سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

      

جان بر   کف بازار توام یوسف زهرا
دلباخته دار توام یوسف زهرا
سوگند به خونی که بروناز دهنم ریخت
من تشنه دیدار توام یوسف زهرا
هر سو بکشانند به هر کوچه تنمرا
در سایه دیوار توام یوسف زهرا
با آنکه به عشقت پدر پنج شهیدم
بیمایه خریدار توام یوسف زهرا
تنها نه همین لحظه که در کوفه غریبم
یک عمرگرفتار توام یوسف زهرا
بگذار لب تشنه ببرّند سرم را
زیرا که خریدار توامیوسف زهرا
از کثرت پیکان به بدن رسته دو بالم
من جعفر طیار توام یوسف زهرا
دستم ز قفا بسته سرم نیز شکسته
من جای علمدار توام یوسف زهرا
فریاد زهر زخم تنم خیزد و گویم
من یاور بی یار توام یوسف زهرا
من "میثم" دلباختهام گر بپذیری
خاک ره زوار توام یوسف زهرا

زخم دوباره

ز بام کوفه می کنم تو را نظاره یا حسین!
تو هم مرا نظارهکن به یک اشاره یا حسین!
سرو به خون نشسته ام، زائر دست بسته ام
سلام میفرستمت از لب پاره یا حسین!
لحظه به لحظه دم به دم، مرگ دوباره دیده ام
بسکه رسیده بر تنم، زخم دوباره یا حسین!
میان خندة عدو بهر تو گریه می کنم
بلکه به اشک دیده ام کنی نظاره یا حسین!
تیر به چلة کمان، کمان به دستحرمله
میا به کوفه رحم کن به شیرخواره یا حسین!
پرده کنار رفته و می نگرمبه دخترت
نه معجرش بود به سر، نه گوشواره یا حسین!
هدیة حاجیان بود به مسلخولا یکی
مرا بود در این منا دو ماه پاره یا حسین!
به آسمان دیده ام، نظارهکن که دم به دم
در آفتاب ریختم بر تو ستاره یا حسین!
نگه به مکه دوختم چوشمع بر تو سوختم
درون سینه ام شده نفس شراره یا حسین!
کرم کن و به یک نظربه نظم "میثمت" نگر
که کرده سوز او اثر به سنگ خاره یا حسین!

حضرت مسلم

به جای دسته گل،خون گلویم وقف دامانت
تو ابراهیمی و من هم ذبیح عید قربانت
میان خندة دشمنبیا از گریه آبم کن
که همچون قطرة اشکی، بگردم دور چشمانت
در آب افتاد دندانمن و کردم دعا بر تو
مبادا بشکند از چوب دشمن دُرّ دندانت
تو روح احمد وریحان زهرایی میا کوفه
که فردا می کنند این سنگ دل ها سنگ بارانت
ز چشمم پردهیک سو رفته و انگار می بینم
که بر گوشم رسد از نوک نی، آوای قربانت
به ظرف آبخونم ریخت و عکس تو را دیدم
که خون چهره ات می ریزد از لب های عطشانت
برایمرد گریه سخت باشد در دل دشمن
الهی بین دشمن کس نبیند چشم گریانت
به زیر تیغدشمن آرزویم هست این مولا:
که می کردم هزاران بار جانم را به قربانت
تو تنهاباغبان باغ توحیدی میا کوفه
که پر پر می شود یک روزه گل های گلستانت
کرامت کنبه "میثم" چشم گریانی که تا محشر
بگرید بر تو و داغ دل و زخم فراوانت

 



نوشته شده در پنج شنبه 92 دی 19ساعت ساعت 10:31 صبح توسط مشتعلی| نظر

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin