیدند. پس مقصود از غنائم، یعنى آن چه به دست مىآورند. قبیله ذىرعین، معافر و همدان نوشت: «اما بعد، فرستاده شما برگشت و یکپنجم خمس خدا را از غنایم پرداختید». و دستور داد که صدقه و خمس را به دو فرستادهاش ابى و عنبسه یا هر که را این دو بفرستند بپردازند. شده و نماز خوانده، زکات پرداختهاند و خدا و رسولش را اطاعت کرده و خمس درآمدها را براى خدا پرداخت کردهاند». خاص پیامبر را و آن چه را خداوند بر مؤمنان به صورت صدقه واجب ساخته مىپردازید». داد و خمس غنیمت و سهم پیامبر را پرداخت ...». زکات داد و از خدا و پیامبرش اطاعت کرد و خمس غنائم را پرداخت». جنگهایى را که در آنها شرکت داشتند بپردازند، بلکه خمس و صدقهاى را که در اموال آنان بوده مىطلبیده است. از آنان خمس مىطلبید، بدون آنکه شرط کند وارد جنگ شده باشند و غنائمى به دست آورده باشند. و تقسیم آنها پس از استخراج خمس آنهایند و هیچیک از جنگجویان مالک چیزى جز آنچه از لباس و سلاح کشته به دست مىآورند، نیستند وگرنه دزدى کردهاند. پس وقتى اعلان جنگ و جداکردن خمس غنائم در دوران پیامبر (ص)، از شؤون پیامبرخدا (ص) است، درخواست خمس از مردم و تأکید بر آن در نامهها و قراردادها براى چیست؟ معلوم مىشود آنچه را مىطلبیده، مربوط به غنائم جنگ نبوده است. به امام جواد (ع) نوشت: آیا خمس بر همه چیزهایى است که کسى بهره مىبرد، کم باشد یا زیاد؟ از همه انواع درآمد و بر صنعتگران هم هست؟ و چگونه است؟ امام (ع) نوشت: «خمس پس از مؤونه و مخارج است.» کیفیت پرداخت و محاسبه خمس هم یاد شده است. به دست آورند، کم باشد یا زیاد، خمس دارد.» نسبت به هر درآمد دلالت دارد. پی نوشت: (1). انفال: 41. ص 35- 36؛ سنن نسائى، ج 1، ص 323 و منابع دیگر. منابع: آیت الله شیخ جعفر سبحانى ترجمه: جواد محدثى،درسنامه گزیده سیماى عقاید شیعه (خلاصه ترجمه کتاب دلیل المرشدین الى الحق الیقین)، ص:
از مجموع کاربردهاى این کلمه در قرآن و حدیث و کتب لغت و استعمالات
وقتى مفهوم لفظ، هر دستاورد انسان است، ورود آن در موردى خاص،
از مجموع روایات اهل سنت برمىآید که خمس در چهار مورد واجب است:
گنجینه طلا و نقره، گنج، معدن، جواهرات دفن شده. از صحابه کسانى
به روایت جابر بن عبدالله، رسول خدا (ص) فرمود: «در حیوان چرنده، در چاه و
عباده بن صامت گوید: از قضاوت و حکم پیامبر خدا (ص) این بود که در معدن،
مردى از پیامبر خدا (ص) سؤالهایى کرد، از جمله این که: در خرابهها و
گروهى از عبدالقیس حضور پیامبر خدا (ص) آمدند و گفتند: مشرکان بین ما و
روشن است که پیامبر (ص)، از بنىعبد القیس نخواسته که غنائم جنگى را بپردازند،
آن حضرت به شرحبیل بن عبدکلال، حارث بن عبدکلال و نعیم بن عبدکلال. صاحبان
به سعد هذیم از قضاعه و به جذام، نامهاى نوشت و واجبات صدقه را بیان فرمود
به فُجیع و پیروان او نوشت: «از محمد پیامبر به فُجیع و پیروان او که مسلمان
به پادشاهان حمیر نوشت: «زکات مىدهید و از غنایم، خمس براى خدا و سهم
به بنىثعلبه بن عامر نوشت: «هر که از آنان مسلمان شد و نماز برپا داشت و زکات
به بعضى از بزرگان جهینه نوشت: «هر که از آنان مسلمان شد و نماز برپا داشت و
از این نامهها به روشنى برمىآید که رسول خدا (ص) از آنان نخواسته که خمس غنائم
به علاوه، حاکم اسلامى یا جانشین او عهدهدار جمعآورى غنائم جنگ پس از پیروزى
از ائمه اهل بیت (ع) نیز روایاتى نقل شده که بر این دلالت مىکند. یکى از شیعیان
از این جواب کوتاه برمىآید که آنچه را پرسنده گفته، امام (ع) تأیید کرده است و
سماعه گوید: از امام کاظم (ع) درباره خمس پرسیدم. فرمود: «هر چه که مردم
احادیث دیگرى از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) است که بر شمول خمس
(2). ر. ک: العین، تهذیب اللغة و مفردات، واژه «غنم».
(3). مقاییس اللغه، واژه غنم.
(4). فَعِنْدَ اللهِ مَغانِمُ کَثِیرَة (نساء، 94).
(5). مسند احمد، ج 1، ص 314؛ سنن ابنماجه، ج 2، ص 839 (چاپ 1373 ه).
(6). همان، ج 3، ص 335.
(7). همان، ج 5، ص 326.
(8). همان، ج 2، ص 186.
(9). صحیح بخارى، ج 8، ص 217 وج 1، ص 13 و 19 وج 3، ص 53؛ صحیح مسلم، ج 1،
(10). الوثائق السیاسیه، ص 227، شماره 110 (چاپ چهارم، بیروت).
(11). الطبقات الکبرى، ج 1، ص 270.
(12). همان، ص 304- 305.
(13). فتوح البلدان، ج 1، ص 82؛ سیره ابن هشام، ج 4، ص 258.
(14). الاصابة، ج 2، ص 189؛ أسد الغابه، ج 3، ص 34.
(15). الطبقات الکبرى، ج 1، ص 271.
(16). وسائل الشیعه، ج 6، باب 8 از ابواب خمس، حدیث 1.
(17). همان، ح 6.
By Ashoora.ir & Night Skin