سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

در واقع ترجمه فارسى همین جمله است سنتهاى اسلامى هر کدام نشانه هاى

 راه سعادت است, معالم دین است, علامتهاى راه رستگارى است که با این

 علامتها باید راه سعادت و تکامل را پیمود خدایا ! ما مى خواهیم این نشانه ها

را که به زمین افتاده و رهروان , راه را پیدا نمى کنند , اسلام فراموش شده

را باز گردانیم . و نظهر الاصلاح فى بلادک | خیلى جمله عجیبى است!

 نظهر یعنى آشکار کنیم اصلاح نمایان و چشمگیر , اصلاحى که روشن باشد ,

 در شهرهایت به عمل آوریم انقدر این اصلاح اساسى باشد که تشخیص آن

 احتیاج به فکر و مطالعه نداشته باشد علائمش از در و دیوار پیداست , به

عبارت دیگر سامان به زندگى مخلوقات تو دادن , شکمها را سیر کردن ,

 تن ها را پوشانیدن , بیماریها را معالجه کردن , جهل ها را از میان بردن ,

 اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم , زندگى مادى مردم را سامان دادن که

 على ( ع ) در نامه اى هم که به مالک اشتر نوشته است وقتى که هدفهاى

او را براى حکومت ذکر مى کند که تو چه وظیفه اى دارى , از جمله

مى گوید : | و استصلاح اهلها و عماره بلادها | انسانها را

 اصلاح بکنى و شهرها را عمران بکنى .

هدف سوم : |
فیأمن المظلومون من عبادک | آنجا که رابطه

انسان با انسان , رابطه ظالم و مظلوم است , رابطه غارتگر و غارت

 شده است, رابطه کسى است که از دیگرى امنیت و آزادى را سلب

 کرده است , هدف ما اینست که مظلومان از شر ظالمان نجات پیدا کنند

در آن فرمانى که به مالک اشتر نوشته است , جمله اى دارد که عین

آن در اصول کافى هم هست به او مى فرماید مالک ! تو باید به گونه اى

 حکومت بکنى که مردم تو را به معنى واقعى تأمین کننده امنیتشان و نگهدار

 هستى و مالشان و دوست عزیز خودشان بدانند نه یک موجودى که خودش

را به صورت یک ابوالهول درآورده و همیشه مى خواهد مردم را از خودش

 بترساند , با عامل ترس مى خواهد حکومت بکند بعد فرمود من این جمله را

از پیغمبر غیر مره شنیده ام یعنى نه یک بار پیغمبر اکرم بعضى جمله ها را

که خیلى به آنها عنایت داشته مکرر مى گفته و به یکبار قناعت نمى کرده

است امیرالمؤمنین مى فرماید که من این جمله را غیر مره یعنى نه خیال کنى

 که یک بار بلکه مکرر از پیغمبر شنیدم که :
|
لن تقدس امه حتى یؤخذللضعیف حقه من القوى غیر متتعتع (2)

| پیغمبر فرمود هرگز امتى ( کلمه امت مساوى است با آنچه امروز جامعه مى گوئیم )

 , جامعه اى به مقام قداست, به مقامى که قابل تقدیس و تمجید باشد که بشود گفت

این جامعه جامعه انسانى است نمى رسد مگر آن وقت که وضع به این منوال باشد

که ضعیف حقش را از قوى بگیرد بدون لکنت کلمه , وقتى ضعیف در مقابل قوى

مى ایستد لکنتى در بیانش وجود نداشته باشد این شامل دو مطلب است : یکى اینکه

 مردم به طور کلى روحیه ضعف و زبونى را از خود دور کنند و در مقابل قوى

 هر اندازه قوى باشد شجاعانه بایستند , لکنت به زبانشان نیفتد , ترس نداشته باشند

 که ترس از جنود ابلیس است و دیگر اینکه اصلا نظامات اجتماعى باید طورى

 باشد که درمقابل قانون , قوى و ضعیفى وجود نداشته باشد پس على ( ع )

مى گوید در برنامه ما یعنى در برنامه حکومت اسلامى ما | فیأمن المظلومون

 من عبادک | بندگان ستمدیده تو خدایا در امنیت قرار گیرند , چنگال ستمگر را قطع کنیم .

چهارم :
| و تقام المعطله من حدودک | در اصطلاح امروز وقتى مى گویند

 حدود , اصطرح فقه است گاهى اصطلاح خاص فقه با اصطلاح حدیث متفاوت

 است و خود فقه هم به این مطلب توجه دارد امروز



نوشته شده در سه شنبه 92 آبان 21ساعت ساعت 10:1 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin