سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

احادیث پیغمبر را تغییر مى دادند , اسمها را در احادیث پیغمبر عوض مى کردند ,

حدیثى در مدح دشمنان على وضع مى کردند . مورخین نوشته اند سمره بن جندب

هشت هزار مثقال زر گرفت و یک حدیث علیه على بن ابى طالب جعل کرد . بنابراین

, براى آنها تغییر دادن تاریخ کار مشکلى نبود . اگر هم بعدها بخشى از تاریخ ماند ,

 به واسطه عملیاتى نظیر نهضت حسینى بود والا اگر حسین علیه السلام هم سکوت

 مى کرد , تاریخ هم تغییر کرده بود . پس این عامل , ارزش بالاتر و بیشترى نسبت

 به عامل دعوت مردم کوفه , به نهضت اباعبدالله علیه السلام مى دهد .

امام عامل سوم که عامل امر به معروف و نهى از منکر است و اباعبدالله

علیه السلام صریحا به این عامل استناد مى کند . در این زمینه به احادیث پیغمبر

 و هدف خود استناد مى کند و مکرر نام امر به معروفو نهى از منکر را مى برد

, بدون اینکه اسمى از بیعت و دعوت مردم کوفه ببرد .

این عامل , ارزش بسیار بسیار بیشترى از دو عامل دیگر به نهضت حسینى مى دهد .

 به موجب همین عامل است که این نهضت شایستگى پیدا کرده است که براى همیشه

 زنده بماند , براى همیشه یادآورى شود و آموزنده باشد . البته همه عوامل , آموزنده

 هستند ولى این عامل آموزندگى بیشترى دارد زیرا نه متکى به دعوت است و نه

 متکى به تقاضاى بیعت . یعنى اگر دعوتى از امام نمى شد حسین بن على علیه السلام

 به موجب قانون امر به معروف و نهى از منکر , نهضت مى کرد . اگر هم تقاضاى بیعت

 از او نمى کردند , باز ساکت نمى نشست . موضوع خیلى فرق مى کند و تفاوت پیدا مى شود .

به موجب عامل اول , چون مردم کوفه دعوت کردند و زمینه پیروزى صدى پنجاه

یا کمتر آماده شده است, امام حرکت مى کند . یعنى اگر تنها این عامل در شکل دادن

 نهضت حسینى موثر بود , چنانچه مردم کوفه دعوت نمى کردند , حسین ( ع ) از

 جاى خود تکان نمى خورد . به موجب عامل دوم از امام بیعت مى خواهند و مى فرماید

 با شما بیعت نمى کنم . یعنى اگر تنها این عامل مى بود , چنانچه حکومت وقت از حسین ( ع )

 بیعت نمى خواست , او با آنها کارى نداشت, مى گفت شما با من کار دارید , من که با شما

کارىدارم , شما از من بیعت نخواهید , مطلب تمام است . پس به موجب این عامل , اگر

 آنها تقاضاى بیعت نمى کردند , ابا عبدالله هم آسوده و راحت بود , سر جاى خود نشسته

 بود , حادثه و غائله اى به وجود نمى آمد .

اما به موجب عامل سوم حسین یک مرد معترض و منتقد است , مردى است انقلابى و

 قیام کننده , یک مرد مثبت است . دیگر انگیزه دیگرى لازم نیست . همه جا را فساد

 گرفته , حلال خدا حرام , و حرام خدا حلال شده است , بیت المال مسلمین در

 اختیار افراد ناشایسته قرار گرفته و در غیر راه رضاى خدا مصرف مى شود و

 پیغمبر اکرم فرمود : هر کس چنین اوضاع و احوالى را ببیند

| فلم یغیرعلیه بفعل و لا قول | و در صدد دگرگونى آن نباشد , در مقام

 اعتراض بر نیاید , | کان حقا على الله ان یدخله مدخله | ( 11 ) شایسته

 است ( ثابت است در قانون الهى ) که خدا چنین کسى را به آنجا ببرد که ظالمان

 , جابران , ستمکاران و تغییر دهندگان دین خدا مى روند , و سرنوشت مشترک با

 آنها دارد . به گفته جدش استناد مى کند که در چنین شرایطى کسى که مى داند و

 مى فهمد و اعتراض نمى کند , با جامعه گنهکار خود سرنوشت مشترک دارد .

تنها این حدیث نیست . احادیث دیگرى از شخص پیغمبر اکرم ( ص ) در این زمینه هست .



نوشته شده در دوشنبه 92 آبان 20ساعت ساعت 12:52 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin