سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فرهنگی ،مذهبی

ارکان ایمان در بعد لسانی
 

اقرار با زبان
 

با دقت در روایات به این نکته پی می بریم که در این بعد از قضیه موارد متعددی ذکر نشده وتنها به موردی خاص، محدود اما کلیدی اشاره شده است . اهمیت این دسته از ارکان به آن حد است که بدون آن حتی به فرد اطلاق مسلمان هم نمی شود تا چه رسد به مؤمن.
رکن ایمان در بعد لسانی و در حیطه ی اقرار همان است که فرد شهادتین را به زبان آورد و با اقرار به آن وارد دین مبین اسلام گردد وبا تلاش در جهت ایجاد تک تک ارکان افعالی ایمان در خود وملکه نمودن آنها ، خود را مؤمن به معنای واقعی نماید.

ارکان ایمان در بعد افعالی
 

این دسته از ارکان ایمان با اینکه از لحاظ رتبه ی دسته بندی در آخرین مرحله قرار دارند، امّا گسترده ترین دسته از ارکان ایمان می باشند. و شاید معنا ودلیل آن این باشد که فرد پس از حصول اطمینان از صحت عقاید وابراز واقرار آن بایستی پای در میدان عمل نهاده و آنچه را تا امروز به صورت تئوری پذیرفته عملاً در زندگی خود وارد نماید، تا میزان پذیرش خود را محک زده و عیار ایمان خویش را بسنجد.برخی از مواردی که در اکثر احادیث به عنوان رکن ایمان ذکرشده بود را بر می شمریم:
1- حسن خلق: ابتدایی ترین رکن ایمان برای هر فرد ایجاد خلق خوش و نیکوست، پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) در پاسخ مردی که پرسید : دوست دارم ایمانم کامل شود؛ فرمودند: اخلاقت را خوب کن، ایمانت کامل می شود.(22)
همچنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) می فرمایند: «اکثر ما یدخل الناس الجنه تقوی الله وحسن الخلق »(23) بیشترین چیزی که مردم را وارد بهشت می کند تقوی وحسن خلق است. البته اهمیت این موضوع به حدی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) هدف از بعثت خود را تکمیل فضائل اخلاقی ذکر نموده اند. (24)
2- عزت نفس: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:«حسن العفاف والرضا بالکفاف من دعائم الایمان»(25) عزت نفس وخویشتندارای وخرسند بودن به قدر کفاف از پایه های ایمان است.آری شخصی که خود را به زینت ایمان آراسته نمود وروح خویش را به نور آن متعالی کرد هرگز آن را با ذلت درخواست از دیگران و یا چشم داشتن به لطف دیگران از بین نخواهد برد چرا که معبودی که قدرت همه امور به دست اوست را می پرستد وپروردگار عالمیان عزت نفس را تحسین وتمجید نموده است.(26) البته همه ی انسانها دارای عزت نفس هستند وبرای خود ارزش قائلند، هستند اما فرد با ایمان به دلیل وجود ایمان در دلش عزتی دارد که در واقع عزت خداست و باید از آن صیانت وحفاظت کند. چرا که اگرعزت فرد مؤمن خدشه دار شود در واقع عزت ایمان او خدشه دار شده است وپروردگار مهربان ذلت ایمان را بر نمی تابد تا آنجا که ذلت فردی را هم که خود را به زینت ایمان آراسته برنمی تابد.
3- راستگوئی وصداقت:یکی دیگر از مواردی که با عنوان ارکان ایمان از آن یاد شده است راستگوئی وصداقت است واهمیت این موضوع تا به آنجاست که مولای متقیان علی (علیه السلام) می فرمایند:«رأس الایمان، الصّدق»(27) راستی در رأس ایمان است.
4- صبر وگذشت:صبر یکی دیگر از ارکان ایمان است وامیر المؤمنین در خصوص آن فرموده اند «إلزموا الصّبر فإنّه دعامه الایمان وملاک الامور.»(28)پیرو صبر باشید که آن ستون ایمان وقوام کارهاست.البته ذکر موردی چون صبر مفهوم دیگری چون گذشت و را نیز در بر دارد که این مورد نیز به کرات در کلام معصومین( علیهم السلام) به عنوان یکی ارکان ایمان ذکر شده است. به عنوان مثال پیامبر رحمت محمد مصطفی ( صلی الله علیه و آله) می فرمایند: بهترین خصال ایمان، صبر و گذشت است.(29)
5-اقامه ی نماز و پرداخت زکات:در آیات ابتدائی سوره مؤمنون آنجا که به ذکر صفات وویژگیهای افراد مؤمن می پردازد، موضوع نماز مؤمن رادوبار وبه دو صورت بیان می دارد در ابتدای سوره اولین صفت مؤمن را خشوع در نماز عنوان می فرماید:«الَّذینَهُم فی صَلاتِهِم خَاشِعونَ »(30)ودر پایان ذکر صفات مؤمنان، محافظت ومداومت در نماز را یکی از شاخصه های رفتاری ایشان بر می شمرد. « وَالَّذینَ هُم عَلَی صَلَواتِهِم یُحافِظُونَ»(31)آری یکی از بارزترین ویژ گی های مؤمنان در این سوره به پاداشتن نماز است،چرا که صفات مؤمن با نماز آغاز می گردد وبه نماز ختم می شود وبه راستی چرا؟ زیرا بیمه کننده انسان در برابر گناهان(32) وزمینه ی مطمئنی برای ایجاد همه ی خوبیها ونیکیها است. وبسیار هم دیده شده که همراه با ذکر نماز، زکات نیز ذکر گردیده واین نشان دهنده ی رابطه دو سویه این دو با هم می باشد چرا که نماز بیانگر رابطه خلق با خالق است وپرداخت زکات وسایرحقوق شرعی رابطه خلق با یکدیگر باشد واز این رو در ذکر صفات بارز و ویژگی های اخلاقی مؤمن ، پرداخت زکات نیز آمده است.«وَالَّذینَ هُم لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ »(33).
6-روزه داری:روزه نیز در کلام پیامبر (صلی الله علیه وآله) ذکر گردیده وآثار آن برکسی پوشیده نیست. خدای تعالی مؤمنان را مورد خطاب قرار داده وآنان را به روزه داری امر می کند « یأیُّها الّذِینَ ءَامَنُوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِیامً کَما کُتِبَ عَلَی الّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقُونَ »(34)چرا که روزه ، عامل موثری است برای پرورش روح تقوا وپرهیزگاری در تمامی زمینه ها وتقوا نیز خود برخاسته از ایمان است.
7-وفای به عهد و امانتداری:به فرموده ی امام صادق (علیه السلام) خداوند عزوجل ایمان را برهفت پایه استوار نمود که یکی از آنها وفای به عهد وپیمان است.(35) پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز می فرمایند: خوش پیمانی از ایمان است. (36)همچنین علاوه بر وفای به عهد ادای امانت نیز ذکر شده که البته به معنی وسیع کلمه است چرا که در مفهوم وسیع امانت، امانتهای خدا وپیامبران الهی و همچنین امانتهای مردم جمع است.
8-کظم غیظ:فرو بردن خشم وکظم غیض نیز از مواردی است که در روایات از آن به کامل کننده ی ایمان تعبیر شده استپیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در این زمینه می فرمایند«من کظم غیظاً وهو یقدر علی امضائه اعقبه الله امنا وایماناً یجد طعمه »(37)آن کس که خشم خود را فرو ببرد، با اینکه قدرت بر اعمال آن دارد، خداوند دل او را از آرامش و ایمانی پر می کند. که طعم آن را می چشد. این حدیث بیانگر آن نکته است که فرو بردن خشم اثر فوق العاده ای در تکامل معنوی انسان وتقویت روح ایمان دارد.
9-مدارا با مردم :یکی دیگر از مواردی که از آن به عنوان رکن ایمان یاد شده است، سازش ومدارا با مردم می باشد. به فرموده ی امام رضا (علیه السلام) مؤمن، مؤمن حقیقی نمی باشد، مگر اینکه 3 خصلت در او وجود داشته باشد: سیره وسنتی از پروردگارش، سیره ای از پیامبرش وسیره ای از امام و رهبرش. اما سیره پروردگارش طبق فرمایش قرآن « عَالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلَی غَیبِهِ أحَدًا.إِلَّا مَنِ ارتَضَی مِن رَسولِ فَإنَّهُ یَسلُکُ مِن بینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ رَصَدًا»(38)پرده پوشی است وسنت پیامبرش طبق فرمایش پروردگار « خُذِ العَفوَ وَأمُر بِا لعُرفِ وَ أَعرِض عَنِ الجاهِلِینَ »(39)مدارا با مردم است وسنت امام طبق فرمایش قرآن « لَّیسَ البِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهُکُم قِبلَ المشرِقِ وَ المَغربِ وَلَکِنَّ البِرَّ مَن ءَامَنَ باللهِ وَالیَومِ الاخرِ وَالمَلَائکَةِ وَالیَتَمَی وَالمَسَاکینَ وَابنَ السَبیلِ وَالسَائلینَ وَفی الرِقابِ وَأَقَامَ الصَلَاة وَءَاتَی الزَّکَوةَ وَالمُوفُونَ بِعَهدِهِم إذا عَهَدُوا وَ الصَابِرینَ فی البَأسَآءِ وَالضَّرَّاءّ وَحینَ البَأسِ أُو لئکُ الَّذینَ صَدَقُوا وُ أولئِکَ هُم المُتَّقُونَ »(40)صبر در سختی وتنگنا ها می باشد.(41)
10- توکل:حضرت علی (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «الایمان علی اربعه ارکان، التوکل علی الله و التفویض الی الله و التسلیم لامر الله والرضا بقضاءالله»(42)
ایمان بر 4 رکن استوار است: 1- توکل بر خدا 2- تفویض امور به خدا 3- تسلیم شدن به امر خدا 4- رضا به قضای الهی.
منظور از توکل بر خدا، این است که انسان کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خود را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است و قدرت بر حل هر مشکلی دارد.
11-تفویض:تفویض امر به خدا به معنای واگذار نمودن کارخویش به او است، نه اینکه شخص دست از تلاش بکشد بلکه، نهایت کوشش وتلاش خود را بکند وهنگامی که در برابر موانع سخت قرار گرفت وحشت نکند ودلسرد نگردد بلکه کار خود را به خدا واگذارد وبا عزمی راسخ به تلاش وجهاد ادامه دهد. تفویض گرچه از نظر مفهوم با توکل شباهت زیادی دارد، ولی مرحله ای بالاتر از توکل است.
12- تسلیم:اصولاً روح ایمان همان تسلیم است. البته بدون شک، استقلال فکری و روحی انسان اجازه نمی دهد که بی قید وشرط تسلیم کسی شود، اما هنگامی که مسأله به امر خداوند حکیم وپیامبر خدا می رسد تسلیم مطلق نبودن دلیل برگمراهی است چرا که فرمان ایشان کمترین خطا واشتباهی ندارد.
13- رضایت وخوشنودی از قضای الهی: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در این خصوص می فرمایند:« من افضل الایمان، الرّضا بما یأتی به القدر»(43) خرسندی به آنچه مقدر شده، از برترین (درجات) ایمان است.
ب)عوامل تقویت ایمان
1- آموختن مسائل شرعیه :آشنائی بیشتر وکامل تر از شرع مقدس سبب می گردد انسان خواسته یا ناخواسته حدود را زیر پا نگذارد واز موارد تجاوز نکند وهمین مقید بودن به حدود شرعی سبب می گردد روح ایمان وتسلیم در برابر خالق در شخص تقویت وتثبیت گردد.
2- زدودن شک وتردید:داشتن یقین سبب تقویت ایمان می گردد واهمیت این موضوع به قدری است که حتی عدم یقین را عدم ایمان دانسته اند .(44) چرا که یقین یکی از ارکان ایمان شمرده است. البته یقین نیز مانند ایمان دارای مراتبی است وبسته به اینکه شخص چه مرتبه ای از یقین را دارا باشد ایمان او محک می خورد پس نه تنها یقین رکن ایمان است، بلکه یکی از مؤثرترین عوامل تقویت آن نیز می باشد.
3- خوف ورجاء: یکی دیگر از مواردی که می توان از آن یاد کرد داشتن حالت خوف ورجاء می باشد. به این معنا که فرد همواره در حالتی بین امید وترس قرار داشته باشد. این ویژگی سبب می گردد، فرد مؤمن همواره در جهت تقویت ایمان خود بکوشد واین تلاش او در جهت تقویت ایمان او را مغرور نسازد چرا که می داند پروردگار مهربانش بسیار بزرگتر از آن است که بتوان حق بندگی او را به جای آورد ولی در عین حال هرگز هم ناامید نمی شود چرا که لطف ورحمت پروردگار خویش را با تمام وجود حس نموده وباور نمی کند این معبود مهربان تلاش اندک او را نا دیده انگاشته ومأجور ندارد. پس در نهایت ، این حالت خوف ورجاء ، قوه ی محرکه او می گردد، برای تجدید لحظه به لحظه ایمان.
4- تقوا:تقوی، همان احساس مسئولیت و تعهدی است که به دنبال رسوخ ایمان در قلب، بر وجود انسان حاکم می شود و او را از گناه و فجور باز می دارد، به نیکی و پاکی و عدالت دعوت کرده، اعمال آدمی را خالص و فکر و نیت او را از آلودگیها پاک می کند و این بر خاسته از ریشه ی لغوی این کلمه نیز هست که تقوی از ( وقایه) مشتق شده است «وقایه» به معنای کوشش در حفظ و نگهداری چیزی است.(45)
5- اخلاص: اخلاص، آن است که محرک انسان از هر گونه شابئه ی غیر الهی پاک باشد، به بیان بهتر انسان « توحید نیت» داشته باشد.
6- صبر و شکیبایی: صبر بر خلاف آنچه اکثر مردم تصور می کنند، هرگز به معنی تحمل بدبختیها و تن دادن به ذلت و تسلیم در برابر عوامل شکست نیست، بلکه صبر و شکیبایی به معنای پایداری و استقامت در برابر هرمشکل و هر حادثه است. کمتر موضوعی را در قرآن و یا روایات می توان یافت که مانند صبر تکرار و مورد تاکید قرار گرفته باشد. شاید مهمترین دلیل این موضوع این است که، صبر و استقامت، ویژگی خاصی دارد که فضائل دیگر بدون آن ارج و بهایی نخواهد داشت به این معنا که پشتوانه همه فضائل اخلاقی از جمله ایمان، صبر است.
7-حیا: حیا نیز یکی از مواردی است که هم به عنوان رکن وپایه ایمان وهم به عنوان عامل تقویت ایمان از او یاد شده است.از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایت شده که فرمودند: حیاء وایمان به هم نزدیکند، وقتی یکی از این دو رفت دیگری هم می رود.(46)آری به قدری رابطه این دو با یکدیگر تنگاتنگ است که ایمان ، بدون حیا حقیقت واقعی خویش را هرگز نمی یابد.
8- تسلیم محض:تسلیم شدن در برابر خداوند وپیامبر (صلی الله علیه وآله) ومعصومین (علیهم السلام) نیز یکی از مواردی است که همچون حیا، هم از ارکان ایمان وهم تقویت کننده ایمان است.
9- اشک ریختن در غم ابا عبدالله (علیه السلام): از مواردی که تاثیر شگرفی در تقویت ایمان وترقی در مراتب ایمان دارد، اشک ریختن وسوگواری وحتی حضور در مجالس عزاداری سرور وسالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) می باشد.
10- به دنیا آمدن در شب ولادت معصوم (علیه السلام): از مواردی که سبب ایجاد وتقویت ایمان در فرد می گردد این است که ولادت فرد با هنگامتولد یکی از معصومین (علیهم السلام) مقارن گردد. امام صادق (علیه السلام)در این زمینه می فرمایند:«إن ّ فی اللیله التی یولد فیها الامام لا یولد مولود إلا کان مؤمناً وإن ولد فی ارض الشرک نقله الله الی ایمان ببرکه امام (علیه السلام)»(47)
در شبی که امام (علیه السلام) متولد می شود، هر مولودی که به دنیا بیایید مومن می شود. اگر چه در زمین شرک به دنیا بیایید، خداوند به برکت امام (علیه السلام) او را منتقل به ایمان خواهد کرد.



نوشته شده در چهارشنبه 93 مرداد 29ساعت ساعت 12:43 عصر توسط مشتعلی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin