فرهنگی ،مذهبی
در این سفر پر خطر و این راه پر پیچ و خم و تنگ و تاریک. تویى قادر و تواناى همه چیز. و یکى از عبادات بزرگ اسلام «جماعت» است، و فضل «امامت» بیشتر است. و از این جهت، شیطان در این عبادت بزرگ بیشتر رخنه مىکند، و با امام جماعت بیشتر دشمن، و در صدد است که او را از این فضیلت باز دارد و عمل او را از اخلاص تهى کرده وارد سجّین کند و او را مشرک به خدا نماید. و لهذا وارد مىشود در قلب بعضى از امامها از طریقهاى مختلف. مثل «ریا»، که آن نشان دادن به مردم است این عبادت بزرگ را براى منزلت پیدا کردن در قلوب و اشتهار به عظمت و بزرگى پیدا کردن. مثلا مىبیند فلان مقدس به نماز جماعت حاضر شده است، براى جلب قلب او خضوع را بیشتر کرده از راههاى مختلفى و حیلههاى کثیرى او را به دام مىکشد، و در مجالس براى رساندن به غایبین مقام خود را ذکرى از آن مقدس به میان مىکشد یا یک طورى به مردم مىرساند که فلانى در جماعات من حاضر شده. در قلب خود هم به طورى به این شخص ارادت پیدا کرده که در نماز او حاضر شده است و اظهار حب و اخلاص به او مىکند که در عمرش به خداى تعالى و اولیاء او یک لحظه نکرده، خصوصا اگر از تجار محترم باشد و اگر خداى نخواسته یکى از اشراف راه را گم کرده به صف جماعت ملحق شود، مصیبت زیادتر مىگردد در عین حال، شیطان از امام جماعت کم جمعیت نمىگذرد. پیش او رفته به او مىگوید به مردم بفهمان که من از دنیا گذشتهام و در مسجد کوچک محله با فقرا و ضعفا مىگذرانم این هم مثل آن یا بدتر است، زیرا که رذیله حسد را هم در قلب او بارور مىکند. از دنیا که بهرهاى ندارد، مایه آخرت را از او مىگیرد، ورشکست در دنیا و آخرت مىشود. در همین حال، شیطان دست از گریبان من و شما که دستمان از جماعت کوتاه است، و از غم بى آلتى افسرده هستیم برنداشته و ما را وادار مىکند به جماعت مسلمین خدشه کرده، طعن به آنها زده و عیوبى براى جماعت تراشیده، جماعت نداشتن خود را کنارهگیرى قلمداد کنیم، و خود را از دنیا گذشته و منزه از حب جاه و نفس معرفى نماییم. ما از این دو طایفه بدتریم نه دنیاى تام دسته اوّل، و نه دنیاى ناقص دسته دوم، و نه آخرت داریم. در صورتى که ما هم اگر دستمان برسد، از آن دو دسته جاه طلبتر و حب شرف و مال را بیشتر داریم. شیطان به امام تنها اکتفا نکرده، از جهنمى شدن او نائره شهوتش فرو ننشسته، وارد صف مأمومین مىشود. صف اوّل چون فضلش بیشتر و میامن صفوف از میاسر بیشتر، آنها را بیشتر مورد هدف خود قرار مىدهد. بیچاره مقدس را از منزل دور کشیده در صف اوّل در طرف یمین نشانده، با او وسوسه مىکند که این فضیلت را به چشم مردم بکش این بیچاره هم نفهمیده از کجا مىخورد با یک عشوه و نازى اظهار فضل خود را مىکند شرک باطن را بروز داده عمل را به سجّین مىفرستد. از آنجا به سایر صفوف رفته آنها را وادار مىکند از صف اوّل با کنایه و اشاره تکذیب کرده مقدس بیچاره را مورد سهام طعن و شتم قرار دهند و خود را از اطوار آن منزه شمارند. گاهى دیده مىشود یک شخص محترمى را، خصوصا اگر از اهل فضل و علم باشد، شیطان دستگیرى کرده به صف آخر مىنشاند، براى اینکه بفهماند با اینکه من با این مقام نباید با این شخص نماز کنم، و لیکن از بس از دنیا گذشتهام و هواى نفس ندارم آمدهام در صف آخر هم نشستهام بعضى از این قبیل اشخاص را در صف اول ملاقات نخواهید کرد. شیطان به امام و مأموم اکتفا نکرده به ریش بعضى از منفردین مىچسبد. او را از بازار یا منزل افسار کرده، با یک کرشمه و ناز در کنج مسجد یک سجّاده پهن کرده، هیچ امامى را عادل ندانسته، در حضور مردم به یک طول سجود و رکوع و یک ذکرهاى طویلى نماز مىخواند این در باطن ذاتش مخمر است که به مردم بفهماند من این قدر مقدس و محتاطم که ترک جماعت مىکنم مبادا به غیر عادل گرفتار شوم این علاوه بر آن که معجب و مرائى است، مسائل شرعیه را هم نمىداند براى اینکه مرجع تقلید این شخص بیش از حسن ظاهر را معلوم نیست در صحت اقتدا شرط کند، ولى این نه از این باب است، بلکه براى ارائه به مردم است که در قلوب منزلت پیدا کند. و همین طور سایر کارهاى ما در تحت تصرف شیطان است. و آن ملعون هر قلب کدرى پیدا کرد، در آنجا منزل کرده و اعمال ظاهره و باطنه را مىسوزاند و ما را از راه اعمال حسنه جهنمى مىکند. ) ----- فلاح تفتی
آرشیو پیوندهای روزانه
By Ashoora.ir & Night Skin