سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

 

امامت در قرآن


کلمه «امام» و جمع آن «ائمّه»

 مجموعاً دوازده بار در قرآن

 به کار رفتهکه هفت بار آن به صورت مفرد آمده

 و پنج بار به شکل جمع؛

بقره   124

    قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما ً

خداوند متعال به حضرت ابراهیم فرمود:

 من تو را پیشوای مردم قراردادم.

سوره مائده آیه 3

    «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى

 و رضیت لکم الاسلام دینا»  

 نظرات شیعه و سنى در شان نزول

 این آیه وارد شده است .

 نشان مى‏دهد که این آیه درباره موضوع

غدیر خم بوده و امامت حضرت علی (ع).

احقاف/ 12- هود/ 17- حجر/ 79-

یس/ 12- انبیاء/ 73، فرقان/ 74،

قصص/ 50، سجده/ 24- توبه/ 12-

 قصص/ 41- اسراء/ 71    .

      کسی که به او اقتدا می    ‎شود و در کارها پیشواست،

به مقتدا و پیشوا و رهبر «امام» گویند
از مجموع آیاتی که ذکر شد

به کمک معانی لغوی



نوشته شده در چهارشنبه 93 اردیبهشت 31ساعت ساعت 11:46 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

این برداشت را می    ‎توان کرد که:

 امام در اصطلاح اسلامی و مسلمین به

 (کسی یا چیزی می    ‎گویند که با فرمان الهی،

راهنما و هدایتگران    ‎ ما به راه خداست

خواه انسان باشد (مثل آیاتی که فرمود:

 «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا»     و

 «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً») یا

 کتاب باشد (مثل آیه    ‎ای که می    ‎فرماید         ):

وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَةً
همچنین این نکته بدست می    ‎آید که:

 امام در اسلام باید یک شرط داشته باشد

 و آن اینکه اگر امام «کتاب»‌باشد

 باید از جانب خدا بر رسول حق نازل شده باشد

 ( در جهت هدایتِ مردم).

 اگر «انسان»     باشد، اولاً:

 باید از جانب خداوند معیّن شده باشد؛

 چرا که تعبیر شده به «انّی جاعلک للناس اماماً»

 یا «و جعلنا هم ائمةً» و

 ثانیاً: معصوم باشد و به طور مطلق

 ستمگر نباشد (چه نسبت به خود، چه دیگران)؛

 چرا که فرمود:

«لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»

پیمان من به بیدادگران نمی    ‎رسد
خلاصه: امام در اصطلاح اسلامی

 (از دیدگاه قرآن) دو کاربرد دارد    :
    1- کتابی مُنْزَل از جانب خدا بر رسول الهی برای هدایت مردم؛
2-آن انسان تعیین شده از جانب خدا برای هدایت مردم

 که دارای مقام عصمت باشد.
خصوصیات و ویژگیهای امام و مقام امامت:
از بررسی آیات بدست میآید که هر کس دارای

 این منصب الهی است، باید دارای صفات و

 ویژگیهای زیر ‌باشد:
1-مقام عصمت:

 به دلیل آیه 124 سورة بقرة «لا ینال عهدی الظالمین»؛

 یعنی، بدور از هر گونه ظلم (ظلم به خدا، خویشتن و دیگران) باشد.
2-مقام صبر:

 زمانی امام، این مقام را دارا خواهد بود که:

‌دارای مقام صبر (آن هم صبر مطلق که شامل انواع

 امتحانات و آزمایشها میشود) باشد؛

«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا

 صَبَرُوا وَ کانُوا بِ‏آیاتِنا یُوقِنُونَ» (سجده/ 24)

 «و چون شکیبایی کردند و به آیات ما یقین داشتند

 برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به

 فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند.
3-مقام یقین:  

امام، پیش از مقام صبر باید دارای مقام یقین باشد؛
و« کانوا بآیاتنا یوقنون» که به دنبال آیه قبل آمده.
یا درباره حضرت ابراهیم ،

 پیش از رسیدن به مقام امامت ،

 میخوانیم «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ

 السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ»

 (انعام/ 75)

«و این گونه ملکوت آسمانها را به ابراهیم

نمایاندیم تا از جملة‌یقین کنندگان باشد».

از این آیات درمییابیم که باطن و حقیقت

 جهان برای امام مکشوف است و از اعمال

و دلهای مردم باخبر میباشد.
4-منصب الهی :

 (تعیین از جانب خدا)؛ به دلیل آیاتی چون:
«إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/ 124)،

 و «جعلناهم ائمه» (انبیاء/ 73)،

«و نجعلهم ائمه» (قصص/ 5)،

 و مانند این آیات.
5-هدایتگری:

 امام برحق کارش هدایت و رهبری جامعه

به سوی اهداف و آرمانهای الهی و

 سعادت است که از «عالم امر» فرمان میگیرد.



نوشته شده در چهارشنبه 93 اردیبهشت 31ساعت ساعت 11:45 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

     «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (انبیاء/ 73)

 « وَ جَعَلْنامنهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (سجده/ 24
عالم امر، همان عالم ملکوت است که خداوند

 در جای دیگر می    ‎فرماید    :
    «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

 فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»

 (یس / 82 و 83)

«چون به چیزی اراده فرماید کارش این بس که می    ‎گوید:

باش پس (بی    ‎درنگ) موجود می    ‎شود،

 پس پاک است آن کسی که ملکوت هر چیزی

 در دست اوست و به سوی اوست که بازگردانیده می    ‎شوید
طبق این آیات، امام کسی است که جنبة ملکوتی

 موجودات را رهبری کند و جوامع بشری را

 نیز به مقصد نهایی خویش، یعنی آشنایی با خداو

 احیای ارزش    ‎های الهی برساند و

 سعادت آن    ‎ها را تضمین کند    .
6-واسطه فیض خداوند:

 امام بر حق واسطة فیض الهی در اموری چون:

انجام دادن نیکیها، برپاداشتن نماز،

 پرداخت زکات و عبادت میباشند؛

«وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ

أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ

وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ»

 (انبیاء/ 73).

 «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان

 ما هدایت میکردند و به ایشان انجام دادن

کارهای نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را

 وحی کردیم و آنان پرستنده ما بودند.


نتیجه
مقام امام و امامتی که در قرآن مطرح است

 (امام به معنای پیشوای بر حق و عادل رهیافته)،

مقامی بس والا و عالی است که فقط برخی از

 پیامبران به این منصب الهی دست مییابند

(لذا در آیه 24 سورة سجده تعبیر به «منهم»؛

 یعنی بعضی ازآنها شده

«و جعلنا منهم ائمة یهدون بأمرنا»؛

همچنان که حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام

با اینکه مقام نبوت را دارا بود پس از امتحانات

و آزمایشهایی که سربلند از آنها بیرون آمده،

به این مقام میرسد .
رسول خدا ـ‌ صلّی الله علی و آله ـ هم مستقیماً

 نمیتواند امام را معرّفی کند؛

بلکه به دستور خداوند  است.
دیگر اینکه، امامت تنها رهبری ظاهری دینی

و دنیوی نیست، بلکه جهان آفرینش و

 تکوین را زیر نظر دارد. مقام امامت

 در واقع تحقّق بخشیدن به برنامهی الهی،

 اعم از حکومت و اجرای احکام الهی و

 تربیت و پرورش نفوس انسانی،

 در ظاهر و باطن است.

با تشکر از دانش آموزان شاهد



نوشته شده در چهارشنبه 93 اردیبهشت 31ساعت ساعت 11:44 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

     

آیات مربوط به معاد در قرآن

              (( بسم الله الرحمن الرحیم )) 

                      

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَالَّذِینَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِینَ

مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ

عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ?62?

 

 

«کسانی که ایمان داشتند و یهودیان و

 مسیحیان و صابئین (پیروان حضرت یحیی )

 هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و

کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی

 پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و

 ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی

 بدیشان دست نخواهد داد....»

در قرآن کریم با اسامی مختلفی از قیامت

یاد شده‌است که در ادامه برخی از آنها را نام می‌بریم.  

قیامت

«یوم القیامه» در آیات 12 انعام، 14 و

36 مائده، 13 اسرا، 9 و17حج، 32 اعراف،

 16 مومنون، 25 نحل و برخی آیات دیگر آمده‌است.

 به معنای برانگیخته شدن پس از مرگ. قائم شدن

و روز قیامت را بهمین جهت قیامت گویند که در آن

وقت مردگان زنده شوند و قیام کنند و روز قیامت؛

 روزی است که خلایق همه برای محاسبه محشور شوند.

 آخرت

و الدار آلاخره خیر للذین یتقون (اعراف/69)

وسرای آخرت بهتر است برای کسانی که

 تقوا پیشه گیرند (گناه نکنند )



نوشته شده در چهارشنبه 93 اردیبهشت 31ساعت ساعت 9:34 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

     معاد

به قیامت، «معاد» گفته می‌شود، از آن

جهت که «محل بازگشت» است؛ بازگشتن

 به جایی که قبلاً آنجا بود. معاد را نزد اهل کلام

حشر گویند و آن دو قسم است: جسمانی و

 روحانی. مراد از معاد در کلمات متکلمان و

فلاسفه بازگشت انسان است بعد از مرگ و

 حیات بعد از مرگ است و تصویر آن چنین است

 

که انسان بعد از مرگ مجدداً زنده شده و

 در روزی که آن را روز معاد گویند به حساب

 اعمال وی رسیدگی و نیکوکاران پاداش نیکوکاری

 خود را گرفته و منعم شوند به نعم جاودانی و

 بدکاران به کیفر اعمال زشت خود برسند و

 مهذب شوند به عذاب جاودانی. یکی از مسائل

مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان

 و فلاسفه قرار گرفته‌است همان مساله زندگی

 بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان کلاً معتقد

 به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی ترین

 مسائل مذهبی به حساب می‌آورند. 
دیگر اسامی قیامت در قرآن که با کلمه یوم آغاز می‌شود

یَوم الدین؛ روز جزا (2 حمد، 35 حجر، 20 صافات،

 12 ذاریات، 15 و 17 و18 انفطار، 82 شعرا،

56 واقعه، 78 ص و...)

یَوم یَنظر المَراء ماقَدَّمَتْ یَداه؛ روزی که انسان

به کارهای از پیش فرستاده‏اش می‏نگرد (نباء آیه 40)

یَوم تُبْلی السرائِر؛ روزی که پرده‏ ها کنار می‏رود

 و اسرار فاش می‏شود (9 طارق)

یَوم یکون الناسُ کالفَراش المَبْثوث؛ روزی که مردم

 همانند پروانه‏ های پراکنده مبهوتند (4 قارعه)

یَوم المَوعُود؛ روز موعود (2 بروج)

یَوم یَفِرُّ المرء مِن اَخیه و اُمّهِ وَاَبیه؛ روزی که

 انسان از برادر و مادر و پدرش می‏ گریزد (34 عبس)

یَوم الفَصْل؛ روز جدایی (21 صافات، 40 دخان،

 17 نبا، 38 مرسلات و...)

یَوم لایَنْطِقون؛ روزی که کس سخن

نمی‏گوید (35 مرسلات)

یَوم عَسیر علی الکافرین غیر یسیر؛ روز

 بسیار سخت و دردناک برای کافران نه آسان (9 مدثر)

یوم عسر؛ روز دشوار (8 قمر)

 

 

 

یَوم یَخرجُونُ مِن الاَجداث سِراعاً؛ روزی که

 مردم از گور شتابان بیرون می‏ آیند (43 معارج)

یَومُ التغابُن؛ روزی که مردم در می‏ یابند که در دنیا باخته ‏اند (
9 تغابن)


یَومُ لاتملک نفسٌ لنفْس شَیئاً؛ روزی که هیچ کس

 مالک چیزی نیست (19 انفطار)

یَومُ لایُخْزی اللَّهُ‏النَّبی والذین آمنوا معه؛ روزی که

خداوند پیامبر و مؤمنان را خوار نمی‏ کند (8 تحریم)

یَومُ الجَمع؛ روزی که مردمان گرد می‏آیند (
7 شوری)

یَوم تَری المؤمنین و المؤمنات یَسمی‏ نورهم بین

 اَیْدیهم؛ روزی که زنان و مردان با ایمان برای اعمال

 شایسته‏ شان با نور خویش که در پیش آنان است،

حرکت می‏کنند (12 حدید)

یَوم معلوم؛ روزی که قطعی و حتمی است (
38 شعرا)

یَوم مشهود؛ روزی که جملگی در آن حاضر شوند (
103 هود) 

 

«یَوْمَ یَسْمَعُوْنَ الصَّیْحَةَ بِالحقِّ ذلِکَ یَوْمُ الخُروج *

 اِنَّا نَحْنُ نُحْیى وَ نُمِیْتُ وَ اِلَیْنا المَصِیْرُ* یَوْمَ تَشَقَّقُ

الأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعَاً ذلِکَ حَشْرٌ عَلَیْنا یَسُیْرٌ»  

روزى که مى شنوند صیحه را (نفخ در صور)



نوشته شده در چهارشنبه 93 اردیبهشت 31ساعت ساعت 9:33 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

به حقیقت و راستى ، آن روز روزِ خروج

 (زنده شدن مردگان و خارج شدن از زمین) است .

 البته ما خلق را زنده ساخته و مى میرانیم و بازگشت

 همه به سوى ماست روزى که شکافته و منشق گردد

 زمین از مردگان بسرعت (رها کند زمین مردگان را)

 آنروز روز حشر و قیامت مى باشد و این جریان

(زنده نمودن مردگان) براى ما آسان است

یَوم یُدَعّون اِلی نارِجَهنّم دَعّا؛ روزی که تکذیب کنندگان

 معاد با شدّت و عنف به دوزخ پرتاب می‏ شوند (13 طور)

یَوم الخروج؛ روزی که از گورها بیرون می‏ آیند  (
42 ق)

یَوم یسمعون الصیحة؛ روزی که فریاد رستاخیز را می‏ شنوند (
42 ق)

یَوم الخلود؛ روز جاودانگی (
34 ق)

یَوم الخروج؛ روز رستاخیز (
42 ق)

یَوم الوعید؛ روز تهدید (
20 ق)

یَوم عظیم؛ روز بسیار بزرگ (15 انعام، 15 یونس،

13 زمر، 37 مریم، 59 اعراف، 21 احقاف، 135 و 156 و 189 شعرا)

یَوم عقیم؛ روز بدفرجام (
55 حج)

یَوم الیم؛ روز بسیار دردناک (
65 زخرف)

یَوم التَنّادِ؛ روزی که مردم یکدیگر را می‏خوانند (
32 غافر)

یَوم الحساب؛ روزی که به حسابها می‏رسند (
16 و 26 ص)

یَوم یقوم الحساب؛ روز محاسبه (
41 ابراهیم)

یَوم یقوم الناس؛ روز رستاخیز مردم (
6 مطففین)

یَوم التَّلاق؛ روز ملاقات (
15 غافر)

یَوم الازفة؛ روزی که نزدیک است (
18 غافر)

یَوم الحَسَرة؛ روزی که حسرت‏ها دارد (
39 مریم)

یَوم یَقوم الاشهاد؛ روزی که گواهان برای

 گواهی بر می‏خیزند (51 غافر)

یَوم یقوم الروح و الملائکه صفا؛ روزی که روح

و ملائکه به صف می‌ایستند (38 نبا)

یَوم لابیع فیه و لاخُلَّه؛ روزی که داد و ستدها و

 روابط سودی ندارد (245 بقره)

یَوْمَ تبیضُّ وجوه و تَسودّ وجوه؛ روزی که چهره‏هایی

سپید و چهره‏هایی سیاه گردد (106


آل عمران)

یَوم تقوم الساعه؛ روزی که رستاخیز برپا شود

(12 و 14 و26 و 55 روم، 27 جاثیه)

یَوم البعث؛ روز رستاخیز (
56 روم)

یَوم الوقت المعلوم؛ روز و وقت معلوم (
38 حجر، 81 ص)

یَوما ثقیلا؛ روز گرانبار (
27 انسان)

یَوم تشخص فیه الابصار؛ روز خیره شدن دیدگان (
42 ابراهیم)

منبع

 قرآن کریم

 

نوشته شده توسط محولاتی



نوشته شده در چهارشنبه 93 اردیبهشت 31ساعت ساعت 9:32 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طیبه شهیدان

خصوصاً شهدای عزیز حوزه‌ها و روحانیت

. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت پاسداران شهیدی

که ارکان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد

     سرخ و خونین خویش حمل نموده‌اند.

     سلام بر حماسه‌سازان همیشه جاوید  روحانیت

     که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و

    مرکب خون نوشته‌اند و بر منبر هدایت وعظ و خطابه ناس

 از شمع حیاتشان ، گوهر شب‌چراغ ساخته‌اند. آفرین

 بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد ،

 رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و

 تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان

 به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملکوتیان شعر حضور سروده‌اند.

با تشکر از آقای احمدی

 



نوشته شده در سه شنبه 93 اردیبهشت 30ساعت ساعت 6:58 عصر توسط مشتعلی| نظر

نمونهزنده   شدنمردگان
- قصه زنده
نمودن پرندگان چهارگانه براى

 حضرت ابراهیم (بقره،آیه260
-
داستان زنده شدن حضرت عزیر ( بقره،آیه259 
-
داستان اصحاب کهف (سوره مبارکه کهف  
-
داستان زنده شدن مقتول بنی اسرائیل ( بقره،آیات67 - 73 
-
قصه فراربنی اسرائیل ازچنگال مرگ وسرانجام مردن

 آنان واحیای آنها (بقره،آیه24)



نوشته شده در سه شنبه 93 اردیبهشت 30ساعت ساعت 6:50 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

فضیلت ماه معظم شعبان

 

بدانکه شعبان ماه بسیار شریفى است و منسوب به

حضرت محمّد  صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وسلم است و

آن حضرت این ماه را روزه مى داشت و

 به ماه رمضان وصل مى کرد.

حضرت مى فرمود:

 شعبان ماه من است هر که یک روز از ماه مرا

 روزه بدارد بهشت بر او واجب می شود.

ازحضرت صادق علیه السلام روایت شده:

 چون ماه شعبان داخل مى شد

 امام سجاد علیه السلام اصحابش را جمع می نمود و

 مى فرمود اى اصحابم، آیا مى دانید این چه ماهى است؟

 این ماه شعبان است!

 و حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله و سلم مى فرمود:

 شعبان ماه من است.

پس روزه بدارید در این ماه براى محبّت پیغمبر خود

و براى تقرّب به سوى پروردگار خود!

بحقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست

 سوگند که از پدرم حسین بن على عَلیهَاالسَّلام شنیدم که فرمود:

 شنیدم از امیرالمؤ منین علی  علیه السلام:

 که هر که ماه شعبان را براى محبّت پیغمبر خدا و

 تقرّب بسوى خدا روزه بدارد،

 دوست دارد خدا او را و

 نزدیک گرداند او را به کرامت خود

 در روز قیامت و بهشت را براى او واجب گرداند.

 از صفوان جمال که گفت:

حضرت صادق علیه السلام به من فرمود:

 وادار کن کسانى را که در ناحیه و اطراف تو هستند بر روزه شعبان،

گفتم فدایت شوم مگر چه چیزی در فضیلت آن می بینی ؟

فرمود:

 بدرستى که رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله هرگاه مى دید

 هلال شعبان را امر مى فرمود مُنادى را  که ندا مى کرد

 در مدینه    اى اهل مدینه من رسولم از جانب

 رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله بسوى شما؛

حضرت مى فرماید:

 آگاه باشید بدرستى که شعبان ماه من است

 پس خدا رحمت کند کسى را که یارى کند مرا

 بر ماه من یعنى روزه بدارد آن را

 پس گفت حضرت صادق علیه السلام که

 امیرالمؤ منین  علی علیه السلام مى فرمود که

 فوت نشد از من روزه شعبان از زمانى که شنیدم

 منادى رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله ندا کرد

 در شعبان و فوت نخواهد شد از من تا مدتى که

 حیات دارم ان شاء الله تعالى.

پس مى فرمودکه

 روزه دو ماه که شعبان و رمضان باشد توبه و مغفرت است از خدا.

روایت کرده اسماعیل بن عبد الخالق که گفت

 نزد حضرت صادق علیه السلام بودم که ذکر روزه شعبان

 در میان آمد! حضرت فرمود:

 که در فضیلت روزه شعبان چنین و چنان است حتى آنکه فرمود:

مردى مرتکب خون حرام مى شود

 پس روزه مى گیرد شعبان را نفع مى بخشد او را و آمرزیده مى گردد.

با تشکر از سید محمد بنی هاشم

 



نوشته شده در دوشنبه 93 اردیبهشت 29ساعت ساعت 9:58 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

 

فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب

ماه رجب و     ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند

 و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده     است. از

 حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت شده که:

 ماه رجب ماه بزرگ خدا است و     ماهى در حرمت و

 فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با کافران در این

ماه حرام است و رجب     ماه خدا است و شعبان ماه من

 است و ماه رمضان ماه امت من است کسى که یک روز

 از ماه     رجب را روزه دارد موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد

 و غضب الهى از او دور گردد و درى     از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد    .

از حضرت موسى بن جعفر علیهماالسلام     روایت است که:

 هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد،

 آتش جهنم یک سال، از او دور     شود و

 هر کس سه روز از آن را روزه دارد بهشت او را واجب گردد    .

و همچنین فرمود     که:

 رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر.

هر کس یک روز از     رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از حضرت صادق علیه السلام روایتاست که

حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمود که:

 ماه رجب ماه استغفار امت من است پسدر این

 ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و

مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا که

 رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود

 پس بسیاربگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ»

و ابن بابویه بهسند معتبر از سالم روایت کرده است که گفت:

 رفتم به خدمت حضرت صادق علیه السلام دراواخر ماه رجب

 که چند روز از آن مانده بود چون نظر مبارک آن حضرت بر

 من افتاد فرمودکه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله

 اى فرزند رسول خدا. فرمود که آنقدرثواب از تو فوت شده است

که قدر آن را به غیر خدا کسى نمى‏داند به درستى که این ماهى

 است که خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را

 عظیم نموده و براى روزهداشتن آن گرامى داشتن را بر خود واجب گردانیده است.

پس گفتم یابن رسول اللهاگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم

 آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائلمى‏گردم؟ فرمود:

اى سالم هر که یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او

 را ایمنگرداند از شدت سکرات مرگ و از هول بعد از مرگ و

 از عذاب قبر و هر که دو روز از آخراین ماه روزه دارد بر

 صراط به آسانى بگذرد و هر که سه روز از آخر این ماه را روزه

 دارد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى

 آن روز و برات بیزارىاز آتش جهنم به او عطا کنند. و بدان که از

براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شدهاست و روایت شده که

اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این

تسبیحات رابخواند تا ثواب روزه آن را دریابد

سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِسُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى

 التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّالْأَکْرَمِ

سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ

 



نوشته شده در دوشنبه 93 اردیبهشت 29ساعت ساعت 9:48 صبح توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin