سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

 

 امام ( ع ) شدند ، و به قول یکی از مورخان : ” مسلمانان در این هنگام

 از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند

” . امام باقر ( ع ) نیز چون زمینه قیام بالسیف ( قیام مسلحانه )

 در آن زمان به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان

فراهم نبود ، از این رو ، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی را

 و هم مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را ،

 از این طریق مناسب تر می دید ، و چون حقوق اسلام هنوز یک

 دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود ، به فعالیتهای ثمر بخش علمی

 در این زمینه پرداخت . اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و

 سیر تعلیمات او در ابعاد و مرزهای مختلف بر ضرر

 حکومت بود ، مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار می گرفت     .
دستگاه خلافت آنجا که پای مصالح

 حکومتی پیش می آمد و احساس می کردند امام ( ع)

نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمی گیرد و خط صحیح را در شناخت

 امام معصوم و امامت که دنباله خط رسالت ” و بالاخره

حکومت الله ” است تعلیم می دهد ،

 تکان می خوردند و دست به ایذاء و آزار و شکنجه امام ( ع ) می زدند

 و گاه به زجر و حبس و تبعید    
برای شناخت این امر ، به بیان این واقعه که در تاریخ یاد شده است می پردازیم     :
در یکی از سالها که هشام بن عبدالملک ،

 خلیفه اموی ، به حج می آید ، جعفر بن محمد ، امام صادق ،

 در خدمت پدر خود ، امام محمد باقر ، نیز به حج می رفتند     .

روزی در مکه ، حضرت صادق ، در مجمع عمومی سخنرانی می کند

 و در آن سخنرانی تأکید بر سر مسأله پیشوایی و امامت و اینکه

 پیشوایان بر حق و خلیفه های خدا در زمین ایشانند نه دیگران ،

 و اینکه سعادت اجتماعی و رستگاری در پیروی از ایشان است

 و بیعت با ایشان و … نه دیگران . این سخنان که در بحبوحه قدرت هشام گفته می شود ،

 آن هم در مکه در موسم حج ، طنینی بزرگ می یابد و به گوش هشام می رسد.

 هشام در مکه جرأت نمی کند و به مصلحت خود نمی بیند که متعرض آنان شود .

 اما چون به دمشق می رسد ، مأمور به مدینه می فرستد و از فرماندار مدینه

می خواهد که امام باقر ( ع ) و فرزندش را به دمشق روانه کند،

 و چنین می شود     .
در محفلی که هشام برای توهین به امام ترتیب داده بود بر سر مقام رهبری

 و خلافت اسلامی با امام باقر ( ع ) سخن می گوید . امام باقر درباره رهبری رهبران

 بر حق و چگونگی اداره اجتماع اسلامی و اینکه رهبر یک اجتماع اسلامی باید

 چگونه باشد ، سخن می گوید    .

اینها همه هشام را – که فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام –

 بیش از پیش ناراحت می کند . بعضی نوشته اند که : امام باقر را در

 دمشق به زندان افکند . و چون به او خبر می دهند که زندانیان دمشق مرید

و معتقد به امام ( ع ) شده اند ، امام را رها می کند و به شتاب روانه مدینه می نماید .

 و پیکی سریع ، پیش از حرکت امام از دمشق ، می فرستد تا در آبادیها و شهرهای

 سر راه همه جا علیه آنان ( امام باقر و امام صادق ( ع ) تبلیغ کنند تا بدین گونه ،

 مردم با آنان تماس نگیرند و تحت تأثیر گفتار و رفتارشان واقع نشوند .

 با این وصف امام ( ع )

 در این سفر ، از تماس با مردم

حتی مسیحیان و روشن کردن آنان غفلت نمی ورزد    .
حضرت امام محمد باقر ( ع     )

19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین ( ع )

 زندگی کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت ،

 نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامی ، تعلیم شاگردان ، رهبری اصحاب و مردم ،

 اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در میان خلق ، متوجه کردن دستگاه

 غاصب حکومت به خط صحیح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت

 رهبر واقعی

و امام معصوم ، که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص ) در زمین است ،

 پرداخت و لحظه ای از این وظیفه غفلت نفرمود     .
سرانجام در هفتم ذیحجه سال
114 هجری در سن 57 سالگی در مدینه

 با توطئه هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پیکر مقدسش

 را در قبرستان بقیع – کنار پدر بزرگوارش – به خاک سپردند.

کتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 13     و تبیان



نوشته شده در دوشنبه 93 تیر 2ساعت ساعت 1:33 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin