فرهنگی ،مذهبی
نروید , ممکن است مامورین حکومت , شما را برگردانند , مزاحمت ایجاد کنند , زد و خوردى صورت گیرد . ( یک روح شجاع ) , یک روح قوى هرگز حاضر نیست چنین کارى کند . فرمود : من دوست ندارم شکل یک آدم یاغى و فرارى را به خود بگیرم , از همین شاهراه مى روم , هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد . کرد مسئله بیعت است , بیعت براى یزید که به نص قطعى تاریخ , از امام حسین ( ع ) مى خواستند . یزید در نامه خصوصى خود چنین مى نویسد : خذالحسین بالبیعه اخذا شدیدا , ( 7 ) حسین را براى بیعت گرفتن محکم بگیرد و تابعیت نکرده رها نکن . امام حسین هم شدیدا در مقابل این تقاضا ایستاده بود و به هیچ وجه حاضر به بیعت با یزید نبود , جوابش نفى بود و نفى . حتى در آخرین روزهاى عمر امام حسین که در کربلا بودند , عمر سعد آمد و مذاکراتى با امام کرد . در نظر داشت با فکرى امام را به صلح با یزید وادار کند . البته صلح هم جز بیعت چیز دیگرى نبود . امام حاضر نشد. اول خود همچنان باقى بوده اند : | لا , و الله لا اعطیکم بیدى اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید | ( 8 ) , نه , به خدا قسم هرگز دستم را به دست شما نخواهم داد . هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد . حتى در همین شرایطى که امروز قرار گرفته ام و مى بینم کشته شدن خودم را , کشته شدن عزیزانم را , کشته شدن یارانم را , اسارت خاندانم را , حاضر نیستم با یزید بیعت کنم . بعد از مردن معاویه و به حکومت رسیدن یزید بود . در این کتابهاى به اصطلاح تاریخى که به دست بچه هاى مدرسه مى دهند . مى نویسند که در سال شصتم هجرت , معاویه مرد , بعد مردم کوفه از امام حسین دعوت کردند که آن حضرت را به خلافت انتخاب کنند . امام حسین به کوفه آمد , مردم کوفه غدارى و بى وفایى کردند , ایشان را یارى نکردند , امام حسین کشته شد انسان وقتى این تاریخها را مى خواند فکر مى کند امام حسین مردى بود که در خانه خودش راحت نشسته بود , کارى به کار کسى نداشت و درباره هیچ موضوعى هم فکر نمى کرد , تنها چیزى که امام را از جا حرکت داد , دعوت مردم کوفه بود ! در صورتى که امام حسین در آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بود , براى امتناع از بیعت از مدینه خارج مى شود و چون مکه , حرم امن الهى است و در آنجا امنیت بیشترى وجود دارد و مردم مسلمان احترام بیشترى براى آنجا قائل هستند و دستگاه حکومت هم مجبور است نسبت به مکه احترام بیشترى قائل شود , به آنجا مى رود کوفه نرسیده ) , نه تنها براى اینکه آنجا مأمن بهترى است بلکه براى اینکه مرکز اجتماع بهترى است . مکه می آیند و بهتر مى توان آنها را
به هر حال مسئله اول و عامل اول در حادثه حسینى که هیچ شکى در آن نمى شود
از سخنان امام که در روز عاشورا فرموده اند کاملا پیداست که بر حرف روز
این عامل از کى وجود پیدا کرد ؟ از آخر زمان معاویه , و شدت و فوریت آن
عامل دوم مسئله دعوت بود . شاید در بعضى کتابها خوانده باشید مخصوصا
( روزهاى اولى است که معاویه از دنیا رفته و شاید هنوز خبر مردن او به
در ماه رجب و شعبان که ایام عمره است , مردم از اطراف و اکنافبه
By Ashoora.ir & Night Skin