سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

زکات در آیینه قرآن و حدیث

 

نویسنده: مهدی سلطانی

مقدمه
زکات از مصادیق بارز صدقات است که به عنوان پشتوانه مالی برنامه‏های اجتماعی،

در اصلاح ساختار جامعه و تطهیر زندگی، تزکیه نفوس و تألیف قلوب مردم، نقش به سزایی دارد.
کثرت وجود تعابیر بلند و عبرت‏آموز از قبیل بلا گردان فرد و جامعه، زمینه ساز نزول رحمت

 و برکت، عامل توسعه عمر و گسترش زندگی، تجارت مستقیم با خداوند، ذکر عملی و.

.. که در لسان آیات و روایات، عمق باور مؤمنان و عرف جامعه، در شأن این واجب الهی، جاری

 و ساری است از جایگاه ویژه این عبادت اجتماعی و ضرورت اهتمام به آن خبر می‏دهد.
ساختار و معنای لغوی زکات
«زاء و کاف و حرف علّه» به عنون حروف اصلی این کلمه، دلالت بر نماء و زیادی دارد و به

مفهوم رشد و نمو کردن و زیاد شدن می‏باشد.(1)
خلیل بن احمد درباره معنای لغوی زکات می‏گوید: زکات مال به معنای پاک کردن آن است

و جمله «زکا الزرع یزکو زکاء» به معنای رشد کردن کشتزار و محصولات می‏باشد.(2)
راغب اصفهانی اصل زکات را به معنای رشدی که از برکت خداوند به دست آمده می‏داند.(3)
مرحوم استاد علامه طباطبایی رحمه‏الله می‏نویسد: «معنای لغوی زکات تطهیر می‏باشد.»(4)
در مصباح الفقیه نیز آمده است: «زکات در لغت به معنی طهارت و نمو است.»(5)
از مجموعه اقوال فوق به دست می‏آید که معنای لغوی زکات در اصل، رشد کردن می‏باشد و

 به طور کلّی خلاصه چیزی یا برگزیده آن را می‏گویند.(6)
معنای اصطلاحی زکات
زکات از نظر شرع ـ به عنوان یکی از فروع دین ـ بیرون کردن اندازه معینی از مال، که به حد نصاب

 رسیده باشد و دادن آن به مستحقان، و بدین نام نامیدن، به امید برکت یافتن و یا برای پاکیزه

کردن نفس یا نمو دادن به خیرات و برکات است.(7)
زکات در اصطلاح فقهی پرداخت مقدار معینی از مال است که در قرآن کریم معانی عامی دارد

و به کمکهای واجب و مستحب گفته می‏شود.
اهمیت زکات
روزی حضرت امام صادق علیه‏السلام آداب و نحوه گرفتن زکات را که در نامه 25 نهج البلاغه

 آمده است، از قول حضرت امام علی علیه‏السلام نقل می‏کرد، در اثنای آن گریه کرد و فرمودند:
«به خدا سوگند حرمتها را شکستند و به کتاب خدا و سنّت پیامبرش عمل نکردند.»(8)
در اهمیت زکات همین بس که یکی از پایه‏های دین مبین اسلام شمرده شده و به عنوان

 درمان دردهای اقتصادی جامعه محسوب می‏شود؛ چنان که اگر برای عضوی از بدن کسی

 ناراحتی‏ای پیش بیاید او را از حرکت می‏اندازد، در جامعه نیز اگر گروهی با مشکلات مالی

روبه‏رو شوند، حرکت آن جامعه فلج می‏شود.
حضرت امام رضا علیه‏السلام فرمودند:
«خداوند به من نعمتهایی داده است که دائما نگران آن هستم تا حقوقی را که نسبت

 به آنها بر من واجب کرده است، پرداخت کنم. سؤال شد: شما نیز با آن مقام بزرگی

که دارید به سبب تأخیر زکات از خدا می‏ترسید؟ فرمودند: بله.»(9)
حضرت امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«خداوند بر این امت چیزی را سخت‏تر از زکات واجب نکرده است و هلاکت بیش‏تر

امتها به علّت نپرداختن آن است.»(10)
همچنین در قرآن کریم آمده است:
«هنگامی که صالحان به حکومت برسند، اولین برنامه آنان اقامه نماز و پرداخت زکات

و امر به معروف و نهی از منکر است.»(11)
رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله سوگند یاد کرد که جز مشرک کسی در مورد پرداخت زکات خیانت نمی‏کند.(12)

 نیز فرمودند: یا علی! ده گروه از امّت من کافر می‏شوند که یکی از گروهها کسانی

 هستند که زکات نمی‏پردازند.(13)
ایشان در آخرین خطبه خویش نیز به مردم فرمودند: ای مردم! زکات اموال خود را بپردازید

 و هر که زکات نپردازد، برای او نه نمازی است و نه حجّی و نه جهادی.(14)
از نظر آن حضرت، زکات عامل از بین بردن گناهان محسوب می‏گردد:
«الزّکاة تُذهبُ الذُّنُوب»(15)
آری! زکات در برزخ در کنار نماز تجسّم یافته و مونس انسان می‏شود و توجه بدان

 از وظایف مهم شرعی و اسلامی ماست زیرا:
1 ـ با پرداخت آن درهای بهشت را به روی خود گشوده و خود را از صفت مذموم بُخل می‏رهانیم؛(16)
2 ـ زکات، کلید دریافت رحمت الهی در روزی است؛(17)
3 ـ زکات، سیر کردن فقراست و سیر کردن فقرا، رمز سیر بودن در قیامت و روز محشر است؛(18)
4 ـ زکات، مدال افتخار اسلامی بودن آدمی است که نپرداختن آن علامت خارج

شدن از مدار ایمان و اسلام است؛(19)
5 ـ نپرداختن زکات، خیانت به خدا و شرک است و این گونه افراد در حکومت جهانی

حضرت امام عصر علیه‏السلام به مرگ محکوم می‏شوند؛(20)
6 ـ از اولین وظایف حکومت صالحان رسیدگی به فقرا در سایه پرداخت زکات است:
«الذین ان مکّناهم فی الارض أقاموا الصّلاة و آتوا الزّکاة»(21)
7 ـ با پرداخت زکات، سلام و صلوات پیامبر را دریافت می‏داریم؛ چون خداوند به پیامبر فرموده:

 زکات مردم را بگیر و بر آنها درود فرست؛(22)
8 ـ دریافت کننده زکات در ظاهر فقرا هستند، ولی در واقع خداوند است و این اهمیت

برجسته زکات را می‏رساند.(23)
ادلّه وجوب زکات
الف: آیات محکم قرآنی
در قرآن کریم واژه زکات به همراه مشتقاتش 59 مرتبه در 29 سوره و 56 آیه به کار رفته،

 که 27 مورد در کنار نماز آمده است.
به طور کلّی آیات مربوط به زکات در قرآن شامل موارد ذیل است:
1 ـ دسته‏ای از آیات، اصل زکات را مطرح کرده و آن را در ردیف نماز قرار داده‏اند و پرداخت

 زکات را مانند اقامه نماز واجب دانسته و از شعائر دینی و علایم ایمان به حساب آورده‏اند؛
2 ـ آیاتی هستند که به دادن زکات امر نموده و آن را به عنوان معامله با خدا قلمداد نموده‏اند؛(24)
3 ـ برخی از آیات نشان دهنده تشریع اصل این فریضه عبادی و اقتصادی هستند و به طور

 کلی درباره این که چه مقداری گرفته شود و در چه موردی گرفته نشود، ساکت می‏باشند،

 که ظهور دارد در این که زکات در کل اموال لازم است؛
4 ـ برخی از آیات، مصارف زکات را به طور دقیق شمارش نموده‏اند و رهبری امت اسلامی باید

 زکات مأخوذه را در این مصارف به کار بیندازد؛(25)
5 ـ برخی از آیات کسانی را که زکات نمی‏دهند در ردیف کفار قلمداد کرده‏اند.(26)
علامه طباطبایی رحمه‏الله آیه «خُذ مِن اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها...»(27) را آیه

وجوب زکات دانسته و نوشته است:
«این آیه شریفه متضمن حکم زکات مالی است، که خود یکی از ارکان شریعت و دین اسلام است؛

 هم ظاهر آیه این امر را می‏رساند و هم اخبار بسیاری که از طریق ائمه اهل بیت علیهم‏السلام و

 از غیر ایشان نقل شده است.»(28)
ب: روایات
در بحث اهمیّت زکات به برخی از آنها اشاره نمودیم؛ از آنجا که روایات معتبر بی‏شماری درباره

وجوب زکات از معصومان علیهم‏السلام نقل گردیده لازم است به برخی دیگر از آنها اشاره کنیم:
پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله :
«الزکاة قنطرة الاسلام فمن ادّاها جاز القنطرة و من منعها احتبس دونها و هی تطفی‏ء غضب الرّب.»(29)
«زکات پل اسلام است؛ هر کس آن را پرداخت کند از پل می‏گذرد و هر کس آن را منع کند به

 سبب آن محبوس است و زکات خشم پروردگار را خاموش می‏کند.»
حضرت امام صادق علیه‏السلام :
«السُّراق ثلاثة: مانع الزکوة و مستحل مهور النساء و کذلک من استدان و لم یَنوِ قضائه»(30)
«ربایندگان [اموال مردم] بر سه دسته‏اند: کسی که زکات نمی‏دهد، کسی که مهر زنان را

می‏خورد و کسی که قرض می‏کند و نیت پرداخت آن را ندارد.»
حضرت امام صادق علیه‏السلام :
«مَن مَنع قیراطا مِن الزّکوة فَلیَمُت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا»(31)
«کسی که ذرّه‏ای از زکات را ندهد یا یهودی یا نصرانی می‏میرد.»
در کتب عامه نیز آمده است:
«زکات رکنی از ارکان پنجگانه اسلام است و بر هر کس که شرایط آن را داشته باشد، واجب عینی

 است و به احادیث زیادی استناد شده که از جمله آنها قول پیامبر است که فرمودند:

 بنی الاسلام علی خمسٍ، و سپس از جمله پنج مورد، ایتاء زکات را ذکر کرده است.»(32)
ج: اجماع
در اتّفاق فقها بر این که زکات، واجب و ضروری است، جای هیچ تردیدی نیست

 و علمای اهل سنّت نیز گفته‏اند:
«...و امّا اجماع امّت متّفقند بر این که زکات با شرایط مخصوص، رکنی از ارکان اسلام است.»(33)
مرحوم صاحب جواهر نیز نقل کرده که وجوب زکات یکی از ضروریاتی است که از

 استدلال به آیات و روایات بی‏نیاز است.
وی سپس منکر آن را در زمره کفّار شمرده و به احادیث بسیاری استدلال کرده است.(34)
زکات مخصوص دین اسلام نیست
زکات علاوه بر دین اسلام در ادیان پیشین نیز بوده است؛ یعنی زکات به همراه نماز از

 مشترکات همه ادیان آسمانی است و آیات بسیاری در قرآن کریم گواه این مدعاست.(35)
با بررسی آیات و روایات در می‏یابیم که زکات در اسلام همانند زکات در دیگر ادیان الهی

 نیست که صرفا مبتنی بر یک نوع وصیت و سفارش اخلاقی باشد؛ بدین جهت که مردم

 رغبت به برّ و نیکی پیدا کنند و از بخل بپرهیزند، بلکه فریضه‏ای الهی است و بی اعتنایی

 به آن فسق است و منکر وجوب آن، کافر می‏باشد.(36)
موارد زکات
در روایات معصومان علیهم‏السلام زکات بر نه چیز واجب شمرده شده است:
«یک صنف نقدینه یعنی طلا و نقره، صنف دیگر اغنام سه گانه، یعنی شتر و گاو و گوسفند؛

نوع سوم غلات چهار گانه، یعنی گندم، جو، خرما و کشمش.»(37)
از جمله آنها می‏توان به روایت ذیل اشاره نمود. امام باقر و امام صادق علیهماالسلام :
«فرض الله الزکوة مع الصلوة فی الاموال و سَنَّها رسول الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فی تسعة

 اشیاءٍ فی الذهب و الفضّة و الابل و البقر و الغنم و الحنطة و الشعیر و الزّبیب و عفا عمّا سوی ذلک.»(38)
«خداوند زکات اموال را به همراه نماز واجب کرد و پیامبر آن را در نه چیز قرار داد: در طلا

 و نقره و شتر و گاو و گوسفند و گندم و جو و خرما و کشمش، و غیر اینها را معاف کرد.»
در فتاوای مشهور فقها نیز با استناد به روایات، همین نُه چیز بیان شده است.(39)
موارد مصرف زکات
در بیان تعیین موارد مصرف زکات اکثر مفسّران بدین آیه استناد نموده‏اند و در این

 موارد، اختلافی نیست:
«انَّما الصَّدقاتُ للفُقَراء و المَساکین و العاملین عَلَیها وَ المُؤلَّفَةِ قُلُوبُهُم وَ فی الرّقاب

و الغارمین و فی سبیل الله و ابن السبیل فریضَة مِنَ الله و الله عَلیمٌ حکیم»(40)
«صدقات، منحصرا در این موارد هشت گانه به مصرف می‏رسد:
1 ـ فقرا؛
2 ـ مساکین؛
3 ـ متصدیان اداره صدقات و مأموران جمع‏آوری زکات؛
4 ـ افرادی که به وسیله کمکهای مالی، تمایل بیش‏تری به اسلام پیدا می‏کنند

و تألیف قلوب در آنها به وجود می‏آید؛
5 ـ کسانی که برده هستند و برای آزادی آنها از زکات استفاده می‏شود؛
6 ـ بدهکاران؛
7 ـ هر امری که رضای خداوند در آن باشد؛
8 ـ افرادی که در راه مانده‏اند و درمانده شده‏اند.»(41)



نوشته شده در دوشنبه 93 تیر 30ساعت ساعت 2:54 عصر توسط مشتعلی| نظر

آثار فردی زکات
1 ـ درمان بخل. پرداخت زکات آدمی را از صفت مذموم بخل می‏رهاند.

 امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«هر کس زکات مال خود را بپردازد، قطعا از بخل حفظ شده است.»(42)
در اهمیت دوری از بُخل آمده که یکی از امامان معصوم را دیدند که از اول شب تا صبح در حالی

 که مشغول طواف خانه کعبه بود، تنها یک دعا می‏کرد و آن این بود که خدایا مرا از بخل دور بدار.(43)
2 ـ کلید برکت و ازدیاد رزق. واژه زکات و برکت به طور مساوی در قرآن ذکر شده‏اند و

 در روایات نیز آمده است:
«الزّکاة تزیدُ فی الرزق»
«زکات روزی انسان را زیاد می‏کند.»(44)
3 ـ بیمه کردن مال. امام کاظم علیه‏السلام فرمودند:
«اموال خود را از طریق زکات بیمه کنید.»(45)
4 ـ زکات دهنده محبوب‏ترین فرد نزد خداوند است. امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«محبوب‏ترین فرد نزد خداوند، سخاوتمندترین آنان است و سخاوتمندترین مردم کسی است

 که زکات مال خود را بدهد و از آنچه خداوند در مال او واجب نموده است،

در مورد مؤمنان بخل نکند.»(46)
5 ـ وسیله تقرب به خداوند است. امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«خداوند زکات را همراه با نماز وسیله تقرّب مسلمانان به خود قرار داده است.»(47)
6 ـ راه رسیدن به رحمتهای خاص الهی است. در قرآن کریم آمده است:
«رحمت پروردگار بر هر چیزی گسترده است، ولی دریافت قطعی آن مخصوص کسانی

است که اهل تقوی و ایمان و زکات باشند.»(48)
7 ـ وسیله باز شدن گره‏هاست. قرآن کریم می‏فرماید:
«و امّا من اعطی و اتّقی و صدّق بالحسنی فسنیسره للیسری»(49)
«هر کسی بخشش نماید و پرهیزکار باشد و حقیقت را تصدیق نماید، ما

کارهای مشکل او را آسان می‏کنیم.»
8 ـ مایه فرو نشاندن غضب الهی و کفّاره گناهان است. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید:
«الله، الله فی الزکاة، فانّها تطفی‏ء غضب ربکم»(50)
«شما را به خدا، شما را به خدا درباره زکات [دقت کنید] که به تحقیق غضب

 پروردگار را فرو می‏نشاند.»
در قرآن کریم نیز آمده است: اگر نماز به پا دارید و زکات بپردازید، من بدیهای

 شما را می‏پوشانم.(51)
9 ـ نشانه کمال اسلام و ایمان است.
«تمامُ اسلامکم اداء الزکاة»(52)
«با ادای زکات اسلام شما کامل می‏شود.»
«...سبعة من کنّ فیه فقد استکمل حقیقة الایمان... و ادّی زکاة ماله»(53)
«هفت صفت است که در هر کس باشد به کمال حقیقی ایمان رسید است..

. و ادای زکات مال [از آن جمله است].»
پیامبر اسلام به حضرت علی علیه‏السلام فرمودند:
«علامت و نشانه مؤمنان در سه چیز است: نماز، روزه و زکات.»(54)
10 ـ شرط رهایی از کفر است. کفار، با توبه و نماز و زکات می‏توانند خود را برهانند:
«و ان تابوا و اقاموا الصّلوة و اتوا الزکاة فخلّوا سبیلهم»(55)
11 ـ سبب گشایش برای مردگان است. شخصی به امام صادق علیه‏السلام گفت:

 برادرم از دنیا رفته است و زکات زیادی به عهده‏اش بود، من آنها را پرداخت کردم، امام فرمودند:

«با این عمل مشکل او بر طرف می‏شود.»(56)
12 ـ سبب استجابت دعا می‏باشد.(57)
13 ـ موجب قبولی نماز است.(58)
14 ـ مایه جاودانگی و شیرینی زندگی است.
15 ـ نشانه قوام و استواری مکتب است.(59)
16 ـ پرداخت زکات، شکر نعمت الهی است که زکات دهنده با پرداخت آن، این نگرانی

که خود مثل فقرا شود را برطرف می‏نماید.(60)
17 ـ آرامش و خواب راحت را برای آدمی به ارمغان می‏آورد.(61)
آثار اجتماعی زکات
1 ـ تقویت برادری، تعمیق روابط و کینه زدایی.
با پرداخت زکات رابطه عاطفی میان افراد عمیق‏تر شده و مفهوم آیه «انّما المومنون اخوة»(62)

 بهتر مورد توجه و عمل قرار می‏گیرد. قرآن کریم می‏فرماید:
هرگاه مخالفان شما توبه کنند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند، آنها هم در جامعه

 برادر دینی شما هستند.(63)
همچنین با پرداخت زکات، آداب دوستی هر چه بهتر و بیش‏تر مراعات شده و شعله

مهر و محبت در دلها فروزان می‏شود و این دوستی و محبت در تعاون و یاری رساندن

 به یکدیگر و حفاظت از دستاوردهای جامعه اسلامی نقش مهمی دارد.
2 ـ تقویت بنیه دینی مردم. حضرت امام رضا علیه‏السلام فرمودند:
«فلسفه پرداخت زکات، قوت فقرا و تقویت و کمک رسانی در امور دینی آنهاست.»(64)
از محل زکات جمع آوری شده می‏توان مدارس، کتابخانه‏ها، مساجد و سایر مراکز دینی

 و فرهنگی را ایجاد نمود و یا آنچه را که قبلاً احداث شده است، توسعه داد و با دعوت

از کارشناسان دینی و علما و اساتید، پایگاه علمی و اعتقادی مردم را تقویت نمود.
3 ـ فقر زدایی، حل مشکلات و محو نمودن مفاسد اجتماعی. یکی از راههای مهم مبارزه

 با فقر، گرسنگی، کمبودها و مشکلات یا نابسامانی‏های اجتماعی توجه جدی به مسئله

 زکات می‏باشد. امیرمؤمنان علیه‏السلام فرمودند:
«هیچ فقیری گرسنه نمی‏ماند مگر به سبب آنکه توانمندی حق خدا را نمی‏پردازد و خداوند

 در روز قیامت توانمند را به همین دلیل بازخواست خواهد کرد.»(65)
امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«هیچ محتاج و گرسنه و برهنه‏ای در جامعه وجود نخواهد داشت،

مگر به سبب گناهان اغنیا.»(66)
با ریشه کنی فقر از جامعه، قهرا بسیاری از مفاسد اجتماعی نیز محو خواهد شد

 و زمینه‏های وقوع سرقت، دریافت رشوه، خیانت و... از بین می‏رود.
با پرداخت زکات سرمایه‏ها نیز تعدیل می‏گردد و ریشه کینه و فقر در جامعه خشکانده می‏شود.
آری! اگر مردم زکات مال خود را بپردازند، چرخهای اقتصاد به گردش در آمده و بیکاری که

 زمینه‏ساز بسیاری از مفاسد اجتماعی است از جامعه رخت بر می‏بندد و تمام افراد بیکار

 شاغل می‏گردند و از انزوا و گوشه‏گیری، نا امیدی و بدبینی و حقارت رهایی یافته؛ تلاش،

نشاط و حضور در صحنه‏ها جایگزین آنها می‏شود.(67)
4 ـ دفع بلا از امّت و اقتدار امّت اسلامی. اگر کمبودها از طریق مالیاتهای اسلامی و زکات

تأمین شود، افراد جامعه به یک نوع رفاه نسبی دست می‏یابند. در نتیجه دلها نسبت به هم

 مهربان و نیرهای انسانی متمرکز می‏گردند و همه پشتیبان یکدیگر خواهند بود.
افراد چنین جامعه‏ای دارای صلابت و اقتدارند و در مقابل نقشه‏های دشمنان و تهدید و

تطمیع آنان بیمه خواهند بود.
همچنین جبران کمبودها از طرف پرداخت کنندگان مخلص و اجرای این کار الهی از طریق

 مراجع دینی، سبب آرامش، دلگرمی و اتصال به علمای ربّانی خواهد شد که این امر نیز

خود وسیله اقتدار و عزت اسلامی و ملی می‏باشد.(68)
در قرآن کریم آمده است:
«و لولا دفعُ الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض و لکن الله

ذو فضل علی العالمین»(69)
در ذیل این آیه، حضرت امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«قطعا خداوند به خاطر کسانی از شیعیان ما که زکات می‏دهند،

 انواع بلاها و خطرات را از سایر مردم دفع می‏کند و اگر زکات این گروه

 نبود، همه یکجا نابود می‏شدند.(70)
5 ـ حفظ آبرو و جذب دیگران. در بسیاری از موارد، فقر آبروی انسان را در معرض

 خطر قرار می‏دهد و زکات، فقر را از بین می‏برد و آبروی انسانها را حفظ می‏کند.
از امام صادق علیه‏السلام پرسیدند: شخصی که در خط فکری ما نیست و از دنیا رفته

 و اطفال فقیری را به جا گذاشته، آیا می‏توانیم از زکات به آنها بدهیم؟ فرمودند:
«بله، آن اطفال گرسنگانی هستند که تقصیری ندارند و در راه پدر منحرف خود حرکت می‏کنند

 و باید آبرو و موقعیت آنان در جامعه حفظ شود و زندگی آنها تا رسیدن به حد بلوغ و رشد

 لازم تأمین گردد. اما اگر این اطفال بالغ شدند و حق را فهمیدند ولی با لجاجت از آن دست

 کشیدند، از زکات به آنها ندهید؛ زیرا سزاوار نیست زکات از افراد مؤمن گرفته و به

منحرفان لجوج داده شود.»(71)
در مورد جذب دیگران از طریق زکات باید گفت که اسلام، مصرف زکات را برای هشت

 گروه لازم دانسته و یک دسته از آنان افرادی از رؤسا و سرشناسانی هستند که اگر

حمایتهای مالی از آنان به عمل آید، ابتدا خودشان و سپس قبیله آنان به اسلام جذب می‏شود.
پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز سهمی از زکات را به رؤسای قبایل می‏دادند(72) و در

 هر زمان ولیّ امر مسلمین می‏تواند این کار را انجام دهد.
از همین سهم که به نام «مؤلفة قلوبهم» در قرآن مطرح شده، می‏توان مقداری به مسلمانان

 ضعیف الایمان پرداخت کرد که اگر به حال خود رها شوند، وسوسه‏های دشمنان در آنان

 ایجاد شک می‏نماید. اسلام برای پایداری آنان در دین، مشکلات اقتصادی

 ایشان را حل می‏کند.(73)
امام باقر علیه‏السلام فرمودند: مراد از «مؤلفة قلوبهم» گروهی هستند که توحید

 را پذیرفته و از مدار شرک خارج شده‏اند، ولی هنوز معرفت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله

در قلبشان رسوخ نکرده است. پس پیامبر اسلام و بعد از آن حضرت، مؤمنان، باید

سهمی از زکات را صرف این گونه افراد کنند تا محبت و معرفت آنان تثبیت شود.(74)



نوشته شده در دوشنبه 93 تیر 30ساعت ساعت 2:52 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

آثار ترک زکات
ترک کردن زکات آثار زیانباری برای تارک آن دارد که عبارتند از: تلف شدن اموال، خسارت

 دو برابر، هزینه در راه اشرار و گناه، محروم شدن از رحمت، قبول نشدن نماز و عبادات،

 اخراج از مسجد، هم ردیفی با رباخواران.(75)
1 ـ تلف شدن اموال. حضرت امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«ما ضاع مال فی البرّ و لا فی البحر الا بتضییع الزّکاة»(76)
«هیچ مالی در خشکی و دریا ضایع نمی‏شود، مگر به ضایع ساختن زکات.»
2 ـ خسارت دو برابر. در روایتی آمده است:
«مَن مَنعَ حقّا للّه أنفق فی باطل مثلیه»(77)
«کسی که حق خدا را نپردازد (در راه حق مال خود را صرف نکند) دو برابر آن را

 در راه باطل صرف خواهد کرد.»
3 ـ هزینه کردن در راه اشرار و گناه. امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«وَ اعلَم أنّه من لم ینفق فی طاعة الله ابتلی بأن ینفق فی معصیة‏الله و مَن لم

یمش فی حاجة ولیّ الله ابتلی بأن یمشی فی حاجة عدوّ الله.»(78)
«بدان، کسی که مال خود را در راه اطاعت خداوند صرف نکند، به هزینه کردن آن در

 راه معصیت خداوند گرفتار می‏شود و هر کس در حلّ مشکلات ولیّ خدا گامی بر ندارد،

 خداوند او را بر تلاش و حرکت در راه حلّ مشکلات دشمن خدا گرفتار می‏کند.»
4 ـ محروم شدن از رحمت الهی. امام صادق علیه‏السلام فرمودند:
«کسی که حق خداوند را از مالش نپردازد، سزاوار است که خداوند رحمت

 خود را از او دریغ کند.»(79)
5 ـ قبول نشدن نماز. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند:
«نماز و عبادت کسی که زکات نمی‏پردازد همچون لباس کهنه‏ای در هم پیچیده

و به صورت او پرتاب می‏شود.»(80)
امام رضا علیه‏السلام فرمودند:
«خداوند نماز و زکات را [در قرآن] قرین یکدیگر قرار داده و نماز بی زکات پذیرفته نیست.»(81)
6 ـ اخراج از مسجد. امام باقر علیه‏السلام فرمودند:
«روزی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وارد مسجد شد و با جمله «قم یا فلان» پنج نفر

 را از مسجد اخراج کرد و فرمودند: شما که زکات نمی‏دهید از مسجد بیرون بروید.»(82)
7 ـ هم ردیفی با رباخواران. پرداخت نکردن زکات، خیانت، شرک و نوعی سرقت به شمار

 می‏آید؛ زیرا سه نوع سارق داریم که یکی از آنان کسی است که زکات نمی‏دهد.(83)
حضرت علی علیه‏السلام فرمودند: «مانع الزکاة کآکل الرّبا»(84)
«کسی که زکات ندهد همچون رباخوار است.»

پی نوشتها:
1 - معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، ج 3، ص 16 ـ 17.
2 - کتاب العین، ج 5، ص 394.
3 - المفردات، ماده «زکو».
4 - المیزان، ج 15، ص 9 ؛ ترجمه المیزان، ج 15، ص 12.
5 - مصباح الفقیه، کتاب الزکوة، ص 2.
6 - فرهنگ معین، ج 2، ص 1742.
7 - تبیین اللغات لتبیان الایات، محمد قریب، ج 1، باب زکوة.
8 - وافی، ج 10، ص 156.
9 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 42.
10 - وافی، ج 10، ص 33.
11 - سوره حج (22) آیه 41.
12 - بحارالانوار، ج 96، ص 29.
13 - همان، ص 30.
14 - مستدرک‏الوسائل، ج 1، ص 507.
15 - بحارالانوار، ج 79، ص 234.
16 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 53.
17 - همان، ص 32.
18 - همان، ص 684.
19 - همان، ص 58.
20 - بحارالانوار، ج 96، ص 29.
21 - سوره حج (22) آیه 41.
22 - سوره توبه (9) آیه 103.
23 - همان، آیه 104.
24 - تفسیر علیا، دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی، ص 252 ـ 253 ؛ به عنوان نمونه

 سوره احزاب (33) آیه 33 ؛ سوره مجادله (58) آیه 13.
25 - منابع مالی دولت اسلامی، اسداللّه‏ بیات، ص 25 (بحث زکات).
26 - سوره فصّلت (41) آیه 7.
27 - سوره توبه (9) آیه 103.
28 - المیزان، ج 9، ص 377 ؛ ترجمه المیزان، ج 9، ص 512.
29 - بحارالانوار، ج 96، ص 15 ؛ امالی طوسی، ج 2، ص 136.
30 - همان، ص 12.
31 - همان، ص 20.
32 - الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1، ص 590.
33 - الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1، ص 589 ـ 590.
34 - جواهر الکلام، ج 15، ص 13.
35 - سوره مریم (19) آیه 31 ؛ سوره بقره (2) آیه 43 ؛ سوره بینه (98) آیه 5.
36 - زکات، محسن قرائتی، ص 19 ـ 22.
37 - المیزان، ج 9، ص 377.
38 - فروع کافی، ج 3، ص 509، ح 1.
39 - شرایع، ج 1، ص 107 ؛ شرح لمعه، ص 13 ـ 30.
40 - سوره توبه (9) آیه 60.
41 - تفسیر المیزان، ج 9، ص 313.
42 - جامع‏الاحادیث، ج 9، ص 48.
43 - نورالثقلین، ج 5، ص 346.
44 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 52 و 69.
45 - «حصّنوا اموالکم بالزکاة.» همان، ص 49.
46 - همان، ص 65.
47 - همان، ص 33.
48 - سوره اعراف (7) آیه 156.
49 - سوره لیل (92) آیه 5 ـ 7.
50 ـ وسائل الشیعه، ج 6، ص 10.
51 - سوره مائده (5) آیه 12.
52 - کنزالعمال، ج 6، ص 96.
53 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 45.
54 - همان، ص 35.
55 - سوره توبه (9) آیه 5.
56 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 223.
57 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 53.
58 - «زکّوا اموالکم تقبل صلاتکم» جامع الاحادیث، ج 9، ص 29.
59 - زکات، محسن قرائتی، ص 38 ـ 45.
60 - وافی، ج 10، ص 51.
61 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 273.
62 - سوره حجرات (49) آیه 9.
63 - سوره توبه (9) آیه 11.
64 - وافی، ج 10، ص 51.
65 - سفینة البحار، ج 3، ص 474.
66 - وافی، ج 10، ص 50.
67 - زکات، محسن قرائتی، ص 49 ـ 55.
68 - همان، ص 51 ـ 53.
69 - سوره بقره (2) آیه 251.
70 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 56.
71 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 285.
72 - همان، ص 24.
73 - زکات، محسن قرائتی، ص 56 ـ 58.
74 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 242.
75 - خمس و زکات، محسن قرائتی، ص 123ـ25؛ فروع دین (زکات)،

 آیة‏الله سید محمد شیرازی، ص 190ـ193.
76 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 50.
77 - وافی، ج 10، ص 42.
78 - وسائل الشیعه، ج 6، ص 25.
79 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 57.
80 - همان، ص 30 و 33.
81 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 30.
82 - همان، ص 31.
83 - تهذیب، ج 10، ص 153.
84 - جامع الاحادیث، ج 9، ص 63.

منبع: فصلنامه فرهنگ جهاد     الف

برداشت از سایت راسخون با اجازه آجرکم عند الله

 

آیات قرآن درباره زکات

سوره روم آیه 39

 (( وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً لِیَرْبُوَا فی‏ أَمْوالِ النَّاسِ فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ

وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ تُریدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُون‏ ))

و آنچه می دهید از ربا تا اینکه بیفزاید در مالهای مردم ، بدانید که زیاد نمیشود

 آن مال نزد خدا و برکت در آن مال نیابد و آنچه میدهید از زکات که میخواهید ثواب

 خدا و رضای او را آنگروه زیاد کننده اند مال خود را.

سوره بقره آیه 277

 (( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ

لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ))

البته کسانی که ایمان آوردند و کارهای خوب کردند و بپا داشتند نماز را و دادند زکات

 را از برای آنهاست اجر آنها در نزد پروردگار خود و نه ترسی در قیامت بر

 آنهاست و نه ایشان اندوهناک شوند.

سوره بقره آیه 2

(( وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ ))

و برپا بدارید نماز را و بدهید زکات را و رکوع کنید با رکوع کنندگان.
سوره بقره آیه 83

 (( وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً

وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ

ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ ))

و یاد آورید هنگامی که عهد گرفتیم ما از شما بنی اسرائیل که عبادت مکنید

 مگر خدا را و احسان کنید به پدر و مادر و خویشان نزدیک خود و یتیم ها و

 فقیرها و به زبان خوش با مردم تکلم کنید و نماز کنید و زکات بدهید.بعد رو گردانیدید

 از این عهد مگر کمی از شما یهودی ها و شما از برگشتگان از پیمان و عهد شکنان شدید.
سوره بقره آیه 110

 (( وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ))

 و برپا دارید نماز را و بدهید زکات را و آنچه پیش میفرستید از برای خدا از خیر و نیکی می یابید

 آنرا نزد خدا البته خدا به هرچه میکنید بینا است.
سوره بقره آیه 177

 (( لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ

 وَالْمَلآئِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ

 وَالسَّآئِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء

والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ))

خوبی شما به این نیست که بگردانید روهای خودتان را در عبادت به مشرق و مغرب

 ( همچنانکه یهود و نصاری چنین میکردند ) ولیکن خوب و رستگار کسی است که ایمان آورد به خدا

و به روز قیامت و ملائکه و قرآن و تمام پیغمبران و بدهد مال خود را در راه دوستی خدا به خویشان خود

 و یتیمها و فقیرها و تهی دستان در غربت و سوال کنندگان و در راه آزاد کردن بندگان بدهد و نماز گذارد

 و زکات دهد و وفا کنند به عهد خود اگر عهدی کرده باشند و صبر کنند در تنگ دستی و در بیماری و در

 وقت جنگ با کفار ، اینها که دارای این اوصافند که ذکر شد اینها راستگویند در ایمان و پرهیزکارند از عصیان.
سوره نساء آیه 77



نوشته شده در دوشنبه 93 تیر 30ساعت ساعت 2:52 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

احادیث درباره زکات

امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که آیه زکات در ماه رمضان نازل شد که :

 از اموال آنان صدقه بگیر تا آنان را پاکیزه و تزکیه نمایی، پیامبر خدا (ص)

 دستور داد که سخنگویش در بین مردم اعلام کند که: خدای متعال زکات را بر شما

 واجب کرد همانگونه که نماز را بر شما واجب کرد.وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 3

امام باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، روزه، حج، و ولایت

اهل بیت (ع). بحارالانوار جلد 68 صفحه 332

امام علی(ع): شما را به زکات وصیت و سفارش می‌کنم، از پیامبر شما که درود خدا بر او

 و خاندانش باد شنیدم که می‌فرمود: زکات پل اسلام است، پس کسی که زکات بپردازد از

 پل می‌گذرد، و کسی که آن را نگهدارد به پایین سقوط خواهد کرد، و پرداخت زکات خشم

پروردگار را فرو می‌نشاند. بحارالانوار جلد 77 صفحه 407

راوی گوید: از حضرت علی(ع) شنیدم که می‌فرمود : ستونها و پایه‌های اسلام سه تاست

که هیچ یک از آنها بدون دوتای دیگر سودی ندارد، آنها عبارتند از: نماز، زکات و

 ولایت.بحارالانوار جلد 68 صفحه 386

امام رضا(ع) فرمود: خداوند به سه کار همراه سه کار دیگر فرمان داده است:

 1- فرمان به نماز و زکات داده است. پس کسی که نماز بجا بیاورد ولی زکات را نپردازد،

 نمازش از او پذیرفته نمی‌شود.

 2- فرمان به سپاسگذاری از خود و پدر و مادر داده. پس کسی که از پدر و مادرش

 قدردانی نکند، شکر خدا را هم بجا نیاورده است.

 3- فرمان به تقوای الهی و صله رحم داده است. پس کسی که صله رحم

 انجام ندهد، تقوای الهی را مراعات نکرده است.وسائل‌الشیعه جلد صفحه 13

امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا(ص) در مسجد بود که فرمود:

 فلانی بلند شو، فلانی بلند شو، فلانی بلند شو... تا اینکه پنج نفر را بیرون کرد و فرمود:

از مسجد ما خارج شوید و شما که زکات نمی‌پردازید در مسجد ما نماز نخوانید.وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 10

رسول خدا(ص) فرمود:

اگر خدا خوبی بنده‌ای را بخواهد، فرشته‌ای از خزانه‌داران بهشت می‌فرستد تا سینه او را

 مسح کند و قلب او را برای پرداخت زکات سخاوتمند سازد. وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 10

امام صادق(ع) فرمود:

 محبوبترین مردم پیش خدا سخاوتمندترین آنهاست، و سخاوتمندترین فرد کسی است

 که زکات مالش را بپردازد و در مورد واجب مالی خود نسبت به مومنان بخل نورزد.

 وسائل‌الشیعه جلد صفحه 5

رفاعه گوید که از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود:

 خداوند بر این امت چیزی دشوارتر از زکات واجب نکرده است، در زکات است که خیلی از آنان

 به هلاکت می رسند.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 15

رسول اکرم(ص) فرمود:

 امت من تا وقتی که خیانت نکنند و امانتها را رد کنند و زکات را بپردازند،

 در خیر و سعادت خواهند بود، ولی هر گاه چنین نکنند به قحطی دچار خواهند شد.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 13

رسول خدا(ص) فرمود:

 بیماران خود را با صدقه مداوا کنید و اموالتان را هم با پرداخت زکات

 حفظ و بیمه کنید

.وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 6

رسول اکرم(ص) فرمود:

زکات، گناهان را از بین می‌برد.

بحارالانوار جلد صفحه 332

امام باقر(ع) فرمود:

ای جابر ... زکات روزی انسان را زیاد می کند.

بحار الانوار جلد 78 صفحه 183

امام موسی بن جعفر(ع) فرمود:

 زکات قرار داده شده، تا خوراک نیازمندان و مایه افزایش ثروت آنان باشد.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 4

حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود:

خداوند ایمان را مایه پاکیزگی شما از شرک قرار داد و نماز را مایه دورشدن شما از تکبر

 قرار داد و زکات را بخاطر پاکیزگی جان و روان و افزایش روزی واجب کرد.

 الاحتجاج صفحه 99

امام صادق(ع) فرمود:

 با پرداخت زکات از ثروت کسی کم نشده، همانطور که با خودداری از پرداخت

 آن ثروت کسی زیاد نشده است.

 وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 12

امام صادق(ع) فرمود:

کسی که به اندازه یک قیراط از زکات واجب را نپردازد ، به دین یهود یا نصاری مرده.

 وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 18

امام صادق(ع) فرمود:

 کسی که به وزن یک قیراط از زکات واجب را نپردازد مومن و مسلمان نیست

 و مصداق فرموده خداست (که بنده بعد از مرگ می گوید:) خدایا مرا برگردان تا بعدها کار شایسته انجام دهم.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 18

امام علی(ع) فرمود:

 مقصود از ماعون (در قرآن) زکات واجب است، بازدارنده زکات همانند رباخوار است،

کسی که زکات مالش را نپردازد مسلمان نیست

.بحارالانوار جلد 96 صفحه 29

ابوبصیر گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود:

 کسی که از پرداخت زکات خودداری کند هنگام مرگ تقاضای برگشت به دنیا خواهد کرد

 و او مصداق فرموده خداست که :

 خدایا مرا به دنیا برگردان شاید بعدها کار شایسته انجام دهم. (یعنی زکات بپردازم).

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 14

رسول اکرم(ص) فرمود:

 هنگامی که از پرداخت زکات خودداری شود، زمین برکاتش را باز خواهد داشت.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 14

امام صادق(ع) فرمود:

هنگامی که زکات پرداخت نشود فقر و نیاز بروز خواهد کرد.

اصول کافی جلد 1 صفحه 448

امام صادق(ع): فرمود:

 خداوند بواسطه نمازگزاران شیعه بلا را از شیعیانی که نماز نمی‌خوانند دفع می‌کند،

 و اگر همه نماز را ترک کنند هلاک خواهند شد. و خداوند بخاطر زکات پردازان شیعه

 بلا را از کسانی که زکات نمی‌دهند دفع می‌کند و اگر همه زکات را ترک کنند نابود خواهند شد.

اصول کافی جلد 2 صفحه 451

رسول خدا(ص) فرمود:

 نماز هشت گروه پذیرفته نمی‌شود، یکی از آنان کسانی‌اند که از پرداخت

 زکات خودداری می‌کنند.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 16

امام صادق (ع) فرمود:

 وقتی که قائم آل محمد(عج) قیام کند مانع‌الزکات (کسی که اهل پرداخت زکات نیست) را گرفته گردنش را می‌زند.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 20

امام باقر(ع) فرمود:

بنده‌ای که از پرداخت مقداری از زکات واجب خودداری کند خداوند روز قیامت آن مال را بصورت

 اژدهایی از آتش قرار می‌دهد که در گردن آن شخص پیچیده و گوشت او را می‌درد، تا اینکه

از حسابرسی آزاد گردد و آن فرموده پروردگار (در قرآن) است که فرمود: آنچه را بخل ورزیدند،

 روز قیامت طوق گردنشان خواهد شد. (یعنی آنچه از زکات ندادند.)

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 11



نوشته شده در دوشنبه 93 تیر 30ساعت ساعت 2:50 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

امام صادق(ع) فرمود:

 زکات قرار داده شده تا آزمایش ثروتمندان و کمک به فقرا باشد، اگر مردم زکات اموال خود را

 بپردازند هیچ مسلمان نیازمندی باقی نمی‌ماند و با آنچه که خدا واجب کرده بی‌نیاز می‌گردد

 و مردم فقیر و محتاج و نیازمند و گرسنه و برهنه نمی‌شوند مگر بواسطه گناهان ثروتمندان.

شایسته است که خداوند رحمت خود را از کسانی که حق خدا را در ثروت خود ادا نکنند باز دارد.

 وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 4

کسی که زکات واجب مالش را بپردازد و برای گرفتاریهای بستگان خود خرج کند بخیل نیست.

 همانا بخیل حقیقی کسی است که زکات واجب مالی خود را نپردازد و در راه رفع مشکلات

 بستگان خویش خرج نکند در حالی که در موارد دیگر افراط و اسراف می‌کند.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 21

امام صادق(ع) فرمود: دزدان سه نوع‌اند: مانعین زکات، کسانی که مهریه زنان را حلال می‌شمارند

 (و نمی‌دهند)، و کسی که قرض می‌کند ولی قصد پرداخت ندارد.

 میزان الحکمه جلد 4 صفحه 221

امام صادق(ع) فرمود:

 رسول خدا(ص) بر نه چیز زکات قرار داد: گندم، جو، خرما، کشمش، طلا، نقره، شتر، گاو، و گوسفند

 و غیر از اینها را بخشید.

وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 34

سماعه گوید: از امام صادق(ع) سؤال کردم چه کسی شایسته است که زکات بگیرد؟ امام صادق(ع) فرمود:

 به خدا قسم، زکات برای آنان است که در کتاب او (قرآن) نامشان بیان شده است:

فقرا، بیچارگان، جمع‌آورندگان آن، کسانی که با گرفتن زکات قلبهایشان نسبت به اسلام نرم می‌شود،

 در (آزادی) بندگان، بدهکاران، راه خدا و کسی که در راه مانده است. اینها تکلیف واجب از سوی پروردگار است

. بحارالانوار جلد 96 صفحه 56

یونس بن یعقوب می‌گوید: به امام صادق(ع) گفتم:

به خانواده مسلمانان از زکات می‌پردازم برای آنان از زکات لباس و غذا می‌خرم و چنین می‌پندارم

که این برای آنان خیر و مصلحت است. امام صادق(ع) فرمود: مانعی ندارد.

 بحارالانوار جلد 96 صفحه 60

رسول اکرم(ص) فرمود:

صدقه (زکات) برای ثروتمند و کسی که عاقل و تندرست است و کسی که شغل و حرفه‌ای دارد حلال نیست.

 گفتم: معنای این حرف چیست؟ فرمود :

روا نیست که صدقه و زکات بگیرد در حالی که می‌تواند از آن استفاده نکند.

 بحارالانوار جلد 96 صفحه 66

امام صادق(ع) فرمود:

به پنج گروه زکات پرداخت نمی‌شود:

فرزند، پدر و مادر، همسر و بنده (کنیز و غلام) چون انسان مجبور است به آنان نفقه بدهد. (چون آنان واجب‌النفقه‌اند).

بحارالانوار جلد 96 صفحه 64

امام صادق(ع) فرمود:

 زکات فطره بر هر مسلمانی واجب است، کسی که آنرا نپردازد بیم آن می‌رود که فوت شود.

 پرسیدند فوت چیست؟ فرمود: مرگ.

بحارالانوار جلد 96 صفحه 109

امام هفتم به نقل از اجدادش نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود:

کسی که زکات فطره را بپردازد، خداوند کمبود زکات واجب او را تکمیل می‌کند.

 بحارالانوار جلد 96 صفحه 105

امام صادق(ع) در فرموده خداوند از قول عیسی «و مرا به نماز و زکات سفارش کرد» فرمود:

 منظور زکات فطره است چون همه مردم ثروت ندارند (تا زکات سال بر آنان واجب شود)

و اما زکات فطره بر فقیر و ثروتمند و کوچک و بزرگ واجب است.

بحارالانوار جلد 96 صفحه 104

امام صادق(ع) فرمود:

تکمیل روزه به پرداخت زکات فطره است، همانطور که صلوات و درود بر پیامبر (در تشهد) تکمیل نماز است،

 زیرا کسی که روزه بگیرد ولی عمداً زکات را نپردازد روزه‌ای برای او نیست.

 (یعنی روزه‌اش پذیرفته نمی‌شود).

 وسائل‌الشیعه جلد 6 صفحه 221

امام صادق(ع) فرمود:

 به هر یک از اعضای تو زکاتی واجب برای خدا در عهده توست، بلکه بر هر مویی بلکه بر هر

نگاهی (زکاتی بر عهده‌ داری) زکات چشم نگاه با عبرت و چشم‌پوشی از شهادت و امثال

 آن است، و زکات گوش، گوش‌کردن به علم و حکمت و قرآن است.

 بحارالانوار جلد 96 صفحه 7

حضرت محمد (ص) :

 فرمود هر گاه مردمان پیمان شکنند ، دشمن بر آنان‏ چیره گردد، و هیچ قومى ستم نکردند مگر اینکه

 کشتار در میان آنان زیاد شد، و منع نکردند گروهى زکاة را مگر اینکه آسمان بارانش را از ایشان دریغ داشت،

و هر قومى که در میانشان زنا شیوع داشت مرگ ناگهانى در آن جمعیت فراوان بود، هر قومى که کم فروشى

 کردند گرفتار قحط سالى شدند.

ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 175

تارک حج و مانع زکوة به دین یهودی یا نصرانی می میرد

آقای شیخ اسماعیل جابلقی که مقیم تهران است از شیخ حسن وکیل عراقی نقل کرد که

 او گفت شبی در خواب دیدم یک نفر در حال احتضار است ما به عیادت او رفته ایم ، از علمای

 عراق آقا نورالدین و آقای حاج محمد خان و آقای سید احمد تشریف دارند.دیدم دو نفر طرف

 پای محتضر نشسته اند به او می گویند یا یهودی بمیر و یا نصرانی آنها اصرار میکنند آقایان

 هم چیزی نمی گویند ، بالاخره او گفت نصرانی می میرم و از دنیا رفت.

من از خواب بیدار شدم ، صبح به طرف منزل آنشخص رفتم به بینم چه خبر است وقتی رسیدم

 هیچ خبر نبود برگشتم ، در مراجعت یک نفر از دوستان به من گفت فلانی مریض است

 ( نام همان شخص را برد ) بیا برویم از او عیادت کنیم من خبر مریضی او را تا آنوقت نشنیده بودم.

رفتم وقتیکه وارد شدم دیدم حضار مجلس همانهایی هستند که دیشب در خواب دیده بودم آن سه نفر آقایان

 نامبرده از علماء تشریف داشتند ولی آندو نفر زا که طرف پای او نشسته بودند ندیدم ، مریض همانروز از

دنیا رفت گوینده نام مریض را نبرد ، پرسیدم تارک حج بود ( چون در باب تارک حج روایت هست که یا

 یهودی بمیر و یا نصرانی ) گفت : نه.گفتم یقینا مانع زکات بوده گفت بلی ، معلوم شد که همین بوده

 چون در خبر هست که هرکس یک قیراط از زکات را منع نماید اگر بمیرد مخیر میکنند او را که یا یهودی

 و یا نصرانی بمیرد. الکلام یجر الکلام جلد 2 صفحه 252 ، پند تاریخ جلد 5 صفحه 237

برداشت از وبلاگ بسوی خدا  با اجازه آجرکم عند الله



نوشته شده در دوشنبه 93 تیر 30ساعت ساعت 2:50 عصر توسط مشتعلی| نظر

خمس در قرآن و حدیث

ریشه مالیات خمس، آیه شریفه قرآن است:

وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبی

وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَما أَنْزَلْنا

     عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ ...

بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا و براى

     پیامبر و براى نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه از آنان

     است، اگر به خدا و آن چه بر بنده خود در روز جدایى حق و باطل

     نازل کردیم ایمان آورده‏اید ...

آیه در موردى خاص یعنى در روز بدر و رویارویى دو گروه مسلمان

و کافر نازل شده است. لیکن سخن در باره واژه «غنیمت» در این

آیه است که آیا معناى آن هر چیزى است که انسان در زندگى به

دست مى‏آورد، یا مخصوص غنائم جنگى است؟ غنیمت، اعم از

دستاوردهاى میدان جنگ است و مراد، هر چیزى است که انسان

به دست مى‏آورد. به برخى از تعابیر اهل لغت اشاره مى‏شود:
خلیل، ازهرى و راغب، غُنم را چیزى دانسته‏اند که انسان به دست

مى‏آورد، دستاورد، آن چه بى‏مشقت به دست مى‏آید، هر چه که از

دشمن یا دیگرى به دست مى‏آید.
ابن‏فارس، این واژه را به معناى دست یافتن به چیزى دانسته که قبلًا

مالک آن نبوده، سپس مخصوص به چیزى شده که از مشرکین گرفته مى‏شود.
کاربرد این کلمه در قرآن و حدیث نبوى هم در مطلق چیزى است که

   انسان به دست مى‏آورد.



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:8 عصر توسط مشتعلی| نظر

قرآن کریم، واژه «مغنم» را در موردى به کار برده که انسان چیزى به

    ‏ دست مى‏آورد، هر چند از راه غیر جنگ، بلکه از طریق کار عادى دنیوى

     یا اخروى باشد و از آن با تعبیر «مغانم کثیره» یاد کرده است.

 در روایاتى هم کلمه مغنم و غنیمت و غُنم به کار رفته که حضرت رسول (ص)

     آن‏ها را در معناى بهشت، آثار ماه رمضان به کار برده است.
از مجموع کاربردهاى این کلمه در قرآن و حدیث و کتب لغت و استعمالات

     عرب بر مى‏آید که معناى آن مطلق دستاورد انسان است، چه از دشمن

     یا غیر او. در دوره‏هاى اخیر، به عنوان یک اصطلاح شرعى در مورد غنایم

     جنگى به کار رفته است و آیه یاد شده در اولین نبرد مسلمانان، تحت

فرمان پیامبر خدا (ص) نازل شده است و این کاربرد، تطبیق مفهوم کلى

     آن بر یک مورد خاص است.
وقتى مفهوم لفظ، هر دستاورد انسان است، ورود آن در موردى خاص،

مفهوم آن را تخصیص نمى‏زند و دایره مفهوم عام آن را محدود نمى‏سازد.

اینک مرورى بر روایات در این مورد داشته باشیم:

1. وجوب خمس در معدن از باب غنیمت‏

اهل‏سنت متفقند که در رکاز (گنجینه طلا و نقره) خمس است و در

     معادن اختلاف دارند و حنفیه و مالکیه در آن به وجوب خمس قائل‏اند

     و شافعیه و حنبلى‏ها به یک‏چهلم. حنفى‏ها در وجوب خمس در معادن،

     به قرآن و سنت و قیاس استدلال کرده و آیه وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ

     شَیْ‏ء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ را ذکر کرده و معدن را غنیمت شمرده‏اند و از

سنت هم‏ به این حدیث نبوى که فرموده است: در عجماء و بئر و معدن

     چیزى بر عهده نیست، ولى در رکاز خمس است رکاز ش

امل معدن و گنج مى‏شود، چون در جایى نهان است، چه از سوى خدا یا مخلوق.
از مجموع روایات اهل سنت برمى‏آید که خمس در چهار مورد واجب است:
گنجینه طلا و نقره، گنج، معدن، جواهرات دفن شده. از صحابه کسانى

همچون ابن‏عباس، ابوهریره، جابر، عباده بن صامت، انس بن مالک، وجوب

     خمس در این موارد را روایت کرده‏اند.
به روایت جابر بن عبدالله، رسول خدا (ص) فرمود: «در حیوان چرنده، در چاه و

     در معدن چیزى نیست، ولى در رکاز خمس است.» شعبى گفته است:

رکاز، گنج معمولى است.
عباده بن صامت گوید: از قضاوت و حکم پیامبر خدا (ص) این بود که در معدن،

     چاه، حیوان فرار کرده، غرامتى نیست، اما در رکاز خمس است.
مردى از پیامبر خدا (ص) سؤال‏هایى کرد، از جمله این که: در خرابه‏ها و

نشانه‏ها گنج مى‏یابیم، حضرت فرمود: در آن‏ها خمس است.

2. خمس در سود کسب‏

پیامبر خدا (ص) دستور داد از هر چه انسان به دست مى‏آورد، چه سود

کسب یا جز آن، خمس داده شود. برخى از روایات چنین است:
گروهى از عبدالقیس حضور پیامبر خدا (ص) آمدند و گفتند: مشرکان بین ما و

     شما هستند و جز در ماه‏هاى حرام دسترسى به شما نداریم. به ما توصیه

جامعى بفرما که اگر به آن عمل کنیم وارد بهشت شویم، دیگران را هم به آن

فرا بخوانیم. پیامبر (ص) فرمود: شما را به چهار چیز فرمان مى‏دهم و از چهار چیز

   نهى مى‏کنم. شما را فرمان مى‏دهم به ایمان به خدا، آیا مى‏دانید ایمان چیست؟

 شهادت به یکتایى خدا، اداى نماز، پرداخت زکات و دادن خمس غنائم.
روشن است که پیامبر (ص)، از بنى‏عبد القیس نخواسته که غنائم جنگى را بپردازند،

 چرا که آنان در غیر از ماه‏هاى حرام از قبیله خود نمى‏توانستند بیرون روند، چون از

 مشرکان مى‏ترسیدند. پس مقصود از غنائم، یعنى آن چه به دست مى‏آورند.
آن حضرت به شرحبیل بن عبدکلال، حارث بن عبدکلال و نعیم بن عبدکلال. صاحبان

 قبیله ذى‏رعین، معافر و همدان نوشت: «اما بعد، فرستاده شما برگشت و

 یک‏پنجم خمس خدا را از غنایم پرداختید».
به سعد هذیم از قضاعه و به جذام، نامه‏اى نوشت و واجبات صدقه را بیان فرمود

 و دستور داد که صدقه و خمس را به دو فرستاده‏اش ابى و عنبسه یا هر که را

این دو بفرستند بپردازند.
به فُجیع و پیروان او نوشت: «از محمد پیامبر به فُجیع و پیروان او که مسلمان

 شده و نماز خوانده، زکات پرداخته‏اند و خدا و رسولش را اطاعت کرده و خمس

درآمدها را براى خدا پرداخت کرده‏اند».
به پادشاهان حمیر نوشت: «زکات مى‏دهید و از غنایم، خمس براى خدا و سهم

خاص پیامبر را و آن چه را خداوند بر مؤمنان به صورت صدقه واجب ساخته مى‏پردازید».
به بنى‏ثعلبه بن عامر نوشت: «هر که از آنان مسلمان شد و نماز برپا داشت و زکات

 داد و خمس غنیمت و سهم پیامبر را پرداخت ...».
به بعضى از بزرگان جهینه نوشت: «هر که از آنان مسلمان شد و نماز برپا داشت و

 زکات داد و از خدا و پیامبرش اطاعت کرد و خمس غنائم را پرداخت».
از این نامه‏ها به روشنى برمى‏آید که رسول خدا (ص) از آنان نخواسته که خمس غنائم

 جنگ‏هایى را که در آن‏ها شرکت داشتند بپردازند، بلکه خمس و صدقه‏اى را که در اموال

 آنان بوده مى‏طلبیده است. از آنان خمس مى‏طلبید، بدون آن‏که شرط کند وارد جنگ

 شده باشند و غنائمى به دست آورده باشند.
به علاوه، حاکم اسلامى یا جانشین او عهده‏دار جمع‏آورى غنائم جنگ پس از پیروزى

 و تقسیم آن‏ها پس از استخراج خمس آن‏هایند و هیچ‏یک از جنگجویان مالک چیزى

جز آنچه از لباس و سلاح کشته به دست مى‏آورند، نیستند وگرنه دزدى کرده‏اند.

 پس وقتى اعلان جنگ و جداکردن خمس غنائم در دوران پیامبر (ص)، از شؤون

 پیامبرخدا (ص) است، درخواست خمس از مردم و تأکید بر آن در نامه‏ها و قراردادها

 براى چیست؟ معلوم مى‏شود آنچه را مى‏طلبیده، مربوط به غنائم جنگ نبوده است.
از ائمه اهل بیت (ع) نیز روایاتى نقل شده که بر این دلالت مى‏کند. یکى از شیعیان

 به امام جواد (ع) نوشت: آیا خمس بر همه چیزهایى است که کسى بهره مى‏برد،

 کم باشد یا زیاد؟ از همه انواع درآمد و بر صنعتگران هم هست؟ و چگونه است؟

امام (ع) نوشت: «خمس پس از مؤونه و مخارج است.»
از این جواب کوتاه برمى‏آید که آنچه را پرسنده گفته، امام (ع) تأیید کرده است و

 کیفیت پرداخت و محاسبه خمس هم یاد شده است.
سماعه گوید: از امام کاظم (ع) درباره خمس پرسیدم. فرمود: «هر چه که مردم

 به دست آورند، کم باشد یا زیاد، خمس دارد.»
احادیث دیگرى از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) است که بر شمول خمس

 نسبت به هر درآمد دلالت دارد.

پی نوشت:

(1). انفال: 41.
(2). ر. ک: العین، تهذیب اللغة و مفردات، واژه «غنم».
(3). مقاییس اللغه، واژه غنم.
(4). فَعِنْدَ اللهِ مَغانِمُ کَثِیرَة (نساء، 94).
(5). مسند احمد، ج 1، ص 314؛ سنن ابن‏ماجه، ج 2، ص 839 (چاپ 1373 ه).
(6). همان، ج 3، ص 335.
(7). همان، ج 5، ص 326.
(8). همان، ج 2، ص 186.
(9). صحیح بخارى، ج 8، ص 217 وج 1، ص 13 و 19 وج 3، ص 53؛ صحیح مسلم، ج 1،

 ص 35- 36؛ سنن نسائى، ج 1، ص 323 و منابع دیگر.
(10). الوثائق السیاسیه، ص 227، شماره 110 (چاپ چهارم، بیروت).
(11). الطبقات الکبرى، ج 1، ص 270.
(12). همان، ص 304- 305.
(13). فتوح البلدان، ج 1، ص 82؛ سیره ابن هشام، ج 4، ص 258.
(14). الاصابة، ج 2، ص 189؛ أسد الغابه، ج 3، ص 34.
(15). الطبقات الکبرى، ج 1، ص 271.
(16). وسائل الشیعه، ج 6، باب 8 از ابواب خمس، حدیث 1.
(17). همان، ح 6.

منابع: 

آیت الله شیخ جعفر سبحانى ترجمه: جواد محدثى‏،درسنامه گزیده سیماى عقاید شیعه

 (خلاصه ترجمه کتاب دلیل المرشدین الى الحق الیقین)، ص:



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:7 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

دلایل وجوب خمس در روایات ائمّه علیهم السلام‏

خمس علاوه بر غنایم جنگى، در موارد یاد شده نیز واجب است:

1. معادن‏
محمد بن مسلم مى‏گوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم: آیا در معادن مس

     و آهن و روى، چیزى واجب هست؟ فرمود:
«علیها الخمس جمیعاً» در همه آنها پرداخت  یک پنجم  لازم است.

2. گنج‏
از مواردى که باید 1 پنجم آن را به مقام امامت و رهبرى‏ پرداخت، خمس گنج است.

عبیداللَّه بن على معروف به حلبى مى‏گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد

گنج پرسیدم که چه مقدار از آن را باید پرداخت؟

3. جواهراتى که با غوّاصى به دست مى‏آید
چیزهاى ارزشمند که از ته دریا یا غوّاصى استخراج مى‏شود، مانند مروارید،

مرجان، باید خمس آنها پرداخت شود.
حلبى مى‏گوید: از امام صادق علیه السلام درباره مروارید که از طریق غوّاصى

     به دست مى‏آید پرسیدم، امام علیه السلام فرمود:
«علیه الخمس»،
1 پنجم آن را باید پرداخت.

4. زمینى که کافر ذمى از مسلمان بخرد
اگر کافر ذمى زمینى را از مسلمان بخرد، باید خمس آن را بپردازد.
ابوعبیده حذّاء مى‏گوید: از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: هرگاه

کافر ذمّى، زمینى را از مسلمان بخرد، باید 1پنجم آن را بپردازد.

5. مال حلال مخلوط به حرام‏
اگر مال حلال با حرام به طورى مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر

تشخیص دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن معلوم نباشد، باید خمس تمام

مال را به مقام امامت و رهبرى بپردازد.
حسن بن زیاد مى‏گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: مردى خدمت

 امیرمؤمنان علیه السلام آمد و گفت: ثروتى را گرد آورده‏ام که حلال و

حرام آن را از هم نمى‏شناسم. حضرت فرمود:
أخْرِج الخمس من ذلک المال، فانّ اللَّه عزّ وجلّ قد رضى من المال بالخمس

 واجتَنِبْ ما کان صاحبُهُ یُعْلَم.
امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: 1پنجم آن را بپرداز،

و خدا به 1پنجم آن راضى مى‏شود، وهر مالى که صاحبش

 را مى‏شناسى به خود او باز گردان.

6. درآمدهاى کسب و تجارت‏
هرگاه انسان، از طریق تجارت یا صنعت یا دیگر تلاش‏هاى اقتصادى،

 مالى به دست آورد، چنانچه سودى که از آن حاصل شده از هزینه‏هاى

 سالانه او و کسانى که‏ متکفل هزینه زندگى آنهاست، زیاد بیاید،

 1پنجم  مازاد آن را باید به امام بپردازد.
امام باقر علیه السلام و خمس درآمدها
ابوبصیر از امام باقر علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود:

«لا یحلّ لأحد أن یشترى من الخمس شیئاً حتى یصل إلینا حقنا»
؛ «براى کسى حلال نیست که از خمس چیزى را بخرد، مگر آنکه حق ما به ما برسد.»
در حدیث دیگرى ابوبصیر مى‏گوید، از امام باقر علیه السلام شنیدم

که مى‏فرمود: «من اشترى شیئاً من الخمس لم یعذره اللَّه اشترى ما لا یحلّ له
؛ هر کس چیزى از خمس را بخرد، خدا او را نمى‏بخشد، او چیزى را

 خریده که برایش حلال نیست.»
اطلاق حدیث، شامل هر چیزى که در او پرداخت خمس واجب باشد،

 را دربرمى‏گیرد، خواه از غنائم جنگى باشد یا از گنج یا از معادن و غیره.
امام صادق علیه السلام و خمس درآمدها
ابوبصیر مى‏گوید به امام صادق علیه السلام درنامه‏اى نوشتم:
گاهى به انسان هدیه‏اى مى‏رسد که قیمت آن 2000 درهم یا کمتر یا

 بیشتر است، آیا پرداخت خمس آن واجب است؟
حضرت در پاسخ نوشت: «الخمس فى ذلک» (باید   1 پنجم  آن را بپردازد).
باز به حضرت نوشتم: مردى باغ میوه‏اى دارد، خانواده‏اش از میوه آن باغ

مى‏خورند وبخشى هم ازآن به فروش مى‏رسد، آیا در آن خمس هست؟

 فرمود: آن چه را که مى‏خورند، از هزینه زندگى است و خمس ندارد،

اما آنچه مى‏فروشند، خمس دارد.

امام کاظم (ع) و خمس درآمدها

امام کاظم علیه السلام و خمس درآمدها
سماعه مى‏گوید: از امام کاظم علیه السلام درباره خمس سؤال کردم،

در پاسخ فرمود: «فى کلّ ما أفاد الناس من قلیل أو کثیر»، در کلیه

درآمدها خواه کم و خواه زیاد خمس باید پرداخت شود.

حماد بن عیسى با یک واسطه از امام کاظم علیه السلام نقل مى‏کند که فرمود:


«الخمس من خمسة أشیاء: من الغنائم والغوص و الکنوز والمعادن والملاحة ...».

«خمس در پنج مورد واجب است: 1. غنائم، 2. غوّاصى3. گنج، 4. معادن، 5. کشتیرانى.»
،
حضرت در اینجا به یک مورد از درآمد کسب که همان کشتیرانى است اشاره کرده

 و این نشانه آن است که خمس‏ بر مطلق درآمدها تعلق مى‏گیرد.


عمران بن موسى از امام کاظم علیه السلام نقل مى‏کند: قرأت علیه آیة الخمس،

 فقال: ما کان للَّه‏فهو لرسوله وماکان لرسوله فهو لنا، ثم قال: واللَّه لقد یسّر اللَّه

 على المؤمنین أرزاقهم بخمسة دراهم جعلوا لربّهم واحداً وأکلوا أربعة حلالًا».

«من آیه خمس را بر آن حضرت خواندم، فرمود: آنچه که براى خداست، از آنِ

 رسول است و آنچه که از آنِ رسول است براى ما است. خدا در کار روزى بر

 مؤمنان آسان گرفته، و در هر پنج درهم، تنها یک درهم بر آنها واجب ساخته و

 چهارتاى دیگر را بر آنان حلال نموده است.»
لفظ «أرزاقهم» (روزى‏هاى مردم) نشانه آن است که مقصود، مطلق درآمد

است، زیرا روزى‏هاى مردم، منحصر به غنایم جنگى نبوده است.
از این گذشته، غنایم جنگى از آنِ جهادگران است، نه همه مردم، و سخن

 حضرت با مردم است و لذا در ذیل حدیث مى‏فرماید: افرادى مى‏توانند به این

 قانون عمل کنند که خدا قلب آنان را براى عمل به شریعت امتحان کرده باشد.



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:7 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

امام رضا علیه السلام و خمس درآمدها
شیخ صدوق مى‏گوید: در یکى از نامه‏هاى حضرت آمده است:

 «إنّ الخمس بعد المؤونة»؛
«خمس، پس از کسر هزینه‏هاست.»
جمله یاد شده، حاکى از آن است که این حدیث، ناظر به درآمدهاى

 مردم است، زیرا اخراج خمس از غنایم وظیفه مردم نیست، بلکه

وظیفه حاکم اسلامى است و حضرت در اینجا با مردم سخن مى‏گوید.
در فقه الرضا از ایشان نقل شده است که فرمود:
امام رضا (ع) و خمس درآمدها
«کلّ ما أفاده الناس فهو غنیمة. لا فرق بین الکنوز والمعادن والغوص ومال

 الفیئ الذى لم یختلف فیه وهو ماادّعى فیه الرخصة، وهو ربح التجارة،

 وغلة الضیعة وسائر الفوائد من المکاسب والصناعات، والمواریث وغیرها

 لأنّ الجمیع غنیمة وفائدة ومن رزق اللَّه عزّوجلّ، فانّه روى أنّ الخمس

على الخیّاط من ابرته والصانع من صناعه، فعلى کلّ من غنم

 من الوجوه مالًا فعلیه الخمس».

«هر چه مردم به دست آورند، غنیمت به شمار مى‏آید، خواه گنج

یا معادن باشد و خواه از غوّاصى در دریا به دست آید، یا اموالى که

 در جنگ به دست آمده و براى آنها لشکرکشى نشده باشد، و همان

 چیزى که ادّعا کرده‏اند که خمسى ندارد، یعنى سود بازرگانى و محصولات

 کشتزارها و باغ‏ها و دیگر درآمدهاى بازرگانى وصنعتى و ارث و چیزهاى

 دیگر، همه این‏ها غنیمت و سود و روزى خداوند است.» در روایت دیگر آمده است

 «حتى خیاط باید سوزن خود و صنعتگر از صنعت خود خمس بپردازد.

 هر کس از هر یک از این راه‏ها چیزى به دست آورد، باید خمس بپردازد.»
یکى از شیعیان به امام رضا علیه السلام نامه‏اى نوشت و از خمس سؤال کرد،

حضرت در پاسخ فرمود: «إنّ الخمس عوننا على دیننا وعلى عیالاتنا وعلى

 موالینا وما نبذل ونشترى من اعراضنا ممّن نخاف سطوته، فلا تَزْوُوهُ عنّا ولا

تحرموا أنفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه فانّ اخراجه مفتاح رزقکم وتمحیص

 ذنوبکم وما تمهدون لأنفسکم لیوم فاقتکم ...».

«خمس، کمک به دین‏مان و خانواده‏ها و هوادارانمان است و آن را

 هزینه مى‏کنیم تا آبروى خود را حفظ کنیم و از شرّ دشمنان در امان بمانیم،

 پس آن را از ما باز نگیرید و تا جایى که مى‏توانید ما را از دعاى خود بى‏بهره نسازید.
پرداخت این خمس، کلید روزى شما و پاکى از گناهان و ذخیره‏اى براى

 روز تنگدستى شماست ....»
گروهى از شیعیان خراسان بر امام رضا علیه السلام وارد شدند و از او

 درخواست کردند که خمس را بر آنان حلال کند، فرمود: «ما أمحل هذا

 تمحضونا المودّة بالسنتکم وتزوون عنا حقاً جعله اللَّه لنا وجعلنا له، وهو

الخمس لا نجعل أحداً منکم فى حلّ».

«من این پیشنهاد را قبول نمى‏کنم. شما، در زبان ما را به محبت خود

اختصاص مى‏دهید، و در عمل حقى را که خدا براى ما قرار داده وما را

ویژه آن شناخته- یعنى خمس- از ما باز مى‏گیرید، ما خمس را بر هیچ

 یک از شما حلال نمى‏کنیم.»
امام جواد (ع) و خمس درآمدها
امام جواد علیه السلام و خمس درآمدها
محمد بن حسن اشعرى، به امام جواد علیه السلام نامه‏اى نوشت و از

 او درباره خمس سؤال کرد. متن نامه او چنین است:
«أخبرنى عن الخمس أعلى جمیع ما یستفید الرجل من قلیل وکثیر من

 جمیع الضروب وعلى الصنّاع وکیف‏ ذلک؟ فکتب بخطه: «الخمس بعد المؤونة»؛
«به حضرتش نوشتم: مرا از خمس آگاه کن. آیا بر کلیه درآمدهاى انسان از کم

 و زیاد تعلّق مى‏گیرد؟ وصنعتگران نیز باید خمس بپردازند؟ چگونگى آن را بفرمایید.

 حضرت در پاسخ نوشت: پس از محاسبه هزینه‏ها باید  یک پنجم  پرداخت شود.»
از روایت استفاده مى‏شود که اصل وجوب خمس در زمان امام جواد علیه السلام

که دوران امامت ایشان مربوط به سالهاى (203- 220) است، نزد شیعیان امر

مسلّمى بوده، ولى چیزى که هست کم و کیف آن براى این فرد روشن نبود

 که با نامه‏نگارى جویاى آن شده است.
امام جواد علیه السلام در نامه خود به على بن مهزیار- که در سال 220

 نوشته است-، درباره مسأله خمس به صورت گسترده سخن گفته،

 آنگاه مى‏فرماید: «والغنائم والفوائد یرحمک اللَّه فهى الغنیمة یغنمها

 المرء والفائدة یفیدها والجائزة من الإنسان للإنسان الّتى لها خطر،

 والمیراث الذى لا یحتسب من غیر أب ولا ابن ...».

حضرت، پس از نگارش آیه غنیمت به تفسیر آن پرداخته مى‏فرماید:

«غنائم وفوائد- خدا ترا بیامرزد- بهره‏هایى است که انسان به چنگ

 مى‏آورد و سودهایى است که به او مى‏رسد وهدایاى گرانبهایى که

 به انسان‏ مى‏بخشند ومیراثى که انسان فکر نمى‏کند به او برسد،

در همه آنها خمس واجب است.» آنگاه بقیه موارد خمس راتشریح مى‏کند.

امام هادى (ع) و خمس درآمدها

امام هادى علیه السلام و خمس درآمدها
على بن محمد بن شجاع نیشابورى مى‏گوید: از امام دهم، امام هادى علیه السلام

 سؤال کردم: مردى که از مزرعه خود صد «کر»

 گندم برداشت کرده است،

و یک دهم آن به عنوان زکات ازاوگرفته شده و سى «کر» آن نیز براى هزینه

صرف شده است، و تنها شصت «کر» براى او مانده، وظیفه او چیست؟ و

حضرت در پاسخ نوشت: پس از کسر هزینه‏هاى زندگى شخصى خودش باید یک پنجم

 رابپردازد.

 حضرت هادى علیه السلام این حکم را در دوران امامت خود

 (221- 254) بیان فرموده است.
ابوعلى فرزند راشد مى‏گوید: به امام هادى علیه السلام عرض کردم:

به من دستور دادى که اوامر تو را انجام دهم و حق تو را از شیعیان بگیرم.

به شیعیان این مطلب را منتقل کردم، آنان به من گفتند: حق امام در اموال ما چیست؟

 من در پاسخ آنان چه بگویم؟
امام هادى علیه السلام فرمود: «یجب علیهم الخمس»

(یک پنجم  درآمد را بپردازند).
به امام علیه السلام عرض کردم در همه چیز؟ فرمود:

در ابزار و آلات و صنایع.
گفتم: آیا بازرگان وکاسب هم چیزى باید بپردازد؟
فرمود: پس ازکسر هزینه‏ها.

ما در اینجا به همین چند روایت بسنده کرده و خوانندگان

را به آثار حدیثى ارجاع مى‏دهیم.
بنابراین روشن شد که مسأله خمس یک دایره گسترده دارد و

خمس درآمدها از خصایص فقه شیعى نیست، بلکه دلایل آن در کتاب و

 سنت، وارد شده است. چیزى که هست پس از رحلت پیامبر گرامى

 صلى الله علیه و آله، این مسأله، مانند پرداخت حق ذوى القربى

 از غنایم و غیره همچون مسائل مهمتر به فراموشى سپرده شد.
نویسنده کتاب خمس در مقدمه مى‏گوید: من به هشت حقیقت مهم

 و هیجان‏انگیز پى برده‏ام، نخستین حقیقت این است که وجوب پرداختن

 خمس از ائمه معصومین نقل نشده است و حال آنکه مذهب شیعه باید

 متکى به اقوال ائمه باشد، و اقوال ائمه، مرجع فتوا براى علما هستند.

در جواب گوییم که ما چهارده روایت را براى نمونه از احادیث ائمه اطهار

 علیهم السلام براى شما بیان کردیم. پس شما چگونه مدعى هستید

 که درباره وجوب خمس از ائمه معصومین علیهم السلام مطلبى نقل نشده است.

پس این روایات منقول چیست؟! بنابراین باید پذیرفت که نویسنده یا جاهل است

 یا خود را به تجاهل زده است.


1 ) محمدبن‏زیدطبرى مى‏گوید: «گروهى از خراسان‏برامام رضا « ع »

     وارد شدند و از آن حضرت خواستند خمس را بر آنان حلال کند

حضرت فرمود: آیا آن را حلال کنم؟ با زبانتان اظهار دوستى مى‏کنید

     و خمسى را که به عنوان حقى از طرف خداوند براى ما و براى

خودش قرار داده است نمى‏دهید؟ هرگز براى یک نفر از شما آنان

     را حلال نمى‏کنم.» - وسایل ، ج 6 ، باب 3 ، از ابواب الانفال ،



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:6 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

     حدیث 3 ، ص 376.
2 ) ابى‏بصیر از امام محمد باقر « ع » روایت مى‏کند که فرمود:

    «هر کسى چیزى از خمس را بخرد چیزى را که حلال نیست

خریده است.» - وسایل ، ج 6 ، باب 3 ، من ابواب الانفال ،

     حدیث 5 ، ص 376.
خوانندگان مى‏توانند براى اطلاع بیشتر به کتب احادیث از

     جمله وسایل‏الشیعه، جلد 6 ، باب 2 و 3 از ابواب انفال مراجعه کنند.

نکته: روایاتى که دلالت بر حلال بودن خمس دارد بیشتر به

     مسئله پاکى شیعه و پاک بودن نسلشان تکیه دارد و این

     امر مربوط به ازدواج ( و خرید کنیز و غنیمت کردن کنیز در جنگ

     و پرداخت مهریه ) و مخارج زندگى است به این معنا که اهل‏بیت

    « علیهم السلام » به شیعیان اجازه دادند آنچه در خرید کنیز و

     مصارف زندگى و ازدواج و نفقه زندگى مصرف مى‏کنند و از

درآمدهاى سالیانه آنهاست بدون پرداخت خمس مى‏توانند

     مصرف کنند روایتهاى 1 و 2 و 3 و 4 که نویسنده آورده در

  این رابطه است به خصوص روایت چهارم که محمدبن‏مسلم

از امام باقر « ع » یا امام صادق « ع » روایت مى‏کند که

حضرت فرمود: ما آن را حلال کردیم تا تولد شیعیان ما پاک

 باشد. ( و نطفه آنان از لقمه حرام نباشد و کنیزشان و مهریه

 زنان از مال حرام نباشد تا ازدواجشان صحیح باشد ) و اولاد و

 نسل آنان پاک باشد ( و فرزندان نامشروع نداشته باشند ) .
بعضى از روایات دیگر که خمس را حلال مى‏کند مربوط به آنجایى

 است که پرداخت خمس براى افراد در شرایطى که دارند رنج و

مشقت دارد ( از قبیل مشکلات اقتصادى و تنگدستى ) و طبیعى

 است امام که مظهر رحمت الهى است نمى‏خواهد شیعیانش

 در تنگدستى و مشقت باشد همانطور که از حدیث 6 و 7

استفاده مى‏شود. در روایت 7 تصریح است به اینکه هر کس

در تنگدستى قرار دارد حق امام بر او حلال است و در حدیث

6 که از یونس بن‏یعقوب است و متأسفانه روایت درست

 معنا نشده چنین آمده است:
«فدایت شوم در دست ما اموال و بهره‏ها و تجارتهایى است

 و مى‏دانیم حق شما در آن قطعى است و ما نسبت به آن

کوتاهى کرده‏ایم امام صادق « ع » فرمود: ما با انصاف با شما

رفتار نکردیم اگر شما را به کلفت ( و رنج ) در امروز بیندازیم و

 از در انصاف با شما وارد نشده‏ایم.» - وسایل ، ج 6 ، باب 4 ،

 من ابواب الانفال ، ج 6 ، ص 380.
همانطور که ملاحظه مى‏شود حدیث ششم صراحت دارد که

حلال بودن خمس مربوط به کسى است که در فشار اقتصادى

 قرار دارد و در حدیث هفتم حضرت مى‏فرماید: الیوم ، یعنى امروز ،

 منصفانه نیست که شما را به کلفت و رنج بیندازیم معلوم مى‏شود

شرایط جامعه یا فرد سؤال کننده به گونه‏اى بوده است که حضرت

 او را از پرداخت خمس معاف کرده است. همان طور که ملاحظه

 مى‏شود نویسنده در حدیث 6 خیانت دیگرى مرتکب شده‏است

وکلمه‏ى ( الیوم ) را از حدیث حذف کرده تا بتوتندبه هدف خود برسد.
امّا حدیث هشتم که نویسنده به آن استشهاد کرده است آن نیز

دلالت بر وجوب خمس و پرداخت آن دارد و سپس امام آن را به فرد

 مى‏بخشد و روشن است که امام مى‏تواند خمس را به فردى ببخشد.
به نظر مى‏رسد آنچه امامان « علیهم السلام » در باب خمس

 حلال نموده‏اند مربوط به نکاح ( مهریه و خرید کنیز و خرج ازدواج )

و مسکن و تجارت ( سرمایه به مقدار نیاز جهت زندگى ) است و



نوشته شده در یکشنبه 93 تیر 29ساعت ساعت 12:5 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin