سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

ایمان در آیات و روایات (احادیث)

 

مقدمه
 

حمد و ستایش پروردگاری را سزاست که انسان را آفرید و بابهای سعادت و کمال را به روی او گشود و راه دستیابی به این مهم را ایمان و تسلیم قرار داد. هدف از خلقت انسان، عبادت و پرورش روح بندگی در اوست. و چه چیز جز ایمان با این روح بندگی سازگار و عجین است؟ در آیات و روایات فراوانی به اهمیت ایمان پرداخته شده و هر فرد را به این حقیقت رهنمون می سازد که کوتاهترین و مطمئن ترین راه برای رسیدن به هدف والای آفرینش و قرب پروردگار ایمان است. ایمان با شناخت و معرفت آغاز می گردد با اقرار و شهادتین معنا می یابد و با عمل با اعضا و ارکان بدن محقق می گردد. ایمان مراتب و مراحلی دارد و فرد با قدم نهادن در این مسیر هرگز متوقف نمی گردد، او همواره یا حرکتی رو به بالا دارد و یا سیر نزولی پیدا می کند، البته اگر ایمان حقیقی و راستین باشد،نه تنها همواره سیر صعودی دارد، بلکه فرد تمام آنچه برای او ارزشمند و گرانمایه است، در راهش فدا می نماید. چرا که ایمان با فضیلت ترین فضیلتهاست. یقیناً متاعی چنین با ارزش منشاء برکات و آثار فراوانی برای فرداست که نه تنها در زندگی دنیوی ظهور وبروز پیدا می کند بلکه در زندگی ابدی نیز همراه با او خواهد بود. برای تحقق حقیقت ایمان، در روایات اموری به پایه و رکن تعبیر شده اند، به این معنا که وجود چنین مواردی سبب قوام ایمانمی گرددو البته موارد متعددی نیز استحکام بخش و تقویت کننده هستند، حالت عکس این مورد نیز صادق است، به این معنا که از مواردی در آیات و روایات به عنوان مانع ایمان نام برده شده و مواردی نیز به عنوان عوامل تزلزل و در نهایت نابودی ایمان ذکر شده اند. کوتاه سخن اینکه ، ایمان، حقیقتی دوست داشتنی و در عین حال دست یافتنی است که همه ی ما با تمام وجود به آن نیاز داریم، تا چون تکیه گاهی مطمئن به آن تکیه زده و عمر کوتاه دنیوی را سپری نمائیم و واین ایمان جز با عمل استوار نمی شود و تضمینی برای بقا و اثر گذاری نخواهد داشت.

حقیقت ایمان
 

تسلیم توأم با اطمینان خاطر را ایمان گویند. چرا که تا زمانیکه عقیده بدون تسلیم باشد، شخص همچنان در کفر به سر می برد ، در نتیجه مؤمن کسی است که به حق تسلیم باشد و تسلیم قهراً با عمل توأم است و بدون آن مصداق ندارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله ) در تعریف ایمان فرموده اند: «ألایمان معرفه بالقلب وقول باللسان وعمل بالارکان»(1)یعنی ایمان شناخت با دل وگفتن با زبان وعمل با ارکان بدن است.

شناخت ایمان واقعی از ایمان غیر واقعی
 

پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: بنده آن گاه نابی وزلالی ایمان را بیابد که برای خدا دوست ودشمن بدارد، پس هرگاه برای خدا دوست بدارد وبرای خدا دشمنی ورزد، بیگمان سزاوار ولایت خداست.(2)که ایمان واقعی و کامل زمانی تحقق می یابد که روح ایمان با تمام ارزشهایش متجلی گردد، در اینصورت هیچ چیز برای او ارزشمند تر از معبودش و تقید به ایمانش نیست.

مراتب ایمان
 

ایمان نوعی علاقه شدید الهی و معنوی است، هر چند از استدلالات عقلی سرچشمه گیرد ، همراه با این علاقه، عوامل دیگری نظیر عقیده و استدلال صحیح ، تسلیم و فرمانبرداری ،اطمینان و یقین از روی علم و آگاهی و لطف الهی در شکل گیری ایمان افراد نقش بسزائی دارد در نتیجه با تأثیر این عوامل و شدت و کاهش آنها میزان تجلی ایمان نیز در افراد متفاوت است.«هُوَ الَّذی أَنزَلَ السَکینَةَ فی قُلُوبِ المؤمِنِینَ لِیَزدادُوا إیمَنًا مَعَ إیمَنِهِم وَلله جُنُودُ السَمَوتِ والأرضِ وَکانَ اللهُ علیمًا حَکیمًا .»(3)با دقت در این آیه می توان به این نکته پی برد که ایمان واقعیتی است که قابلیت زیادت و نقصان دارد و همین امر سبب می شود که هر یک از مومنین در درجه و مرتبه ای از ایمان قرار داشته باشند.در نتیجه فرد مومن هرگز نباید در یک مرحله از ایمان متوقف گردد چرا که دائماً به سوی درجات بالاتر از علم و عمل گام بر می دارد. امام صادق (علیه السلام ) در این زمینه می فرمایند:«ان الایمان عشر درجات بمنزله السلم، یصعد منه مرقاه بعد مرقاه»(4)ایمان همچون نردبان ده درجه دارد که پله پله از آن بالا می روند.

تفاوت اسلام وایمان
 

« قَالتِ الأعرابُ ءَامَنَّا قُل لم تُؤمِنُوا وَلَکِن قُولُواأسلَمنَا و لَمّا یَدخُلِ الإیمنُ فی قُلُوبِکُم وَ إن تُطیعُوا الله وَرَسُولَهُ لا یَلِتکُم مِن أعمَلِکُم شیئًاإنَّ اللهَ غَفورٌ رَحیمٌ »(5) برطبق این آیه تفاوت اسلام وایمان درآن است که اسلام ، شکل ظاهری وقانونی دارد ولی ایمان یک امر واقعی وباطنی است وجایگاه آن قلب آدمی است نه زبان وظاهر او.اسلام آوردن ممکن است انگیزه های مختلفی در بر داشته باشد، حتی انگیزه های مادی ومنافع شخصی ، ولی ایمان حتماً از انگیزه های معنوی و علم وآگاهی سرچشمه می گیرد.(6)در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم:«الاسلام یحقن به الدم وتؤدی به الامانه، وتستحل به الفروج والثواب علی الایمان»(7)یعنی با اسلام خون انسان محفوظ وادای امانت او لازم وازدواج با او حلال می شود ولی ثواب بر ایمان است. اقسام ایمان
وَ هُوَ الّذِی أنشَأکُم مِن نَقسٍ وَاحِدَةٍ فَمُستَقَرُ وَ مُستَودعُ قَد فَصَلنَا الایتِ لِقومٍ یفقَهُونَ (8)». در ایـن آیــهانـسانهابـهدو دستـه مستـقـر (بـه معنای ثابـت وپـایدار) ومستودع (بـه معنـای ناپایدار) تقسیم و دسته بندی شده اند، یکی از صحیح ترین وگویاترین مصادیق این دو تعبیر بیان نوع حقیقت ایمان در افراد مختلف است. مولا علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «فمن الایمان ما یکون ثابتاً مستقراً فی القلوب ومنه ما یکون عواری بین القلوب والصدور.»(9)به این معنا که ایمان بر دو قسم است، یکی ایمانی که در دل ها ثابت وبرقرار ودیگری درمیان دلها و سینه ها ناپایدار است، تا سرآمدی که تعیین شده است.

نشانه های ایمان
 

برای ایمان نشانه ها و شاخصه هایی وجود دارد که در کلام معصومین (علیهم السلام) به آنها اشاره شده است. به عنوان مثال پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «إن الرجل لایکون مومنا حتی یکون قلبه مع لسانه سواء ویکون لسانه مع قلبه سواء ولایخالف قوله عمله»(10) انسان مؤمن نیست مگر آن که دلش بازبانش یکی باشد وزبانش با دلش و گفتارش با کردارش ناسازگار نباشد.

فضیلت ایمان
 

ارزش وجایگاه ایمان در دیدگاه معصومین (علیهم السلام) به حدی است که آن را والاترین مقصد برای انسانها دانسته اند.(11) وبه راستی چرا چنین نباشد وایمان مقصد نهائی انسانها نباشد در حالی که مولای متقیان علی (علیه السلام) در تبیین آن فرموده اند :« إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلی الله سبحانه وتعالی، الایمان به وبرسوله والجهاد فی سبیله، فإنّه ذروه الاسلام وکلمه الاخلاص فإنها الفطره»(12)همانا بهترین چیزی که انسانها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به خدا وایمان به پیامبر (صلی الله علیه وآله) وجهاد در راه خداست، که جهاد قلّه بلند اسلام ویکتا دانستن خدا براساس فطرت انسانی است.

سیمای مؤمن
 

برای فردی که اصطلاحاً مؤمن نامیده می شود، صفات وویژگیهائی وجود دارد. چرا که پذیرش هر مسلک ، عقیده وتفکری مستلزم پذیرش آداب وسنن آن مرام است. ویژگیهائی که آن شخص را از سایرین متمایز کرده وزیربنای روحیات شخص می باشد. در حدیثی بسیار تأمل برانگیز از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) سیمای مؤمن حقیقی را برای ما ترسیم می نماید، حضرت می فرمایند:«ثلاث من کنّ فیه ذاق طعم الایمان: من کان لاشیء أحبّ الیه من الله وروسله ومن کان لإن یعرق بالنّار أحب إلیه من أن یرتدّ عن دین هومن کان یحب لله ویبخض لله.»(13)سه چیز است که هرکس داشته باشد طعم ایمان را چشیده است. کسی که هیچ چیز را بیشتر از خدا وپیامبر او دوست نداشته باشد. کسی که اگر او را با آتش بسوزانند برایش بهتر است تا اینکه از دینش دست بشوید وکسی که به خاطر خدا دوستی ودشمنی ورزد.

اصناف مؤمنان
 

با توجه به پذیرش ایمان از سوی شخص با ایمان وافعال وی آثار فراوانی در زندگی دنیوی واخروی او به وجود می آید وبراساس این آثار مؤمنان به 2 گروه تقسیم می گردند؛دو گروهی که به هر 2 اطلاق مؤمن می گردد اما در حقیقت تفاوتهای چشمگیری با یکدیگر دارند برای روشن شدن بهتر موضوع حدیثی از امام صادق (علیه السلام) را ذکر می کنیم که حضرت فرمودند: مؤمنان دو دسته اند ، یکی مؤمنی که به عهد خدا عمل کرده وبه شرط خدا وفا کرده است واین است مورد قول خدا «مِّنَ المُؤمِنینَ رِجالُ صَدَقوا ما عَهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهِم مَن قَضَی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظرُ وَما بَدَّلُوا تَبدیلا »(14)ایشان همان دسته هستند که نه هراسهای دنیا ونه هراسهای آخرت به ایشان نمی رسد، وشفاعت می کند ونیازی به شفاعت ندارند ومؤمنان دیگر،چون زراعت تازه روئیده و لطیف هستند، گاهی کج می شوند وگاهی راست و اینها هستند که دچار هراس آخرت می شوند و از کسانی نیستند که آنها شفاعت شود وشفاعت از کسی نکنند.(15)مؤمنانی که چون در دین خود استوار وثابت قدم نبوده اند در دنیا وآخرت دچار هراس ودلهره گشته و مشمول شفاعت نمی شوند. البته در حدیث دیگری قریب به همین مضمون بیان می شود که دسته دوم نیز عاقبت به خیر می شوند اما در هر صورت به رتبه وجایگاه دسته اول نخواهند رسید.(16)

ارکان ایمان
 

در بررسی ارکان ایمان ابتدا باید دید رکن چه مفهومی دارد«الرکن فی اللغه ما یقوی به الشیء والرکن من الشیء الجزء الاقوی منه»(17) رکن در لغت، چیزی است که شی به واسطه او تقویت می شود ورکن یک چیز قوی ترین جزء آن چیز است، ویا در جای دیگر درتعریف رکن آمده است:«رکن الشیء جانبه الّذی یسکن الیه ویستعار للقوه وارکان العبادات جوانبها الّتی علیها مبناها وبترکها بطلانها(18)» رکن هر چیز، جنبه ای از آن است که به او تکیه می شود ودر استعاره به آن نیرو وقوت گفته می شود. مولای متقیان علی (علیه السلام) می فرماید«إنّ الایمان علی اربع دعائم؛علی الیقین والصبر والعدل والجهاد»(19) یعنی ایمان بر4 ستون استوار است: صبر، یقین، جهاد وعدالت.
در بررسی ارکان ایمتن به حدیثی از مولای متقیان علی (علیه السلام)تأسی نمود و بر اساس دسته بندی ایشان به بررسی ارکان ایمان می پردازیم.حضرت می فرمایند:«الایمان معرفه بالقلبواقرار باللسان وعمل بالارکان»(20)ایمان برشناخت با قلب، اقرار با زبان وعمل با اعضا وجوارح استوار است.

ارکان ایمان در بعد معرفتی
 

1- شناخت با عقل
 

آنچه در روایات به چشم می خورد این است که ، زیربنای تمامی معارفی که سبب ایمان می گردد، عقل وخرد می باشد . چرا که بدون فهم و درک صحیح و شناخت حقیقی هیچ یک از اعمال دیگر انسان نیز ثمره و فایده ای ندارد.
امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرمایند: آن که با علم رفتار کند، همچون کسی است که به راه روشن رود.(21)عامل مهم بی ایمانی جهل است و سرچشمه ی اصلی ایمان، علم و آگاهی است، لذا برای ارشاد و هدایت مردم باید امکانات کافی برای مطالعه و اندیشه در اختیار آنها گذاشته شود تا بتوانند راه حق را پیدا کنند، نه اینکه کورکورانه یا از روی تقلید اسلام را پذیرا شوند، هنگامیکه پذیرش اسلام از روی علم و آگاهی انجام شد، یقینا روح ایمان و تسلیم در فرد پر رنگ تر و با پذیرش بهتر همراه خواهد بود.

2- شناخت با قلب
 

در بعضی از موارد برای یافتن حقیقت ایمان نمی توان بر پایه علم و یقین حاصل از دانش تکیه نمود در اینجا یکی دیگر از ارکان ایمان در بعد معرفتی برای ما شناخته می شود و آن شناخت با قلب است.
البته منظور ما در اینجا از قلب عضو صنوبری جسم مان نیست، منظور قلبی ست که در مرتبه والاتر از عقل است و آنچه به واسطه آن یافته های علم و آگاهی عقل ارزش می یابد، مگر می شود عقل چیزی را بپذیرد، برای آن ارزش قائل شود در حالیکه اعماق قلب و روح شخص آن را تایید نکرده باشد آنچه به واسطه ی عقل به آن می رسیم ودرک می کنیم علم الیقین ماست وآنچه انسان به واسطه ی قلب به شناخت آن می رسد همان عین الیقین وبالاترین نوع شناخت انسان است.

 



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 29ساعت ساعت 12:46 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

ارکان ایمان در بعد لسانی
 

اقرار با زبان
 

با دقت در روایات به این نکته پی می بریم که در این بعد از قضیه موارد متعددی ذکر نشده وتنها به موردی خاص، محدود اما کلیدی اشاره شده است . اهمیت این دسته از ارکان به آن حد است که بدون آن حتی به فرد اطلاق مسلمان هم نمی شود تا چه رسد به مؤمن.
رکن ایمان در بعد لسانی و در حیطه ی اقرار همان است که فرد شهادتین را به زبان آورد و با اقرار به آن وارد دین مبین اسلام گردد وبا تلاش در جهت ایجاد تک تک ارکان افعالی ایمان در خود وملکه نمودن آنها ، خود را مؤمن به معنای واقعی نماید.

ارکان ایمان در بعد افعالی
 

این دسته از ارکان ایمان با اینکه از لحاظ رتبه ی دسته بندی در آخرین مرحله قرار دارند، امّا گسترده ترین دسته از ارکان ایمان می باشند. و شاید معنا ودلیل آن این باشد که فرد پس از حصول اطمینان از صحت عقاید وابراز واقرار آن بایستی پای در میدان عمل نهاده و آنچه را تا امروز به صورت تئوری پذیرفته عملاً در زندگی خود وارد نماید، تا میزان پذیرش خود را محک زده و عیار ایمان خویش را بسنجد.برخی از مواردی که در اکثر احادیث به عنوان رکن ایمان ذکرشده بود را بر می شمریم:
1- حسن خلق: ابتدایی ترین رکن ایمان برای هر فرد ایجاد خلق خوش و نیکوست، پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) در پاسخ مردی که پرسید : دوست دارم ایمانم کامل شود؛ فرمودند: اخلاقت را خوب کن، ایمانت کامل می شود.(22)
همچنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) می فرمایند: «اکثر ما یدخل الناس الجنه تقوی الله وحسن الخلق »(23) بیشترین چیزی که مردم را وارد بهشت می کند تقوی وحسن خلق است. البته اهمیت این موضوع به حدی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) هدف از بعثت خود را تکمیل فضائل اخلاقی ذکر نموده اند. (24)
2- عزت نفس: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:«حسن العفاف والرضا بالکفاف من دعائم الایمان»(25) عزت نفس وخویشتندارای وخرسند بودن به قدر کفاف از پایه های ایمان است.آری شخصی که خود را به زینت ایمان آراسته نمود وروح خویش را به نور آن متعالی کرد هرگز آن را با ذلت درخواست از دیگران و یا چشم داشتن به لطف دیگران از بین نخواهد برد چرا که معبودی که قدرت همه امور به دست اوست را می پرستد وپروردگار عالمیان عزت نفس را تحسین وتمجید نموده است.(26) البته همه ی انسانها دارای عزت نفس هستند وبرای خود ارزش قائلند، هستند اما فرد با ایمان به دلیل وجود ایمان در دلش عزتی دارد که در واقع عزت خداست و باید از آن صیانت وحفاظت کند. چرا که اگرعزت فرد مؤمن خدشه دار شود در واقع عزت ایمان او خدشه دار شده است وپروردگار مهربان ذلت ایمان را بر نمی تابد تا آنجا که ذلت فردی را هم که خود را به زینت ایمان آراسته برنمی تابد.
3- راستگوئی وصداقت:یکی دیگر از مواردی که با عنوان ارکان ایمان از آن یاد شده است راستگوئی وصداقت است واهمیت این موضوع تا به آنجاست که مولای متقیان علی (علیه السلام) می فرمایند:«رأس الایمان، الصّدق»(27) راستی در رأس ایمان است.
4- صبر وگذشت:صبر یکی دیگر از ارکان ایمان است وامیر المؤمنین در خصوص آن فرموده اند «إلزموا الصّبر فإنّه دعامه الایمان وملاک الامور.»(28)پیرو صبر باشید که آن ستون ایمان وقوام کارهاست.البته ذکر موردی چون صبر مفهوم دیگری چون گذشت و را نیز در بر دارد که این مورد نیز به کرات در کلام معصومین( علیهم السلام) به عنوان یکی ارکان ایمان ذکر شده است. به عنوان مثال پیامبر رحمت محمد مصطفی ( صلی الله علیه و آله) می فرمایند: بهترین خصال ایمان، صبر و گذشت است.(29)
5-اقامه ی نماز و پرداخت زکات:در آیات ابتدائی سوره مؤمنون آنجا که به ذکر صفات وویژگیهای افراد مؤمن می پردازد، موضوع نماز مؤمن رادوبار وبه دو صورت بیان می دارد در ابتدای سوره اولین صفت مؤمن را خشوع در نماز عنوان می فرماید:«الَّذینَهُم فی صَلاتِهِم خَاشِعونَ »(30)ودر پایان ذکر صفات مؤمنان، محافظت ومداومت در نماز را یکی از شاخصه های رفتاری ایشان بر می شمرد. « وَالَّذینَ هُم عَلَی صَلَواتِهِم یُحافِظُونَ»(31)آری یکی از بارزترین ویژ گی های مؤمنان در این سوره به پاداشتن نماز است،چرا که صفات مؤمن با نماز آغاز می گردد وبه نماز ختم می شود وبه راستی چرا؟ زیرا بیمه کننده انسان در برابر گناهان(32) وزمینه ی مطمئنی برای ایجاد همه ی خوبیها ونیکیها است. وبسیار هم دیده شده که همراه با ذکر نماز، زکات نیز ذکر گردیده واین نشان دهنده ی رابطه دو سویه این دو با هم می باشد چرا که نماز بیانگر رابطه خلق با خالق است وپرداخت زکات وسایرحقوق شرعی رابطه خلق با یکدیگر باشد واز این رو در ذکر صفات بارز و ویژگی های اخلاقی مؤمن ، پرداخت زکات نیز آمده است.«وَالَّذینَ هُم لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ »(33).
6-روزه داری:روزه نیز در کلام پیامبر (صلی الله علیه وآله) ذکر گردیده وآثار آن برکسی پوشیده نیست. خدای تعالی مؤمنان را مورد خطاب قرار داده وآنان را به روزه داری امر می کند « یأیُّها الّذِینَ ءَامَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِیامً کَما کُتِبَ عَلَی الّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ »(34)چرا که روزه ، عامل موثری است برای پرورش روح تقوا وپرهیزگاری در تمامی زمینه ها وتقوا نیز خود برخاسته از ایمان است.
7-وفای به عهد و امانتداری:به فرموده ی امام صادق (علیه السلام) خداوند عزوجل ایمان را برهفت پایه استوار نمود که یکی از آنها وفای به عهد وپیمان است.(35) پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز می فرمایند: خوش پیمانی از ایمان است. (36)همچنین علاوه بر وفای به عهد ادای امانت نیز ذکر شده که البته به معنی وسیع کلمه است چرا که در مفهوم وسیع امانت، امانتهای خدا وپیامبران الهی و همچنین امانتهای مردم جمع است.
8-کظم غیظ:فرو بردن خشم وکظم غیض نیز از مواردی است که در روایات از آن به کامل کننده ی ایمان تعبیر شده استپیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در این زمینه می فرمایند«من کظم غیظاً وهو یقدر علی امضائه اعقبه الله امنا وایماناً یجد طعمه »(37)آن کس که خشم خود را فرو ببرد، با اینکه قدرت بر اعمال آن دارد، خداوند دل او را از آرامش و ایمانی پر می کند. که طعم آن را می چشد. این حدیث بیانگر آن نکته است که فرو بردن خشم اثر فوق العاده ای در تکامل معنوی انسان وتقویت روح ایمان دارد.
9-مدارا با مردم :یکی دیگر از مواردی که از آن به عنوان رکن ایمان یاد شده است، سازش ومدارا با مردم می باشد. به فرموده ی امام رضا (علیه السلام) مؤمن، مؤمن حقیقی نمی باشد، مگر اینکه 3 خصلت در او وجود داشته باشد: سیره وسنتی از پروردگارش، سیره ای از پیامبرش وسیره ای از امام و رهبرش. اما سیره پروردگارش طبق فرمایش قرآن « عَالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلَی غَیبِهِ أحَدًا.إِلَّا مَنِ ارتَضَی مِن رَسولِ فَإنَّهُ یَسلُکُ مِن بینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ رَصَدًا»(38)پرده پوشی است وسنت پیامبرش طبق فرمایش پروردگار « خُذِ العَفوَ وَأمُر بِا لعُرفِ وَ أَعرِض عَنِ الجاهِلِینَ »(39)مدارا با مردم است وسنت امام طبق فرمایش قرآن « لَّیسَ البِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهُکُم قِبلَ المشرِقِ وَ المَغربِ وَلَکِنَّ البِرَّ مَن ءَامَنَ باللهِ وَالیَومِ الاخرِ وَالمَلَائکَةِ وَالیَتَمَی وَالمَسَاکینَ وَابنَ السَبیلِ وَالسَائلینَ وَفی الرِقابِ وَأَقَامَ الصَلَاة وَءَاتَی الزَّکَوةَ وَالمُوفُونَ بِعَهدِهِم إذا عَهَدُوا وَ الصَابِرینَ فی البَأسَآءِ وَالضَّرَّاءّ وَحینَ البَأسِ أُو لئکُ الَّذینَ صَدَقُوا وُ أولئِکَ هُم المُتَّقُونَ »(40)صبر در سختی وتنگنا ها می باشد.(41)
10- توکل:حضرت علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «الایمان علی اربعه ارکان، التوکل علی الله و التفویض الی الله و التسلیم لامر الله والرضا بقضاءالله»(42)
ایمان بر 4 رکن استوار است: 1- توکل بر خدا 2- تفویض امور به خدا 3- تسلیم شدن به امر خدا 4- رضا به قضای الهی.
منظور از توکل بر خدا، این است که انسان کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خود را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است و قدرت بر حل هر مشکلی دارد.
11-تفویض:تفویض امر به خدا به معنای واگذار نمودن کارخویش به او است، نه اینکه شخص دست از تلاش بکشد بلکه، نهایت کوشش وتلاش خود را بکند وهنگامی که در برابر موانع سخت قرار گرفت وحشت نکند ودلسرد نگردد بلکه کار خود را به خدا واگذارد وبا عزمی راسخ به تلاش وجهاد ادامه دهد. تفویض گرچه از نظر مفهوم با توکل شباهت زیادی دارد، ولی مرحله ای بالاتر از توکل است.
12- تسلیم:اصولاً روح ایمان همان تسلیم است. البته بدون شک، استقلال فکری و روحی انسان اجازه نمی دهد که بی قید وشرط تسلیم کسی شود، اما هنگامی که مسأله به امر خداوند حکیم وپیامبر خدا می رسد تسلیم مطلق نبودن دلیل برگمراهی است چرا که فرمان ایشان کمترین خطا واشتباهی ندارد.
13- رضایت وخوشنودی از قضای الهی: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:« من افضل الایمان، الرّضا بما یأتی به القدر»(43) خرسندی به آنچه مقدر شده، از برترین (درجات) ایمان است.
ب)عوامل تقویت ایمان
1- آموختن مسائل شرعیه :آشنائی بیشتر وکامل تر از شرع مقدس سبب می گردد انسان خواسته یا ناخواسته حدود را زیر پا نگذارد واز موارد تجاوز نکند وهمین مقید بودن به حدود شرعی سبب می گردد روح ایمان وتسلیم در برابر خالق در شخص تقویت وتثبیت گردد.
2- زدودن شک وتردید:داشتن یقین سبب تقویت ایمان می گردد واهمیت این موضوع به قدری است که حتی عدم یقین را عدم ایمان دانسته اند .(44) چرا که یقین یکی از ارکان ایمان شمرده است. البته یقین نیز مانند ایمان دارای مراتبی است وبسته به اینکه شخص چه مرتبه ای از یقین را دارا باشد ایمان او محک می خورد پس نه تنها یقین رکن ایمان است، بلکه یکی از مؤثرترین عوامل تقویت آن نیز می باشد.
3- خوف ورجاء: یکی دیگر از مواردی که می توان از آن یاد کرد داشتن حالت خوف ورجاء می باشد. به این معنا که فرد همواره در حالتی بین امید وترس قرار داشته باشد. این ویژگی سبب می گردد، فرد مؤمن همواره در جهت تقویت ایمان خود بکوشد واین تلاش او در جهت تقویت ایمان او را مغرور نسازد چرا که می داند پروردگار مهربانش بسیار بزرگتر از آن است که بتوان حق بندگی او را به جای آورد ولی در عین حال هرگز هم ناامید نمی شود چرا که لطف ورحمت پروردگار خویش را با تمام وجود حس نموده وباور نمی کند این معبود مهربان تلاش اندک او را نا دیده انگاشته ومأجور ندارد. پس در نهایت ، این حالت خوف ورجاء ، قوه ی محرکه او می گردد، برای تجدید لحظه به لحظه ایمان.
4- تقوا:تقوی، همان احساس مسئولیت و تعهدی است که به دنبال رسوخ ایمان در قلب، بر وجود انسان حاکم می شود و او را از گناه و فجور باز می دارد، به نیکی و پاکی و عدالت دعوت کرده، اعمال آدمی را خالص و فکر و نیت او را از آلودگیها پاک می کند و این بر خاسته از ریشه ی لغوی این کلمه نیز هست که تقوی از ( وقایه) مشتق شده است «وقایه» به معنای کوشش در حفظ و نگهداری چیزی است.(45)
5- اخلاص: اخلاص، آن است که محرک انسان از هر گونه شابئه ی غیر الهی پاک باشد، به بیان بهتر انسان « توحید نیت» داشته باشد.
6- صبر و شکیبایی: صبر بر خلاف آنچه اکثر مردم تصور می کنند، هرگز به معنی تحمل بدبختیها و تن دادن به ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست، بلکه صبر و شکیبایی به معنای پایداری و استقامت در برابر هرمشکل و هر حادثه است. کمتر موضوعی را در قرآن و یا روایات می توان یافت که مانند صبر تکرار و مورد تاکید قرار گرفته باشد. شاید مهمترین دلیل این موضوع این است که، صبر و استقامت، ویژگی خاصی دارد که فضائل دیگر بدون آن ارج و بهایی نخواهد داشت به این معنا که پشتوانه همه فضائل اخلاقی از جمله ایمان، صبر است.
7-حیا: حیا نیز یکی از مواردی است که هم به عنوان رکن وپایه ایمان وهم به عنوان عامل تقویت ایمان از او یاد شده است.از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایت شده که فرمودند: حیاء وایمان به هم نزدیکند، وقتی یکی از این دو رفت دیگری هم می رود.(46)آری به قدری رابطه این دو با یکدیگر تنگاتنگ است که ایمان ، بدون حیا حقیقت واقعی خویش را هرگز نمی یابد.
8- تسلیم محض:تسلیم شدن در برابر خداوند وپیامبر (صلی الله علیه وآله) ومعصومین (علیهم السلام) نیز یکی از مواردی است که همچون حیا، هم از ارکان ایمان وهم تقویت کننده ایمان است.
9- اشک ریختن در غم ابا عبدالله (علیه السلام): از مواردی که تاثیر شگرفی در تقویت ایمان وترقی در مراتب ایمان دارد، اشک ریختن وسوگواری وحتی حضور در مجالس عزاداری سرور وسالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) می باشد.
10- به دنیا آمدن در شب ولادت معصوم (علیه السلام): از مواردی که سبب ایجاد وتقویت ایمان در فرد می گردد این است که ولادت فرد با هنگامتولد یکی از معصومین (علیهم السلام) مقارن گردد. امام صادق (علیه السلام)در این زمینه می فرمایند:«إن ّ فی اللیله التی یولد فیها الامام لا یولد مولود إلا کان مؤمناً وإن ولد فی ارض الشرک نقله الله الی ایمان ببرکه امام (علیه السلام)»(47)
در شبی که امام (علیه السلام) متولد می شود، هر مولودی که به دنیا بیایید مومن می شود. اگر چه در زمین شرک به دنیا بیایید، خداوند به برکت امام (علیه السلام) او را منتقل به ایمان خواهد کرد.



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 29ساعت ساعت 12:43 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

موانع ایمان
 

بحث در خصوص موانع ایمان از دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرد:الف)خروج از ایمان ب) عوامل تزلزل ایمان.

الف)خروج از ایمان
 

حضرت امام صادق (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:« .... وقد یخرج من الایمان بخمس جهات من الفعل کلها متشابهات معروفات: الکفر و الشرک و الضلال و الفسق و رکوب الکبائر.»(48)بی گمان بنده به سبب یکی از 5 کار که، همگی مانند هم وشناخته شده هستند، از ایمان خارج می شود: کفر، شرک، گمراهی، فسق وارتکاب کبائر.

1- کفر
 

کفر، با هر کوتاهی در اجرای امر پروردگار محقق می گردد، ولو به علت سهل انگاری باشد، تا چه رسد به نافرمانی از روی تعمد. وبا این مسأله فرد از حیطه ی ایمان وعبودیت خارج می گردد.مراحل کفر عبارتند از:1- اعراض 2- تکذیب 3- استهزاء

2- شرک
 

مورد بعدی که به عنوان مانع ایمان ذکر گردید، شرک، است. شرک، تدین وتعبد به هر خلاف ونافرمانی خداست، کسی که معصیت خدا نماید، خرد باشد یا کلان ، مشرک است.(49)
انواع شرک
شرک دارای اقسام مختلفی است مانند شرک در خلقت، شرک در تدبیر عالم وشرک در عبادت .کسی که دارای شرک جلی یا آشکار است یا در خلقت یا در تدبیر عالم ویا در عبادت کسی را شریک خداوند یکتا قرار می دهد واین بارزترین نوع شرک است. شرک خفی، آن است که غیر خدا را نیز در کارها مراعات کند، مثلاً بگوید: اگر فلان نبود، هلاک می شدم.(50) سرچشمه ی شرک، عدم معرفت صحیح درباره ی خداوند است.

3- ضلالت یا گمراهی
 

مرحله ی بعدی که به عنوان مانع برای ایمان ذکر گردید، ضلال یا همان گمراهی است.
معنای ضلال ، نادان بودن به امر واجب است، به این معنا که یکی از طاعتهای خدا را ترک کند که بنده جز به انجام آن شایسته ی ایمان نیست. به این معنا که بعد از اینکه برای آن واجب اقامه دلیل گردید، آن را ترک کند. واین ترک از راه انکار یا جحود یا تمرد نباشد، بلکه به دلیل سستی ، اغفال واشتغال به کار دیگری باشد. قرآن ضلالت الهی را مخصوص کسانی می شمرد که دارای این اوصافند:کفر،ظلم،فسق،دروغ،اسراف وکفران.

4- فسق
 

فسق به معنای خروج از حق است.(51) کافر، فاسق است چرا که از شرع خارج شده وگناهکار فاسق است که به نسبت گناه از شرع وحق کنار رفته است.فسق، معنای وسیعی دارد و هر گونه نافرمانی و خروج از راه و رسم بندگی خدا حتی کفر را شامل می شود.

5- ارتکاب کبائر
 

که گناهان دو دسته اند ، دسته ای که قرآن نام آنها را کبیره ودسته ای دیگر که نام آنها را سیئه گذاشته است. هر گناهی که یکی از شرائط زیر را داشته باشد، کبیره محسوب می شود:
الف) گناهانی که خداوند وعده ی عذاب درباره ی آن داده است.
ب) گناهانی که در نظر اهل شرع ولسان روایات با عظمت یاد شده است.
ج)گناهانی که در منابع شرعی بزرگتر از گناهی شمرده شده که جزء کبائر است.
د) گناهانی که در روایات معتبر تصریح به کبیره بودن آن شده است.(52)

ب)عوامل تزلزل ایمان
 

عوامل تزلزل ایمان ، متعدد هستند که از جمله ی آنها عدم آگاهی از دلایل محکم است. همچنین می توان به هواپرستی ها وضعف نفس اشاره کرد، آلودگی به گناهان نیز می تواند دیر یا زود انسان را از حیطه ی عبودیت خارج کند. آری هر یک از این ها اموری هستند که ممکن است در پایان عمر انسان، ایمان انسان را متزلزل کند وسرانجام آدمی بی ایمان از دنیا برود.

1-عدم معرفت نسبت به حقیقت ایمان
 

آنچه روشن وواضح است این که ، هر عقیده وروشی که بدون پشتوانه ی علمی وبدون همراهی استدلالات قانع کننده باشد، هرگز در اعماق وجود انسان تأثیر گذار نخواهد بود، وچنانچه فرد مدت زمانی را هم به اقتضائات مختلف به آن پایبندی نشان دهد، بلاخره دیر یا زود ، خود را از قید وبند آن رها خواهد کرد. چرا که بی شک ، تکلیف ومسئولیت بدون شناخت وآگاهی ممکن نیست .

2- هوی پرستی
 

بی شک در وجود انسان، غرائز وامیال گوناگونی است که همه ی آنها برای ادامه حیات او ضرورت دارد، مانند: خشم وغضب ، علاقه به خویشتن، علاقه به مال وزندگی مادی وامثال اینها، بدون تردید دستگاه آفرینش همه ی اینها را برای همان هدف تکاملی آفریده است. اما مهم این است که اینها گاه از حدود تجاوز نموده وپا را از گلیمشان فراتر می نهند ودیگر یک ابزار مطیع در دست عقل نیستند بلکه بنای طغیان ویاغی گری می گذارند، عقل را زندانی کرده وبروجود انسان حاکم شده، زمام اختیار او را در دست می گیرند واین همان چیزی است که از آن تعبیر به هوی پرستی می شود.این حالت از انواع بت پرستی ها هم خطرناکتر است بلکه بت پرستی نیز از آن ریشه می گیرد.

آثار هوی پرستی
 

الف) غفلت
هوی پرستی سرچشمه ی غفلت وبی خبری است. چرا که یکی از ابتدائی ترین آثار هوی پرستی غافل شدن از معبود است.
ب) گمراهی
گمراهی نیز یکی از بزرگترین آثار هواپرستی است، شاید درست تر باشد بگوئیم هوا پرستی بدترین گمراهی هاست.
ج)تقابل با حق طلبی
هوا پرستی نقطه مقابل حق طلبی است، چرا که در بسیاری از موارد، خواسته ها وتمایلات فردی با دستورات شرعی ویا حتی مصالح اجتماعی سازگار نیست، اما فردی که به روحیه ی خود بینی وخود محوری خو کرده است همواره با حق به مقابله پرداخته وآن را رد ونفی می کند مبادا تمایلات او زیر سؤال رود.
د) تقابل با عدالت
هواپرستی مانع عدالت ودادگری است.
ه) فساد
آخرین ومهمترین اثر هوی پرستی ، رواج فساد است، چرا که اگر نظام آسمان وزمین بر محور هوی وهوس مردم بگردد، فساد سرتاسر پهنه ی هستی را فرا خواهد گرفت.

3-همنشینی با بدان ومنافقان(معاشرت با بدان)
 

یکی دیگر از عواملی که سبب تزلزل ایمان است، همنشینی ومصاحبت با افراد گمراه است.
بدون شک عوامل سازنده ی شخصیت انسان، امور مختلفی هستند که پس از اراده وخواست وتصمیم انسان، همنشین ودوست ومعاشر از اهم آنهاست. وانسان خواه ناخواه تحت تأثیر آن قرار دارد چرا که بخش مهمی از افکار وصفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش می گیرد.



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 29ساعت ساعت 12:43 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

    4-آلودگی به گناهان
 

الف)دروغ
یکی از مواردی که از آفات ایمان است وجزء گناهان کبیره شمرده شده است وتداوم برآن سبب کمرنگ شدن روح ایمان در فرد می گردد، صفت دروغگوئی است. امیر المؤمنین علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: «جانبوا الکذب فأنّه مجانب للایمان ، الصادق علی شفا منجاه وکرامه والکاذب علی شرف مهواه ومهانه »(53) از دروغ برکنار باشید که با ایمان فاصله دارد، راستگو در راه نجات وبزرگواری است. اما دروغگو برلب پرتگاه هلاکت وخواری است.در روایات دروغ به عنوان کلید گناهان شمرده شده است . در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) می خوانیم «إن الله عزّوجل جعل للشر اقفالها وجعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب والکذب شر من الشراب»(54)خداوند متعال برای شرّ وبدی، قفلهایی قرار داده وکلید آن قفلها شراب است، سپس اضافه فرمود: دروغ از شراب هم بدتر است.دروغ سرچشمه ومنشأ پیدایش نفاق ودورویی استمهم ترین سرمایه ی یک جامعه اعتماد متقابل واطمینان عمومی است. مهم ترین چیزی که این سرمایه را به نابودی می کشاند، دروغ، خیانت وتقلب است. ویکی از دلایل عمده اهمیت راستگویی همین موضوع است.
ب)حسد
یکی دیگر از گناهانی که آفت ایمان شمرده شده است،حسد می باشد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:«لاتحاسدوا فإنّ الحسد یأکل الایمان کما تأکل النّار الحطب ولا تبا غضوا فإنّها الحالقه»(55) حسد،همیشه در مورد نعمت پیدا می شود، هنگامی که نعمتی به بنده ای عطا می شود، کسی که ناظر برتنعم اوست، یکی از دو حالت را پیدا می کند. 1- اینکه از وجود آن نعمت ناراحت می شود وزوال آن را آرزو می کند که این حالت حسد نامیده می شود. 2- اینکه از وجود نعمت ناراحت نمی شود وزوال آن را نیز آرزو نمی کند ولی مایل است که او هم از چنین نعمتی برخوردار شود، این حالت غبطه نامیده می شود، این حالت برعکس حسد، از صفات پسندیده وموجب رشد وحرکت انسان است.(56)
ج)غیبت
غیبت ، یکی از گناهان بزرگی است که انجام آن سبب تزلزل ایمان می گردد.غیبت آن است که در غیاب کسی سخنی گفته شود که عیبی از عیوب او را فاش کند، خواه این عیب جسمانی باشد یا اخلاقی ، در اعمال او باشد یا در سخنش ویا حتی اموری که مربوط به اوست مانند لباس، خانه، همسر، فرزندان وغیره.
1- یکی از فلسفه های تحریم غیبت حفظ سرمایه بزرگ انسان که همان حیثیت، آبرو وشخصیت اوست می باشد.
2- دیگر دلیل این است که غیبت ، ایجاد بدبینی می کند، در نتیجه پیوندهای اجتماعی سست می گردد وسرمایه ی اعتماد از بین می رود.
3- غیبت بذر کینه وعداوت را در دلها می پاشد وگاه سرچشمه نزاع های خونین وقتل وکشتار می گردد.
گناهان وموارد متعدد دیگری نیز در کلام معصومین (علیهم اسلام) وآیات شریف قرآن به عنوان آفت ایمان شمرده شده است، از جمله،دوروئی،(57)مکر،(58)کینه،(59)سوءظن(60)،بداخلاقی(61)،بخل(62)،ستیزه جوئی،(63)ستم(64) وموارد متعدد دیگر.

آثار ایمان
 

از آنجا که طبق قانون طبیعت هر عمل یا هر عقیده ای دارای آثار و تبعات متعدد است،یقیناً ایمان نیز که هم جنبه ی عقیدتی و هم جنبه ی افعالی دارد، دارای آثار متعددی است.

آثار دنیوی ایمان
 

وجود نیرویی چون ایمان در کنترل افعال واقوال فرد تاثیر بسزائی دارد که در برخی موارد به صورت یک عامل محرک برای فرد است وگاه به صورت عاملی باز دارنده. از انجا که انسان موجودی اجتماعی وجمع گرا است ونمی توان یک انسان منفعل ،تنها وگوشه گیر را انسانی موفق ونرمال شمرد، این نکته سبب می گردد آثار زندگی انسان در اکثر موارد از لحاظ تاثیری که در زندگی فردی وی دارد وهمچنین تأثیراتی که در زندگی اجتماعی او دارد مورد بررسی قرار گیرد، از این رو ما در بحث ایمان نیز که طبعاً منشا آثار فراوانی در زندگی هر فرد است این آثار را از دو بعد فردی واجتماعی بررسی می کنیم.

آثار فردی ودنیوی ایمان
 

1- پاکی از کفر وشرک
یکی از اولین ومهمترین آثارایمان در زندگی فردی، پاکی او از کفر وشرک است.از دیگر آثاری که برای ایمان ذکر شده،ایجاد حالت آرامش وسکینه در فرد است. به این معنا که فرد همواره در آرامش روحی وروانی به سر می برد.یکی از ابتدائی ترین پیامدهای ایمان در زندگی فرد، ایجاد خلق وخوی نیکو است. هنگامی که با یک فرد مؤمن نشست وبرخاست می کنیم. نورانیتی در او وجود دارد که اثرات این نور را در تمام وجودش احساس می کنیم .ایمان نور است و اگر ایمان در جان شخصی رسوخ یافت این نور تمام وجودش را فرا می گیرد. حتی اعمال، رفتار وگفتارش نیز نورانی ودرخشنده می گردد.کسانی که ایمان آورند وعمل صالح انجام دهند، خداوند رحمان برای ایشان محبتی در دلهای دیگران ایجاد می نماید. به راستی یکی از مهم ترین آثار ایمان محبوبیت است.
6- کرامت
از جمله آثار مترتب بر ایمان، کرامت شخص با ایمان است. او به امر پروردگارش ، هواهای نفسانی را مهار کرده و همواره خود را از لذتها ومطالع دنیوی (ظاهراً) محروم نموده است. در ازای این خویشتنداری خداوند جلّ و اعلا برای مؤمن مقام ومنزلتی والا در نظر گرفته که این عزت وکرامت هم در پیشگاه خداوند است وهم در میان خلائق.سعادت گم شده ی همه ی انسانهاست وهر کس آن را در چیزی می جوید ودر جائی می طلبد وبه طور خلاصه عبارت است از فراهم بودن اسباب تکامل برای یک فرد یا یک جامعه.پروردگار مهربان آثار دنیوی فراوانی در ازای ایمان قرار داده تا دلهای افراد را نسبت به ایمان وتسلیم در برابر حق متمایل سازد. حضرت علی بن حسین زین العابدین (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:
یعنی مومن کسی است که دعای او بدون یکی ازاین سه اثر نیست، یا برایش ذخیره گردد یا در دنیا برآورده شود یا بلائی را از او بگرداند که می خواست به او برسد(65).
شخص با ایمان علاوه بر آثار وبرکات ذکر شده که به واسطه ایمان برای او محقق می گردد، گاه دچار بلاها ومشکلاتی نیز می گردد. البته این نه به عنوان یک نقیصه بلکه به عنوان عاملی برای پیشرفت وترفیع در جه ایمان او می باشد.
دلایل ابتلای مؤمن
الف) امتحان وآزمایش
آزمایش الهی: پرورش وتربیت است . این یک قانون کلی وسنت دائمی است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) ودر نتیجه پرورش دادن بندگان. همچنین پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: هیچ رنج ،درد وغمی به مؤمن نمی رسد جز اینکه خداوند به (واسطه) آن گناهانش را جبران کند.
ج) ترفیع درجه واجر معنوی
اجر معنوی و آثار تکاملی این سختیها به قدری است که امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: اگر مؤمن می دانست که صبر در برابر مصائب چه اندازه پاداش دارد، آرزو می کرد که بدنش با مقراض پاره پاره گردد.(66)

آثار اجتماعی ودنیوی ایمان
 

1- حسن خلق
همان گونه که در بیان آثار فردی ایمان، خوش خلقی یکی از ابتدائی ترین آثار ایمان ذکر شد، خواه ناخواه این حسن خلق فردی در جامعه نیز جاری وساری می گردد وباعث ایجاد روابط صحیح اجتماعی می گردد.
2- ایثار
یکی از مواردی که به وفور در جوامع اسلامی ودر بین افراد با ایمان به چشم می خورد، ایثار واز خودگذشتگی است. در جامعه ای که تمام افراد آن با هم احساس قرابت ونزدیکی می کنند، هیچ کس از نادیده گرفتن خود برای خیر رساندن به دیگران ، امتناع نمی ورزد. از این رو در این جوامع فرهنگهایی چون فرهنگ شهادت، نوع دوستی ، کمک رسانی به دیگران زیاد به چشم می خورد.
3- صلابت
از ویژگیهای فردی که نور ایمان در وجودش تجلی یافته است، صلابت می باشد، از آنجا که حقیقت ایمان در او کامل گردیده و شیرینی آن را چشیده به راحتی از سخن ورای وعقیده خود دست بر نمی دارد، حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند: « ان المومن اعزمن الجبل، الجبل یستفل بالمعاول، و المومن لا یستفل دینه بشیء»(67) یعنی مومن از کوه سخت تر است زیرا کوه با ضربات تیشه شکاف بر می دارد اما دین مومن با هیچ چیز شکاف نمی خورد.
4- ارتباط روحی مومنان با یکدیگر
ویژگی منحصر به فردی که در مومنان وجود دارد، ارتباط روحی و معنوی آنها با یکدیگر است به این معنا که اگر چه ممکن است به نظر برسد آنها بعد مکانی دارند، اما در حقیقت قرب حقیقی دارند.
5- دفع بلایا
یکی از محسوس ترین و بزرگترین آثار اجتماعی ایمان، دفع بلایا از جامعه به واسطه ایمان است. چرا که در روایات متعدد ا زمعصومین (علیهم السلام) ذکر شده که خداوند جامعه ای را که در آن افراد با ایمان حضور داشته باشند عذاب نمی کند. به عبارت دیگر خداوند شهری را به واسطه یک مومن از فنا نگه می دارد.(68)
6-آرامش و امنیت
نتیجه غایی و نهایی ایمان در جامعه، ایجاد آرامش و امنیت است و مگر می شود در چنین جامعه ای آرامش نباشد، در جامعه ای که همه افراد آن با یکدیگر روابط صحیح، سالم و عاری از گناه و ظلم دارند.امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: برای هر چیز، چیزی است که با او آرامش می یابد ومؤمن به برادر مؤمنش آرامش می یابد همانطور که پرنده به همنوع خود آرامش می یابد.(69)



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 29ساعت ساعت 12:42 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

آثار اخروی ایمان
 

1- مرگ راحت
مؤمن به دلیل ایمانش وقتی در سرازیری مرگ قرار می گیرد ، نسبت به سایر افراد درد و زحمت کمتری خواهد داشت.
2- رد شدن از صراط به راحتی
وقتی ملائکه می ببیند که مومنین می خواهند از صراط رد شوند می گویند: خدایا تو آنان را بیامرز واز افتادن نگاهشان دار. هر کس از صراط به سلامت گذشت وپایش به بهشت رسید از صمیم قلب خدای را شکر می کنند
3- نعمتهای بهشتی
از دیگر آثار ایمان ، تنعم وبهره مندی فرد با ایمان از نعمتهای بهشتی است، آنجاست که نتیجه ی آن همه خویشتن داری واطاعت از اوامر ونواهی را خواهد دید، هنگامی که بهشتی که خداوند برای بندگان صالحش آراسته را می بیند.
4- سلام خداوند برمؤمن
روایت شده که درهای قصر مؤمن در بهشت هزار عدد است، هنگامی که مؤمن در آن جایگزین شد، هزار ملک اجازه گیرند که از طرف رب العالمین بر مؤمن وارد شوند وبه او تهنیت ومنزل مبارکی گویند آن گاه با تشریفات خاصی از هر در ملکی وارد می شود ودرود خداوند را به مؤمن ابلاغ می نماید:(70)
5- قرب پروردگار
از رشته های نعمت معنوی و روحانی در بهشت، دعوت گیری انبیاء بزرگ از مؤمنین است. ملائکه از طرف پیامبران می آیند واز مؤمنین دعوت می گیرند. شنبه مهمان آدم ابوالبشر ، یکشنبه مهمان نوح علیه السلام. دوشنبه میهمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) سه شنبه حضرت موسی (علیه السلام) چهارشنبه عیسی مسیح (علیه السلام) وپنج شنبه میهمان خاتم الانبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله) هستند وروز جمعه روز زیارت الله است، روز مقام قرب واذن در حضور رب است.
6- فلاح ورستگاری
طبق آیات ابتدائی سوره مومنون رستگاری تنها نصیب مومنان می گردد. افلح از ماده فلح وفلاح در اصل به معنی شکافتن وبریدن است. سپس به هر نوع پیروزی ورسیدن به مقصد وخوشبختی اطلاق می گردد. درحقیقت افراد رستگار وخوشبخت موانع را از سر راه برداشته وراه خود را به سوی مقصد می شکافند وپیش می روند.

بررسی رابطه ایمان و عمل صالح در آیات و روایات
 

هرگاه نامی از ایمان بـرده می شود در پـی آن از عمل صالح سخن بـه میان می آید، به عنوان مثال در اکثـر آیـات که خطـاب آن بـه افـراد بـا ایـمان است و یـا نـامـی از ایمان بـرده شده است در خصوص عمل صالح هم صحبت می شود. این بیانگر آن نکته است که ایمان و عمل صالح در آیین ما دو مقوله جدایی ناپذیر هستند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:« ما من شیء احب الی الله من الایمان و العمل الصالح و ترک ما امر ان یترک»(71): چیزی محبوب تراز ایمان و عمل صالح و ترک کردن آنچه امر به ترک آن نشده نزد خداوند نیست.

رابطه دو سویه ایمان وعمل صالح
 

اگر انگیزه ایمان در کار نباشد غالباً عمل آلوده می شود واگر آلوده نشود بسیار استثنائی است. اما اگر ریشه های درخت عمل صالح از آب توحید وایمان به الله سیراب گردد، کمتر ممکن است آفاتی همچون عجب، ریا، تظاهر وخود بینی ، تقلب، ومنت گذاری وامثال آن به آن راه یابد وبه همین دلیل قرآن مجید، غالباً ایمان وعمل صالح را با هم پیوند می دهد، چرا که پیوندشان یک واقعیت عینی ونا گسستنی است.(72)
اسلام و شرع همه جا عمل صالح را میوه ی درخت ایمان می شمرد، چرا که عمل همیشه پرتوی از نیات وعقاید آدمی است وهمیشه شکل ورنگ آن را به خود می گیرد، نیت های ناپاک ممکن نیست عمل پاکی به وجود آورد ومحصول مفیدی از خود نشان دهد چرا که عمل همیشه بازتاب نیات است.

عمل صالح بازتاب ایمان
 

اصولاً عمل صالح نمی تواند بدون ایمان، وجود پیدا کند واگر هم گاهی افرادی بی ایمان اعمال نیکی انجام دهند، بی شک محدود، ضعیف واستثنائی خواهد بود وبه تعبیر دیگر برای عمل صالح به طور مستمر وریشه دار وعمیق انجام گیرد باید از عقیده ی پاک واعتقاد صحیح سیراب گردد.
نیت وعقیده انسان زیر بنای اعمال وکردار اوست. پس آنچه از او تعبیر به عمل صالح می گردد، اعمالی است که روح ایمان، انسان را به سوی انجام آنها سوق داده است.

مراتب ایمان وعمل صالح
 

ایمان مراحل و درجاتی دارد و به تبع، اعمال انسان نیز با توجه به مرتبه ی ایمان او دارای مراتب ومراحلی است. به عنوان مثال پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله )می فرمایند: «الایمان قول وعمل یزید وینقص»(73)ایمان گفتار است وکردار ، کاستی وفزونی می پذیرد.

اثرات مترتب بر ایمان وعمل صالح
 

یقیناً وجود ایمان در فرد دارای آثار وتبعاتی است. به این معنا که پذیرش روح ایمان وتعالی مراتب آن ودر نتیجه ی این تعالی ، صدور اعمال خیر وصالح در زندگی فرد منشأ خیرات وبرکاتی می گردد. خداوند بزرگ در آیه ای از قرآن می فرماید: « إلَّا الَّذِنَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئّکَ لَهُم مَغفِرَةٌ وَأَجرُ کَبیرُ»(74) در این آیه به افراد با ایمان وبا استقامت که دارای عمل صالح هستند هم وعده مغفرت وآمرزش از گناه داده می شود وهم وعده ی اجر وپاداش ، اشاره به اینکه اعمال نیک برخاسته از ایمان دارای دو اثر می باشد: - شستشوی گناهان.2- جلب پاداشهای بزرگ.

رهایی از خسران
 

«وَالعَصرِ إنَّ الإنسانَ لَفی خُسرٍ إلَّا الّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوا بِالحَقِ وتَوَاصَوا با لصَّبرِ.»(75)
پروردگار مهربانمان سوگند می خورد به تمامی دوران و اعصار . که انسان در خسران وزیان است. ودر آیه ی آخر برای نجات از خسران عظیمی که در 2 آیه گذشته ذکر گردیده، برنامه ی جامعی راتنظیم کرده وبر4 اصل مهم تاکید می فرماید: اصل اول: ایمان، که زیر بنای همه ی فعالیتهای انسان را تشکیل می دهد، چرا که تلاشهای عملی انسان از مبانی فکری واعتقادی او سرچشمه می گیرد، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزه های غریزی است. در این آیه ایمان به طور مطلق ذکر شده است تا شامل ایمان به همه ی مقدسات گردد، یعنی از ایمان به خدا وصفات او گرفته تا ایمان به قیامت و حساب و جزا و کتب آسمانی وانبیای الهی واوصیای آنها.
اصل دوم: اعمال صالح ، صالحات همان اعمال شایسته است، نه فقط عبادات، نه تنها انفاق فی سبیل الله، نه تنها جهاد، نه کسب علم ودانش، بلکه هر کار شایسته ای که وسیله ی تکامل نفوس وپرورش اخلاق وقرب الی الله وپیشرفت جامعه انسانی در همه زمینه ها شود ، ممکن است گاهی اوقات عمل صالحی از بعضی انسانهای غیر مؤمن سر زند، ولی مسلماً ریشه دار وپایدار نیست ، چون از انگیزه های عمیق الهی سرچشمه نمی گیرد واز جامعیت برخوردار نیست . در این آیه صالحات به صورت جمع آورده شده جمعی که (ال) دارد واین الف ولام معنای عمومیت دارد وبیانگر این است که راه جلوگیری از خسران طبیعی وقهری بعد از ایمان انجام اعمال صالح است.
اصل سوم: تواصی به حق، یعنی دعوت همگانی وعمومی به حق تا همگان حق را از باطل به خوبی بشناسد وهرگز آن را فراموش نکنند.
اصل چهارم. صبر وشکیبائی. چرا که بعد از مسأله ی شناخت وآگاهی ، هر کس در مسیر عمل در هرگام با موانعی روبه رو است. اگر استقامت وصبر نداشته باشد، هرگز نمی تواند احقاق حق کند وعمل صالحی انجام ویا ایمان خود را حفظ کند.(76

 

 

برداشت از سایت راسخون با اجازه محققین و زحمتکشان



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 29ساعت ساعت 12:42 عصر توسط مشتعلی| نظر

 

اهمیت و جایگاه ادب در فرهنگ اهل بیت (ع)

امام صادق (ع) : بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث میگذارند ، ادب است نه مال ، زیرا مال از بین میرود و ادب باقی می ماند.  کافی جلد 8 صفحه 150 حدیث 132

 

رسول خدا (ص) : فرزندان خود را احترام کنید و آنان را نیکو ادب کنید ، تا آمرزیده شوید.  جامع الاخبار صفحه 393 ، مکارم اخلاق صفحه 222

رسول گرامی (ص) : هیچ پدری هدیه ای بهتر از ادب نیکو به فرزندش نداده است.  کنزالعمال جلد 16 صفحه 456 حدیث 45411

امام صادق (ع) : ما از شیعیان خود کسی را که عاقل ، فهمیده ، آگاه ، بردبار ، با ادب ، سازگار ، صبور و راستگو باشد دوست داریم . مستدرک الوسائل جلد 11 صفحه 190 حدیث 11

مولا علی (ع) در وصیتی به فرزندش امام حسن (ع) فرمود : پسرم ، بهره ات را از ادب غنیمت بدار ، و قلب خود را برای آن آزاد گردان ، زیرا قلب بالاتر از این است که به آلودگی بیامیزی ، و بدان که اگر کمبودی داشته باشی به وسیله ادب بی نیاز میشوی ، و اگر غریب و تنها باشی ادب دوست و همراه تو خواهد بود که با وجود آن وحشتی نخواهد بود.  اعلام الدین 

امام باقر (ع) : سکوت انسان با ادب در درگاه الهی برتر از تسبیح گفتن نادان است.  اعلام الدین

امام علی (ع) : ادب انسان را از حسب و نسب بی نیاز میکند. ( یعنی خودش مایه شرافت است ).  اعلام الدین

امام علی (ع) : مومن در دنیا صادق است ، و حرکت او مودبانه است و سخنش همراه با خیرخواهی است و پندش نرم و آرام است ، و از کسی جز خدا نمی ترسد.  جامع الاخبار

حضرت محمد (ص) : ادب نیکو ، زینت عقل است.  جامع الاخبار

مولا علی (ع) : ای مومن ! علم و ادب قیمت و بهای توست ، پس در به دست آوردن آنها تلاش کن ، هرچه علم و ادب تو زیادتر گردد ارزش و عظمت تو بیشتر میشود ، توسط علم و آگاهی به طرف خدا راهنمایی میشوی و به واسطه ادب بهتر میتوانی در خدمت پروردگارت قرار گیری و بنده به واسطه ادب خدمت میتواند ولایت و قرب الهی را به دست آورد ، پس نصیحت را بپذیر تا از عذاب الهی نجات یابی. مشکاة الانوار ، روضة الواعظین

امام صادق (ع) : چهار خصلت است که انسان بواسطه آنها آقایی پیدا میکند عفت ، ادب ، سخاوت و خرد. الاختصاص صفحه 244

امام علی (ع) : هرکه به ادب حریص باشد ، بدیهای او کم خواهد شد.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5091

مولا علی (ع) : ادب مایه کمال مرد است.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5073

مولا علی (ع) : ادب نیکوترین اخلاق است.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5072

مولا علی (ع) : مردم به ادب شایسته ، بیش از طلا و نقره نیازمندند.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5080

امام علی (ع) : میوه ادب ، خوش اخلاقی است. تصنیف غررالحکم حدیث 5084

مولا علی (ع) در وصیت به امام حسن (ع) فرمودند : ادب ، مایه باروری عقل و تزکیه قلب و زینت زبان و راهنمای انسان به اخلاق پسندیده است ، اگر ادب همراه انسان نباشد او حیوانی رها شده بیش نیست ، خداوند به ادب خیر دهد کوچک را آقایی میبخشد ، پس در جستجوی ادب باش تا شخصیت و ثروت بدست آوری ، هرکس پی ادب باشد به وسیله آن چیره میشود کسی که آن را رها کند بر او چیره میشوند و حمله می آورند.  اعلام الدین

معنی و مفهوم ادب

رسول خدا (ص) : قرآن مرکز تربیت الهی است پس در حد توان ادب آن را بیاموزید ، این قرآن ریسمان الهی و نور نمایان و مایه شفای مفید است ، پس آن را بخوانید ( و عمل کنید ) جامع الاخبار صفحه 114 حدیث 200

از امام حسین (ع) سوال شد : ادب چیست ؟ امام فرمود : ادب آن است که از خانه خود که بیرون می روی ، با هیچ کس برخورد نکنی جز آنکه او را برتر و بهتر از خود ببینی.  موسوعة کلمات الامام الحسین (ع) صفحه 750 حدیث 90

امام علی (ع) : نیکوترین ادب آن است که تو را از گناهان باز دارد. ( یعنی در مقابل خدا مودب باشی ) تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5079

مولا علی (ع) : برترین ادب این است که انسان در حد و مرز خود به ایستد و از اندازه خویش تجاوز نکند.  تصنیف غررالحکم صفحه 247 حدیث 5078

امام حسن عسگری (ع) : در ادب خودت همین کافی است که از آنچه از دیگران نمی پسندی اجتناب کنی. الانوار البهیه

امام علی (ع) : بهترین ادب آن است که از خودت شروع کنی. ( ابتدا خودت را ادب کنی ) غررالحکم

امام علی (ع) : با ارزش ترین ادب حفظ جوانمردی است.  غررالحکم

جلوه هایی از ادب

رسول خدا (ص) : مومن ادب الهی را به کار میگیرد ، هنگامی که خدا به او گشایش دهد او هم توسعه می دهد و زمانی که خدا از او باز داشت ، او هم مراعات و امساک می کند. غررالحکم

امام سجاد (ع) : بیماری شدیدی گرفتم ، پدرم فرمود : چه میل داری ؟ گفتم : میل دارم از جمله کسانی باشم که در مقابل آنچه پروردگارم برای من در نظر گرفته چیزی را پیشنهاد نکنم  ( یعنی در مقابل امر خدا تسلیم و راضی باشم ) پدرم فرمود : آفرین بر تو که شبیه ابراهیم خلیل (ع) هستی که هنگامی که جبرئیل (ع) ( در حالی که او در میان آتش بود ) گفت : چه نیاز داری ؟ ابراهیم (ع) فرمود : چیزی به پروردگارم پیشنهاد نمی کنم ، او خودش برای من کافی است ، و بهترین وکیل است. بحارالانوار جلد 46 صفحه 67

کنیزی شاخه گلی برای امام حسن (ع) آورد ، امام بزرگوار فرمود : تو در راه خدا آزاد شدی ، گفته شد چرا در مقابل یک شاخه گل او را آزاد کردی ؟ فرمود : خداوند ما را تربیت و ادب آموخته است که فرمود : هنگامی که به شما هدیه ای داده شد شما بهتر از آن را هدیه بدهید و هدیه بهتر از آزادی او بود.  بحارالانوار جلد 84 صفحه 273

از امام رضا (ع) نقل شده است که فرمود : از بعضی از عالمان آل محمد (ص) یعنی ائمه (ع) سوال شد که ادب در نماز چیست ؟ فرمود : حضور قلب ، فارغ بودن اعضا ، خوار و ذلیل ایستادن در مقابل پروردگار بزرگ ، بهشت را طرف راست و جهنم را در طرف چپ خود ببیند و صراط را در مقابلش و خدا را جلوی خودش در نظر بگیرد. بحارالانوار جلد 84 صفحه 246 حدیث 37

مولا علی (ع) فرمود : هنگامی که کسی عطسه کرد ، به او بگویید : یرحمکم الله ، یعنی خدا شما را مورد لطف و عنایت قرار دهد ، و او بگوید : خداوند شما را ببخشد و مورد لطف قرار دهد زیرا خداوند فرمود : هنگامی که به شما هدیه ای داده شد شما هم هدیه ای بهتر به او بدهید.  بحارالانوار جلد 84 صفحه 273

امام صادق (ع) : کسی که ادب دارد باید در معلومات خود تحقیق و کاوش کند و اقتضای ورع و پرهیزگاری این است که آنچه را که نمی داند نگوید.  مستدرک الوسائل جلد 17 صفحه 250 حدیث 23

اقسام بی ادبی ها و تادیب بی ادبان

امام حسن عسگری (ع) : شادمانی کردن پیش ( شخص ) اندوهناک ، از ادب به دور است. تحف العقول صفحه 784

امام صادق (ع) و امام باقر (ع) فرمودند : اگر جوانی از جوانان شیعه پیش من آورده شود که دین شناس نیست او را ادب خواهم کرد. و امام باقر (ع) میفرمود : در پی آگاهی و بصیرت ( دانایی ) باشید و گرنه شما از بادیه نشینان خواهید بود.  بحارالانوار جلد 1 صفحه 214 حدیث 16

ابوهاشم جعفری گوید :  خدمت امام رضا (ع) بودیم ، صحبت از عقل و ادب شد ، امام (ع) فرمود : خرد هدیه ای از خداوند است و ادب زحمت است ( و به دست آوردنی ) . پس هرکس در راه ادب زحمت بکشد به آن دست می یابد ، ولی کسی که در مورد افزایش عقل خود را به زحمت اندازد جز نادانی چیزی عایدش نمیشود. کافی جلد 1 صفحه 23 حدیث 16

 



نوشته شده در دوشنبه 93 مرداد 27ساعت ساعت 7:29 عصر توسط مشتعلی| نظر

 


 

احادیث:

 

-           قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : إنَّ اللَّهَ طَیِّبٌ یُحِبُّ الطِّیبَ، نَظیفٌ یُحِبُّ النِّظافَةَ    .

میزان الحکمه، ح 20314

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: خداوند پاک است و پاکی را دوست دارد؛ پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد    .

.
قال رسول الله - صلی الله علیه و آله     - : لَولا أن أشُقَّ عَلی‏ اُمَّتی لَأَمَرتُهُم بِالسِّواکِ مَعَ کُلِّ صَلاةٍ    .

میزان الحکمه، ح 9049

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود    : اگر بر امّت من دشوار نبود، هر آینه به آنها فرمان می‏دادم که با هر نماز مسواک بزنند   .

 

-         قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : مَن قَلَّ طُعمُهُ صَحَّ بَطنُهُ و صَفا قَلبُهُ و مَن کَثُرَ طُعمُهُ سَقُمَ بَطنُهُ و قَسا قَلبُهُ.

مجموعه ورام، ج 1،

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: هر کس کم بخورد، بدنش سالم می‏ماند و صفای دل می‏یابد و هر که پرخوری کند، بدنش بیمار و قلبش سخت می‏شود.

 

-         قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : اِلبَسُوا مِن ثِیابِکُم البَیاضَ، فَإنَّها مِن خَیرِ ثیابِکُم.

میزان الحکمه، ح 18061

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: لباس‏های سفید بر تن کنید که از بهترین جامه‏های شما است.

 

-        
 
قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : الشَّعرُ الحَسَنُ مِن کِسوَةِ اللَّهِ فَأکرِمُوهُ.

وسائل الشیعه، ج 2،

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: موی نیکو از پوشش‏های خدادادی است؛ آن را گرامی بدارید.




- . قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : مَنِ اتَّخَذَ شَعراً فَلیُحسِنْ وِلایَتَهُ أو لِیَجُزَّهُ.

وسائل الشیعه، ج 2، ص 129

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: هر کس موی سر را بلند کند، یا باید به آن خوب رسیدگی کند یا کوتاهش کند.

 

 

قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : طَهِّروا أفواهَکُم.

مکارم الأخلاق،

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: دهان خویش را پاکیزه کنید.

قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : عَلَیکُم بِالسِّواک فَنِعمَ الشَّی‏ءُ السِّواک یَشُدُّ اللَّثَةَ و یَذهَبُ بِالبَخرِ و یُصلِحُ المِعدَةَ و یَزیدُ فی دَرَجاتِ الجَنَّةِ و یُسخِطُ الشَّیطانَ.

نهج الفصاحه

پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله می فرمایند :
مالى اَراکُمْ تَدْخُلونَ عَلَىَّ قُلْحَا مُرغا؟ مالَکُمْ لاتَسْتاکونَ؟
شما را چه شده است وقتى بر من وارد مى‏شوید، مى‏بینمتان که دندان‏هایتان جرم گرفته و زرد و موهایتان ژولیده است. چرا مسواک نمى‏زنید. محاسنخود را شانه نمی زنید، ج 2، ص 561، ح 943 .

پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله می فرمایند :
یَسْاَلُ اَحَدُکُمْ عَنْ خَبَرِ السَّماءِ وَ هُوَ یَدَعُ اَظْفارَهُ کَأَظْفارِ الطَّیْرِ، یَجْتَمِعُ فیهَا الْجَنابَةُ وَ الخَبَثُ وَ التَّفَثُ ؛
بعضى از شما از خبرِ آسمان مى‏پرسند، در حالى که ناخن‏هاى خود را به مانند چنگال پرندگان، وا مى‏گذارند که در آنها جنابت، آلودگى و چرک، جاى مى‏گیرد. کنز العمال، ح 17260?

قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : تَخَلَّلُوا عَلی‏ إثرِ الطَّعامِ و تَمَضمَضُوا فَإنَّهُما مَصِحَّةُ النّابِ و النَّواجذِ.

بحار الأنوار، ج 62، ص 291

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: پس از خوردن غذا دندان‏هایتان را خلال کنید و آب در دهان بگردانید که این دو کار مایه سلامتی دندان‏های نیش و آسیا است.

قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : تَخَلَّلُوا فَإنَّهُ مِنَ النّظافَةِ.

بحار الأنوار، ج 62، ص 291»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: (دندان‏هایتان را) خلال کنید که بخشی از پاکیزگی است

قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : لا تُبَیِّتُوا القُمامَةَ فی بُیوتِکُم و أخرِجُوها نَهاراً.

من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 5»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: خاکروبه (و زباله) را شب در خانه نگذارید و آن را در روز از خانه خارج کنید

پیامبراکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله می فرمایند:
طَهِّروا اَفْواهَکُمْ فَاِنَّها مَسالِکُ التَّسْبیحِ؛
دهان‏هاى خود را پاکیزه کنید که راه‏هاى تسبیح خداوند است.مکارم الاخلاق، ص 51?

رسول اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
تَخَلَّلوا فَإِنَّهُ لَیْسَ شَىْ‏ءٌ أَبْغَضَ إِلَى الْمَلائِکَةِ مِنْ أَنْ یَرَوْا فى أَسْنانِ الْعَبْدِ طَعاما؛
خلال کنید که بدترین چیز نزد فرشتگان این است که لاى دندان‏هاى بنده، مانده غذا ببینند.
مکارم الاخلاق، ص 153 .

پیامبراکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله می فرمایند:
رَحِمَ اللّه‏ُ الْمَتَخَلِّلینَ مِنْ اُمَّتى فِى الْوُضوءِ وَ الطَّعامِ؛
خداوند رحمت کند خلال کنندگان امتم را در هنگام وضو گرفتن و بعد از غذا خوردن.مکارم الاخلاق، ص 153?

پیامبراکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله می فرمایند:
هر کس هر روز دو بار مسواک بزند: سنت پیامبران را ادامه داده است و براى هر نمازى که بخواند خداوند پاداش صد رکعت برایش مى‏نویسد و از فقر نجات مى‏یابد و دهانش خوشبو، حافظه‏اش تقویت، فهمش زیاد، غذایش گوارا و درد دندان و بیمارى‏اش برطرف مى‏شود و فرشتگان به خاطر نورى که در او مشاهده مى‏کنند، با او دست مى‏دهند و دندان‏هایش تمیز مى‏شود.جامع الأخبار، ص 151، ح 340 .

پیامبراکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله می فرمایند:
ثَلاثٌ حَقٌّ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ: اَلْغُسْلُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ السِّواکُ وَ الطِّیبُ؛
سه چیز بر هر مسلمانى لازم است: غسل جمعه، مسواک زدن و عطر.نهج الفصاحه، ح 1256 .

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: بر شما باد به مسواک زدن! که آن خوب چیزی است؛ لثه را محکم می‏کند، بوی ناخوشایند دهان را می‏زداید، معده را اصلاح می‏کند، بر درجات بهشتی می‏افزاید و شیطان را به خشم می‏آورد.

پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله می فرمایند :
مَنِ اتَّخَذَ شَعْرا فَلْیُحْسِنْ وَلایَتَهُ، اَو لِیَجُزَّهُ؛

هر کس مو مى‏گذارد، آن را خوب نگه دارد وگرنه کوتاهش کند. کافى، ج 6، ص 485، ح 2?

پیامبراکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله می فرمایند:
اَلسِّواکُ یَزیدُ الرَّجُلَ فَصاحَةً؛

مسواک بر شیوایى سخن انسان مى‏افزاید.مکارم الاخلاق، ص 48?



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 22ساعت ساعت 12:32 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

                            آیات و احادیث در مورد بهداشت

آیات :

 

 سوره مبارکه مائده آیه شریفه 6

 

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدیکُمْ مِنْهُ ما یُریدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُریدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ 6

  6) ای اهل ایمان ، چون خواهید برای نماز برخیزید صورت و دستها را تا مرفق ( آرنج ) بشویید و سر و پاها را تا برآمدگی پا مسح کنید ، و اگر جُنُب هستید پاکیزه شوید ( غسل کنید ) و اگر بیمار یا مسافرید یا یکی از شما را قضاء حاجتی دست داده و یا با زنان مباشرت کرده اید و آب نیابید در این صورت به خاک پاک و پاکیزه ای روی آرید و به آن خاک صورت و دستها را مسح کنید ( تیمّم کنید ) . خدا نمی خواهد هیچ گونه سختی برای شما قرار دهد ، و لیکن می خواهد تا شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند ، باشد که شکر او به جای آرید.



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 22ساعت ساعت 12:32 عصر توسط مشتعلی| نظر

 

 

قال الامام علی‏ - علیه السلام - : لا لِباسَ أجمَلُ مِنَ السَّلامَةِ    .

غرر الحکم، ج 6، ص 380

امام علی‏ - علیه السلام     - فرمود: هیچ لباسی زیباتر از سلامتی نیست  .

. قال الامام علی‏ - علیه السلام - : اِبدَؤوا بِالمِلحِ فی أوَّلِ طَعامِکُم.

وسائل الشیعه، ج 24، ص 404

امام علی‏ - علیه السلام - فرمود: غذا خوردن را با چشیدن نمک آغاز کنید.

 قال الامام علی‏ - علیه السلام - : النَّظیفُ مِنَ الثِّیابِ یُذهِبُ الهَمَّ و الحُزنَ.

الکافی، ج 6، ص 444»
امام علی‏ - علیه السلام - فرمود: لباس پاکیزه، حزن و اندوه را می‏زداید.

. قال الامام علی‏ - علیه السلام - : تَنَظَّفُوا بِالماءِ مِنَ النَّتِنِ الرِّیحِ الَّذی یُتَأذّی ‏مِنهُ.

الخصال،

امام علی‏ - علیه السلام - فرمود: خود را با آب از بوی ناخوشایندی که دیگران را می‏آزارد، پاک کنید.

قال الامام علی‏ - علیه السلام - : نَظِّفُوا بُیُوتَکُم من حَوکِ العَنکَبوتِ.

قرب الإسناد،

امام علی‏ - علیه السلام - فرمود: خانه‏هایتان را از تار عنکبوت پاک کنید.

قال الامام علی‏ - علیه السلام - : نِعمَ البَیتُ الحَمّامُ تُذکَرُ فیهِ النّارُ و یَذهَبُ بِالدَّرَنِ.

من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 115

امام علی‏ - علیه السلام - فرمود: چه نیکو جایگاهی است حمّام؛ (گرمای آن) یادآور دوزخ است و چرک را از میان می‏برد.

امام على علیه‏السلام می فرمایند:
شُرْبُ الدَّواءِ لِلْجَسَدِ کَالصّابونِ لِلثَّوبِ، یُنَقّیهِ وَ لکِنْ یُخْلِقُهُ؛
نوشیدن دارو براى بدن، همانند صابون (پودر شوینده) براى لباس است که آن را تمیز مى‏کند، امّا فرسوده‏اش هم مى‏کند. شرح‏نهج‏البلاغه، ابن ابى‏الحدید، ج20، ص 300، ح 422 .

امام على علیه‏السلام می فرمایند:
اَلصِّحَّةُ اَفْضَلُ النِّعَمِ؛

سلامتى بهترین نعمت است. غررالحکم، ح 1050?



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 22ساعت ساعت 12:31 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

 

 

      قال الامام الحسین‏ - علیه السلام - : بِصِحَّةِ الأجسامِ فی مُدَّةِ الأعمارِ تحف العقول، ص 239    ».
در مدت عمر، در حفظ سلامت تن بکوشید.


امام باقر علیه‏ السلام می فرمایند     :
لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِى السِّواکِ لاََباتوهُ مَعَهُمْ فى لِحافٍ؛
اگر مردم خاصیت مسواک را مى‏دانستند (هرگز آن را از خود جدا نمى‏کردند و حتى) آن را شب به بستر خود مى‏بردند.بحارالأنوار، ج 76، ص 130، ح 17     .

امام باقر - علیه السلام - فرمود: هرکه می‏خواهد غذا به او زیان نرساند   .. باید غذا را خوب بجود.

امام باقر علیه‏ السلام می فرمایند :
اَلسِّواکُ یَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ یَزیدُ فِى الْعَقْلِ؛
مسواک بلغم و رطوبات معده را از بین مى‏برد و عقل را زیاد مى‏کند.ثواب الاعمال، ص 18?

قال الامام الباقر - علیه السلام - : مَن أرادَ أن لایَضُرَّهُ طَعامٌ ... وَلْیُجِدِ المَضغَ.

وسائل الشیعه، ج 24، ص

قال الامام الصادق‏ - علیه السلام - : کَنسُ البَیتِ یَنفِی الفَقرَ.

الکافی، ج 6، ص 531
امام صادق‏ - علیه السلام - فرمود: جاروب کردن خانه، فقر را از بین می‏برد.

. قال الامام الصادق‏ - علیه السلام - : مِن أخلاقِ الأنبِیاءِ السِّواکُ.میزان الحکمه،

امام صادق‏ - علیه السلام - فرمود: مسواک کردن از اخلاق پیامبران است.

امام صادق علیه‏ السلام می فرمایند :
اِذا قُمْتَ بِاللَّیْلِ فَاسْتکِ فَاِنَّ الْمَلَکَ یَاْتیکَ فَیَضَعُ فاهُ عَلى فیکَ فَلَیْسَ مِنْ حَرْفٍ تَتْلوهُ وَ تَنْطِقُ بِهِ اِلاّ صَعِدَ بِهِ اِلَى السَّماءِ فَلْیَکُنْ فوکَ طَیِّبَ الرِّیحِ؛
شبانگاه که (براى نماز) برخاستى، مسواک بزن چرا که فرشته‏اى نزد تو مى‏آید و دهانش را بر دهانت مى‏گذارد و آنگاه هیچ حرفى از قرآن و نماز و دعا نمى‏خوانى مگر آن‏که آن را به آسمان بالا مى‏برد، پس باید که دهانت خوشبو باشد.وسائل الشیعة، ج
1، ص 357?

امام صادق علیه‏ السلام می فرمایند :
اَلحِنّاءُ یَذْهَبُ بِالسَّهَکِ وَ یَزیدُ فى ماءِ الْوَجْهِ وَ یُطَیِّبُ النَّکْهَةَ وَ یُحَسِّنُ الْوَلَدَ؛
حنا، بوى بد عرق را از بین مى‏برد و چهره را شاداب، دهان را خوشبو و فرزند را زیبا مى‏کند.
کافى، ج
6، ص 484، ح 5 .

امام صادق علیه‏ السلام می فرمایند :
اَلْخِلالُ بَعْدَ الطَّعامِ، یَشُدُّ اللِّثاتِ وَ یَجْلِبُ الرِّزْقَ وَ یُطَیِّبُ النَّـکْهَةَ؛
خلال کردن بعد از غذا، لثه‏ها را محکم، روزى را زیاد و دهان را خوشبو مى‏کند.احقاق الحق، ج
12، ص 283.

امام صادق علیه‏ السلام می فرمایند :
وَ السَّعْتَرُ وَ الْمِلحُیُطَیِّبانِ النَّـکْهَةَ؛

آویش و نمک، دهان را خوشبو مى‏کنند.
مکارم الاخلاق، ج
1، ص 416، ح 1410?

امام صادق علیه‏ السلام می فرمایند :
اَ لْکُحْلُ بِاللَّیلِ یُطَیِّبُ الْفَمَ وَ مَنْفَعَتُهُ اِلى اَرْبَعینَ صَباحا؛
سرمه کشیدن در شب، دهان را خوشبو مى‏کند و آثار آن تا چهل روز ادامه دارد.مکارم الاخلاق، ص
46?

امام صادق علیه‏ السلام می فرمایند :
ثَلاثٌ یُذْهِبْنَ النِّسْیانَ وَ یُحْدِثْنَ الذُّکْرَ: قِراءَةُ الْقُرآنِ، وَ السِّواکُ وَ الصِّیامُ؛
سه چیز، فراموشى را از بین مى‏برد و حافظه را زیاد مى‏کند: خواندن قرآن، مسواک زدن و روزه گرفتن.
دعائم الاسلام، ج
2، ص 137، ح 481?

امام صادق علیه‏ السلام می فرمایند :
ما أَدَرْتَ عَلَیْهِ لِسانَکَ فَأَخْرَجْتَهُ فَابْلَعْهُ وَما أَخْرَجْتَهُ بِالْخَلالِ فَارْمِ بِهِ؛
بعد از غذا زبان را دور دهان بگردان، هرچه با زبان درآمد فرو ببر، و آنچه را با خلال بیرون آوردى از دهان بیرون افکن.

مکارم الأخلاق، ص152 .

امام صادق علیه‏السلام می فرمایند :
اِنَّ لِکُلِّ ثَمَرَةٍ سَمّا فَاِذا اَتَیْتُمْ بِها فَمَسّوها بِالْماءِ أوْ اَغْمِسوها فِى الماءِ؛
هر میوه‏اى سمّى دارد، هرگاه میوه به‏دستتان رسید، آن را با آب بشویید و یا در آب فرو برید.
کافى، ج
6، ص 350،

قال الامام الصادق‏ - علیه السلام - : اِغسِلُوا أیدِیَکُم قَبلَ الطَّعامِ و بَعدَهُ.

المحاسن، ج 1، ص 425»

امام صادق‏ - علیه السلام - فرمود: دست‏هایتان را قبل از خوردن غذا و بعد از آن بشویید.. قال الامام الصادق‏ - علیه السلام - : و نَهی‏ (رَسولُ اللَّه‏ - صلی الله علیه وآله -) أن یُنفَخَ فی طَعامٍ أو شَرابٍ.

بحار الأنوار، ج 75، ص 50

امام صادق‏ - علیه السلام - فرمود: پیامبر خدا از فوت کردن در غذا و آشامیدنی نهی فرمودند.

. قال الامام الصادق‏ - علیه السلام - : أصلُ خَرابِ البَدَن تَرکُ العشاءِ.

الکافی، ج 6، ص 288»



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 22ساعت ساعت 12:29 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin