فرهنگی ،مذهبی
مسئله ضرر را , آنهم ضرر شخصى که مرز امر به معروف و نهى از منکر , ضرر شخصى است ( درباره هر موضوعى مى خواهد باشد ) نمى پذیرم , به دلیل اینکه حسین بن على نپذیرفت و به دلائل دیگر که فعلا مجال بحث در آنها نیست. یا لااقل یکى از عوامل و عناصرى که مرا به این نهضت وادار کرد , همین است . او در زمان معاویه علائم و قرائنى نشان مى داد که معلوم بود خودش را براى قیام آماده مى کند . صحابه پیغمبر را در منى جمع کرد و براى آنها صحبت نمود آنها را روشن کرد , حقایق را به آنها گفت, مفاسد اوضاع را برایشان نمایاند , فرمود شما هستید که چنین وظیفه اى دارید . آن حدیث معروف بسیار مفصل و عالى که در ( تحف العقول) هست این جریان را و اینکه حسین بن على چگونه فکر مى کرده است , کاملا نشان مى دهد . قرار مى دهد و از آن جمله مى گوید : معاویه بن ابى سفیان ! به خدا قسم من از اینکه الان با تو نبرد نمى کنم , مى ترسم دربارگاه الهى مقصر باشم . مى خواهد بگوید خیال نکن اگر حسین امروز ساکت است , در صدد قیام نیست . من به دنبال یک فرصت مناسب هستم تا قیام من موثر باشد و مرا در راه آن هدفى که براى رسیدن به آن کوشش مى کنم , یک قدم جلو ببرد . روز اولى که از مکه بیرون مى آید , در وصیتنامه اى که به محمد ابن حنفیه مى نویسد , صریحا مطلب را ذکر مى کند: | انى ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما , و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امه جدى , ارید عن آمر بالمعروف و انهى عن المنکر | ( 1 ) . مواقع , اسمى از اصل دعوت و اصل بیعت نمى برد . تر از کوفه مى رسید , خطبه اى که حسین مى خواند , از خطبه قبلى داغ تر بود . گویا بعد از رسیدن خبر شهادت مسلم , این خطبه معروفرا مى خواند : |ایها الناس! ان الدنیا قد ادبرت و اذنت بوداع , و ان الاخره قد اقبلت و اشرفت بصلاح | اقتباس از کلمات پدر بزرگوارش است . عنه ؟ لیرغب المومن فى لقاء الله محقا | ( 12 ) . اینهمه مفاسد پیدا شده واحدى نهى نمى کند و احدى هم باز نمى گردد ؟| لیرغب المومن فى لقاء الله محقا | در چنین شرایطى یک نفر مومن ( نفرمود : من که حسین بن على هستم دستور خصوصى دارم , من چون امام هستم وظیفه ام اینست ) باید از جان خود بگذرد و لقاء پروردگار را در نظر بگیرد . در چنین شرایطى از جان باید گذشت . یعنى امر به معروف و نهى از منکر , اینقدر ارزش دارد .
حسین بن على ( ع ) به این اصل تمسک کرد و اثبات نمود که من به این دلیل قیام کردم ,
حسین ( ع ) در اواخر عمر معاویه نامه اى به او مى نویسد و او را زیر رگبار ملامت خود
اباعبدالله در بین راه , در مواقع متعدد به این اصل تمسک مى کند , و مخصوصا در این
عجیب اینست که در بین راه هر چه که قضایاى وحشت ناکتر و خبرهاى مایوس کننده
سپس مى فرماید : | الا ترون ان الحق لا یعمل به , و ان الباطل لا یتناهى
آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود ؟ آیا نمى بینید قوانین الهى پایمال مى شود ؟ آیا نمى بینید
By Ashoora.ir & Night Skin